نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: پرتوى از سيره و سيماى امام جعفر صادق(عليه السلام)

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    Smile پرتوى از سيره و سيماى امام جعفر صادق(عليه السلام)



    امام صادق(عليه السلام) در روز 17 ربيع الاوّل سال 83 هجرى قمرى در مدينه متولّد گرديد.


    پدر گرامى آن حضرت، امام محمّد باقر(عليه السلام) و مادر ارجمندش امّ فروه، دختر قاسم بن محمّد بن ابیبكر میباشد.


    نام شريفش جعفر و لقب معروفش صادق و كنيه اش ابوعبداللّه میباشد.


    شهادت آن حضرت در 25 شوّال سال 148 هجرى قمرى، در 65 سالگى، به دستور منصور دوانيقى، خليفه ستمگر عبّاسى،


    به وسيله سمّى كه به آن بزرگوار خوراندند، در شهر مدينه اتّفاق افتاد، و محلّ دفنش در قبرستان بقيع است.



    برنامه امام صادق(عليه السلام)



    امام جعفر صادق(عليه السلام) تلاش و كوشش خود را با مساعى علمى سخت كوشانه آغاز و حوزه فكرى و ثمربخش خويش را كه بزرگان فقها و متفكّران از آن بيرون آمدند،



    در صفوف امّت، افتتاح كرد، و با تربيت شاگردانى دانشمند، ذخيره علمى بزرگى براى امّت برجاى گذاشت.



    بعضى از شاگردان نامى آن بزرگوار عبارتند از:



    هشام بن حكم و مؤمن الطّاق و محمّد بن مسلم و زرارة بن اعين و غير آنان كه هر يك چهره هاى درخشانى از تربيت شدگان مكتب آن حضرتاند.



    حركت علمى او آن سان گسترش يافت كه سراسر مناطق اسلامى را دربر گرفت و مردم از علم او چيزها میگفتند و شهرتش در همه شهرها پيچيده بود.



    جاحظ در مورد امام صادق(عليه السلام) گويد:



    «امام صادق
    چشمه هاى دانش و حكمت را در روى زمين شكافت و براى مردم درهايى از دانش گشود كه پيش از او معهود نبود و جهان از دانش وى سرشار گرديد.»


    هدف امام صادق(عليه السلام) از گسترش برنامه فرهنگى، چاره جهل امّت و تقويت عقيده به مكتب اسلام و نيز ايستادگى در برابر امواج كفرآميز و شبهه هاى گمراه كننده


    و حلّ مشكلات ناشى از انحراف حكومت بود.



    تلاش آن حضرت از طرفى مقابله با امواج ناشناخته و فاسد اوضاع سياسى عهد امويان و عبّاسيان بود كه انحرافات عقيدتى آن،


    بيشتر معلولِ ترجمه كتابهاى يونانى و فارسى و هندى و پديدآمدن گروه هاى خطرناك از جمله:



    غُلات و زنديقان و جاعلان حديث و اهل رأى و متصوفّه
    بود كه زمينه هاى مساعد رشد انحراف را به وجود آورده بودند.



    امام(عليه السلام) در برابر تمامى آنها ايستادگى كرد و در سطح علمى، با همه
    مشاجره و مباحثه كرد و خطّ افكارشان را براى ملّت اسلام افشا نمود ،


    و از طرف ديگر، با تلاش هاى خستگى ناپذير، مفاهيم عقيدتى و احكام شريعت را منتشر ساخت و آگاهى علمى را پراكند و توده هاى عظيم دانشمندان را به منظور آموزش مسلمانان مجهّز ساخت.




    امام صادق(عليه السلام) مسجد پيامبر را در مدينه محلّ تدريس خويش قرار داد و مردم دسته دسته از دور و نزديك به آنجا میشتافتند و سؤالات گوناگون خود را مطرح و جواب لازم را دريافت مینمودند.



    از جمله استفاده كنندگان از محضر آن بزرگوار :


    مالك بن انس و ابوحنيفه و محمّد بن حسن شيبانى و سفيان ثورى و ابن عيينه و يحيى بن سعيد و ايّوب سجستانى و شعبة بن حجّاج و عبدالملك جريح
    و ديگران بودند.


    امام صادق(عليه السلام) به پيروان خود فرمان داد كه
    به حاكم منحرف پناه نبرند و از داد و ستد و همكارى با او خوددارى كنند ،

    و به اصحاب و دوستان خود سفارش میكرد كه در هر كار، مخفيانه عمل كنند و
    تقيّه را رعايت نمايند ،

    و در هر عملى كه انجام مىدهند توجّه كامل داشته باشند كه دشمنان و مخالفانشان متوجّه آن نشوند.



    آن حضرت مردم را بر آن میداشت تا در شورشى كه زيد بن على بن الحسين(عليه السلام) بر ضدّ دولت امويان كرده بود،
    پشتيبان زيد باشند.


    هنگامى كه خبر قتل زيد به او رسيد بسيار ناراحت شد و اندوهى عميق به او دست داد ،

    و از مال خود به خانواده هر يك از ياران زيد كه با او در آن واقعه آسيب ديده بودند هزار دينار داد.



    و نيز هنگامى كه جنبش بنی الحسن(عليه السلام) شكست خورد، امام را حزن و اندوه فرا گرفت و سخت بگريست و مردم را مسئول كوتاهى در برابر آن جنبش دانست.



    با اين حال، آن حضرت از در دست گرفتن حكومت خوددارى فرمود و اين كار را به وقتى موكول كرد كه نقش دگرگون سازى امّت را ايفا كند ،

    و در مجراى افكار امّت تأثير گذارد و انحراف هاى گوناگونى را كه واقعيّت سياسى و اجتماعى به وجود آورده بود تصحيح نمايد،

    آن گاه در داخل امّت عهده دار تجديد بنا شود و امّت را آماده سازد تا در سطحى درآيند كه بتوانند حكومتى را كه خود میخواهند، تشكيل دهند.

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    امام صادق (علیه السلام) در نگاه ديگران



    فقها و دانشمندانِ زمان امام صادق(عليه السلام) و همچنين عالمان بعد از او،
    همگى آن حضرت را به عظمت و برترى علمى و گستردگى دانش ستوده اند.

    از آن جمله:


    1 ـ
    ابوحنيفه، پيشواى مشهور فرقه حنفى، گفته است:

    «من دانشمندتر از جعفربن محمّد نديده ام.»


    و نيز از او نقل شده كه گفته است:


    «لَوْ لاالسَّنَتانِ لَهَلَكَ نُعمْانُ»


    يعنى اگر آن دو سال (شاگردى من نزد او) نبود، نعمان هلاك میشد.
    (اسم ابوحنيفه نعمان بن ثابت بوده است).


    2 ـ
    مالك، پيشواى فرقه مالكى، گفته است:


    « مدّتى نزد جعفر بن محمّد رفت و آمد مى كردم، او را همواره در يكى از سه حالت مى ديدم:

    يا نماز مى خواند يا روزه بود و يا قرآن تلاوت مى كرد، و هرگز او را نديدم كه بدون وضو حديث نقل كند.»



    3 ـ
    ابن خلّكان مورّخ مشهور نوشته است:

    «او يكى از امامانِ دوازده گانه در مذهبِ اماميّه، و از بزرگانِ خاندانِ پيامبر است كه به علّت راستى و درستى گفتار، وى را صادق مى خواندند.

    فضل و بزرگوارى او مشهورتر از آن است كه نياز به توضيح داشته باشد.

    ابوموسى جابربن حيّان طرطوسى شاگرد او بود. جابر كتابى شامل هزار ورق تأليف كرد كه تعليمات جعفر صادق را دربرداشت و حاوى پانصد رساله بود.»



    4 ـ
    شيخ مفيد مى نويسد:

    «به قدرى علوم از او نقل شده كه زبانزد مردم گشته و آوازه آن، همه جا پخش شده است و از هيچ يك از افراد خاندان او، به اندازه او علوم و دانش نقل نشده است.»




    توفيق فرهنگى در پرتو آشفتگى سياسى



    زمان امام صادق(عليه السلام)،
    زمانِ تزلزل حكومت بنى اميّه و فزونىِ قدرت بنى عبّاس بود و اين دو گروه مدّتى در حال كشمكش و مبارزه با يكديگر بودند.

    از زمان هشام بن عبدالملك، تبليغات و مبارزات سياسى عبّاسيان آغاز گرديد و در سال 129 وارد مرحله مبارزه مسلّحانه و عمليات نظامى گرديد و سرانجام در سال 132 به پيروزى رسيد.


    بنى اميّه در اين مدّت، گرفتار مشكلات سياسى فراوان بودند،
    لذا فرصت فشار و اختناق نسبت به شيعيان را نداشتند.

    عبّاسيان نيز چون از دستيابى به قدرت در پوشش شعار طرفدارى از خاندان پيامبر و گرفتن انتقام خون آنان عمل مى كردند، فشارى از طرف آنان مطرح نبود.



    از اينرو، اين دوران، دوران آرامش و آزادى نسبىِ امام صادق(عليه السلام) و شيعيان بود و آن حضرت از اين فرصت استفاده كرده و تلاش فرهنگىِ وسيعى را آغاز كرد.



    او آن قدر فقه و دانش اهل بيت را گسترش داد و زمينه ترويج احكام و بسط كلام شيعى را فراهم ساخت كه مذهب شيعه به نام او به عنوان مذهب جعفرى شهرت يافت.


    امام صادق(عليه السلام) با تمام جريان هاى فكرى و عقيدتى آن روز برخورد كرده و موضوع اسلام و تشيّع را در برابر آنها روشن ساخته و برترى بينش اسلام شيعى را ثابت كرده است.



    امام صادق(عليه السلام) هر يك از شاگردان خود را در رشته اى كه با ذوق و قريحه او سازگار بود، تشويق و تعليم مى نمود و در نتيجه،


    هر كدام از آنها در يك يا دو رشته از علوم مانند: حديث، تفسير، فقه و كلام، تخصّص پيدا مى كردند.



    هشام بن سالم مى گويد:


    روزى با گروهى از ياران امام صادق(عليه السلام) در محضر آن حضرت نشسته بوديم. مردى شامى اجازه ورود خواست و پس از كسب اجازه، وارد مجلس شد. امام فرمود: بنشين.


    آن گاه پرسيد:


    چه مى خواهى؟ مرد شامى گفت:


    شنيده ام شما به تمام سؤالات و مشكلات مردم پاسخ مى گوييد، آمده ام با شما بحث و مناظره كنم! امام فرمود:


    در چه موضوعى؟ شامى گفت: درباره كيفيّت قرائت قرآن.


    امام رو به حمران كرده فرمود: حمران! جواب اين شخص با توست. مرد شامى گفت:


    من مى خواهم با شما بحث كنم، نه با حمران!


    امام فرمود:
    اگر حمران را محكوم كردى، مرا محكوم كرده اى !

    مرد شامى ناگزير با حمران وارد بحث شد، هر چه شامى پرسيد، پاسخ قاطع و مستدلّى از حمران شنيد، به طورى كه
    سرانجام از ادامه بحث فرو ماند و سخت ناراحت و خسته شد!

    امام فرمود: حمران را چگونه ديدى؟


    مرد شامى گفت: راستى حمران خيلى زبردست است، هر چه پرسيدم به نحو شايسته اى پاسخ داد! آن گاه مرد شامى گفت:


    مى خواهم درباره لغت و ادبيّات عرب با شما بحث كنم.


    امام رو به ابان بن تغلب كرد و فرمود: با او مناظره كن. ابان نيز راه هرگونه گريز را به روى او بست و وى را محكوم ساخت. مرد شامى گفت:


    مى خواهم درباره فقه با شما مناظره كنم!امام به زرارة فرمود: با او مناظره كن.


    زراره هم با او به بحث پرداخت و به سرعت او را به بن بست كشاند!


    شامى گفت: مى خواهم درباره كلام با شما مناظره كنم!


    امام به مؤمن الطّاق دستور داد با او به مناظره بپردازد. طولى نكشيد كه شامى از مؤمن الطّاق نيز شكست خورد!


    به همين ترتيب وقتى كه شامى درخواست مناظره درباره استطاعت برانجام خير و شرّ، توحيد و امامت نمود،


    امام به ترتيب به حمزه طيّار، هشام بن سالم و هشام بن حكم دستور داد با وى به مناظره بپردازند و هر سه با دلائل قاطع و منطق كوبنده، شامى را محكوم ساختند.


    با مشاهده اين صحنه هيجان انگيز، از خوشحالى، خنده اى بر لبان امام نقش بست.



کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •