صفحه 1 از 11 1234567891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 103

موضوع: ღخدایا یک دنیا دلم گرفتهღ

  1. #1
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض ღخدایا یک دنیا دلم گرفتهღ

    آدما چقدر دروغاشونو دوست دارن چقدر به دروغاشون وفادارن اینقد وفادارن که تا آخرین لحظه هم دست از وفاشون به دروغ بر نمیدارند...کاشکی این وفاداری به خودشون به احساسشون به اطرافشون بود که معنیه قشنگ زندگی رو بفهمن البته خیلیا به دروغ و خیانت پایبندنو قشنگی زندگیشونو توی اون میبینن...







    یه چیزی اگه اشباع شده باشه و در دست خیلیا باشه دلیل بر ارزش اون چیز نیست شاید دلیلش ارزان قیمت بودن اونه...



    بیخیال اگه قراره کسی هرزه باشه حتما ارزش و لیاقتش هرزگیه...

    یه عروسک یه اسباب بازی به هر جذابی و مدرنی هم باشه یه روز از مد میفته و یروز کهنه میشه و اونوقته که وقت دور انداختنش و وقت پیدا کردن جایگزین براش میگردن...

    بیایید هیچوقت طرف مقابل خودمونو هم نوع خودمونو عروسک و اسباب بازی نبینیم چون یروز خودمونم واسه کسای دیگه همین نقشو پیدا میکنیم...




    ویرایش توسط !ALIPOUR! : 2013/09/06 در ساعت 14:47

  2. #2
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    خدایا دلم از زمینت گرفته
    خدایا دلم از نامهربونی ها گرفته
    خدایا بذار بیام پیشت نفسم دیگه نمیاد توی این زمین
    خدایا طاقت ندارم !بی مهری آدما داره خوردم می کنه!
    کمکم کن
    چقدر سخته هر کسی که دورت باشه فقط نقش بودن بازی کنه
    چقدر سخته که برای همه اضافی باشی
    برای همه یه داستان تکراری باشی
    داستان کهنه قدیمی
    چقدر سخته به همه دل ببندی ولی به اندازه ی یه دوست ساده هم براشون
    نباشی
    چقدر سخته بغض گلوتو فشار بده و تو فقط دردشو انکار کنی
    چقدر سخته از ته قلبت بخوایی گریه کنی..اما اشکت مثل سنگ سفت باشه
    خیلی سخته دنیا بهت پشت کنه و تو نتونی بگی:آهای بی معرفتا
    منم هستم

  3. #3
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    گاهی آنقدر تنها میشوم
    که چیزی
    به چشمانم راه نمیابد جز اشک
    به قلبم٬جز بی کسی
    به دستانم جز خیسیو
    به پاهایم جز سستی
    کاش زبانم هم قادر به فریاد بود
    کاش...
    کاش...
    کاش...
    خیلی سخت است وقتی همه کنارت باشندو باز احساس تنهایی کنی
    وقتی عاشق باشی و هیچ کس از دل عاشقت باخبر نباشد
    وقتی لبخند می زنی و توی دل گریانی
    وقتی تو خبر داری و هیچ کس نمی داند
    وقتی به زبان دیگران حرف می زنی ولی کسی نمی فهمد
    وقتی فریاد می زنی و کسی صدایت را نمی شنود
    وقتی تمام درها به رویت بسته اس...
    آن گاه دستهایت را به سوی آسمان بلند می کنی و
    از اعماق قلب تنها و عاشق و گریانت بانگ برمی آوری که
    « ای خدای بزرگ دوستت دارم!»
    و حس می کنی که دیگر تنها نخواهی ماند


  4. #4
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    این چه دنیا ایه؟!! صافی و سادگی و یک رنگی خریدار نداره .. دنیای رنگین کموناست ... عشق معناشو از دست داده ...دلها از سنگ هم سخت تر شده ... همه گرگ شدن ... ما چشمامونو بستیم به روی خوبی ها یا خدا امتحانمون میکنه ؟!..... شانسه یا تقدیر نمیدونم ...ولی عاشقی بهاش سنگین شده..
    خسته شدم از هرچی دوست داشتن دروغی
    خسته شدم از هرچی احساس دروغی
    خسته شدم از هرچی نامرد و بی معرفته
    خسته شدم از هرچی عشق بی احساس
    خسته شدم از هرچی رفیق نارفیقه
    خسته شدم از هرچی همدم تنهایی که تو تنهایی ها پیشم نبودن
    خسته شدم از بس دروغ شنیدم و سکوت کردم
    خسته شدم از بس قلبمو شکستن
    خسته شدم .......

  5. #5
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    خدایا
    اجازه هست ناصبوری کنم؟
    به بزرگیت قسم از صبوري خسته ام...
    از فريادهايي كه در گلويم خفه ماند و میماند...
    از اشك هايي كه شبها تنها بالشم و تو شاهد آن هستید
    و از حرف هايي كه زنده به گور گشت در گورستان دلم
    آسان نیست در پس خنده های مصنوعی گریه های دلت را ،
    در بی پناهیت در پشت هزاران دروغ پنهان کنی . . .
    آرزوی پــرواز دارم مرا اجابت نما
    ای تنهــا امیدم
    نمی دانم چه می خواهم خدایا... به دنبال چه می گردم...
    شب و روز چه می جوید... نگاه خسته من چرا
    افسرده است این قلب پرسوزگریزانم از این...
    مردم كه با من به ظاهر همدم و یكرنگ هستند...
    ولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دو صد...
    پیرایه بستند دل من ای دل دیوانه من كه...
    می سوزی از این بیگانگی ها مكن دیگر...
    ز دست غیر فریاد خدا را بس كن این دیوانگی ها..

  6. #6
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    بار خدایا:
    بار الها
    الهی
    خدایا:
    خدا جونم
    دلم خیلی گرفته
    دلم قدر یه دریای غمگین توی غروب غم انگیز گرفته
    دلم قدر یه آسمون بارون دلتنگی گرفته
    دلم خیلی گرفته
    دلم گرفته...دلم اونقدر گرفته که میخوام سر به بیابون بزارم
    خیلی غمگینم خدایا
    از ته قلبم ناراحتم...چشمام میباره...دلم ابری شده...دلم اونقدر ابری شده که نمیتونم نفس بکشم...دلم خیلی گرفته از خیلی ها...
    خدایا:کمکم کن...مگه نگفته بودی چند بار صدات کنم مرادمو بهم میدی؟
    خدایا:مگه نگفتی اگه از ته دلم صدات کنم جوابمو میدی؟خدایا:تو مگه نگفتی آدما هر جایی باشن صداشونو میشنوم؟
    خدایا:مگه تو شنوای بینا نیستی خدا؟
    خدا:چرا جوابم نمیدی خدا؟
    خدا...خدا...خدا...خدا
    تو بگو چند بار صدات کنم جوابمو میدی...من دارم...
    من خیلی غمگینم خدا...تو کجایی؟تو کدوم آسمونی؟میخوام بیام پیشت از آدمای بی معرفت شکایت کنم
    دلم خیلی غصه داره خدا...
    خدا:خیلی ناراحتم...
    این تو نبودی که گفتی تو دلهای شکسته هستی؟
    دلم شکسته...صداشو میشنوی؟دلم شکسته و ابری شده...چشمام میباره...
    با اشک صدات کردم ، شنیدی؟
    کجایی خدا؟تو کدوم آسمونی؟
    با چه زبونی بگم بهت نیاز دارم...؟

  7. #7
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    دلم تنگه،دلم گرفته،دلم گریه می خواد
    آری دلم گرفته٬از این روزگاران بی فروغ!از این تکرارهای ناپایان!
    دلم گرفته از این همه کینه این همه دروغ!
    از این مردمان نا مهربان و بی وفا دلم گرفته
    دلم برای کوچه پس کوچه های مهربانی ها تنگ است!
    دلم تنگ است برای کودکی ام که پاورچین پاورچین روی سنگفرش های زندگی بی
    دغدغه قدم می زدم!
    دلم برای دلتنگی های شیرین و انتظارهای کشنده تنگ است!
    نمی دانم کدامین نامهربان٬خواب را از دیدگانم دزدید که
    اینگونه در حسرت و دلتنگ خواب شیرینم سرگردانم؟!
    دلم گرفته!دلم تنگ است!روزگار چشمانم طوفانی است و در انتظار باران های سیل
    آساست
    آره!
    این روزا دلم بدجوری گرفته چشمام منتظر یک بهونه است
    که هی بخواد بباره

  8. #8
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    خدايا
    فقط همين بهت ميگم خيلي تنهايم
    خدايا تنهاي تنها
    خدايا از همه چيزو همه كس خسته شدم
    خدايا ديگه آرزو ندارم ديگه دعا نمي كنم چون فكر نمي كنم كه هيچ وقت
    آرزوهاي من براورده بشه
    چون واقعا فراموش شدم فكر مي كنم تو اين دنيا زيادي هستم جاي انسان هایی
    كه خوشبخت هستن هم گرفته ام ديگه نياز به دعاي كسي ندارم فقط
    آرزوی مرگ دارم
    از شما دوستانی که به وبم میایین خواهش میکنم از خدا بخواین مرگم رو نزدیک کنه چون واقعا از زندگیم خسته شدم

  9. #9
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    خدایا از این دنیا خسته شده ام
    از این نا مهربانی ها خسته شده ام
    هر شب چشمانم خیس است
    هر شب در خواب دعا میکنم.خدایا مرا در خواب بمیران تا در هنگام مرگ
    چشمانم دنیا را نبیند تا که مردنم را کس نفهمد...کس نبیند...
    برای نجاتم تلاشی نباشد...
    از این زندگی خسته شده ام.
    خستگی من ناشکری خدا نیست..از روی غرور نیست..
    از دست این زمانه خسته شده ام...
    امید هنوز در وجودم زنده است....اما...
    امید به چه؟ به که؟!
    انگار در قلب غم زده ی من...قلب همیشه پر از درد من...
    غوغایی شده! کسی وارد شده؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
    اما نه...!!!
    چه کسی میتواند از حصار دلتنگی هایم بگذرد؟
    چه کسی میتواند شریک دلتنگی های من شود؟
    نه...! من نمیخواهم کسی را در این دنیای خود شریک کنم.
    در دنیایی که حتی یکبار...فقط یکبار بر روی من لبخند نزد!
    نمیخواهم کس دیگری را به اندازه ی خود دلتنک ببینم.
    خدایا مرا ببخش...

  10. #10
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    خدایا خیلی دلم گرفته.دیگرازاین تکرار ملال آورز روزها خسته شده ا م.
    خدایا توخود می دانی که چه سخت است اگرکه ماهی کوچک اسیرآبی دریا ی بیکران باشد.خدایا تو خود می دانی برای من که همیشه با تو زندگی کرده ام این سیر تکراری روزگار که نا خواسته مرا به کام خود می برد چه قدرملال آور وخسته کننده است.
    خدایا آخر چگونه می توان شکوه تورادرزیبایی گل بجوییم درحالی که این تکرار همیشگی اشتیاق خوب دیدن را ازمن گرفته است.چگونه می توانم حمدو ثنای تو رااززبان چکاوک ها بشنوم درحالی این تکرار اشتیاق خوب شنیدن راازمن سلب کرده است..
    خدایا می ترسم که اگر به منوال پیش رود دیگر شعله های عشق تو دروجودمن هرروزبی فروغ وبی فروغتر شود.تاجایی که دیگر نه اشتیاقی برای پروازداشته باشم ونه امیدی به رهایی …..
    پس ای خدایا مهربان مراازاین تکرار ازاین یکنواختی که همه ی روزهای مرا فرا گرفته است رهایی ده .
    خدایا به من اشتیاقی ده تا دوباره چشمانم قادربه دیدن شگوه تو درزیبایی گل ها باشد.
    خدایا به من اشتیاقی ده که دوباره بتوانم صدای مناجات تورااززبان چکاوک ها بشنوم.
    خدایا به عشقی ده که روزبه زور به تو نزدیک تر شوم……

صفحه 1 از 11 1234567891011 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •