دلم پر شده از حرف های نگفته برایت، حرف هایی که آزارم می دهند،
حرف هایی که آرامشم را گرفته اند!
خدایا چه کنم؟ گفتنش بهتر است یا سکوت؟
خدایا نمی تونم همه چیو به این راحتی فراموش کنم..
بـهـتـریـن لـذتـی کـه تـوی دنـیـا هـسـت ایـنـه کـه . . .
صـبـح بـیـدار بـشـی و بـا یـه اس مـتـوجـه بـشـی
یـه نـفـر خـیـلـی دوسِـت داره . . .بـرای یـه نـفـر مـهـمـی . . .
یـه نـفـر هـسـت کـه هـمـیـشـه نـگـرانـته . . .
اونـوقـت ِ کـه زنـدگـی مـعـنـا پـیـدا مـیـکُـنه . .
می دانی؟
یک وقت هایی باید
رویِ یک تکه کاغذ بنویسی
تعطیل است
و بچسبانی پشتِ شیشهیِ افکارت
... ... باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال سوت بزنی
در دلت بخندی به تمام افکاری که
پشت شیشهیِ ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویی:
بگذار منتظر بمانند.