5 . احياى نظارت اجتماعى
به شهادت قرآن كريم، خداوند حكيم، پس از خلقت بشر، خوب و بد، شايست و ناشايست را به نفس او الهام كرد: «فألهمها فجورهاوتقواها.»
(شمس: 8) و در عين حالى كه عقل را سلاح باطنى اش قرار داد، به آن رسول باطنى نيز اكتفا و بسنده نكرد، با محبتى كه به اين مخلوق
احسن خويش داشت، وى را از نعمت رسول ظاهرى محروم نساخت و به واسطه آنان هر آنچه كه لازمه سعادت دنيا و آخرتش بود، در دفترى
به نام « دين » به سوى او فرو فرستاد تا اين موجود پر رمز و راز بتواند در پرتو آن، رفتار فردى و اجتماعى خويش را سامان بخشد.
اما غالب انسان ها به جاى لبيك به نداى باطنى و خدايى خويش، نفس اماره را پيروى كرده و همواره ره كژى پيش گرفته و مى گيرند.
بديهى است كه ساختمان اجتماعى (جامعه) با كژى ها و انحرافات رفتارى و گفتارى متزلزل بوده و متضمن سعادت و كمال بشر نخواهد
بود. از اين رو، كنترل و مراقبت در رفتار فردى و اجتماعى اعضاى جامعه امرى لازم و ضرورى به نظر مى آيد و خداى متعال نيز بر آن واقف
مى باشد . از اين رو، دستوالعمل خاصى در اين جهت ارائه داده است كه آن ، « نظارت عمومى » يا « امر به معروف و نهى از منكر »
مى باشد كه دانشمندان علوم اجتماعى آن را نظارت اجتماعى ناميده اند و در تعريف آن گفته اند : « نظارت اجتماعى به ساز و كارهايى
اطلاق مى شود كه جامعه براى واداشتن اعضاى خويش به سازش كارى و جلوگيرى از ناسازش كارى به كار مى برد.»39 و در اهميت آن
مى گويند: «نظارت هاى اجتماعى براى آن مهمند كه جامعه نمى تواند كاركرد درستى داشته باشد، مگر آن كه اعضای جامعه، خود را با
هنجارهاى اجتماعى تطبيق دهند، نقش هايشان را انجام دهند و فعاليت هايشان را طورى هماهنگ كنند كه جامعه يا گروه بتواند به هدفهايش
دست يابد . » 40
بر اين اساس، در فرهنگ قرآن، بهترين جامعه، جامعه اى است كه امر به معروف و نهى از منكر و به تعبير جامعه شناختى،
نظارت عمومى و اجتماعى در آن صورت گيرد.
به همين جهت، مسلمانان را بهترين امت معرفى مى كند; زيرا داراى خصيصه امر به معروف و نهى از منكر هستند:
«كنتم خير امة اخرجت الناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر.» (آل عمران: 110)
و در اين زمينه، علامه شهيد مطهرى مى نويسد: «در اسلام مسأله اى وجود دارد كه در ملت هاى ديگر امروز دنيا به صورت يك قانون دينى
وجود ندارد (البته نمى گويم پيامبران سلف نداشته اند) و آن اين است كه اسلام نه تنها فرد را براى خود و در مقابل خداوند از نظر شخص خود
مسؤول و متعهد مى داند، بلكه فرد را از نظر اجتماع هم مسؤول و متعهد مى داند. امر به معروف و نهى از منكر همين است كه اى انسان
تو تنها از نظر شخصى و فردى در برابر ذات پروردگار مسؤول و متعهد نيستى، تو در مقابل اجتماع خود هم مسؤوليت و تعهد دارى.»41
اين مسؤوليت به حدى مهم است كه اگر از آن تخطّى شود، بايد منتظر عذاب الهى بود.
چنانچه امام رضا (عليه السلام) از پيامبر خدا (ص) نقل مى كند:
« كان رسول الله(صلى الله عليه وآله) يقول : اذا امتى تواكلت الامر بالمعروف و النهى عن المنكر فلياذنوا بوقاع من الله » ( 42 )
« هرگاه امتم امر به معروف و نهى از منكر را به يكديگر واگذار كنند، پس منتظر عذاب الهى باشند. »
پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) نيز با تكيه بر اصل نهى از منكر توانست ابتدا پليدى ها و كژى ها و انحرافات را از جامعه بزدايد و سپس
با اتكاى به اصل امر به معروف جامعه اى بنيان نهد كه، ايثار و شهادت، عدالت و رستگارى و... جايگزين شقاوت و كژى ها و ارزش هاى معنوى،
جانشين ارزش هاى جاهلى گردد. اما پس از رحلت پيامبر رحمت، جامعه نبوى به رهبرى اصحاب سقيفه ، مسير انحراف را در پيش گرفت
و افراد و اعضاى آن در مقابل آن انحراف آشكار لب فرو بستند تا زمانه و زمينه در اختيار حكّام ناشايست قرار گيرد و آنان نيز با خانه نشين كردن
حجّت حق، باب انحراف و بدعت را در دين گشوده و ره هدايت را مسدود سازند و كار دين و دنياى امت را به جايى رساندند كه اميرالمؤمنين(ع)
در آغاز خلافت با حسرت از گذشته ياد كنند:
«بندگان خدا، در زمانى واقع شده ايد كه خير و نيكويى به آن پشت كرده و شرّ و بدى به آن رو آورده است و شيطان هر روز بيش از پيش
در كار گمراهى مردم طمع مىورزد... كجايند خوبان شما، انسان هاى وارسته و پرهيزكارى كه در كسب شان از حرام پرهيز مى كردند
و در رفتار و عقيده شان پاكى مىورزيدند؟»44
ــ و در جاى ديگر مى فرمايند:
«هم اكنون با برادران اسلامى خويش به واسطه تمايلات نا به جا و كجى ها و انحرافات و شبهات و تأويلات ناروا مى جنگيم.» 45
اين وضعيت پس از شهادت مولود كعبه على(عليه السلام) به مراتب بدتر گرديد; زيرا معاويه يكه تاز ميدان بدعت و انحرافات شد و جامعه اسلامى
را به سوى بى دينى سوق داد تا جايى كه ارزش هاى معنوى و الهى كم رنگ، دنيا و دنياگرايى ترويج و انباشت ثروت، ارزش گشت و دنياطلبان و
زراندوزان بر بيت المال مسلمانان مسلط شدند و خلعت فرمان روايى به دوش نااهلانى چون عمروعاص ها گذاشته شد. در چنين احوالى است كه
امام حسين(عليه السلام) خود را مكلّف به قيام مى داند; چرا كه از پيامبراكرم(ص)
شنيده است: هركس چنين اوضاع و احوالى را ببيند و درصدد دگرگونى آن برنيايد و با قول و فعلش اعتراض نكند، شايسته است كه خدا چنين كسى
را به آن جايى كه ظالمان و تغييردهندگان دين خدا را مى برد، ببرد.»46
از اين روست كه امام حسين(عليه السلام) اراده اصلاح جامعه نبوى و امر به معروف و نهى از منكر مى كند و مى فرمايد:
«انما خرجت لطلب الاصلاح فى امة جدى، اريد أن آمر بالمعروف و أنهى عن المنكر...» 47
با اين هدف، راه دشت نينوا را پيش مى گيرد و در سرزمين تفتيده طف، خون پاك خويش را براى آبيارى درخت نوپاى اسلام هديه مى كند
تا بدينوسيله اسلام ناب را از دست نااهلان نجات داده و راه انحراف را مسدود و مسير حق را به بندگان خدا نشان دهد.
و اين واقعيت را مى توانيم در حركت ها و جنبش هايى كه عليه ظلم و ظالم به تأسّى از حركت سيدالشهد(عليه السلام)صورت گرفته، به خوبى مشاهده
كنيم. به اين ترتيب، يكى از پيامدهاى اجتماعى نهضت عاشورا، احياى امر به معروف و نهى از منكر است.
البته، نقش برجسته سيدالساجدين(عليه السلام)و عقيله بنى هاشم، زينب كبرى(عليه السلام)، را در تبليغ و ترويج فرهنگ والاى عاشورا نمى توان ناديده گرفت .
آرى:
سرّ نى در نينوا مى ماند اگر زينب نبود
كـربلا در كـربلا مى مـاند اگر زينب نبود
در عبـور از بستـر تـاريخ، سيـل انقلاب
پشت كوه فتنه ها مى ماند اگر زينب نبود