دل آرامی یا بلای منی ؟قبله عشقی یا خدای منی ؟شور عشقو جوانی تویی تومراد من از زنگانی تویی تواگر جویم مه تو بر بام هاییو گر جویم مــی تو در جام هاییبه چشمم که بی تو زجان سیرمنگاهی نگاهی که میمیرم
دل آرامی یا بلای منی ؟قبله عشقی یا خدای منی ؟شور عشقو جوانی تویی تومراد من از زنگانی تویی تواگر جویم مه تو بر بام هاییو گر جویم مــی تو در جام هاییبه چشمم که بی تو زجان سیرمنگاهی نگاهی که میمیرم
چقد سخته لابه لای نامه هایی که گفت برای توست
ورق بزنی اما حتی یک بارهم اسمت رو نبینی
اینجاست که به خودت میگی
شاید این جمله رو به خیلی ها گفته
((این نامه ها برای توست))
چقد سخته...
چقد سخته که همه باشن درحالیکه نیستن
چقد سخته وقتی هستی درحالیکه نیستی
چقد سخته وقتی نمیری درحالیکه رفته ای
چقد سخته مهم باشی درحالیکه مهم نیسی
چقد سخته زرنگ باشی درحالیکه زرنگ نیسی
چقد سخته وقتی کسی رو داری درحالیکه نداری
چقد سخته وقتی خوشحالی درحالیکه نیسی
چقد سخته همه خوبن درحالیکه نیسن
چقد سخته وقتی کاری نداری درحالیکه یه عالمه کار داری
چقد سخته خوبی درحالیکه خوب؟؟؟؟؟؟؟؟ نه .... نیسی
چقد سخته... چقد سخته...
..نمیدانم کجایی، در چه حالی
نمیدانم که آیا بی تابی، بی قراری؟
نمیدانم که یا خوشحال و مسروری
یا اینکه دردمند و گریانی؟
نمیدانم که بعد از تو می توانم تنها بمانم
یا اینکه میمیرم وتنها نمی مانم؟
نمی دانم چرا بی تاب و پریشانم
نمیدانم چرا گریان و بی قرارم؟
نمی دانم چرا روزی نیست که فراموشت کنم؟
نمی دانم چرا همیشه تو را احساست می کنم؟
نمی دانم چرا نسبت به آینده ات نگرانم؟
نمی دانم چرا هنوز تو را دوستت می دارم؟
میدانم مال دیگری هستی ودیگر تو را ندارم
میدانم که این افسوس تا آخر میماند برایم
خدایا ، خداوندا
آن کسی را که مال دیگری است به ما نشان مده...
بگذار دلتنگی اش مال ما وخوشیش ما اون باشه...
خداوندا
آن کسی را که مال ماست ، زود تر به ما برسان...
و بار الهی... هرکس را عاشق ساختی و وابسته اش کردی ، صبر وطاقت دوری
از اورا هم به آن عطا کن...
آمین ای پروردگار دل های شکسته...
هربار که تورا می خوانم ، توهستی در کنارم
هر بار که تورا می جویم ، تو را می یابم
هربار که تورا می خواهم ، تو هستی تکیه گاهم
هربار که تورا می بینم ، غم می رود از یادم
هر بار که با تو حرف می زنم ،لبخند می نشیند روی لبهام
هر بار که مرا ستایی ، آن را حس می کنم
وامروز هم گذشت...
امروزهم گذشت ومن درحسرت دیدن دوست...
که نمیدانم کجاست ودرچه حال است...
ازاین انتظار خسته شده ام...طاقتی نیست...
ازدیدن اوبا دیگری دوام ندارم...میدانم...ولی...
ازاین تنهایی وبی کسی هم خسته ام...کافی نیست؟...
نمیدانم من هرشب به یاد اوهستم آیا اوهم همچنین است؟
تابودی حست نکردم
تابودی عشقتونفهمیدم
تابودی صداتو نمی شنیدم
تابودی باورت نداشتم
تابودی نمیدیدمت
تابودی احساسی بهت نداشتم
تابودی دلتنگت نمیشدم
تابودی هیچ بودی برام
تابودی ذهنمو مشغولت نمیکردم
تابودی مهم نبودی برام
حالاکه نیستی آنچه به سرت می اومد رودارم میکشم
حالاکه نیستی ومن تنهام وبا نبودنت جون میکنم
کاش باهام بودی وباهات بودم...
نمیدانم چرا بااینکه ازدستت آذرده خاطرم
بازهم با یاد تو اشک ازچشمانم جاری میشود
نمیدانم چرا با اینکه دارم تو را ازدست میدهم
بازهم برای رسیدن به تو تلاش میکنم
نمیدانم چرا با اینکه دیگر نمیخواهی مرا ببینی
بازهم همه جارا برای دیدنت جست وجو میکنم
نمیدانم چرا با اینکه داری مرا فراموش میکنی
بازهم نمیتوانم ازتو دل بکنم
نمیدانم چرا؟؟؟... اما این را خوب میدانم که همدیگر را دوست میداریم...
پس گذشتن ازیکدیگر محال است...محال...
) اهل دلی میگفت: چیزی که بشکند از ارزش می افتد اما دلی که بشکند تازه ارزش پیدا میکند...
2) یکی بود یکی نبود.وقتی اون یکی بود این یکی نبود مهم نیست کی بود کی نبود ولی حیف که هیچ
وقت این یکی با اون یکی نبود...
3) یه روز قلبتو دزدیدم و برای آنکه جاش امن باشه اون رو توقلبم گذاشتم ولی اینو نمیدونستم اگه یه روز
بخوای قلبتو پس بگیری باید قلبمو بشکنی تا دلتو برداری...
4) قانون 4نیوتون :زمین هیچ جاذبه ای نداره سیب ها برای تو می افتند چون تنها جاذبه ی زمین تویی!!!