نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8

موضوع: تک بیتی های رهی معیری

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/01/19
    محل سکونت
    مشهد
    سن
    28
    نوشته ها
    1,568
    سپاس ها
    7,737
    سپاس شده 2,970 در 1,289 پست
    نوشته های وبلاگ
    55

    24 تک بیتی های رهی معیری

    نه باک از دشمنان باشد نه بیم از آسمان ما را
    خداوندا نگه دار از بلای دوستان ما را
    ***
    از محبت نیست گر با غیر، آن بدخو نشست
    تا مرا از رشک سوزد،در کنار او نشست
    ***
    ای که پس از هلاک من ، پای نهی به خاک من
    از دل خاک بشنوی ،ناله ی دردناک من
    ***
    ویرایش توسط !.behnoosh.! : 2013/07/13 در ساعت 10:40
    شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن
    چندشم می شود از لک انگشت دروغ
    آن که میگفت که احساس مرا می فهمد
    کو کجا رفت ؟که احساس مرا خوب فروخت

  2. 5 کاربر از پست مفید !.behnoosh.! سپاس کرده اند .


  3. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/01/19
    محل سکونت
    مشهد
    سن
    28
    نوشته ها
    1,568
    سپاس ها
    7,737
    سپاس شده 2,970 در 1,289 پست
    نوشته های وبلاگ
    55

    پیش فرض

    نفسی یار من زار نگشتی و گذشت
    مردم و بر سر خاکم نگذشتی و گذشت
    ***
    از نگاهی مینشیند بر دل
    نازک غبار
    خاطر آیینه را آهی مکدر میکند
    ***

    خموش باش گرت پندی دهد عاقل
    جواب مردم دیوانه را نباید داد
    ***
    شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن
    چندشم می شود از لک انگشت دروغ
    آن که میگفت که احساس مرا می فهمد
    کو کجا رفت ؟که احساس مرا خوب فروخت

  4. 4 کاربر از پست مفید !.behnoosh.! سپاس کرده اند .


  5. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/01/19
    محل سکونت
    مشهد
    سن
    28
    نوشته ها
    1,568
    سپاس ها
    7,737
    سپاس شده 2,970 در 1,289 پست
    نوشته های وبلاگ
    55

    پیش فرض

    محبت آتشی کاشانه سوز است
    دهد
    گرمی ،ولیکن خانه سوز است

    ***
    نیایدم گله از خوی این و آن کردن
    در
    آتش از دل خویشتنم ، چه میتوان کردن؟

    ***
    گر فلک نشناخت قدر ما ، رهی عیبش مکن
    ابله ارزان می فروشد گوهر نایاب را
    شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن
    چندشم می شود از لک انگشت دروغ
    آن که میگفت که احساس مرا می فهمد
    کو کجا رفت ؟که احساس مرا خوب فروخت

  6. 5 کاربر از پست مفید !.behnoosh.! سپاس کرده اند .


  7. #4
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/01/19
    محل سکونت
    مشهد
    سن
    28
    نوشته ها
    1,568
    سپاس ها
    7,737
    سپاس شده 2,970 در 1,289 پست
    نوشته های وبلاگ
    55

    پیش فرض

    لاله رویی نیست تا در پای او سوزم ، رهی
    ور نه جای دل درون سینه من آتشیست
    ***

    خیال روی تو را میبرم به خانه خویش
    چو بلبلی که برد گل به آشیانه خویش
    ***
    هما به کلبه ویران ما نمی آید
    به اشیان فقیران هما نمی آید
    شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن
    چندشم می شود از لک انگشت دروغ
    آن که میگفت که احساس مرا می فهمد
    کو کجا رفت ؟که احساس مرا خوب فروخت

  8. 4 کاربر از پست مفید !.behnoosh.! سپاس کرده اند .


  9. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/01/19
    محل سکونت
    مشهد
    سن
    28
    نوشته ها
    1,568
    سپاس ها
    7,737
    سپاس شده 2,970 در 1,289 پست
    نوشته های وبلاگ
    55

    پیش فرض

    های های گریه در پای توام آمد به یاد
    هر کجا شاخ گلی بر طرف جویی یافتم
    ***
    برون نمیرود از خاطرم ، خیال وصالت

    اگر چه نیست وصالی، ولی خوشم به خیالت


    ***



    یاری که داد بر باد آرام و طاقتم را
    ای وای اگر نداند قدر محبتم را
    شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن
    چندشم می شود از لک انگشت دروغ
    آن که میگفت که احساس مرا می فهمد
    کو کجا رفت ؟که احساس مرا خوب فروخت

  10. 4 کاربر از پست مفید !.behnoosh.! سپاس کرده اند .


  11. #6
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398
    سپاس ها
    6,794
    سپاس شده 16,762 در 8,741 پست
    نوشته های وبلاگ
    27

    Eh

    جز خون دل ز خوان فلک نیست بهره ای

    این تنگ چشم طاقت مهمان نداشته است

    دریا دلان ز فتنه ایام فارغند

    دریای بی کران غم طوفان نداشته است


  12. 4 کاربر از پست مفید !MAHSA! سپاس کرده اند .


  13. #7
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/01/19
    محل سکونت
    مشهد
    سن
    28
    نوشته ها
    1,568
    سپاس ها
    7,737
    سپاس شده 2,970 در 1,289 پست
    نوشته های وبلاگ
    55

    پیش فرض

    دیشب به تو افسانه دل گفتم و رفتم
    وز خوی تو چون موی تو آشفتم و رفتم
    ***
    بوی آغوش تو را از نفس گل شنوم
    گل نورسته مگر دوش در آغوش تو بود؟
    ***
    رفتم از کوی تو چون بوی تو، همراه نسیم
    این گلستان به خس و خار چمن ارزانی
    شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن
    چندشم می شود از لک انگشت دروغ
    آن که میگفت که احساس مرا می فهمد
    کو کجا رفت ؟که احساس مرا خوب فروخت

  14. 2 کاربر از پست مفید !.behnoosh.! سپاس کرده اند .


  15. #8
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/01/19
    محل سکونت
    مشهد
    سن
    28
    نوشته ها
    1,568
    سپاس ها
    7,737
    سپاس شده 2,970 در 1,289 پست
    نوشته های وبلاگ
    55

    پیش فرض

    هنوز گردش چشمی نبرده از هوشت
    که یار خویش هم از دل شود فراموشت



    شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن
    چندشم می شود از لک انگشت دروغ
    آن که میگفت که احساس مرا می فهمد
    کو کجا رفت ؟که احساس مرا خوب فروخت

  16. کاربر روبرو از پست مفید !.behnoosh.! سپاس کرده است .


مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •