نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: علفهاي مقاوم به علف كش

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/07/06
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,834

    Icon18 علفهاي مقاوم به علف كش


    سؤال: چگونه مي توان مقاومت علف كش را تقليد كرد؟

    جواب: شرايط اندكي وجود دارد كه ممكن است يك مشكل يا مسأله مقاومتي را تقليد كرد. دقت كنيد كه آيا علف به طور طبيعي به علف كش مقاوم است يا نه. براي مثال Pinnacle نمي تواند علف تاجريري را در زمينهاي سويا كنترل كند. اين مورد حالت مقاومت نيست. علفهايي كه پس از استفاده از علف كش غير رسوبي ظاهر مي شوند. نيز مقاوم نيستند، اما ديگر به زمان ظهورشان توجه نشود مي توان به عنوان مقاوم در نظر گرفت. آب و هواي سخت مثل خشكسالي مي تواندايجاد علفهايي كند كه به استفاده از علف كش مقاوم اند، اما اين حالت نيز مقاومت نيست. خطاهاي استفاده مثل نقاطي كه اسپري نمي شوند، ميزان علف كش اشتباه و غيره نيز بايستي به عنوان مقلدان مقاومت حذف شود. (منظور از مقلد شرايطي است كه حالت مقاومت را ايجاد مي كند اما در واقع اين مقاومت ايجاد شده مقاومت حقيقي نيست بلكه مقاومتي تقليدي است، مترجم،).

    سؤال: آيا من مي توانم از ميزان علف كش بيشتري براي كنترل علف مقاوم استفاده كنم؟

    جواب: خير. بيوتيپ هاي مقاوم اغلب چندين برابر بيش از بيوتيپ هاي و طبيعي به علف كش مقاوم اند. در آزمايشات گلخانه اي، بايستي ميزان Accent حدود 20 برابر بيشتر استفاده كرد تا دم روباهي غول پيكر مقاوم به ALS در همان سطح دم روباهي غول پيكر حامل كنترل كرد. با تاجريزي سياه شرقي مقاوم به ALS ميزان Raptor بايستي 133 برابر بيشتر كرد تا به همان سطح كنترل تاجريزي حامل دست يافت. برگ مخملي مقاوم به آترازين و يسكونزين نيز حدود 100 برابر مقاوم تر از برگ مخملي حامل است، نتوانستيم اين علف كشها را آنقدر زياد كنيم تا بتواند اين بيوتيپهاي مقاوم را بكشد اگر چه كه اين حد بالا نيز قانوني بود.

    سؤال: اگر ما استفاده از آن علف كش را براي 10 سال متوقف كنيم آيا مقاومت از بين مي رود؟

    جواب: بطور واقع گرايانه، مقاومت دوباره شروع مي شود. چرا كه مقاومت هميشگي است زيرا درصد زيادي از دانه هاي در خاك حاوي ژنهاي حامل مقاومت اند. توجه داشته باشيد كه در يك منطقه 50% دانه در خاك مقاوم و 50% حساس اند. اگر چه علف كشهاي متفاوت در اين سال اسپري شده اند، حدود 50% دانه هايي كه از آن فرار مي كنند هنوز مقاوم باقي مانده اند و علاوه بر اين كه دانه هاي مقاوم همچنان در خاك باقي مي ماند دانه هاي مقاومتري را براي سالهاي آتي توليد مي كنند. زماني كه تغيير ژنتيكي بسوي اين مقاومت اتفاق افتاده است، اين مقاومت در آن سطح باقي مي ماند. بيوتيپهاي مقاوم به تريازين يك استشاد هستند چرا كه آنها نسبتاً نيرو و قدرت كمتري دارند و دانه هاي كمتري نسبت به بيوتيپهاي حساس توليد مي كنند. پس از سالها، مقاومت به تريازين ممكن است به آرامي كاهش يابد، اما اگر تريازين مجدداً استفاده شوند اين مقاومت به سرعت افزايش پيدا مي كند.

    سؤال: اگر يك دانه به علف كش مقاوم است، چگونه مي توان آن را كنترل كرد؟

    جواب: معمولاً علف هاي مقاوم به علف كش به ساير علف كشهايي كه به روش يكساني عمل مي كنند مقاوم اند. بهر حال، شما قادريد كه علف مقاوم به علف كشهايي كه روش عملكردي متفاوتي دارند كنترل كنيد. براي مثال، ديكامبا(يك تنظيم كننده رشد) لامسبكواترهاي معمول مقاوم به تريازين را كنترل مي كند. نمونه هايي از علفهاي مقاوم در ساير قسمتهاي كشور يا دنيا وجود دارند كه داراي مقاومت چند گانه اند. با يك مقاومت چند گانه، يك بيوتيپ ممكن است به دو يا چند روش عملكردي متفاوت مقاوم باشد، مثلاً يك بيوتيپ كه هم به تريازينها و هم به بازدارندگانALS مقاوم است.

    سؤال: چگونه مي توان از مقاومت جلوگيري كرد؟

    جواب: تنها روشي كه بطو ركامل مي توان از مقاومت جلوگيري كرد استفاده نكردن از علف كشها است. هر زمان كه علف كشي استفاده مي شود يك شانس براي افزايش بيوتيپي مقاوم بوجود مي آيد. بهر حال، ما مي توانيم چندين كار را براي به تأخير انداختن مقاومت انجام دهيد: 1) استفاده از IPM و اسپري مجدد مناطق تنها در صورت لزوم، 2) ايجاد چرخش در بين علف كشهاي با روشهاي مختلف عملكرد، 3) مخلوط كردن علف كشهاي با روش عملكردي مختلف در تانك اسپري، 4) شخم زدن و پاكن كردن مرتب علفها، با ماشينهاي محوري، 5) استفاده چرخشي از علف كشهاي با روشهاي عملكردي مختلف در محصول يا كاشت متوالي محصولاتي چون يونجه يا گندم كه اغلب با علف كشها درمان نمي گردند، 6) پرهيز از اسپري كردن علفهاي مقاوم از يك منطقه تا منطقه ديگر چرا كه مقاومت افزايش مي يابد.

    سؤال: آيا همه علف كشها داراي ديسك مشابهي از جهت ايجاد مقاومت دارند؟

    جواب: به نظر مي آيد كه پتانسيل مقاومت علف كش با برخي روشهاي عملكردي نسبت به بقيه بيشتر است. بازدارندگان ALS و بازدارندگان ACC آز دو گروهي هستند كه داراي يك ديسك بالاتري نسبت به سايرين هستند و بايستي با دقت بيشتري استفاده شوند. خطر مقاومت تريازين نيز به دليل سالهاي زيادي كه تريازين استفاده شده است بالاتر است. اگر چه ساير علف كشها ممكن است روشهاي عملكردي با ديسك پايين تري داشته باشند، بايستي دقت كرد كه استفاده بيش از حد يا سوء استفاده از اين علف كشها نشود. براي مثال، گليفوسات احتمالاً روش عملكردي كم خطرتري را دارد. چند سال قبل، اذعان شد كه مقاومت گليفوساتي اتفاق نمي افتد. بهر حال، اكنون دو گونه علف با بيوتيپهاي مقاوم به گليفوسات وجود دارد.



  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/07/06
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,834

    پیش فرض

    مقاومت به علف كش: يك چالش جديد در كنترل شيميايي
    مقدمه: علف كشها يكي از مؤثرترين ابزارهاي كشاورزان اند كه مي توانند درجنگ با علفها از آن استفاده كنند. استفاده از اين مواد شيميايي كشاورزي بطور قابل توجهي در سال هاي اخير بويژه در كشورهايي كه داراي سيستم كشاورزي پيشرفته تري هستند، افزايش يافته است.


    ورود جمعيتهاي علفي مقاوم به علف كشهاي يكسان كه بطور موثر درگذشته آنها را كنترل مي كرد. يك مسأله جدي براي صنعت علف كش و براي استفاده كنندگان اين محصولات است. اين مرور به بررسي مختصري بر بررسي تاريخي بر روي تكامل تدريجي مقاومت به علف كشها، اهميت و گسترش مشكل، عناصري كه ورود جمعيتهاي مقاوم را تحت تاثير قرار مي دهد، مكانيسم هاي فيزيولوژي مسئول اين پديده و چند پيشنهاد براي جلوگيري يا كاهش ايجاد مقاومت علفي به اين مواد شيميايي كشاورزي، مي پردازد.


    مقاومت، توانايي يك جمعيت گياهي در عدم تاثير پذيري از يك علف كش در نتيجه استفاده مداوم و پيوسته از علف كش براي مدتي طولاني است. اين نوع مقاومت متفاوت از مقاومتي است كه يك گونه هرگز توسط علف كشي كه در معرض آن قرار نگرفته است كنترل نمي شود (مقاومت طبيعي).


    بنابراين مقاومت به جمعيتي از گونه ها بر مي گردد كه قبلاً حساس بوده است و سپس از استفاده از علف كش ديگر نمي توان آنرا با همان ميزان علف كش يا روزهاي بالاتر كنترل كرد.


    اولين گزارش در مورد مقاومت به علف كش از سال 1970 است يعني زماني كه ريان 1970 نشان داد كه جمعيتهاي خاصي از Senecio Vulgaris در ايالت واشنگتن آمريكا را حتي با روزهاي زياد سيمازين ديگر نمي توان كنترل كرد. بررسي هاي پيونيرر همراه باريان وراد و سويچ نشان داد كه اين جمعيتها نه تنها به سيمازين مقاوم اند بلكه به ساير تريازينها نيز مقاوم اند.


    در سال 1980، حدود 250000 هكتار در واشنگتن برآورد شد كه تحت پوشش جمعيتهاي Senecio مقاوم به تريازين ها هستند. پس از آن گزارشهاي مربوط به مقاومت به تريازين ها به طور قابل توجهي افزايش يافته است. در مجارستان كه بزرگترين توليد كننده ذرت بلوك سوسياليستي است، استفاده از تريازين ها متوقف شده است (بجز بصورت مخلوط با ساير علف كشها) و اين بدليل اين است كه بيش از 75% زمينهاي در نظر گرفته شده براي كشاورزي مورد هجوم گونه هاي مقاوم آمارانتوس قرار گرفته اند. حداقل 55 گونه علف در بيش از 20 كشور برآورد مي شود كه به اين گروه از علف كشها مقاوم اند.


    علفهايي كه بخصوص به همه خانواده هاي علف كشهاي مهم مقاوم اند در جدول يك ذكر شده است. حتي اين زمان كه تعدادي از موارد مقاوم به علف كش افزايش يافته است. زنگ خطر به اندازه آفت كشها به صدا در نيامده است. در 1980، جمعيتهاي حداقل 428 گونه از حشرات و كرم هاي مقاوم به آفت كش شناسايي شده اند. اين جمعيتها متعلق به 14 راسته و 83 خانواده مهم كشاورزي و دامپزشكي بود.


    فاكتورهاي تعيين كننده انتخاب بيوتيپهاي مقاوم به علف كشها:


    اجزاء اصلي كه باعث ظهور مقاومت بيوتيپها به علف كشها مي شود به طور مفصل توسط گرسل 1978 و گرسل وبعل 1982 شرح داده شده است. مهمترين اين فاكتورها عبارتند از:


    1ـ فشار انتخاب:


    فشار انتخاب نتيجه مرگ و مير موثر است. ميزان مرگ و مير از لحاظ دانه ها يا عوامل انتشاري در انتهاي دوره رشد مي باشد و بلافاصله پس از استفاده از علف كشها نيست. اگر ژنهاي مقاومت بزودي در جمعيت يافت شود، مرگ و مير موثر باعث احتمال انتخاب افراد مقاوم منتخب تر و بيشتر مي شود. بايستي توجه داشت كه ژنهاي كمك كننده مقاومت علف كش معمولاً در جمعيت علفهاي حتي قبل از استفاده از علف كش وجود دارد و به دليل ورود نمونه هاي مقاوم از ساير نواحي يا ايجاد توسط علف كش نمي باشد. اين فقط فشار انتخابي است كه توسط علف كش تحميل مي شود و باعث بسط و توسعه جمعيت مقاوم مي گردد.


    2ـ وجود علف كش در خاك:


    علف كشهايي كه اثر رسوبي طولاني دارند باعث مي شوند كه بر روي جمعيت علفي بيش از علف كشهايي كه به آساني در خاك پراكنده شده و با باد برده مي شوند، فشار انتخابي داشته باشند. اين احتمالاً يكي از دلايلي است كه چرا مقاوم جمعيت علفي به گروهي از علف كشها بتازگي در سولفو نيلو راز كشف شده است. اگر علف كش زياد پايا نيست، بانك دانه در خاك احتمال تكثير بيوتيپهاي مقاوم را با حفظ يك جمعيت زيادي از افراد و حساس كه بلافاصله پس از اينكه علف كش اثر بيولوژيكي است را از دست داد رشد و توليد مثل مي كنند، كاهش مي دهد. علف كشهايي كه بلافاصله در خاك غير فعال مي شوند لزوماً عاري و بري از مسأله مقاومت نيستند. براي مثال، علف هايي مقاوم به پاراكوت وجود دارد. اين بيوتيپهاي مقاوم اغلب بر اثر استفاده منظم و پيوسته پاراكوت بوجود مي آيند يعني شرايطي كه معادل با فشار انتخابي بالا است.


    3ـ فاكتورهاي بيولوژيكي:


    برخي از خصوصيات علفها باعث تاخير در بسط و توسعه مقاومت به علف كش مي شوند. همانطور كه قبلاً ذكر شد. اگر چه مسأله مقاومت به علف كش در سالهاي اخير بدتر شده است، اصولاً به بدي مقاومت به قارچ كشها و حشره كشها نيست. علفها معمولاً قدرت توليد مثل بالايي دارند، كه حتي در شرايط محيطي كه براي رشد گياه ايده آل نيست حفظ مي شود. وقتي كه به دليل برخي از استراتژيهاي كنترل جمعيت علفها در منطقه كاهش مي يابد، تعداد اندكي كه از دست علف كشها فرار مي كنند مادر به توليد دانه هاي كافي هستند كه مي توانند بقاء بانك دانه را در خااك تضمين كند و اجازه جاودان سازي گونه ها را بدهد. اين انعطاف جمعيتها به شدت رقت (يعني اندكي و كمي) دانه هاي مقاوم كه با استفاده مداوم از يك علف كش خاص انتخاب شده اند را تحت تاثير قرار مي دهد. عمر طولاني و خواب دانه در خاك نيز انتخاب بيوتيپهاي مقاوم به علف كشها را به تاخير مي اندازد.


    در پايان، عدم تطابق يا توانايي رقابتي كم علفهاي مقاوم، در مقايسه با علفهاي حساس، فاكتور ديگري است كه بسط و توسعه مقاومت علف كش را به تاخير مي اندازد. وقتي كه ژني (كه باعث مقاومت مي شود) جانشين ژن ديگري (كه مسول حساسيت است) در جمعيت شود، فرد جديد معمولاً شايستگي كمتري دارد چرا كه در مقايسه با نوع اوليه داراي معايب فيزيولوژيكي است. اين معايبها ژن جديد را در فركانس (يعني تكرار و ميزان پراكندگي) بسيار پاييني در جمعيت نگه مي دارد.


    بنابراين، منطقي است كه نتيجه بگيريم كه اگر افراد مقاوم شايستگي بيشتري داشتند، در غياب فشار انتخابي (علف كش)، آنها نوع غالب جمعيت شوند، و علف كش هرگز بطور موثر گونه هاي علفي را در اولين مكان كنترل نمي كند. پس شايستگي يعني موفقيت توليد مثل يا آن بخش از ژنهايي كه يك فرد در بانك ژنتيكي جمعيت باقي مي گذارد. دو جزء اصلي آن بقاء توليدمثل است.


    در بررسي هاي اوليه كه توسط كونارد و رادوسوويچ (1979)، رادوسويچ و هولت (1982)، انجام گرفت، اين موضوع ذكر شد كه بيوتيپهاي مقاوم به تريازين نسبت به بيوتيپهاي حساس ماده خشك كمتري توليد مي كنند، كه اين حالت هم در شرايط رقابتي و هم غير رقابتي صادق است. بيوتيپهاي مقاوم همچنين بيش از آنكه با رقابت در بين خودشان تحت تاثير قرار گيرند ، تحت تاثير رقابت با بيوتيپهاي حساس قرار مي گيرند.


    مشاهدات مشابهي نيز از مقاومت علفها به ساير علف كشها مثل Eleusine india مقاوم به دينيتر و آينلين بدست آمد. اين كاهش در توانايي رقابت از لحاظ عدم توانايي علفهاي مقاوم در انجام فرايندهاي فيزيولوژيكي اساسي است، كه در مناطقي كه تحت تاثير علف كشها مي باشند بوجود مي آيد و علت مقاومت آنها نسبت به علف كشها است. بهر حال بررسي هاي اخير نشان مي دهد كه مقاومت تريازين هميشه همراه با كاهش قدرت گياه نيست.


    اساس بيوشيميايي مقاومت علف كش:


    تفاوت در جذب علف كش، جابجايي و متابوليسم ممكن است به عنوان مكانيسم هاي احتمالي ذكر شود كه تكامل تدريجي مقاومت علف كش را توضيح مي دهد. بهر حال موارد مستند بهتري، شيوعي از تعييرات در محل عمل به عنوان مسئول اين پديده ذكر مي كند. در مورد تريازين ها، مكانيسم عملكردشان شامل سركوب فتوسنتز است كه آنها مانع از انتقال الكترونها در فوتوسيستم (PSII) . II مي شوند. اين توقف و *** بين اولين پذيرنده الكترون (Q) و پلاستوكوئينون (PQ) است. در اين ناحيه از غشاء تيلاكوئيدي يك پروتئيني با وزن مولكولي KD32 به عنوان پروتئين B يا QB است كه تريازينها و پلاستوكوئيدي بر سر پيوند با آن با هم رقابت مي كنند.


    جانشيني يك اسيد آمينه (سرين بجاي گلسين) در اين پروتئين كلروپلاستي مانع از اتصال تريازين ها مي شود و باعث مقاومت به اين گروه از علف كشها مي شود. همچنين حداقل يك مورد مقاومت به تريازينها گزارش شد كه به دليل توانايي سم زدايي زياد علف كش توسط بيوتيپ مقاوم ايجاد گرديده است. تغييرات محل اتصال علف كشها نيز به عنوان مسئول مقاومت به سولفونيلوراز ذكر مي شود. در چنين شرايطي آنزيم استولاكتات سنتتاز حساسيتش را از دست مي دهد و در مورد مقاومت به دي نيترونياين ها ظاهراً يك توبولين تغيير يافته باعث ايجاد مقاومت درEleusine india مي شود.


    براي توضيح مقاومت به پاراكوات، دو مكانيسم فرض شده است. پاراكوات عمل فيتوتو كسيك خود را با ايجاد راديكال هاي آزاد انجام مي دهد. با مداخله در فوتوسيستم I، ديكاتيونيك پاراكوات به يك مونوكاتيون احياء مي گردد كه باعث احياء مولكول اكسيژن CD2 به يك راديكال سوپراكسيدآنيون (O2) مي گردد. پس باعث تجديد ديكاتيونيك پاراكوات مي شود. در مقابل راديكال O2 توليد پراكسيد هيدروژن (H2O2) و راديكال هيدروكسيد(OH) مي كند.


    راديكال هاي سوپراكسيد و هيدروكسيل با پراكسيد كردن اسيدهاي چرب، غشاهاي سلولي را تضريب مي كنند. اولين مكانيسم مقاومت فرض شده كه مربوط به برخي از گونه ها و بيوتيپهاي مقاوم است، بررسي سطح آنزيم هايي (مثل سوپراكسيد دسيموتاز) كه قادر به از بين بردن راديكال هاي آزاد توليد شده توسط پاراكوات در حضور نور هستند، مي باشد. در بيوتيپهاي مقاوم برخي از گونه ها مثل Hardeumglaucum وconyza boneriensis به نظر مي آيد كه پاراكوات از محل فعاليتش در كلروپلاست محدود مي شود (خارج مي شود) اگر چه محل نهايي اش هنوز روشن نشده است.


    براي مثال در H گلاكوم هيچ تفاوتي در فعاليت آنزيم هاي سوپراكسيد دسيموتاز، كاتالازو پراكسيداز بين بيوتيپهاي مقاوم و حساس ديده نشد. هر دو بيوتيپ از لحاظ نفوذپذيري پاراكوات به غشاء پلاسمايي يا به غشاءهاي پوشش كلروپلاست نشان مشابه اند. نفوذ پذيري كوتيكل به پاراكوات در هر بيوتيپ يكسان است، بهر حال، انتقال علف كش از سطح برگ در بيوتيپ مقاوم در مقايسه با درجه انتقال خاصي كه در بيوتيپ حساس وجود دارد، نامشخص است (كم اهميت است). بر اساس اين نتايج فرض شده، است كه مكانيسم مقاومت بر اساس جلوگيري از دخول پاراكوات از سيتوپلاسم بوسيله حبس در گزينم اپوپلاست، ديواره هاي سلولي و فضاي داخل سلولي اتفاق مي افتد.


    جلوگيري و كنترل مقاومت


    يك سخن مشهور است كه بهترين راه حل مواجه با علف كش پيشگيري است. بايستي از آن اعمال كشاورزي كه باعث فشار انتخابي بالا مي شود جلوگيري كرد. مثل: استفاده از علف كشهاي بسيار مقاوم و ماندگار، دوزهاي بالا، استفاده مداوم از تنها يك علف كش و استفاده از يك كشت كه تنها بسته به روشهاي شيميايي حذف علفها دارد. بايستي خاطر نشان شد كه استفاده گردشي از علف كشها با مكانيسم هاي عملكردي متفاوت مثل استفاده از مخلوطي از آنها توصيه مي گردد.


    در انتخاب مخلوط، علف كشها بايستي داراي مكانيسم هاي متفاوت عملكردي باشند. وقتي كه ظهور جمعيتهاي مقاوم در سطح زمين اثبات شد، مراحل لازم بايستي انجام گيرد تا مانع از انتشار آنها شود، دقت لازم مبذول گردد تا مانع از توليد دانه و انتشار آن شود. استفاده از علف كش و ساير مكانيسم ها بايستي با دقت كافي انجام گيرد بطور كلي بايستي در نظر داشت كه هر علف كشي داراي مقاومت متقابل با علف كشهاي همان خانواده شيميايي و يا حتي با علف كشهايي كه رابطه شيميايي ندارد، دارد. كشاورز بايستي هميشه برچسب محصولات را بخواند و عاقلانه علف كش مورد نظرش را انتخاب كند.

  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/07/06
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,834

    پیش فرض

    علفهای مقاوم به علف كش


    علفهای مقاوم به علف كش به طور قابل توجهی در ویسكونزین و غرب میانی در حال افزایش است.


    علفهای مقاوم به علف كش به طور قابل توجهی در ویسكونزین و غرب میانی در حال افزایش است. سه گزارش نهایی اداره كنترل محصولات ویسكونزین جزئیات مشروحی را در مورد دم روباهی غول پیكر، تا جزیره سیاه شرقی و دم روباهی سبز كه مقاوم به ALS هستند گزارش داد. در این مقاله، من بسیاری از سؤالاتی كه به طور مداوم راجع به علفهای مقاوم به علف كش پرسیده می شود پاسخ داده ام.

    چه علفهای شناخته شده ای می باشند كه دارای بیولتیپ های مقاوم در ویسكونزین می باشند؟
    ▪ مواد مستند از مقاومت شامل این موارد است: لابسكوارتها، خرفه نرم، برگ مخملی، كوچیا مقاوم به تریازین، دم روباهی غول پیكر و علف خرچنگ بزرگ مقاوم به ACC آز، و دم روباهی غول پیكر، دم روباهی سبز، تا جزیزی (عنب الثعب، انگورسگ) سیاه شرقی، شاهدانه یا كنف آبی و كوچیا مقاوم به ALS .

    ببیوتیپ چیست؟
    ▪ بیوتیپ به گروهی از گیاهان هم گونه اتلاق می شود كه در یك ویژگی متفاوت اند. در این مورد، آنها در مقاومت نسبت به علف كش متفاوت اند. برای مثال، بیوتیپ نرمال برگ مخملی به آترازین (حساس است)، اما چند ناحیه در ایالت وجود دارد كه بیوتیپ های برگ مخملی مقاوم به آترازین در آن رشد می كنند. تمامی این گیاهان برگ مخملی اند فقط بیوتیپ های متفاوتی از آن هستند.

    آیا شما می توانید مفاومت یك گیاه را از ظاهرش تشخیص دهید؟
    ▪ خیر. یك گیاه مقاوم از لحاظ ظاهری شبیه به یك گیاه حساس است. تغییرات ژنتیكی و بیوشیمیایی درون یك گیاه است كه مقاومتی غیر قابل دیدن را ایجاد می كنند.

    با چه شواهدی می توان ثابت كرد كه یك علف ممكن است مقاوم باشد؟
    ▪ اگر شما به تمامی سؤالات زیر جواب بله بدهید، می توان شك كرد كه این علف مقاوم است:
    ▪ آیا علف كش معمولاً این گونه های علفی را كنترل می كند؟
    ▪ آیا سایر گونه های علفی در همان محلی كه این علف سالم باقی می ماند از بین می روند؟
    ▪ آیا این علف تنها گونه علفی است كه در این حوزه است؟
    ▪ آیا علف كش مشابهی یا علف كش دیگری به همین روش قبلاً در همین منطقه استفاده شده است؟
    ▪ آیا شما از مقلدهای بالقوه ای كه در سؤال بعدی ذكر شده است جلوگیری كرده اید؟
    اگر منطقه برای كنترل علف نیاز دارد كه دوباره اسپری شود و شما بسیار معتقدید كه این علف مقاوم است، از یك علف كش دیگر با روش كاری متفاوت استفاده كنید. پولتان را با اسپری مجدد همان علف كش در آن منطقه بدلیل مقاومت به هدر ندهید. برای اثبات مقاومت، یك تكه كوچكی از زمین را با علف كش اسپری دستی كنید.

    چگونه می توان مقاومت علف كش را تقلید كرد؟
    ▪ شرایط اندكی وجود دارد كه ممكن است یك مشكل یا مسأله مقاومتی را تقلید كرد. دقت كنید كه آیا علف به طور طبیعی به علف كش مقاوم است یا نه. برای مثال Pinnacle نمی تواند علف تاجریری را در زمینهای سویا كنترل كند. این مورد حالت مقاومت نیست. علفهایی كه پس از استفاده از علف كش غیر رسوبی ظاهر می شوند. نیز مقاوم نیستند، اما دیگر به زمان ظهورشان توجه نشود می توان به عنوان مقاوم در نظر گرفت. آب و هوای سخت مثل خشكسالی می تواندایجاد علفهایی كند كه به استفاده از علف كش مقاوم اند، اما این حالت نیز مقاومت نیست. خطاهای استفاده مثل نقاطی كه اسپری نمی شوند، میزان علف كش اشتباه و غیره نیز بایستی به عنوان مقلدان مقاومت حذف شود. (منظور از مقلد شرایطی است كه حالت مقاومت را ایجاد می كند اما در واقع این مقاومت ایجاد شده مقاومت حقیقی نیست بلكه مقاومتی تقلیدی است، مترجم،).

    آیا من می توانم از میزان علف كش بیشتری برای كنترل علف مقاوم استفاده كنم؟
    ▪ خیر. بیوتیپ های مقاوم اغلب چندین برابر بیش از بیوتیپ های و طبیعی به علف كش مقاوم اند. در آزمایشات گلخانه ای، بایستی میزان Accent حدود ۲۰ برابر بیشتر استفاده كرد تا دم روباهی غول پیكر مقاوم به ALS در همان سطح دم روباهی غول پیكر حامل كنترل كرد. با تاجریزی سیاه شرقی مقاوم به ALS میزان Raptor بایستی ۱۳۳ برابر بیشتر كرد تا به همان سطح كنترل تاجریزی حامل دست یافت. برگ مخملی مقاوم به آترازین و یسكونزین نیز حدود ۱۰۰ برابر مقاوم تر از برگ مخملی حامل است، نتوانستیم این علف كشها را آنقدر زیاد كنیم تا بتواند این بیوتیپهای مقاوم را بكشد اگر چه كه این حد بالا نیز قانونی بود.

    اگر ما استفاده از آن علف كش را برای ۱۰ سال متوقف كنیم آیا مقاومت از بین می رود؟
    ▪ بطور واقع گرایانه، مقاومت دوباره شروع می شود. چرا كه مقاومت همیشگی است زیرا درصد زیادی از دانه های در خاك حاوی ژنهای حامل مقاومت اند. توجه داشته باشید كه در یك منطقه ۵۰% دانه در خاك مقاوم و ۵۰% حساس اند. اگر چه علف كشهای متفاوت در این سال اسپری شده اند، حدود ۵۰% دانه هایی كه از آن فرار می كنند هنوز مقاوم باقی مانده اند و علاوه بر این كه دانه های مقاوم همچنان در خاك باقی می ماند دانه های مقاومتری را برای سالهای آتی تولید می كنند. زمانی كه تغییر ژنتیكی بسوی این مقاومت اتفاق افتاده است، این مقاومت در آن سطح باقی می ماند. بیوتیپهای مقاوم به تریازین یك استشاد هستند چرا كه آنها نسبتاً نیرو و قدرت كمتری دارند و دانه های كمتری نسبت به بیوتیپهای حساس تولید می كنند. پس از سالها، مقاومت به تریازین ممكن است به آرامی كاهش یابد، اما اگر تریازین مجدداً استفاده شوند این مقاومت به سرعت افزایش پیدا می كند.

    اگر یك دانه به علف كش مقاوم است، چگونه می توان آن را كنترل كرد؟
    ▪ معمولاً علف های مقاوم به علف كش به سایر علف كشهایی كه به روش یكسانی عمل می كنند مقاوم اند. بهر حال، شما قادرید كه علف مقاوم به علف كشهایی كه روش عملكردی متفاوتی دارند كنترل كنید. برای مثال، دیكامبا(یك تنظیم كننده رشد) لامسبكواترهای معمول مقاوم به تریازین را كنترل می كند. نمونه هایی از علفهای مقاوم در سایر قسمتهای كشور یا دنیا وجود دارند كه دارای مقاومت چند گانه اند. با یك مقاومت چند گانه، یك بیوتیپ ممكن است به دو یا چند روش عملكردی متفاوت مقاوم باشد، مثلاً یك بیوتیپ كه هم به تریازینها و هم به بازدارندگانALS مقاوم است.

    چگونه می توان از مقاومت جلوگیری كرد؟
    ▪ تنها روشی كه بطو ركامل می توان از مقاومت جلوگیری كرد استفاده نكردن از علف كشها است. هر زمان كه علف كشی استفاده می شود یك شانس برای افزایش بیوتیپی مقاوم بوجود می آید. بهر حال، ما می توانیم چندین كار را برای به تأخیر انداختن مقاومت انجام دهید: ۱) استفاده از IPM و اسپری مجدد مناطق تنها در صورت لزوم، ۲) ایجاد چرخش در بین علف كشهای با روشهای مختلف عملكرد، ۳) مخلوط كردن علف كشهای با روش عملكردی مختلف در تانك اسپری، ۴) شخم زدن و پاكن كردن مرتب علفها، با ماشینهای محوری، ۵) استفاده چرخشی از علف كشهای با روشهای عملكردی مختلف در محصول یا كاشت متوالی محصولاتی چون یونجه یا گندم كه اغلب با علف كشها درمان نمی گردند، ۶) پرهیز از اسپری كردن علفهای مقاوم از یك منطقه تا منطقه دیگر چرا كه مقاومت افزایش می یابد.

    آیا همه علف كشها دارای دیسك مشابهی از جهت ایجاد مقاومت دارند؟
    ▪ به نظر می آید كه پتانسیل مقاومت علف كش با برخی روشهای عملكردی نسبت به بقیه بیشتر است. بازدارندگان ALS و بازدارندگان ACC آز دو گروهی هستند كه دارای یك دیسك بالاتری نسبت به سایرین هستند و بایستی با دقت بیشتری استفاده شوند. خطر مقاومت تریازین نیز به دلیل سالهای زیادی كه تریازین استفاده شده است بالاتر است. اگر چه سایر علف كشها ممكن است روشهای عملكردی با دیسك پایین تری داشته باشند، بایستی دقت كرد كه استفاده بیش از حد یا سوء استفاده از این علف كشها نشود. برای مثال، گلیفوسات احتمالاً روش عملكردی كم خطرتری را دارد. چند سال قبل، اذعان شد كه مقاومت گلیفوساتی اتفاق نمی افتد. بهر حال، اكنون دو گونه علف با بیوتیپهای مقاوم به گلیفوسات وجود دارد.




کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •