ارواح در جاهایی غیر از محل دفن خود قرار دارند، سوالی که در اینجا مطرح می شود اینکه پس چرا در روایات به «زیارت اهل قبور» سفارش شده است؟

برای پاسخ به این مطلب، توجه شما را به نکاتی چند جلب می نماییم:
الف- روح با جسد ارتباط ویژه ای دارد. وقتی بر سر قبر مۆمنی حاضر شوند، روحش از «وادی السلام» به سوی قبرش پرواز می کند و از دیدارکننده ی قبرش خشنود می گردد.
از امام کاظم علیه السلام پرسیده شد: آیا مۆمن زائر قبرش را می شناسد؟
فرمود: «آری، تا زمانی که بر سر قبر است، با او انس گیرد و چون از آنجا رود، دلتنگ می شود». (1)
ب- اگر بر سر قبر یادی از مرده کنند، فاتحه ای نثار روحش نمایند، برایش آمرزش طلبند یا در حق او دعایی بخوانند؛ سبب گشایش وضع او در برزخ می شود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «بهترین هدیه زندگان برای مردگان دعا و آمرزش طلبی برای آنهاست». (2)
امام صادق علیه السلام فرمود: «همانگونه که زندگان از اهدای هدیه به خود، خوشحال می شوند، مردگان نیز از آمرزش طلبی و استغفار در حق خویش، شادمان می گردند.» (3)
ج- دیدار زندگان از قبور مردگان، مایه ی پند و عبرت و تذکار پس از مرگ است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «به زیارت مراقد مردگان روید؛ تا شما را به یاد [مرگ و] آخرت اندازد.» (4)

مظهر بهشت برزخی

«عبدالله بن سِنان» یکی از یاران امام صادق علیه السلام ماجرای شنیدنی زیر را چنین بیان می دارد:
«از امام صادق علیه السلام پرسیدم: نهر کوثر چیست؟
حضرت توضیحاتی داد؛ سپس فرمود: آیا دوست داری آن را ببینی؟
گفتم: فدایت شوم؛ آری. فرمود: دستم را بگیر تا از این شهر بیرون رویم.
روح با جسد ارتباط ویژه ای دارد. وقتی بر سر قبر مۆمنی حاضر شوند، روحش از «وادی السلام» به سوی قبرش پرواز می کند و از دیدارکننده ی قبرش خشنود می گردد

امام پایش را به زمین کوفت؛ در این هنگام، پرده ی ملکوتی کنار رفت و عالم برزخی نمایان شد. وقتی چشم گشودم، نهری بسیار بزرگ دیدم که آغاز و پایانش پیدا نبود. از چشمه های آن، آب و شیر سفیدتر از برف و شراب نیکوتر از یاقوت روان بود.
گفتم: فدایت شوم؛ این نهر و چشمه ها از کجا می آیند [و به کجا می ریزند]؟
فرمود: این از چشمه هایی است که خدای تعالی در قرآن نویدش را داده است: چشمه ای از آب، چشمه ای از شیر، چشمه ای از شراب.
در کنار آن نهر، درخت هایی دیدم که زیر سایه ی آنها حوریانی گیسو به سر آویخته، آرمیده بودند که هرگز بدین زیبایی کسی را در دنیا ندیده بودم!
حضرت به یکی از آنها اشاره فرمود [آب بده!] آن ماهرو، قدحی از آب پر کرد. حضرت، ظرف آب را از او گرفت و به من داد. هرگز ظرفی به آن زیبایی ندیده بودم و شربتی به آن گوارایی نچشیده بودم!
گفتم: فدایت شوم؛ چنین چیزهایی را نه دیده بودم و نه تصورش را می کردم.
حضرت فرمود: «این کمترین چیزهایی است که خداوند به پیروان ما نویدش را داده است و مۆمن هرگاه بمیرد، او را به این محل آورند. در باغستان های اطراف، گردش می کند و از شراب های اینجا می آشامد». (5)


مظهر جهنم برزخی

حکایت شگفت انگیز زیر را از زبان امام صادق علیه السلام می شنویم: شخصی [شتابان و هراسان] نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد!
پیامبر اکرم صلی الله علیه و له فرمود: «به زیارت مراقد مردگان روید؛ تا شما را به یاد [مرگ و] آخرت اندازد»

عرض کرد: ای پیامبر خدا! سرگذشت عجیبی بر من گذشت! حضرت فرمود: «چه دیدی»؟ [که اینگونه پریشان و آشفته ای!]
گفت: همسرم به بیماری سختی دچار بود. گفتند: اگر از آب چاه «احقاف» وادی برهوت او را بنوشانی؛ شفا می یابد. مشک و قدحی برداشتم و رهسپار آن سرزمین شدم.
[وقتی، به آنجا رسیدم، آن وادی را صحرایی دهشتناک یافتم. سرانجام با ترس و لرز خود را به آن چاه رساندم]. آب را با قدح در مشک می ریختم که ناگهان صدایی هراس انگیز توجهم را جلب کرد! از سمت بالا، شخصی که با غل و زنجیر بسته شده بود و آثار شدت تشنگی بر لبانش نشسته بود، فریاد «واعطش»، سر می داد! گفت: اندکی مرا آب بیاشام که اینک از فرط تشنگی هلاک می شوم!
[ترس و وحشت چنان بر من مستولی شد که آهنگ فرار نمودم؛ اما پاهایم جرأت رفتن نداشت] ظرف را پر از آب کردم که آبش دهم؛ ناگاه با همان زنجیری که به گردنش آویخته بود، او را تا چشم کار می کرد، بالا کشیدند!
این حادثه ی دهشتناک باز هم تکرار شد. سرمشک را لرزان و ترسان بستم و با شتاب خود را از آن صحرای مرگبار و آن کابوس هولناک رهانیدم.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «این بیچاره، قابیل فرزند آدم است که برادرش [هابیل] را [به خاطر دنیا دوستی و جاه طلبی] کشت.» (6)