باز با دست های پر از نیاز به سویت آمدم
تا نازم کشی و نیازم برآورده سازی.
آنقدر روسیاهم که در تاریی شب گم شده امو مشعل امید و بخشایش تو همچنان از دور سوسو می کندو من باز غرق گناه به سویت می آیم تا مرا ببخشی،ای بخشنده مهربان.
باز با دست های پر از نیاز به سویت آمدم
تا نازم کشی و نیازم برآورده سازی.
آنقدر روسیاهم که در تاریی شب گم شده امو مشعل امید و بخشایش تو همچنان از دور سوسو می کندو من باز غرق گناه به سویت می آیم تا مرا ببخشی،ای بخشنده مهربان.
انتخاب سریع یک انجمن