در نصوص دینی ما موارد بسیاری در باب تلاوت قرآن وارد شده است و از این امر ستایش گردیده و از آن به نیکی یاد برده شده است از جمله آیه کریمه قران که می‌فرماید ورتل القرآن ترتیلا (قرآن را تلاوت کنید با ترتیل).و یا در کلام حضرت ختمی مرتبه (ص) : خیرُکم من تعلّم القرآن و علّمه. (بهترین شما کسی است که قرآن را فرا گیرد و به دیگران بیاموزد).اما در میان خیل کثیر این اخبار وارده، روایتی از نبی مکرم اسلام دیده می‌شود که جای تأمل دارد:رُبَّ تالَ القرآن و القرآنُ یَلعنُه.(ای بسا تلاوت کننده قرآنی که قرآن او را لعنت می‌کند)

برای آنکه اندکی به ساحت مقدس این حدیث شریف نزدیک شویم و با معنی و منظور گوینده‌اش کمی آشنا شده و همچنین از درک آن به اغراض سایر احادیث وارد شده در مورد تلاوت این کتاب آسمانی نیزپی ببریم باید چند کلمه را مورد برسی قرار دهیم تا از این دنیای ظاهر واژگان عبور کرده و به عالَم باطنِ معانیِ ایشان گام نهیم تا شاید الطافِ حیِ علیم شامل حالمان گردد و اندکی از آن بهره گیریم.
آنچه در ابتدا مهم است که مورد اشاره قرار گیرد نگاه به واژه لعن است. کلمه ای که در متون دینی ما بسیار مورد استفاده قرار گرفته و جایگاه ویژه ای در بیان سقوط و هبوط، دارا است.


لعن در لغت عرب
به معنی دور کردن است چنانچه در اساس البلاغه (علامه زمخشری) که از کتب معتبر لغوی است آمده : لعنه أهله: طردوه وأبعدوه، وهو لعین طرید؛ و قد لعن الله إبلیس: طرده من الجنة وأبعده من جوار الملائکة، ولعنت. الکلب والذئب: طردتهما.
بنابراین اگر در جایی ذکر شده است که مثلاً فلان شخص ویا فلان شِی مورد لعن است به این معنی است که مورد طرد و دوری-ابعاد- از آن جایگاه قرار گرفته است-البته این معنی برای کلمه لعن معنی عام آن است


.
با توجه به این توضیحات، در حدیث فوق، قرآن کریم تلاوت کننده خود را از خود دور می‌کند!اما چرا؟ کدام قرآن؟ کدام تالی را از خود می‌راند؟ابتدا باید دید که قرآن چیست؟ آیا اِطلاق قرآن به عنوان کتاب آسمانی بر چند سطرِ سیاهِ مندرج بر روی کاغذِ سپید، بیانِ کامل و تمامی است؟پاسخ این سؤال را باید از خود قرآن جستجو نمود در چند جا در این کتاب شریف و بی بدیل آمده است که حم ﴿۱﴾ وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿۲﴾ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْ‌آنًا عَرَ‌بِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۳﴾ وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ ﴿۴﴾ از صفات قرآن یکی علی حکیم است. این علو و حکمت که از صفات ذاتی قرآن می‌باشد را نمی‌توان به ظاهر چند لفظ نسبت داد بلکه آن‌را باید در باطنِ الفاظ و باز در باطنِ کلمات جستجو نمود


.
اگر قرآن علیِ حکیم است و اگر علو و حکمت در ظاهرِ کلمه ای خلاصه نمی‌شود، پس مقامِ حقیقیِ قرآن جایی وَرایِ این ظاهرِ واژگانیِ آن است. و باز اگر مقام و مکانت قرآن در وَرایِ ظاهرِ آن است، حریمِ قرآن امری بالاتر از محدودهٔ ظاهرِ نصِ آن بوده و احترام- که عبارت است از نگه داشتن حریمِ هر چیز- به قرآن، احترام به حریم حقیقی آن بوده و اگر مراجعه کننده ای به این کتاب این حریم را حفظ نکند در همان حال که با قرآن مواجه است –در هنگام تلاوت- از او دور می‌گردد چرا که آن حریم را حفظ نکرده است و صاحب آن حریم که خود ذات زنده قرآن است او را از خود می‌راند و این همان لعنی است که از قرآن به خواننده او می‌رسد


.
و باید دانست که نگه داشتن حریمِ هرشی، فرعِ بر شناخت آن شی و به تَبَع آن حریمِ آن شی است پس حفظ حریم قرآن، فرعِ بر شناختِ حریمِ حقیقیِ آن است که همان جایگاه بلندِ علیِ حکیم است. بنابراین قرآن لعن می‌کند –از خود دور می‌سازد- تلاوت کنندگان جاهل را.وَکَذَٰلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُ‌وحًا مِّنْ أَمْرِ‌نَا ۚ مَا کُنتَ تَدْرِ‌ی مَا الْکِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ وَلَـٰکِن جَعَلْنَاهُ نُورً‌ا نَّهْدِی بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَیٰ صِرَ‌اطٍ مُّسْتَقِیمٍ ﴿۵۲﴾ صِرَ‌اطِ اللَّـهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْ‌ضِ أَلَا إِلَی اللَّـهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ.