"بسم الله الرحمن الرحیم"
نگاهى به سیره امام صادق علیه السلام
»كار و تلاش و دستگیرى از مستمندان
امام صادق علیه السلام نه تنها دیگران را دعوت به كار و تلاش مىكرد، بلكه خود نیز با وجود مجالس درس و مناظرات و ... در روزهاى داغ تابستان، در مزرعهاش كار مىكرد. یكى از یاران حضرت مىگوید: آن حضرت را در باغش دیدم، پیراهن زبر و خشن بر تن و بیل در دست، باغ را آبیارى مىكرد و عرق از سر و صورتش مىریخت، گفتم: اجازه دهید من كار كنم. فرمود: من كسى را دارم كه این كارها را بكند ولى دوست دارم مرد در راه به دست آوردن روزى حلال از گرمى آفتاب آزار ببیند و خداوند ببیند كه من در پى روزى حلال هستم. (1)
حضرت در تجارت نیز چنین بود و بر رضایت خداوند تاكید داشت. لذا وقتى كار پرداز او كه با سرمایه امام براى تجارت به مصر رفت و با سودى كلان برگشت، امام از او پرسید: این همه سود را چگونه به دست آوردهاى؟ او گفت: چون مردم نیازمند كالاى ما بودند، ما هم به قیمت گزاف فروختیم. امام فرمود: سبحان الله!
علیه مسلمانان همپیمان شدید كه كالایتان را جز در برابر هر دینار سرمایه یك دینار سود نفروشید! امام اصل سرمایه را برداشت و سودش را نپذیرفت و فرمود: اى مصادف! چكاچك شمشیرها از كسب روزى حلال آسانتر است. (2)
حقیقت این است كه امام در نهایت علاقه به كار و تلاش، هرگز فریفته درخشش درهم و دینار نمىشد و مىدانست كه بهترین كار از نظر خداوند تقسیم دارایى خود با نیازمندان است، حقیقتى كه ما هرگز از عمق جان بدان ایمان عملى نداشته و نداریم. امام خود درباره باغش مىفرمود: وقتى خرماها مىرسد، مىگویم دیوارها را بشكافند تا مردم وارد شوند و بخورند. همچنین مىگویم ده ظرف خرما كه بر سر هر یك ده نفر بتوانند بنشینند، آماده سازند تا وقتى ده نفر خوردند، ده نفر دیگر بیایند و هر یك، یك مد خرما بخورند. آنگاه مىخواهم براى تمام همسایگان باغ (پیرمرد، پیرزن، مریض، كودك و هر كس دیگر كه توان آمدن به باغ را نداشته) یك مد خرما ببرند. پس مزد باغبان و كارگران و ... را مىدهم و باقىمانده محصول را به مدینه آورده بین نیازمندان تقسیم مىكنم و دست آخر از محصول چهار هزار دینارى، چهارصد درهم برایم مىماند. (3)
»ساده زیستى و همرنگى با مردم
امام همانند مردم معمولى لباس مىپوشید و در زندگى رعایت اقتصاد را مىكرد. مىفرمود: بهترین لباس در هر زمان، لباس معمول همان زمان است. لذا (4) گاه لباس نو و گاه لباس وصلهدار بر تن مىكرد. لذا وقتى سفیان ثورى به وى اعتراض مىكرد كه: پدرت على لباسى چنین گرانبها نمىپوشید، فرمود: زمان على علیه السلام زمان فقر و اكنون زمان غنا و فراوانى است و پوشیدن آن لباس در این زمان، لباس شهرت است و حرام ... پس آستین خود را بالا زد و لباس زیر را كه خشن بود، نشان داد و فرمود: لباس زیر را براى خدا و لباس نو را براى شما پوشیدهام. (5)
با این همه حضرت همگام و همسان با مردم بود و اجازه نمىداد، امتیازى براى وى و خانوادهاش در نظر گرفته شود. و این ویژگى هنگام بروز بحرانهاى اقتصادى و اجتماعى بیشتر بروز مىیافت. از جمله در سالى كه گندم در مدینه نایاب شد، دستور داد گندمهاى موجود در خانه را بفروشند و از همان، نان مخلوط از آرد جو و گندم كه خوراك بقیه مردم بود، تهیه كنند و فرمود: «فان الله یعلم انى واجدان اطعمهم الحنطه على وجهها ولكنى احب ان یرانى الله قد احسنت تقدیر المعیشه.»
(6) خدا مىداند كه مىتوانم به بهترین صورت نان گندم خانوادهام را تهیه كنم؛ اما دوست دارم خداوند مرا در حال برنامهریزى صحیح زندگى ببیند.
==========
پىنوشتها:
1- بحارالانوار، ج47، ص56.
2- همان، ص59/ «سبحان الله تحلفون على قوم الا تبیعونهم الا بربح الدینار دینارا ... ثم قال: یا مصادف! مجالده السیوف اهون من طلب الحلال.»
3- وسایل الشیعه، ج16، ص 488.
4- بحارالانوار، ج47، ص 54.
5- اعیان الشیعه، ج 1، ص 660.
6- همان، ص59.
_________________
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مَثَلُ أهلِ بَیتی کَمَثَلِ سَفینَهِ نوحٍ مَن رَکِبَها فَقَد نَجی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها فَقَد هَلَک
اهل بیت من چون کشتی نوحاند؛ هر که بر آن نشیند نجات یابد و آنکه از آن تخلف کند هلاک گردد (عیون الاخبار،ج 1،ص211)