-
مدیر بازنشسته
ارزش گريه بر سالار شهيدان
چرا ميگويند گريه بر سيد الشهداء(ع) اين قدر ثواب دارد و يا اين قدر گناه را پاک ميسازد؟! آيا اين مساله باعث نميشود که انسانها سوء استفاده کنند و خود را به انواع گناهان آلوده و ملوث ساخته پس از آن با ريختن اشک براي سالار شهيدان خود را پاک نمايند؟! براي پاسخ به اين مساله بايد نکاتي را در نظر گرفت.
مطلب اول: در ابتدا بايد توجه کرد که هيچ حق الناسي بدون رضايت ذي الحق پاک نميشود، ولو براي سالار شهيدان خون گريه کني. در روايت است که حضرت سيد الشهدا(ع) اصحابي را که بر گردن آنها حقي مانده بود، از همراهي با خود منع نمودند و فرمودند نميخواهم در آن دنيا شرمنده شما شوم (يعني نتوانم شما را که خون خود را براي من ريختيد، شفاعت کنم). از اين سخن امام به روشني ميتوان فهميد که حتي خون دادن در راه امام نيز نميتواند حق الناس را پاک کند، چه رسد به گريستن بر ايشان. حق الناس فقط با جبران حق و يا اخذ رضايت ذي الحق است که پاک ميشود. حال اين که در غير اين صورت چه اتفاقي ميافتد، مسالهاي است که خداوند متعال در مورد آن بايد تصميم بگيرد و از بحث ما خارج است. اجمالا عدهاي از علما از روي برخي روايات ميگويند اگر کسي که حق بر عهدهاش است، در روز حساب اعمال نيکي در پروندهاش باقي مانده باشد، بخشي از آن متناسب با حقي که برعهدهاش هست، به ذي الحق داده ميشود و يا اگر چنين نباشد فرد بايد عذاب شود و البته اين عذاب حتما در جهنم نيست، بلکه ممکن است در همين دنيا و يا در عالم برزخ باشد و ... .
مطلب دوم: خبرگزاري شبستان که از خبرگزاريهاي معتبر در کشورمان است چندی پیش روايتي را از تشرف سيد بحرالعلوم (متوفي 1212ق) خدمت امام عصر -روحي و ارواح العالمين له الفداء- در اين رابطه بيان کرده که خلاصه جريان اين تشرف به قرار زير است: سيد بحرالعلوم به قصد تشرف به سامرا به راه افتاد. در بين راه به اين مساله که گريه بر امام حسين(ع) گناهان را ميآمرزد، فکر مي کرد که شخص عربي سوار بر اسب به او رسيد و سلام کرد و پرسيد: درباره چه چيز به فکر فرو رفتهاي؟ عرض کرد: در اين باره که چطور ميشود خداي تعالي اين همه ثواب به زائرين و گريهکنندگان بر سيد الشهداء ميدهد؟ فرمود: «تعجب نکن! من براي شما مثالي ميآورم. سلطاني به همراه درباريان خود به شکار رفت. در شکارگاه از لشگريانش دور شد و به سختي فوق العادهاي افتاد و بسيار گرسنه شد. خيمهاي را ديد و وارد آن شد. در آن جا پيرزني را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه بز شيردهي داشتند و از راه مصرف شير اين بز زندگي خود را ميگرداندند. وقتي سلطان وارد شد، او را نشناختند؛ ولي به خاطر پذيرايي از ميهمان آن بز را سر بريده و کباب کردند؛ زيرا چيز ديگري براي پذيرايي نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از آنها جدا شد و خود را به درباريان رسانيد و جريان را براي آنها نقل کرد. در نهايت از آنها سوال کرد اگر من بخواهم پاداش ميهماننوازي پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه کنم؟ يکي گفت: به او صد گوسفند بدهيد. ديگري گفت: صد گوسفند و صد اشرفي بدهيد، ... سلطان گفت: هر چه بدهم کم است؛ زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت، مقابله به مثل کردهام. چون آنها هر چه داشتند به من دادند. من هم بايد هر چه که دارم به آنها بدهم تا سر به سر شود. حال سيدالشهداء هر چه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و دختر و خواهر و سر و پيکر داشت همه را در راه خدا داد. پس اگر خداوند به زائرين و گريهکنندگان آن حضرت اين همه ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود. زيرا خدا که خداييش را نمي تواند به سيد الشهداء بدهد؛ پس هر کاري که ميتواند، آن را انجام ميدهد. يعني با صرف نظر از مقامات عالي خود امام حسين(ع)، به زوار و گريهکنندگان آن حضرت نيز درجات بالايي عنايت ميکند.» چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد.
اين مطلب صرف نظر از صحت و سقم آن، حاوي نکات دقيق عقلاني و منطقي است که حتي اگر بر فرض از زبان امام عصر(عج) نيز بيان نشده باشد، به دليل تطابق آن با عقل و منطق قابل قبول است.
مطلب سوم: علامه بزرگ آيتالله طباطبايي -رحمه الله- پاسخي به علماي اهل سنت در اين زمينه داد و آنها را براي هميشه از بيان ايراداتي که کلا به بحث شفاعت داشتند، معاف نمود. عدهاي از علماي اهل سنت ادعا داشتند که بحث شفاعت که شيعه مطرح ميکند، جسارت انسان را براي گناه زياد ميکند و انسان با خود ميگويد هر کاري ميخواهي بکن، بعدا شفاعت تو را ميکنند و يا با ريختن اشک بر سيد الشهدا(ع) پاک ميشود. پاسخ علامه بزرگ به طور خلاصه اين بود که اولا نبايد هميشه نيمه خالي ليوان را نگاه کرد. نيمه پر ليوان اين است که شفاعت و يا ريختن اشک اميد انسان را به بخشش خداوند زياد ميکند. و دوم اين که اگر قرار بود انسان با وجود اين مساله جسارت خود را براي گناه افزايش دهد، خداوند هرگز توبه را براي انسان قرار نميداد و نميفرمود هر کاري ميخواهي بکن، من با توبه آن را پاک ميکنم (صد بار اگر توبه شکستي باز آ). بحث شفاعت و ريختن اشک از منظر اميد به بخشش خداوند و در مقابل آن جسارت انسان براي گناه، دقيقا مانند توبه است.
در روايات است که شيطان هنگامي که به خداوند عرض کرد بندگانت را گمراه ميکنم، خداوند فرمود من دربي به روي آنها باز ميکنم به نام توبه. شيطان گفت من فرصت توبه را از آنها ميگيرم. يعني اصل وجود توبه را از ياد برخي که اعتقادات کمتري دارند، ميبرم و براي آنها که اعتقاد بيشتري دارند، توبه را به تاخير مياندازم وآنگاه خداوند قسم ياد کرد که پيروان شيطان را عذاب کند. در مورد بحث شفاعت نيز همينطور است. شيطان بيکار نمينشيند. با ايجاد شبهه در دل انسانها که مگر ميشود خداوند گناهان را با ريختن اشک براي کسي از بين ببرد، آنها را از گريه بر سالار شهيدان دور ميسازد از فوايد بسيار آن محروم و هدف خود را در گمراهي انسانها و عدم بخشش گناهانشان تحقق ميبخشد.
آن چه كه در رابطه با گريه بر سالار شهيدان ذكر شد، طبيعي است كه هدف نهضت عاشورا نبوده است. صد البته كه هدف اصلي نهضت عاشورا همان گونه كه خود امام(ع) فرمودند امر به معروف و نهي از منكر بوده و نه بر جاي گذاشتن خاطرهاي براي گريه و زاري. درست است كه كسي كه شرف و انسانيت دارد صد البته بهتر است از شياد كلاهبردار و بيوجداني كه هر سال محرم روضه بر پا ميكند و گريه سر ميدهد. اما چه خوشبخت است كه بتواند بين اين دو را جمع كند. درست مانند اين است كه بگوييم كسي كه نماز نميخواند، اما آدم خوبي است و به مردم كمك ميكند و كلاهبرداري نميكند و ... بهتر است از كسي كه نماز شبش ترك نميشود، اما گناهكار است و كلاهبردار و ... . اما آيا اين دليل ميشود كه نماز نخوانيم و فقط به دنبال خوب بودن باشيم؟! چه رستگار است كسي كه هم نماز شبش ترك نشود و هم انسان پاكي باشد و همين گونه چه ابرمردي است كسي كه روضهاش براي سيدالشهداء قطع نشود و انسانيت نيز داشته باشد.
والسَّلامُ عَلي سَيدِالشُّهَداءِ وَ اَتْباعِهِ وَ باکِينِه وَ مُبْكينِهِ وَ مُتَباكينِهِ
_________________
غروبا وقتی آسمون ......... خونی می شه یاد تو ام
یا ابولفضل العباس
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن