شعرهایی از ماری فرانسیس ترز مارتن
____________________
اگر همه ی گناهان را مرتکب شده بودم
باز هم آن اعتقاد را حفظ میکردم
زیرا که میدانم انبوه گناهان
قطره آبی است به اخگری سوزان
بله من احتیاج به قلبی دارم شعله ور از عشق
که بی هیچ انتظار تکیه گاه من باشد
که هیچ چیز مرا دوست بدارد حتی ضعف های مرا
و ترکم نکند ،نه در شب و نه در روز
__
***
ای عشقی که به شعله ام میکشی
به جان من رسوخ کن
بیا تو را میطلبم
بیا و مرا بسوزان
حرارت تو مرا میفشارد
آی اتش الهی
بی وقفه میخواهم در تو محو شوم
____