توشه ای از دعوت به خدا


وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِّتَکُونُواْ شُهَدَاء عَلَی النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدا .... بقره : ۱۴۳

«و بی گمان شما را ملّت میانه روی کرده ایم (نه در دین افراط و غلوی می ورزید، و نه در آن تفریط و تعطیلی می شناسید. حق روح و حق جسم را مراعات می دارید و آمیزه ای از حیوان و فرشته اید) تا گواهانی بر مردم باشید (و بر تفریط مادیگرایانِ لذائذ جسمانی طلب و روحانیّت باخته، و بر افراط تارکانِ دنیا و ترکِ لذائذ جسمانی کرده، ناظر بوده و خروج هر دو دسته را از جاده اعتدال مشاهده نمائید) و پیغمبر (نیز) بر شما گواه باشد.»

بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است به سوی خدا دعوت کند تا گواهی ما بر مردم کامل شود و تحقق یابد.

دعوت به خدا وظیفه و رسالت تمام پیامبران و شرف و منزلتی رفیع است که اجر و پاداشی عظیم نزد خدا دارد و در عین حال منشأ با ارزشی برای توشه ی تقوی و ایمان به شمار می رود. طبق آیه ی ذیل:

«وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِّمَّن دَعَا إِلَی اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحاً وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ» فصلت: ۳۳

«گفتار چه کسی بهتر از گفتار کسی است که مردمان را به سوی خدا می خواند و کارهای شایسته می کند و اعلام می دارد که من از زمره مسلمانان (و منقادان اوامر یزدان) هستم ؟ »

این بیان سبب می شود که داعی شایستگی چنین مقام و منزلتی را بیابد و در رفتار و کردار او عملی که منافی این شرف و بزرگی باشد یافت نشود. در رعایت این معنی توشه ای مستمر و هشیاری کامل نهفته است.

مسئله ی اساسی در دعوت به خدا، مسئله ی ایمان یعنی یگانه پرستی و عبادت خداست و قیام داعی إلی الله به تبلیغ توحید و زنده گردانیدن دل های مردم به معرفت خدا و تشویق به اطاعت و عبادت نشان دهنده ی ایمان روزافزون او و اتصال وجدانش به خداست. او بیشتر وقت خود را به گردش در میان باغ های بهشت و ملاقات با مردم صرف می کند که همه ی این مجالس ذکر خداوند است و ملائک ایشان را فرا می گیرند و رحمت خداوندی نازل می شود، آرامش روحی آنان را می پوشاند و خداوند آنان را به فرشتگان معرفی می کند. این است خیر فراوان و بهره ی عظیم داعیان راه حق.

داعیان إلی الله ضمن بیان معانی و فضیلت راه خدا، منزلتی را که انسان در امتداد آن به دست می آورد بیان می نمایند و وضعشان را اصلاح کرده و از عیبها و بدیها دور می سازند. این کار برای خود داعی نیز پندآموز است او همانطور که برای دیگران مفید است برای خودش نیز سود می آورد و کسی که به این فریضه قیام نمی کند از تمام این معانی بی بهره مانده و به مواعظ دیگران نیازمند است.

داعی إلی الله باید در عمل نمونه و الگوی مردم باشد، قبل از دعوت، خودش بدان عمل کند، از قهر و غضب و عذاب خداوند هراسیده و این آیات را به یاد داشته باشد که:

(أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ) بقره: ۴۴

« آیا مردم را به نیکوکاری فرمان می دهید (و از ایشان می خواهید که بیشتر به طاعت و نیکیها بپردازند و از گناهان دست بردارند) و خود را فراموش می کنید (و به آنچه به دیگران می گوئید، خودتان عمل نمی کنید؟) در حالی که شما کتاب می خوانید (و تورات را در اختیار دارید و در آن تهدید خدا را درباره آن که کردارش مخالف گفتار است، مطالعه می کنید؟). آیا نمی فهمید (و عقل ندارید تا شما را از این کردار زشت بازدارد؟). »

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتاً عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ) صف: ۳ – ۲

« ای مؤمنان! چرا سخنی (به دیگران) می گوئید که خودتان برابر آن عمل نمی کنید؟ اگر سخنی را بگوئید و خودتان برابر آن عمل نکنید، موجب کینه و خشم عظیم خدا می گردد.» داعی موضوعات مهم دعوت را برای بیان انتخاب نموده و در سخن خود به آیات و احایث سید المرسلین (ص) استناد می کند و بدیهی است که این آیات و احادیث در ازدیاد ایمان نقش بسیار مؤثر و ارزنده ای دارند به ویژه که قلب و زبان داعی یکی باشد. البته این، صفت لازمی برای داعی است تا کلامش مؤثر باشد چون هر سخنی که از دل برآید، بر دل نشیند و اگر تنها از زبان باشد از گوش تجاوز نمی کند. بنابراین داعی همان گونه که به دیگران توشه می دهد خود نیز توشه می گیرد. او تمام جان و مال و سعی و تلاشش را با رضایت کامل در راه دعوت به خدا صرف می کند و بدین وسیله خویشتن را از عادات و اخلاق بدی چون بخل ورزی، ضعف و سستی و ترس مبرّا می سازد. او شجاعانه و به آواز بلند ندای حق در می دهد اگر چه تلخ باشد و این رضایت و اعتماد به نفس، تأثیر مهمی در بنای شخصیت وی به جا می گذارد. او به تحصیل علم و درس و تحقیق نیز علاقه بسیاری دارد زیرا می خواهد به سلاح علم و فرهنگ مجهز شود تا در هر موردی جوابگو باشد.

امر دعوت مردم به سبب می شود که دعوت کننده سخنانش را به دقت بررسی کرده و یقیناً مطابق قرآن و سنت حضرت رسول (ص) قرار دهد زیرا نشر مطالب ناردست سبب پشیمانی و ایجاد فساد است. پس این تحقیقات سبب کسب اطلاعات فراوان برای او نیز می شود.

داعی باید ارزش وقت را بداند و از پرداختن به مسایل غیر ضروری بپرهیزد. او تنها باید به خاطر رضای خدا دعوت کند و اگر مال و منال دنیوی و جاه و مقام را در نظر بگیرد، اعمالش باطل شده و مستحق قهر و غضب خداوند می شود زیرا او دعوت به خدا را وسیله ی اغوای مردم قرار داده و در گمراه کردن مردم به کار گرفته است. در این صورت از زیانکارترین مردمی به شمار خواهد رفت که آخرتشان را به دنیا می فروشند.

واجب است که داعی إلی الله اوامر خداوندی را در باب دعوت مراعات نموده و متصف به اوصاف دعوت حضرت رسول اکرم (ص) مانند حلم و بردباری، موعظه ی حسنه، مجادله ی پسندیده و صبر باشد. خداوند می فرماید:

(فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ) آل عمران: ۱۵۹

«از پرتو رحمت الهی است که تو با آنان (که سر از خطّ فرمان کشیده بودند) نرمش نمودی. و اگر درشتخوی و سنگد ل بودی از پیرامون تو پراکنده می شدند.»

(ادْعُ إِلِی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ) نحل: ۱۲۵

« (ای پیغمبر!) مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نیکو و زیبا به راه پروردگارت فراخوان، و با ایشان به شیوه هرچه نیکوتر و بهتر گفتگو کن .»

(وَلَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِکَ فَصَبَرُواْ عَلَی مَا کُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّی أَتَاهُمْ نَصْرُنَا) انعام: ۳۴

«پیغمبران فراوانی پیش از تو تکذیب شده اند (و مورد اذیّت و آزار قرار گرفته اند) و در برابر تکذیبها (و اذیّت و آزارها) شکیبائی کرده اند (و بر عقیده خود ماندگار مانده اند و سنگر را خالی نکرده اند) و اذیّت و آزار شده اند (و گرفتاریها و شکنجه ها را تحمّل کرده اند) تا یاری ما ایشان را دریافته است.»

مهربانی بر مردم سبب می شود که از شنیدن دعوت روی گردان نشوند.


(فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ عَلَی آثَارِهِمْ إِن لَّمْ یُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً) کهف: ۶

« نزدیک است خویشتن را در پی (دوری گزیدن و روی گردانیدن) ایشان (از ایمان آوردن، دق مرگ کنی و) از غم و خشم این که آنان بدین کلام (آسمانی قرآن نمی گروند و بدان) ایمان نمی آورند (خود را) هلاک سازی.»

و بدین ترتیب این صفات مبارک برای داعی إلی الله در ضمن دعوت به وجود می آید و منفعتی عظیم را با خود به همراه می آورد.

جایز نیست که سختی های زندگی، شب زنده داری، بخشش، سفر، فداکاری و... داعی را از ادای وظیفه اصلی اش دور کند و یا کارش را به تأخیر اندازد زیرا تمام آن ها توشه ی آخرت است و باید که او راحتی را در خستگی، لذت را در درد و رنج، سود را در صرف مال و عوض تضمین شده را در فداکاری بیابد.

نباید داعی وقتی که اوقات خوشی به او رو می کند یا تعداد هدایت یافتگانش زیاد می شود، مغرور شده و به خود ببالد همچنانکه در خلاف چنین حالاتی نیز نباید مأیوس و ناامید گردد. اگر تعداد دعوت شدگان کم باشد باز هم امیدوار کننده است چرا که گاهی از عده ی کمی خیر و منفعت فراوان می رسد و او باید بداند که وظیفه اش دعوت کردن است نه پذیرفته شدن آن زیرا هدایت فقط از جانب خداوند است.

(مَّا عَلَی الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاَغُ) مائده: ۹۹

«پیغمبر وظیفه ای جز تبلیغ (و رساندن پیام آسمانی) ندارد. »

(إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ) قصص: ۵۶

« (ای پیغمبر!) تو نمی توانی کسی را که بخواهی هدایت ارمغان داری (و او را به ایمان، یعنی سر منزل مقصود و مطلوب انسان برسانی) ولی این تنها خدا است که هر که را بخواهد هدایت عطاء می نماید.»

راه ندادن کبر و غرور و یأس و ناامیدی در نفس نیز توشه ای بزرگ است. بر داعی است که دعوت را هر چند که آزار و اذیتی به او برسد ادامه دهد. حضرت رسول در زمان دعوت هرگاه آزار و اذیتی از مشرکین می رسید رو به خدا می کرد و می گفت:

«اللهم اها قومی فانهم لا یعلمون »

بار خدایا قوم مرا هدایت کن زیرا ایشان جاهلانند و نمی دانند.

با این همه باز هم دعوت به اسلام را ادامه می داد و ترک نمی کرد. حسن البنای شهید به اعضای اخوان المسلمین می گفت: شما برای مردم به منزله ی درختی باشید که به او سنگ می زنند ولی باز هم برایشان میوه می دهد. عادت دادن خود به جواب نیکو در برابر بدی، توشه ای بزرگ است. خداوند می فرماید:

(وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ) فصلت: ۳۵ – ۳۴

« نیکی و بدی یکسان نیست. (هرگز بدی را با بدی، و زشتی را با زشتی پاسخ مگوی. بلکه بدی و زشتی دیگران را) با زیباترین طریقه و بهترین شیوه پاسخ بده. نتیجه این کار، آن خواهد شد که کسی که میان تو و میان او دشمنانگی بوده است، به ناگاه همچون دوست صمیمی گردد. به این خوی (و خلق عظیم) نمی رسند مگر کسانی که دارای صبر و استقامت باشند، و بدان نمی رسند مگر کسانی که بهره بزرگی (از ایمان و تقوا و اخلاق ستوده) داشته باشند.»

داعی إلی الله به اندازه ی محبوبیتی که بین مردم دارد در وظیفه اش موفق است و این صفت در ذات خود برکتی از جانب خداست که اغلب مردم از آن محرومند و دعای خیر مدعوین که از سر مهر و دوستی در غیاب او به درگاه خدا برایش می کنند بس و کافی است.

اگر داعی در ادای مسئولیت خویش توفیق یافت و مردم را از گمراهی ها به راه راست هدایت نمود سعادت و ثوابی عظیم از طرف خداوند خواهد یافت که حضرت رسول (ص) در این باره می فرماید:

«لان یهدی الله بک رجلاً واحداً خیرلک من حمر النعم».

اگر خداوند به وسیله ی تو یک شخص را هدایت کند برایت از داشتن گله ای از چهارپایان بهتر است.

یک داعی امین و صادق باید بداند که اگر سخنش در دیگران مؤثر افتاد و آنان از گمراهی بیرون شدند، هدایت و توفیق خداوند است که به او ارزانی شده و از توان و لیاقت خود او نیست. بنابراین باید از تکبر اجتناب کرده و متواضع و فروتن باشد و بر آستان خداوندی سجده ی شکر گزارد و به او پناه برده و تقوی را پیشه سازد تا توفیقش روزافزون شود.

(وَاتَّقُواْ اللّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللّهُ) بقره: ۲۸۲

«و از خدا بترسید (و اوامر و نواهی او را پیش چشم دارید) و خداوند (آنچه را که به نفع شما یا به زیان شما است) به شما می آموزد.»

(لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ) ابراهیم: ۷

« اگر (از نعمتهای خدادادی، به وسیله ثبات بر ایمان و تلاش در عبادت) سپاسگزاری کردید، هر آینه (نعمتهای خود را) برایتان افزایش می دهم.»

داعی إلی الله در سفرهایی که به ممالک اسلامی می کند از موقعیت ها و شرایط مختلف و مسایل عمومی جهان اسلامی آگاه می شود و مهمترین و ضروری ترین علم و تجربه را برای دعوت کسب می کند زیرا با استعداهای گوناگون مردم و اصناف مختلف آشنا می شود و گاه با مردمانی روبه رو می شود که به جزئیات مسایل واقفند نه بر کلیات و نیز مردمی را می بیند که مزخرفات، انحرافات و بدعت ها را به میراث برده اند، و عده ای که سطحی نگرند و با تعمق به مسایل نمی اندیشند و... در نتیجه، تصحیح افکار چنین اشخاصی نیاز به حکمت و صبر و تجربه دارد و این ها همه توشه های انحصاری و موجود داعی إلی الله است که می تواند به کار برد. داعی مخلص بیم خدا را در دل دارد، وقایع جدید را با معیار صحیح اسلامی می سنجد، هرگز نفاق نمی ورزد و اگر دارای قدرت باشد حق را با ابطل نمی آمیزد. در نتیجه خداوند به وسیله او پاک را از ناپاک جدا می سازد و مردم با موازین و معیارهای الهی را از او می آموزند و در این اسباب خیر فراوان برای دعوت به خدا وجود دارد.