به سراغ من اگر میآیید،
پشت هیچستانم.
پشت هیچستان جایی است.پشت هیچستان رگهای هوا، پر قاصدهایی است
که خبر میآرند، از گل واشده دورترین بوته خاک.روی شنها هم، نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
به سر تپه معراج شقایق رفتند.آدم اینجا تنهاست
و در اینتنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاری است.به سراغ من اگر میآیید،
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من.