بر سر سنگ مزارم بنویس :


زیر این سنگ جوانی خفته ست

با هزاران ای کاش

ودو چندان افسوس

که به هر لحظه عمرش گفته ست

بنویس :


این جوان بر اثر ضربه کاری مرده ست ...


نه بنویس :

این جوان در عطش دیدن یاری مرده ست

جلوی روز وفاتم بنویس:


روز قربان شدن عاطفه در چشم نگار


روز پژمردن گل فصل بهار

روز اعدام جنون بر سر دار

روز خوشبختی یار


راستی شعر یادت نرود


روی سنگم بنویس :


ای گلهای فراموشی باغ



مرگ از باغچه کوچکمان میگذرد داس به دست


وگلی چون لبخند می برد از بر ما