دلم که تنگ میشود نظر به ماه میکنم
به تو که فکر میکنم حواس پرت میشوم شبانه روز یکسره من اشتباه میکنم بهانه گیر و عاصی از خود و زمانه میشوم تمام عمر خویش را فقط گناه میکنم گرفته تیغ را به دست و مسخ مرگ میشوم و خون سرخ خویش را خودم مباح میکنم دریغ سهم من فقط درون چاه بودن است ولی درون چاه هم تو را نگاه میکنم هزار گونه وسوسه سیاه میکند مرا

بدون هیچ واهمه فقط گناه میکنم