نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: گزارشی از کوهنورد آمریکایی و آخرین عکسهای گرفته شده از کوهنوردان ایرانی گمشده

  1. #1
    کاربر اخراج شده
    تاریخ عضویت
    2013/03/18
    نوشته ها
    839

    1 گزارشی از کوهنورد آمریکایی و آخرین عکسهای گرفته شده از کوهنوردان ایرانی گمشده

    گزارش خواندنی کوهنورد آمریکایی و آخرین عکسهای گرفته شده از کوهنوردان ایرانی گمشده در برودپیک توسط وی
    اسکات پاوری، کوهنوردی آمریکایی است که از همان آغاز سفر کوهنوران تیم ایران در اسلام آباد پاکستان با آنها آشنا شده بود. او در وبلاگ شخصی خود اقدام به انتشار آخرین عکسها و گزارشی خواندنی از همنوردی با تیم ایران در جریان صعود به قله برودپیک نموده است. شرح این گزارش را در زیر می خوانید:



    " در شانزده جولای، سه نفر از کوهنوردان تیم ایران که ما با آنها صعود می کردیم، صعودی باورنکردنی و گشایش مسیری جدید بر روی قله برودپیک انجام دادند. این گشایش مسیر هدفی بود که آنها از سال 2009 کار بر روی آن را شروع کرده بودند و موفقیتی بسیار بزرگ برای این کوهنوردان بسیار با استعداد بود. اما این جشن خیلی کوتاه بود و کوهنوردان نتوانستند بر طبق برنامه طراحی شده، فرود بیایند و مجبور به شب مانی های متعدد در ارتفاع 7800 متر شدند. از کمپ های پایین نفراتی برای کمک اعزام شدند اما تلاشهایی که برای نجات آنها انجام شد، موفقیت آمیز نبود.


    وقتی من این اخبار را شنیدم در اسکاردو بودم. من این سه دوست خیلی خوب را با قلبی آکنده از غم، ترک می کنم. در ابتدای این سفر من به فکر این نبودم که دوست جدیدی پیدا کنم و فقط به دنبال کسی میگشتم که طناب را با او به اشتراک بگذارم. اما روابط دوستی در مکانهای عجیب و غریب و در شرایط عجیب و غریب شکل می گیرد و رشد می کند. بهترین خصوصیاتی که می شود برای همراه بودن و گذراندن اوقات از یک تیم انتظار داشت، در افراد تیم ایران وجود داشت. من هفته هایم را در قرارقروم در سایه ی دو چیز سپری کردم، کوههای بزرگ و این مردان بزرگ.



    من برای اولین بار تیم ایران را در 10 ژوئن در اسلام آباد دیدم. ما تصمیم داشتیم مجوز صعود و برقراری بیس کمپ را با هم به صورت مشترک دریافت کنیم. ما همگی در کنار هم نشستیم و درباره نحوه انتقال به اسکاردو صحبت کردیم. یکی از کوهنوردان ما باید ویزای خود را تمدید می کرد و یکی دیگر از اعضای تیم ما هنوز کیف وسایل خود را دریافت نکرده بود. من تصور می کردم که با این شرایط، تیم ایران به جای صبر کردن برای ما، فورا به کوهستان عزیمت خواهد کرد اما به سرعت دریافتم که این تیم از افرادی خوش قلب، بسیار مودب و نوعدوست، تشکیل شده است. من از آنها پرسیدم که آیا ممکن است چند روز برای حرکت به سمت کوهستان منتظر بمانند و آیدین بلافاصله گفت: " هیچ مشکلی نیست، ما میتوانیم منتظر بمانیم، به کارتان برسید و هر آنچه که لازم است انجام دهید".






    در این سفر مشکلات و موانع زیادی وجود داشت که باید بر آنها چیره می شدیم. بعد از دریافت مجوز صعود، مجبور شدیم به جای پرواز به اسکاردو از راه زمینی به این شهر برویم، اگر میخواستیم به صورت انفرادی عمل کنیم، امکان نداشت که بتوانیم تمام مسایل را حل کنیم اما در قالب یک تیم، موفق شدیم. برای ما که چند هفته بیشتر از آشناییمان نمی گذشت باعث شگفتی بود که حرکت تیمی خوبی انجام داده بودیم.


    با حضور این افراد، اقامت و زندگی در بیس کمپ فوق العاده بود. یاد گرفتم که چطور به فارسی بگویم "سپاسگزارم" و من هم به آنها با لهجه کالیفرنیایی خودم، اصطلاحات عامیانه را یاد دادم. آنها خوراکیهای زیادی از ایران آورده بودند مثل پنیر، گوشت، ترشیجات، میوه های خشک و تنقلات. این آذوقه آنها برای استفاده تا پایان برنامه شان بود و لزومی نداشت که آن را با دیگران تقسیم کنند. اما آنها خیلی سخاوتمند و دست و دل باز بودند و از ما خواستند که راحت باشیم و خوراکیهای محلی آنها را امتحان کنیم و تمام غذاهایی را که می خوردند به ما هم پیشنهاد می کردند که امتحان کنیم.


    آنها این روحیه سخاوتمندی را در کوهستان هم به نمایش گذاشتند. برایان،یکی از همنوردان ما نزدیک کمپ یک دچار حادثه شد. او در مسیر از طنابهای ثابت سقوط کرده بود و پایش از شش قسمت شکسته بود. مجتبی که در حال فرود آمدن از کمپ سه بود و به شدت خسته شده بود، با تمام خستگی که داشت، به کمک برایان آمده و به او کمک کرد تا از طنابهای ثابت پایین بیاید. حتی مجتبی ابزار خود را در اختیار یکی از شرپاها قرار داد تا عملیات امداد برایان را به پایان برساند.


    در این دنیا من بسیار خوش شانس بودم که در نقاط مختلفی از جهان زندگی کنم و افراد متفاوت زیادی را ببینم. بعضی از آنها خوب و بعضی بد بودند. اما در موارد کمیابی شما افرادی را ملاقات می کنید که به مانند نوری سفید از شادی و سعادت، موج مثبت خیلی قوی در شما ایجاد می کنند. این گونه افراد کمیاب هستند و همین اشخاص هستند که باعث می شوند، این دنیا جای بهتری برای زندگی برای همه ما باشد. تعداد بسیار کمی از همین افراد خاص هستند که اگر حتی یک نفر از آنها را از دست بدهیم، اثرات منفی عظیمی برای بقیه ما خواهد داشت. آیدین، پویا و مجتبی از همین افراد معدود کمیاب بودند. جهان این روحهای جوان را از دست می دهد، من این روحهای جوان را از دست می دهم. آنها دوستان من بودند و من از دیدن رفتن آنها ناراحتم. قلب من برای خانواده ها و دوستان این افراد از جا کنده می شود. تمامی افراد تیم ایران، جلوه ای عظیم از استعداد، خوش طبعی، شخصیت و بازتابی شگفت انگیز از کشوری بودند که از آن آمده بودند."
    مترجم: عرفان فکری







    ویرایش توسط samane67 : 2013/08/18 در ساعت 03:37

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •