"به ياد بحر حقايق ، امام صادق عليه السلام"


زبان رساي اسلام بود و مبين شريعت مصطفي صلي الله عليه و اله.


با سخناني حکيمانه ، منطقي استوار ، علمي سرشار ، برگزيده روزگار به شمار مي آمد و... بنده شايسته پروردگار بود درسالهاي سياهي که ابرهاي سلطه امويان ، آسمان جهان اسلام را تاريک


کرده و در سالهاي تيره تر ، که حکومت عباسيان ، مسلمانان را به تيرگي نشاند ،


او خورشيد دين و دانش مدينه بود.

او آبياري نهال حق کرد تا اين بذر ايمان پا گرفت و در افق انديشه ها تابان شد.


دين به نام او زنده گشت.


درخت علم ، در بوستان کلامش روييد و به برگ و بار نشست.


گلشن فضل ، از چشمه دانش او سيراب گشت .


کتاب فقه ، با " الفباي صادقي" نگاشته شد.


فقيهان دين مدار ، خوشه چين حديث و حکمت صادقي اند.


و امروز ، هر جا که شيعه اي هست ، جعفري است.


نگاهي به سيره امام صادق عليه اسلام


کار و تلاش و دستگيري از مستمندان


امام نه تنها ديگران را دعوت به کار و تلاش مي کرد ، بلکه خود نيز با وجود مجالس درس ، مناظرات و... در روزهاي داغ تابستان ، در مزرعه اش کار مي کرد. يکي از ياران حضرت


مي گويد : آن حضرت را در باغش ديدم ، پيراهن زبر و خشن بر تن و بيل در دست ، باغ را آبياري مي کرد و عرق از سر و صورتش مي ريخت ، گفتم: اجازه دهيد من کار کنم.


فرمود : من کسي را دارم که اين کارها را انجام دهد ولي دوست دارم مرد در راه به دست آوردن حلال از گرمي آفتاب ، آزار ببيند و خداوند نظاره گر تلاش من که در پي روزي هستم ، باشد.


امام در نهايت علاقه به کار و تلاش ، هرگز فريفته درخشش درهم و دينار نگرديد و مي دانست که بهترين کار از نظر خداوند تقسيم دارايي خود با نيازمندان است . امام درباره باغ خود


مي فرمود : وقتي خرماها مي رسد ، مي گويم ديوارها را بشکافند تا مردم وارد شوند و بخورند. ده نفر ديگر بيايند و هر يک ، يک مد خرما بخورند. آنگاه براي تمام همسايگان باغ ( پيرمرد ،


پيرزن ، مريض ، کودک و هر کس ديگر که توان آمدن به باغ را نداشته )، يک مد خرما ببرند. سپس مزد باغبان و کارگران و.. را مي دهم و باقي مانده محصول را به مدينه آورده بين


نيازمندان تقسيم مي کنم و در آخر از محصول چهار هزار ديناري ، چهارصد درهم برايم مي ماند.

ساده زيستي امام


امام عليه السلام همانند مردم معمولي لباس مي پوشيد و در زندگي رعايت اقتصاد ( ميانه روي ) را مي کرد. مي فرمود : بهترين لباس در هر زمان ، لباس معمول همان زمان است.


پس گاه لباس نو و گاه لباس وصله دار بر تن مي کرد. لذا وقتي سفيان ثوري به وي اعتراض مي کرد که : پدرت علي لباسي چنين گرانبها نمي پوشيد ، مي فرمود : زمان علي عليه السلام ،


زمان فقر و اکنون زمان غنا و فراواني است و پوشيدن آن لباس در اين زمان ، لباس شهرت است و حرام. پس آستين خود را بالا زد و لباس زير را که خشن بود ، نشان داد و فرمود : لباس زير


را براي خدا و لباس نو را براي شما پوشيده ام.


حضرت صادق عليه السلام هميشه همگام با مردم بود و اجازه نمي داد ، امتيازي براي وي و خانواده اش در نظر گرفته شود. و اين ويژگي هنگام بروز بحران هاي اقتصادي و


اجتماعي بيشتر نمايان مي گشت . از جمله در سالي که گندم در مدينه ناياب شد ، در آن سال امام (ع) دستور داد گندمهاي موجود در خانه را بفروشند و از همان ، نان مخلوط از آردجو


و گندم که خوراک بقيه مردم بود ، تهيه کنند و فرمود :" خدا مي داند که مي توانم به بهترين صورت نان گندم خانواده ام را تهيه کنم ، اما دوست دارم خداوند مرا در حال برنامه ريزي صحيح زندگي ببيند."



علم امام


آنچه به دوره امامت حضرت امام صادق عليه السلام ويژگي خاص بخشيده ، استفاده از علم بي کران امامت ، تربيت دانش طلبان و بنيان گذاري فکري و علمي مذهب تشيع است.


شيخ مفيد مي نويسد : آن قدر مردم از دانش حضرت نقل کرده اند که به تمام شهرها منتشر شده و کران تا کران جهان را فرا گرفته و از احدي از علماي اهل بيت عليهم السلام


به اندازه امام اين مقدار حديث نقل نشده است.


اصحاب حديث ، راويان آن حضرت را با اختلاف آراء و مذاهبشان گرد آورده که عددشان به چهار هزا تن رسيده است.


سيد مومن شافعي نيز مي نويسد : مناقب آن حضرت بسيار است تا آن جا که شمارشگر حساب از آن ناتوان مي باشد.


ابو حنيفه مي گويد : من هرگز فقيه تر از جعفر بن محمد [ع] نديده ام و او حتماً داناترين امت اسلامي است. (9)


جوانان و امام صادق عليه السلام


نگاه مهربان امام به جوانان ، که با بزرگداشت شخصيت ، تکريم استعداد و صلاحيتها ، احترام به نيازها و توجه به قلبهاي پاک و زلال آنان همراه بود و اقبال جمع جوانان به سوي امام عليه السلام ،


که فرآيند عملکرد و رفتار متين ، محبت آميز ، حکيمانه و سرشار از خلوص و عاطفه آن حضرت بود ، همواره جلوه نمايي مي کرد.


امام در مورد جوانان مي فرمود:


"جوانان زودتر از ديگران به خوبيها روي مي آورند."


جواني فرصت نيکو و زودگذر است که بايد به خوبي از آن بهره جست و با زيرکي ، ذکاوت و تيزبيني ، اين نعمت خداد را پاس داشت ؛ زيرا اين فرصت "ربودني" و"رفتني" است


وضايع ساختن آن ، چيزي جز غم و پشيماني براي دوران پس از آن به ارث نمي گذارد.


- امام صادق در اين مورد مي فرمايد :" به هر کس فرصت دست دهد و او به انتظار به دست آوردن فرصت کامل ، آن را به تأخير اندازد ، روزگار همان فرصت را نيز از او بربايد ، زيرا


کار ايام ، بردن است و روش زمان ، از دست رفتن."


انسان با ورود به دوران جواني به دنبال"هويت" جديدي مي گردد. در اين مرحله هويت يابي ، نقش " آگاهي و بينش" بسيار مؤثر و کارساز بوده ، بر"رفتار و عمل" پيشي دارد ، در



اين دوران ، ممکن است سرگرداني در هويت سبب گردد که او به بحران هويت کشيده شود . در اين شرايط ، جوان بايد رنگ خدايي گيرد تا هويتش خدايي گردد ، دين همان " رنگ خدا " است ،


امام صادق عليه السلام مي فرمايد:


" مقصود از رنگ خدايي همان دين اسلام است."


دين به انگيزه جوان در بنا کردن و آراستن هويت او پاسخ مي دهد ، زيرا آدمي داراي عطشي است که فقط با پيمودن راه خدا فرو مي نشيند.


از اين رو امام صادق عليه السلام ، يادگيري بايد ها و نبايدها و انديشه هاي سبز دين را از ويژگيهاي دوران جواني مي داند.



امام نسبت به آن دسته از جواناني که علم دين نمي دانند و در پي آن نمي روند ، رنجيده خاطر مي گردد.



جوانان و يافتن دوست



دوست خوب يکي از سرمايه هاي بزرگ زندگي و از عوامل خوشبختي آدمي است. رفيق شايسته براي جوان جايگاه خاص خود را دارد و اهميت آن به گونه اي است که درشکل دهي



شخصيت او نقش بزرگي ايفا مي نمايد.


امام دوستان را سه نوع مي داند:


1. کسي که مانند غذا به آن نياز است که آن " رفيق عاقل" است.



2. کسي که وجود او براي انسان به منزله بيماري مزاحم و رنج آور است که آن " رفيق احمق" است.



3. کسي که وجودش به منزله داروي شفا بخش است که آن " رفيق روشن بين و اهل خرد" است.



و نيز رفاقت ، حدودي دارد ، کسي که تمام آن حدود را دارا نيست ، کامل نيست و آن کس که داراي هيچ يک از آن حدود نيست ، اساساً دوست نيست:



1- ظاهر و باطن رفيق، نسبت به تو يکسان باشد.


2- زيبايي و آبروي تو را جمال خود ببيند و نازيبايي تو را نازيبايي خود بداند.


3- دست يافتن به مال يا رسيدن به مقام، روش دوستانه او را نسبت به تو تغيير ندهد.



4- در زمينه رفاقت ، از آنچه در اختيار دارد، نسبت به تو مضايقه ننمايد.



5- تورا در مواقع گرفتاري و مصيبت ، ترک نگويد.


جوانان و آموزش



امام صادق عليه السلام مي فرمايد:


دوست ندارم يکي از شما جوانان را ببينم ، مگر در يکي از دو حال : يا دانا (عالم) يا در حال يادگيري و دانش اندوزي.


جوانان و قرآن


امام مي فرمايد : جوان مومني که به قرائت قرآن بپردازد ، قرآن با گوشت و خونش در مي آميزد.



در فراق خورشيد


عاقبت منصور دوانيقي ، محبوبيت و علم امام صادق عليه السلام را تحمل نکرد و با زهري که به امام خورانيد ، ايشان را در 25 شوال ، سال 148 به شهادت رسانده و مسلمين را از فيض


وجود مقدس اين امام همام ، محروم ساخت.


امام عليه السلام در واپسين لحظات عمر خويش ، چشمهاي خود را گشود و فرمود که خويشان مرا جمع کنيد. چون همه جمع شدند ، فرمود : " شفاعت ما به کسي که نماز را سبک بشمارد و اعتنا به شأن و مقام آن ننمايد ، نمي رسد."

1. جواد محدثي.

2. بحار الانوار، ج 47، ص 56.

3. وسايل الشيعه، ج 16، ص 488.

4. بحار الانوار، ج 47، ص 54.

5. اعيان الشيعه،ج1،ص660.

6. همان ،ص59.

7. ارشاد مفيد،ص 254.

8. منتهي الامال، ج2، ص 139.

9. الامام الصادق وابوزهره، ص 224.

10. بحار الانوار، ج 23، ص 236.

11. بحار الانوار ، ج 78، ص 268.

12. اصول کافي ، ج2، ص 14.

13. نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدي، خطبه124،ص 122.

14. وسايل الشيعه، ج 15، ص 194.

15. تحف العقول، حراني، ص302.

16. تحف العقول، ص 223.

17. الامالي، شيخ صدوق،ص 397.

18. بحار الانوار ، ج 1، ص 17.

19. اصول کافي، ج 4، ص 414.

20. مفاتيح الجنان
=================