مسابقه و رقابت دعوتگران راه خدا

درسی که از چگونگی طیّ طریق این داعی در مسافت طولانی ای که خداوند متعال آن را بیان فرموده است می آموزیم سرعت و رقابت در عمل است این فرموده ی خداوند (یسعی) حکایت از شتاب می کند چه بسیار فرق است بین شتابان با قدم زنان بین قوت با ضعف و بین همّت با سهل انگاری.

پس بر داعیان لازم است با تأمل در این خطاب خداوند که به حضرت یحیی (ع) فرمود: « یَا یَحْیَی خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ » ای یحیی! کتاب (تورات) را با قوّت و (قدرتِ هرچه تمام تر) برگیر (و با جدّ و جهدِ هرچه بیشتر بدان عمل کن). خود را مخاطب این ندا قرار دهند و با تمام قوت به پا خواسته و این کتاب را با تمامی اوامر و نواهی و نصایح بدون افراط و تفریط به انجام برسانند. داعی الی الله نباید نشانه های یأس و ضعف و سستی و عقبگرد در او ظاهر شود به گونه ای که اگر مشکلات او را احاطه کند و ظلمتها و تاریکی ها پرده سیاهش را بر او افکند و دوستان و یاران نزدیکش را از دست بدهد باز هم باید ثابت قدم و پابر جا بماند و زبان حالش این باشد: به خدا قسم تا زمانی که کوچکترین سلاحی در دست داشته باشیم از پای نخواهم نشست.

آری یک فرد ضعیف و ناتوان ناامید و شکست خورده چگونه می تواند بار دعوتی را به دوش بکشد که آسمانها و زمین و کوه ها از حمل آن ترسیدند؟! چنین کسی کی می تواند مقام رهبری بشریت و معلم انسانیت را داشته باشد؟!

رحمت خداوند بر آن داعی باد که قدرت، متانت و صلابت از خود نشان می دهد و در مقابل جراحتها صبور و آلام و خون و اندهش را از دیگران مخفی کند و با غلبه بر موانع موجود با تلاشی خستگی ناپذیر در این راه به پیش می رود.

پیامبر گرامی اسلام را ببینیم آنگاه که یارانش برای ادای مناسک عمره می رفتند و بعد از یک سفر طولانی و سخت و مشقت بار آثار ملال و خستگی در آن ها نمایان بود این مسأله بر پیامبر اکرم (ص) دشوار آمد که مشرکین مسلمانان را در حالت ضعف و سستی ببینند، پس خطاب به ایشان فرمود: خداوند آن شخص را که امروز از خودش قوت و قدرت نشان دهد مورد رحمت و لطف خود قرار دهد و خداوند متعال می فرماید:

(وَکَتَبْنَا لَهُ فِی الأَلْوَاحِ مِن کُلِّ شَیْءٍ مَّوْعِظَةً وَتَفْصِیلاً لِّکُلِّ شَیْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ) اعراف/ ۱۴۵

« و برای او در الواح (تورات) از هرچیز (که مورد نیاز بنی اسرائیل از نصائح و حِکَم و احکام حلال و حرام بود) نوشتیم، تا پند و اندرز (زندگی) و روشنگر همه چیز (در امر تکالیف دینی و وظائف شرعی ایشان) باشد. (بدو گفتیم : این) الواح را با تاب و توان برگیر (و با نشاط فراوان و تلاش بی امان، مانند دیگر پیغمبران أُولُوالعزم، در تبلیغ آنها دامن همّت به کمر بزن) ».

امام ابن قیم الجوزیه (رحمه الله) مقصود از این آیه را چنین روشن می کند: «یعنی با تلاش و جدیت و اراده ی محکم و استوار بگیر نه مانند کسی که در سستی و تردید است؛ منظور از عزم (صدق اراده) و جدّ (صداقت در عمل) و به کارگیری تلاش و کوشش در آن است و چه حکیمانه است سخن یپامبر (ص) آنگاه که فرمود: «المؤمن القوی خیر و أحبّ إلی الله من المؤمن الضعیف... » نزد خداوند مؤمن قوی بهتر و محبوبتر از مؤمن ضعیف است زیرا طبیعت و سرشت این دین همان طور که خداوند متعال از آن یاد کرده است: « ِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً » (مزمل/۵) «ما سخن (پر مسؤولیّت و پر دردسر و لبریز از تکالیف و وظائف) سنگینی را بر تو نازل خواهیم کرد (که قرآن است)»، نیازمند به کارگیری انواع نیروهای مادی و معنوی است. نیروی بدنی چرا که تکالیف دین همچون نماز و روزه و حج و جهاد در راه خدا نیازمند چنین نیرویی است و نیز نیروی عقیده و ایمان... قدرت التزام و ثبات و قوت بذل و بخشش... قدرت در راه فدا شدن و فدا کردن... و خلاصه این که قدرت نفس و روح آن چنانکه همه ی این معانی عظیم در آن بگنجد... تا بعد از آن برای داعی امکان ورود به میدان مسابقه و رقابت بدون هیچ گونه تردید، سستی و عقبگردی امکان پذیر باشد.

خداوند تبارک و تعالی برای این که روح رقابت و تبعیت جویی در امور دینی را در مؤمنین ایجادکند در آیات بسیاری مؤمنین را بر این امر تشویق کرده است و می فرماید:

(وَسَارِعُواْ إِلَی مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ ) آل عمران/ ۱۳۳

« و (با انجام اعمال شایسته و بایسته) به سوی آمرزش پروردگارتان، و بهشتی بشتابید و بر همدیگر پیشی گیرید که بهای آن (برای مثال، همچون بهای) آسمانها و زمین است ؛ (و چنین چیز با ارزشی) برای پرهیزگاران تهیّه دیده شده است. »

(سَابِقُوا إِلَی مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاء وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ) حدید/ ۲۱

« بر یکدیگر پیشی بگیرید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که پهنای آن همسان پهنای آسمان و زمین است. برای کسانی آماده شده است که به خدا و پیغمبرانش ایمان داشته باشند.»

(وَلِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا فَاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَاتِ أَیْنَ مَا تَکُونُواْ یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ) بقره/ ۱۴۸

« هر ملّتی را جهتی است (که به هنگام نماز) بدانجا رو می کند. (ابراهیم و اسماعیل رو به کعبه، و بنی اسرائیل رو به صخره بیت المقدّس، و مسیحیان روبه مشرِق می کردند. لیکن سو و جهت همچون توحید و ایمان به رستاخیز و حساب و کتاب اخروی، از اصول و ارکان دین نیست. بلکه مانند تعداد رکعات نماز و مقدار واجب زکات، باید تسلیم وحی آسمانی بود). پس به سوی نیکیها بشتابید و در انواع خیرات بر یکدیگر سبقت بگیرید. هر جا که باشید خدا همگی شما را گرد می آورد (و به حساب همگان رسیدگی می کند و بلاد و جهات در امر دین بی ارزش است. بلکه خیرات و نیکیها ارزشمند است). خدا بر هر چیزی توانا است. »

و در جایی دیگر در بحث نعمتهای دائمی که برای ابرار آماده کرده است می فرماید:

(وَفِی ذَلِکَ فَلْیَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ) مطففین/ ۲۶

«مسابقه دهندگان باید برای به دست آوردن این (چنین شراب و سایر نعمتهای دیگر بهشت) با همدیگر مسابقه بدهند و بر یکدیگر پیشی بگیرند. »

و در جای دیگر هنگامی که خداوند متعال از رزق و زمین صحبت می کند می فرماید:

(هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَإِلَیْهِ النُّشُورُ ) ملک/ ۱۵

« او کسی است که زمین را رام شما گردانیده است. در اطراف و جوانب آن راه بروید، و از روزی خدا بخورید. زنده شدن دوباره در دست او است. »

فامشوا، شامل معانی آرامش، طمأنینه بدون شتاب زدگی و سبقت جویی و رقابت و یا بدون ترس و خوف. و هنگامی که از آخرت صحبت به میان می آورد:

(وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَی لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیُهُم مَّشْکُوراً ) اسراء/ ۱۹

« و هر کس که (دنیای جاودانه) آخرت را بخواهد و برای (فراچنگ آوردن) آن، تلاش سزاوار آن را از خود نشان دهد، در حالی که مؤمن باشد، این چنین کسانی، تلاششان بی سپاس (و بی اجر) نمی ماند. »

خداوند متعال در تعریف سابقین اول که در انجام امور خیر بر هم سبقت می جستند فرموده است:

(وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُوْلَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ وَقَلِیلٌ مِّنَ الْآخِرِینَ عَلَی سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ مُتَّکِئِینَ عَلَیْهَا مُتَقَابِلِینَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ بِأَکْوَابٍ وَأَبَارِیقَ وَکَأْسٍ مِّن مَّعِینٍ لَا یُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا یُنزِفُونَ وَفَاکِهَةٍ مِّمَّا یَتَخَیَّرُونَ وَلَحْمِ طَیْرٍ مِّمَّا یَشْتَهُونَ وَحُورٌ عِینٌ کَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ جَزَاء بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْواً وَلَا تَأْثِیماً إِلَّا قِیلاً سَلَاماً سَلَاماً ) واقعه/ ۲۶ ۱۰

« و پیشتازانِ پیشگام! آنان، مقرّبان (درگاه یزدان) هستند. در میان باغهای پرنعمت بهشت جای دارند. گروه زیادی از پیشینیان (هر دینی، از زمره دسته سوم) هستند. و گروه اندکی از پسینیان (هر دینی، در میان دسته سوم) می باشند. اینان بر تختهای مرصّع و مطرّز می نشینند. روبروی هم بر آن تختها تکیه می زنند. نوجوانانی، همیشه نوجوان (برای خدمت بدیشان، پیرامونشان در آمد و رفت هستند و باده را) برای آنان می گردانند. (برای آنان به گردش درمی آورند) قدحها و کوزه ها و جامهائی از رودبار روان شراب را. از نوشیدن آن، نه سر درد می گیرند، و نه عقل و شعور خود را از دست می دهند. (نوجوانان بهشتی برای آنان می گردانند) هر نوع میوه ای را که برگزینند. و گوشت پرنده ای که بخواهند و آرزو کنند. و حوریان چشم درشت بهشتی دارند. همسان مروارید میان صدفند. (اینها بدیشان داده می شود) به پاداش کارهائی که می کرده اند. در میان باغهای بهشت، نه سخن یاوه می شنوند، و نه سخن گناه آلود. مگر سخن سلام! سلام! را. »

خداوند متعال در این سوره کریمه در ابتدا از اصحاب میمنه و اصحاب مشئمه یاد می کند اما به هنگام ذکر پاداش آن ها سخن در مورد بیان جزای سابقین سابقین را مقدم می کند و در تکرار السابقون السابقون تأکیدی وجود دارد که دال بر تکریم آن هاست و این طرز بیان به صورتی شایسته و مؤثر در وجود مؤمن تأثیرگذار می باشد و جایگاه والایی را که خداوند برایشان آماده کرده است احساس می کند برای آن ها از تمام آن نعمت ها همین کافی است که در مقام مقربون از آن ها یاد شده است.

خداوند تبارک و تعالی خطاب به اصحاب رسول الله (ص) به خاطر سبقتشان در اسلام و جهاد در راه خدا می فرماید:

(لَا یَسْتَوِی مِنکُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِینَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَکُلّاً وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَی وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ) حدید/ ۱۰

« کسانی از شما که پیش از فتح (مکّه، به سپاه اسلام کمک کرده اند و از اموال خود) بخشیده اند و (در راه خدا) جنگیده اند، (با دیگران) برابر و یکسان نیستند. آنان درجه و مقامشان فراتر و برتر از درجه و مقام کسانی است که بعد از فتح (مکه، در راه اسلام) بذل و بخشش نموده اند و جنگیده اند. اما به هر حال، خداوند به همه، وعده پاداش نیکو می دهد، و او آگاه از هر آن چیزی است که می کنید.»

و در جایی دیگر می فرماید:

(إِنَّ الَّذِینَ هُم مِّنْ خَشْیَةِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ وَالَّذِینَ هُم بِآیَاتِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ وَالَّذِینَ هُم بِرَبِّهِمْ لَا یُشْرِکُونَ وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَی رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ ) مؤمنون/ ۶۰ ۵۷

« کسانی که از خوف خدا در هراس هستند. آنانی که به آیات پروردگارشان ایمان دارند. افرادی که برای پروردگار خود انباز قرار نمی دهند (و کسی و چیزی را شریک او نمی کنند). اشخاصی که عطاء می کنند و می بخشند آنچه را که در توان دارند، در حالی که دلهایشان ترسان و هراسان است (از این که نکند صدقات و حسنات آنان پذیرفته نگردد) و به علّت این که به سوی خدایشان (برای حساب و کتاب) برمی گردند. »

خدایا! آن ها را چه شده است و اینان چه کسانی هستند؟! « أُوْلَئِکَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ » چنین کسانی (که صفات چهارگانه ایشان گذشت) در خیرات و حسنات (با دیگران) مسابقه سرعت می دهند و در انجام آنها (بر سایرین) پیشی می گیرند.

در آیه ی دیگری خداوند متعال می فرماید:

(ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ ) فاطر/ ۳۲

« (ما کتابهای پیشین را برای ملّتهای گذشته فرستادیم و) سپس کتاب (قرآن) را به بندگان برگزیده خود (یعنی امت محمّدی) عطاء کردیم. برخی از آنان به خویشتن ستم می کنند، و گروهی از ایشان میانه روند، و دسته ای از ایشان در پرتو توفیقات الهی در انجام نیکیها پیشتازند. این (سبقت در خیرات) واقعاً فضیلت بزرگی است. »

با نظری گذرا در این آیه کریمه ملاحظه می کنیم کسانی که در اعمال خیر سبقت جسته و با هم رقابت می کنند عبارتند از:


۱) الْمُتَّقُونَ: پرهیزگاران

۲) الَّذِینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَآیَاتِهِ رُسُلِهِ: کسانی که به خدا و آیات و پیامبرانش ایمان آوردند.

۳) المشْفِقُونَ مِّنْ خَشْیَةِ رَبِّهِم: کسانی که از پروردگارشان خوف دارند.

۴) أَصْحَابُ الْقُلُوبُ الوجلة: صاحبان قلبهای بیمناک

۵) المؤمنون بالرجوع ألی الله تعالی: کسانی که به بازگشت به سوی خداوند تبارک و تعالی ایمان کامل دارند.

۶) الذین لا یشرکون بالله: کسانی که برای خداوند شریک قائل نمی شوند.

این دلالت واضح و آشکاری است بر اینکه فقط آن ها در میدان دعوت الی الله در حال رقابت و سبقت جویی بودند و دیگران در خواب عمیقی فرو رفته بودند و به همین سبب رسول الله (ص) در آموزش مفاهیم مسابقه و رقابت برای صحابه و مؤمنین بعد از ایشان بسیار حریص بود.

پیامبر را بنگریم آنگاه که در خصوص سبقت جویان و رقابت کنندگان در اور خیر در حضور جمعی از صحابه از حضرت عمر پرسید: ای عمر چه چیزی برای خانواده ات گذاشته ای؟ حضرت عمر در حالی که نصفی از مالش را پیشاپیش پیامبر نهاده است. فرمود: نصفی از مال را برای خانواده گذاشته و نصف دیگر را صدقه می دهم. سپس رسول اکرم(ص) رو به حضرت ابوبکر کرد و فرمود: و تو ای ابوبکر چه چیز برای خانواده ات گذاشته ای؟ حضرت ابوبکر در حالی که صدقه و مالش را تقدیم پیامبر نمود گفت:« برای آنها خدا و رسولش را گذاشته ام». این جا بود که حضرت عمر به سبقت و فضل ابوبکر بر خودش یقین پیدا کرد.

پیامبر اکرم(ص) در ستایش از آن صحابی جلیل القدری که در استجابت درخواست پیامبر برای کمک به فقرا مقدار زیادی طعام و لباس تقدیم نمود و بعد از عمل این صحابی سایر اصحاب اقدام به بذل و بخشش مال و صدقه ی آن نمودند تا آنجا که خوراک و پوشاک زیادی در نزد پیامبر(ص) جمع شد. پیامبر(ص) با دیدن آن ها لا اله الا الله گفته و صورت مبارکش را رو به آن صحابی که در بذل و بخشش سبقت جسته بود نمود و خطاب به او فرمود:«من سن سنة فله اجرها و اجر من عمل بها». در جای دیگری که پیامبر(ص) شاهد کشتی بین دو نوجوانی بود که برای شرکت در جهاد با هم رقابت می کردند چرا که پیامبر(ص) فقط یکی از آن ها را به خاطر مهارت در تیراندازی انتخاب کرده بود و دیگری را از شرکت در جهاد منع فرموده بود و نوجوان دوم هم به این استناد می کرد که چون در کشتی می تواند اولی را بر زمین بزند باید او در جهاد شرکت کند، پیامبر(ص) به آن دو اجازه داد که برای گرفتن مجوز شرکت در جهاد با هم کشتی بگیرند و چون این بار دومی اولی را بر زمین زد به هر دوی آن ها اجازه ی شرکت در جهاد را داد.

برادر دعوتگر قبل از هر چیز بر تو لازم است زندگی نامه ی صحابه ی کرام و تابعین صالح رضوان الله تعالی علیهم را ورق بزنی تا مشاهد نمایی که زندگی آنها پر از نمونه های شگفت انگیزی است که در میدان های مسابقه و رقابت و نیز در همه ی زمینه ها از جمله بذل و بخشش، فداکاری، ایثار، شجاعت، کرم، حلم و دعوت الی الله و جهاد فی سبیل الله از همدیگر پیشی می گرفتند.

آگاه باش تا از آنچه که رسول خدا(ص) قصد داشت آن را در نفوس انسان ها نهادینه کند غافل نمانی آنجا که ما را مخاطب قرار می دهد و می فرماید:«در انجام اعمال صالح اقدام کنید زمانی فرا می رسد که فتنه ها همچون تاریکی شب همه جا را می گیرد و انسانی که صبح مؤمن بوده است به شب می رسد در حالی که کافر است و انسانی که شب مؤمن بوده است به صبح می رسد در حالی که کافر گشته است و دینشان را با کوچک ترین متاع دنیا می فروشند»

اسلام به این شیوه طرفداران خود را آن چنان قدرتی می بخشد که بتوانند از مشکلات زمان و مکان گذشته و اهداف مطلوب را تحقق بخشند. اسلام در پناه آرامش و سکینه درجات وسیعی را که برایش ترسیم کرده است به او می بخشد او با اسلام آغاز کرده و به احسان منتهی می شود و در این میان با حرکت بوسیله ی ایمان و تقوا نیروهایش را قوت بخشیده و همتش را استوار نموده است و روحش را جهت وصول به قله ای که مشتاقان این دین آرزویش را دارند به پیش می برد، احسان به درجه ای می رسد که در آن اکتشاف کامل و ابداع تام صورت می گیرد و منتج به ملاقاتی می شود که بین خدا و انسان هیچ حجابی وجود نخواهد داشت آری آن چنان خداوند متعال را عبادت کن که گویی تو او را می بینی و اگر نتوانستی خدا را ببینی مطمئن باش که خدا تو را می بیند.

«انسان ها اغلب آهسته به سوی اهدافشان قدم بر می دارند اما گاهی هم با شتاب حرکت می کنند ولی چه نیکوست کار کسانی ه دائماً و با سرعت و بدون درنگ در پی اهدافشان هستند اسلام نسل هایی را تربیت کرد که یاد گرفتند چگونه محاسبات مادی و ذهنی را در هم شکسته و از موانع گذشته و مسافت های طولانی را در هم نوردند.»

پس حرکت و عمل برای ما لازم و ضروری است بلکه فراتر از این باید در این راه با سرعت و رقابت به پیش رفت بنابراین باید قویاً و شدیداً از تأخیر و به عقب انداختن کارها پرهیز کرد که تو از آینده و پیش آمدهایت و چه بسا اجلت خبر نداری. «وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ مَاذَا تَکْسِبُ غَدًا» «وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ».