نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: سروده ی زیبا از قصه درد هوشنگ ابتهاج .

  1. #1
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2013/03/07
    نوشته ها
    342
    سپاس ها
    492
    سپاس شده 374 در 247 پست

    پیش فرض سروده ی زیبا از قصه درد هوشنگ ابتهاج .


    رفتم و زحمت بیگانگی از کوی تو بردم
    آشنای تو دلم بود و به دست تو سپردم
    اشک دامان مرا گیرد و در پای من افتد
    که دل خون شده را هم ز چه همراه نبردم
    شرمم از آینه ی روی تو می آید اگر نه
    آتش آه به دل هست نگویی که فسردم
    تو چو پروانه ام آتش بزن ای شمع و بسوزان
    من بی دل نتوانم که به گرد تو نگردم
    می برندت دگران دست به دست ای گل رعنا
    حیف من بلبل خوش خوان که همه خار تو خوردم
    تو غزالم نشدی رام که شعر خوشت آرم
    غزلم قصه ی دردست که پرورده ی دردم
    خون من ریخت به افسونگری و قاتل جان شد
    سایه آن را که طبیب دل بیمار شمردم

  2. کاربر روبرو از پست مفید pouyasalvatore سپاس کرده است .


مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •