صفحه 4 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 103

موضوع: ღخدایا یک دنیا دلم گرفتهღ

  1. #31
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088
    سپاس ها
    4,171
    سپاس شده 8,090 در 2,412 پست
    نوشته های وبلاگ
    360

    پیش فرض

    خودم رو چی صدا کنم . یه ادم بدبخت ! آره بدبخت . آخه نمی دونم واقعا چی بگم ؟ انقدر که این روزگار رو واسم تلخ کردی و کسی که این متن رو می خونه می کردی به من حق میداد . بدبختی چون جرات نداری حرف بزنی . بعضی مواقع اونقدر به آدم حال می دی که می گه اینا واسه منه . ولی وقتی که کاری می کنی که ادم از زنده بودن خودش پشیمون شه . این همه فشار رو چکار باید کرد ؟ اگه حرف دلت رو بزنم در حق این همه لطفهات بی معرفتی کردم. اگه که چیزی نگی خودت می سوزی؟ چه کار کنم خدا جون . این حکمت تو چیه ؟ چرا راضی هستی که به اون چیزی که می خوام نرسم ؟ می دونم یه روز می رسم . ولی این روزهای سنگین رو چکار کنم. از درجا زدنم تا فریب خوردنم. همش تقصر خودمه ولی خدا تو بزرگی . تو می فهمی که چرا اینجوری شدم. تا کی می خوای دست نگه داری فقط مجازات کنی ؟ نمی دونم اصلا قراره اون روز برسه که بگم خدایا آرامش پیدا کردم. دیگه دست بغض گلوم رو فشار نمی ده ؟ چند روز دیگه قراره یه حادثه بزرگ , یه سرنوشت برام رغم بخوره . خدایا می دونم همه چیز دست خودته فقط می خواستم بگم می دونم آدم کثیف و بدبختیم که نمی تونم جلوی خودم رو بگیرم .تو هم لطف کن تو تصمیمت راحع به این حادثه جریمه ها رو حصاب نکن .

  2. کاربر روبرو از پست مفید !ALIPOUR! سپاس کرده است .


  3. #32
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088
    سپاس ها
    4,171
    سپاس شده 8,090 در 2,412 پست
    نوشته های وبلاگ
    360

    پیش فرض

    من از بچگي تو رفاه بودم ولي بازم
    جيباي زيادي ديدم که توشون خالي باشن
    چرا خدا بايد به يکي اونقدي بده
    که به بچش بياد تراول صدي بده
    از اونورم يکي ميبيني که شبا گشنست
    خدا ببين عدل و عدالتو اينجا کشتن
    حتي چشم دشمن وقتي اينارو ببينه
    اونم مياد پشتم
    تو که دائم دم ميزني که تو مرد خدايي
    بين خونواده ها پخش شده حد جدايي
    اگه بختو بزاري ميبيني صدا فقر و بيکاري از اين مملکت بالا ميره
    خدا بهم بگو قانونت اون بالا چيه؟
    اينيکه بچه ي 9 ساله بايد کار کنه
    آخه که اون باباي معتادش سيگاري بار کنه
    تا کي اينجا غم داريم آخه؟
    بهت کم شده ثابت؟خدا نگاه بکن ما هم اينجا حق داريم آخه خدا فقر و فحشا رو من ديدم همين دم
    اين حرفارو نميزنم واست عزيز شم
    خدا يه نظر بندازو مارو همين بس
    هر روز داره اسمت ميشه اينجا غريبتر
    خدا پاشو ببين جووناي معتاد مارو
    فقر داره نيرو ميده اينجا ثبات کارو
    پاشو ببين اينجا جووناي دستبند به دست
    اينا واسه جدال با دشمنا رفتن به رزم
    اينجا عشق معنايي نداره . بي رنگه
    کسي نيست ديگه که واسه دين بجنگه
    مارو گذاشتي کنارو مارو نميبيني؟
    خدا پاشو ببين روي زمين چي ميچيني
    حيووناي انسان نما ولي چه فايده بازم؟
    دريغ از اينکه اينجا از خدا چيزي بشناسن
    خدا ببين اينجا رنگ
    فقط وجود داره بگو بايد کيرو صدا کرد؟
    دل هرکسيو ميبيني اينجا رنج داره خدا
    قلب عاشقا هم ديگه از همديگه شده جدا
    اينجا پول ميشناسن فقط همينو بس
    ميگن پول داري يا نه اينجا همينه رسم
    اگه پول داشتي تو رو تاج سري
    ميخواي بزنم واست مثال ساده تري؟
    هميني که اسمش توي قلبمه ميخواد با کي بمونه؟
    با اون بچه مايه داره که نشسته بنز ميرونه
    خدا بهم بگو آخه اينا کم درديه؟
    يکي نداره . به من بگو تکليف چيه؟
    اينجا غم دارن همه دل بي غم نميبيني
    اگه غم نداشتيم که اين همه بيمار نميديديم
    اينجا غم قانونه اگه تو خوب نداشته باشي
    نميتوني بگي که تو هم تو اين اجتماعي
    تو توي اشتباهي ميگي نميتونه پول آدمو خوشبخت کنه
    چرا اون بچه مايه با پولاش پس خوشبخت شده؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید !ALIPOUR! سپاس کرده است .


  5. #33
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088
    سپاس ها
    4,171
    سپاس شده 8,090 در 2,412 پست
    نوشته های وبلاگ
    360

    پیش فرض

    آره دلم گرفته خیلی زیاد
    سه ماه پیش تصمیم گرفتم که دردامو اینجا بنویسم اما انگاری بلاگفا حوصله ی حرفامو نداره ولی خدای مهربونم تو که گوش می دی مگه نه حتی اگه بلاگفا نخوادم من می نویسم اونقدر می نویسم که آروم شم خدایا دلم از همه دنیات گرقته از آسمونت از آدمات از زمینت از همه و همه حتی از من،امشب شب اول محرمه آخ که چقد دلم می خواست این 10 شبه رو بین الحرمین بودم می دونم فقط خیاله اما عب نداره حتی فکرشم آرومم می کنه به نظرم بهترین مامن آرامشه خداجون این سه ماه خیلی خسته شدم کلی درس و...البته یه کوچولو هم خوش گذروندیما ولی همه خوشیا زود رفتن و بازم شب موند و من موندم و تنهائی خدایا دلم گرفـتــــــــــــــــــــ ـــه یه دنیا دلم گرفته دلم می خواد چشامو ببندمو و نیست بشم هیچ شم خدا ،آخه از مردن م می ترسم نه می خوام باشم نه می خوام بمیرم می خوام نباشم خدایا من از خودم بدم میاد از زندگی از اینکه هیچکی انسانیت سرش نیست اینکه همه دورو شدن اویل تو یونی بچه ها خوب بودن اما ایناواخر همشون کثیف شدن حالمو بهم می زنن دیگه یونی هم واسم جذابیتی نداره همه بویا پستن و دخیا هم که امل یه کم فک نمی کنن که این عوضیا فقط می خوان باهاشون تفریح کنن بعدش ...وای خدا وقتی می بینم دخیا با بوی تو یونی می گردن احساس می کنم خورد می شن تحقیر می شن خدایا تو می گی دلیل این همه کثافت بازیا چیه چرا همه آشغال شدن مثل حیوون تا پامو از خونه می زارم بیرون سنگینی نگاه آدما یه لحظه راحتم نمی زاره عذاب می کشم خدا صبح تا عصر که می رم یونی نزدیک غروب می رم پی تفریح خودم و ...اما سایه نگاه تحقیر آمیز بنده هات زجرم می ده و تفریح کوفتم می شه تو یونی هم که حراست گیرش به موی دخیاس با بویای فضائی و اقتاپوس کاری ندارن هر دفعهگیر می دن به موهای من خدایا مگه به اونا ربطی داره من می دونم و تو دیگه مگه نه؟!تو دبلیوسی دخیا آرایشگاه وا میکنن بویا هم عین گرگ گشنه بیرون منتظرن تا ...واقعا"متاسفم واسه همچین جامعه ای البته به من ربطی نداره ها تو کاراشون فوضولی نمی کنم اما از این می سوزم که بویا وقتی بهشون نگا می کنن عین جنس می بیننشون خدائی چطور این دخیای اسکول می تونن به اینا دل ببندن یعنی واقعا"خر می شن من که اصلا"به خودم اجازه نمی دم ریخت این عوضیا رو ببینم ترجیح می دم موزائیکای یونی رو بشمارم تا...نمی دونم شاید همه جا اینطوریه من چون ترم اولم واسه عجیبه کاش این دخیا بهشون الهام می شد که بویا ارزش محبت دیدنو ندارن خدایا واقعا"تو سینه اونا دل نزاشتی !!بی خی بابا سمی جون تو هم گیر دادیا می گم خدا وقتی همه باهام حرف می زنن و درداشونو می گن حس می کنم زخماشون التیام پیدا می کنه خودشون که می گن آروم می شن پس چرا من نمی تونم دردامو بهت بگم خدا نمی دونم چطوری باید بگم خوش بحال اینائی که درداشون سطحیه و با حرف زدن خوب می شه من چیکار کنم تا یه کم از سنگینی غمام کم شه خدا از دیشب حس می کنم بابام هم مثل بقیه س دوستش ندارم می دونی که تو این دنیات فقط اون برام عزیز بود اما دیشب دلم ازش گرفت بهش گفتم یا نمی زاشتین پا به این دنیای مزخرف بزاریم یا حالا باید خواسته هامونو ادا کنین بیچاره هیچی نگفت امروزم صبح زود با مامی کلی کل کردم تهشم بی صبحونه گذاشتم رفتم گاهی وقتا می گم یعنی اگه یه آبجی داشتم می شد تنها نشم و ...ولی حالا خیلی تنهام خیلی تنها پریشبم با ابول بحثم شد و کلی بارش کردم بیچاره ساکت بود و فقط من می فحشیدم خدایا نمی دونم چی شده چه مرگمه با همه سر دعوا دارم زود از کوره درمی رم و عصبی می شم خیلی وقته گریه نکردم دلم می خواد گریه کنم اما اشکم با چشام غریبه خدایا تو تنهاکس منی همه کس من بگو که دوستم داری بگو می خوام فقط از تو بشنوم نه از آدما منم دوستت دارم اندازه دنیا نه بیشتر اندازه تنهائیم نمی دونم چقد ولی اونقدر عزیزی که دارم باهات درددل می کنم....
    وای چقد حرفیدم خسته شدما انگاری این 3ماه حرفام کپکیده بوده ببخش خداجونم ببخش که من خیلی بدم خدایا می دونم که خیلی پستم و بد ولی اینم می دونم که تو آدم بدارو هم دوس داری بگو که منم دوس داری بگو خدا که عقده م خالی شه نمی خوام این بویا با اون لحن ساختگی یا اصلا"عزیزام از رو جبر بگن من می خوام تو بگی بی منت بی هیچ دلیل واسه هیچ چی فقط واسه خاطر اینکه هستم دوسم داری خدایا خیلی خسته م دلم می خواد چشامو ببندم و راهی دیار مهربونی شم پس دستمو بگیر و از این زیستگاه کثیف نجاتم بده ،خدایا کمکم کن من بهت نیاز دارم تنهام غصه دارم دلم شکسته هیچی ندارم جز تو خداجون این همه حرفیدم که بگم دلم بدجور هواتو کرده قربونت برم خدا که خیـــــــــلی خوبی پس به حق خوبیت کمکم کن به حق بزرگیت مهربونین به حق خدائیت.....خدایــــــــــــ ـــــــــا دلم گرفته می گی چی کار کنم؟؟؟؟؟!!!!!!

  6. کاربر روبرو از پست مفید !ALIPOUR! سپاس کرده است .


  7. #34
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088
    سپاس ها
    4,171
    سپاس شده 8,090 در 2,412 پست
    نوشته های وبلاگ
    360

    پیش فرض

    خدای خوبم میخواستم بگم میدونی ته دلتنگی چیه
    اینه که دلت واسه خدا تنگ بشه
    ولی از خجالت نتونی باهاش حرف بزنی
    اینقد گناه داشته باشی که شرمت بشه بهش نگاه کنی
    شرمت بشه که حتی اسمشو به زبون بیاری
    ولی تو دلت کلی حرف واسه گفتن داشته باشی
    حرفایی که دلت میخواد بگی تا اروم بشی ولی شرمنده ای از خدا
    خیلی بده مگه نه؟
    اینجوری اواره میشی مثل من
    مثل حال الان من
    خیلی بده
    خیلی دلم گرفته
    ولی اینقد روسیاهم که حرفی واسه گفتن ندارم
    اگه حکمم مرگ باشه
    بازم حرفی ندارم
    ولی به خدا خیلی دوستت دارم هرچند بندگیو رو خوب بجا نیاوردم
    هرچند کاستی داشتم
    ولی دوستش داشتم
    و میخواستم هوامو داشته باشه
    دلم میخواست همیشه مطابق میلش باشم
    ولی نمیشد دلم میخواست از اینکه بنده ای به نام من داره خوشحال باشه ولی نمیشد
    اذیتش کردم
    خدایا منو ببخش
    راهمو گم کردم کمکم کن پیدا کنم
    خدایا وامموندم تو بین راه
    یه کاری بکن....
    یه کاری بکن از این حال وهوا دربیام
    دلم میخواد تو باشی تو زندگیم
    ولی مدتی گیجم
    گم شده ام
    کمکم کن خودمو پیدا کنم

  8. کاربر روبرو از پست مفید !ALIPOUR! سپاس کرده است .


  9. #35
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088
    سپاس ها
    4,171
    سپاس شده 8,090 در 2,412 پست
    نوشته های وبلاگ
    360

    پیش فرض

    پیامی از سوی خدا به بنده های دلشکسته:
    می دانم هر از گاهی دلت تنگ می شود. همان دل های بزرگی که جای من در آن است، آن قدر تنگ می شود که حتی یادت می رود من آنجایم.
    دلتنگی هایت را از خودت بپرس و نگران هیچ چیز نباش!
    هنوز من هستم.
    هنوز خدایت همان خداست!
    هنوز روحت از جنس من است!
    اما من نمی خواهم تو همان باشی!
    تو باید در هر زمان بهترین باشی.
    نگران شکستن دلت نباش!
    می دانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.
    و جنسش عوض نمی شود ...
    و می دانی که من شکست ناپذیر هستم ...
    و تو مرا داری ...برای همیشه!
    چون هر وقت گریه می کنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد ...
    چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای ...
    چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم،
    صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام!
    درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم!
    دلم نمی خواهد غمت را ببینم ...
    می خواهم شاد باشی ...
    این را من می خواهم ...
    تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا.
    من گفتم : وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم)
    و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود ...
    نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد.
    شب ها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟
    اما، نه من هم دل به دلت بیدارم!
    فقط کافیست خوب گوش بسپاری!
    و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به


  10. کاربر روبرو از پست مفید !ALIPOUR! سپاس کرده است .


  11. #36
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088
    سپاس ها
    4,171
    سپاس شده 8,090 در 2,412 پست
    نوشته های وبلاگ
    360

    پیش فرض

    سلام خدای خوبم میخواستم برات یه نامه بنویسم ولی مدتی بود میخواستم یه نامه برا کسی بنویسم به نام فاحشه نامه ای که شاید دلی رو تکون بده

    شرمنده ام فاحشه قیمت زن ارزان است گناه من و تو نیست گناه دنیایمان و مردمانش است که قیمت جنس ما چنین بی ارزش کردند
    شرمنده ام فاحشه که ارامشت را برای پول میفروشی میدانم که درمانده همین پولی همین پول که مردان فقط در برابر کرایه تنت حاضرند برایت بپردازند
    شرمنده ام فاحشه که دلتنگ لحظه ای خوشی هستی
    شرمنده ام فاحشه که مردانی از جنس غرور داریم
    غروری که من و تو را می شکند غروری رگ غیرتش برای خواهرو مادراشان هست و برای دیگران نیست وای دلگیر نشو گاهی به خواهر و مادرشان نیز رحم نمیکنند
    شرمنده ام فاحشه میدانم که درد تو تن فروشی نیست درد تو فروختن عزتی است که هنوز که هنوز است تو دلتنگ انی
    شرمنده ام فاحشه که از شنیدن این نام دلگیری
    شرمنده ام فاحشه مردان این روزگار مرد نیست

    شرمنده ام فاحشه ولی باید بدانی قلب من و تو خیلی وقت است برایشان پشیزی ارزش ندارد انها قلب مارا نمیببینند و تن را می ببنند برای این است که تازگیها به زن گوسفند زنده نیز می گویند
    شرمنده ام فاحشه ....
    ولی فاحشه نگران نباش از تنها خصلتی که دنیا دارد و من به ان دلخوشم این است که دار مکافات است و بس

    شرمنده ام فاحشه مارا ببخش


  12. کاربر روبرو از پست مفید !ALIPOUR! سپاس کرده است .


  13. #37
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088
    سپاس ها
    4,171
    سپاس شده 8,090 در 2,412 پست
    نوشته های وبلاگ
    360

    پیش فرض

    گاهی وقتا این حس عجیب میاد سراغم...
    خیلی احساس تنهایی می کنم ...باوجود اینکه خیلی دور و برم شلوغه ولی خودم و تنها می بینم ...
    اینجور مواقع تنها کسی بهم قوت قلب می ده یاد توء که همیشه بامنی...
    می دونم که هیچوقت منو تنها نمیذاری ...
    امروز هم یکی از همون روزهاست که خیلی دلم گرفته ...خدایا یه کاری کن ...
    اگه تو رو نداشم باید چکار می کردم ...تو تنها مونس منی ... دوست دارم خدا جون...
    ازت ممنونم و قاصرم از این همه لطفی که به من داری ...
    تنهام نذار و کمکم کن ...

  14. کاربر روبرو از پست مفید !ALIPOUR! سپاس کرده است .


  15. #38
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088
    سپاس ها
    4,171
    سپاس شده 8,090 در 2,412 پست
    نوشته های وبلاگ
    360

    پیش فرض

    مشق شب می نویسم!

    صدبار، از روی هرکلمه




    دلتنگی ممنوع!

    خاطره ممنوع!

    خاطره بازی هم!



    و مشق می کنم هر غروب تمام این ها را ...

    تا که باور كنم دوره ی خوشی های دلم گذشته!!





    اما ...

    چه فایده که به گوش دل خوش باورم نمی رود!


    هنوز باورش نمی شود....

  16. #39
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088
    سپاس ها
    4,171
    سپاس شده 8,090 در 2,412 پست
    نوشته های وبلاگ
    360

    پیش فرض

    دلیل تنهاییم را تازه فهمیدم


    وقتی محبت کردم و تنها شدم ،

    وقتی دوست داشتم و تنها ماندم ،

    دانستم باید تنها شد

    و تنها ماند

    تا ”خدا” را فهمید .

  17. #40
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088
    سپاس ها
    4,171
    سپاس شده 8,090 در 2,412 پست
    نوشته های وبلاگ
    360

    پیش فرض


    خدایا ...
    فقط تو می دانی که در این شبهای پر تکرار چه آرزوها به سر دارم..

    آرزو دارم که سر بر زانویت بگذارم ...


    دیگر دنیایم بس است ...

    دیگر گناهم بس است...

    دیگر عذابم بس است...


    خسته ام ...

    خسته از نامهربانی این چرخ فلک ...

    دستم را بگیر که دیگر طاقت ماندن ندارم...

    صدایم کن ... صدایم کن .

صفحه 4 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •