امام ششم جعفر بن محمد (صادق) بزرگترين پسر امام محمد باقر (ع) در روز هفدهم ربيع الاول سال 83 هـ و به قولي 80 در مدينه منوره ديده به جهان گشود و در ماه شوال سال 148 در سن 65 يا 68 سالگي طبق روايات شيعه به تحريک منصور خليفه عباسي مسموم و شهيد گرديد و در قبرستان بقيع در کنار پدر و جد و عمويش امام حسن مجتبي (ع) به خاک سپرده شد و مدت امامت آن حضرت سال بوده است ما در ما جده اش ام فروه فاطمه دختر قاسم بن محمد بن ابي بکر است صادق آل محمد (ص) شاهد جد بزرگ مادري خود، قاسم بن محمد بن ابوبکر بود که در مدينه او را يکي از فاضلترين و محترمترين محدثين زمان خود مي دانستند.
امام صادق (ع) دوران نوجواني (12ـ15) خود را تحت ارشاد و تربيت پدر بزرگش امام زين االعابدين گذراند او در اين مدت حساس از عمر خود، چشمان جد بزرگوار خود را حراست ميکرد چشماني که اشک حسرت و خون در اثر دردهاي گذشته آن را هميشه تر نگاه داشته بود او با چشم خود مي ديد که چگونه پدر بزرگوارش به نماز و عبادت و خيرات عشق مي ورزيد و از سياست بازي کناره مي گرفت، و دوران کودکي آن حضرت، مقارن اوج گيري قدرت امويان و ايجاد اختناق و خفقان وحشتناک در ميان مسلمانان بود با رحلت امام زين العابدين (ع) جعفر صادق (ع) وارد عنفوان جواني شد و حدود نوزده سال از عمرش زير سايه پدر امام باقر (ع) سپري گشت و در طول اين مدت او نه تنها شاهد تلاشهاي پدر در تثبيت امامت بود، بلکه حتي به عنوان بزرگترين پسر خانواده، در همه اين فعاليتها شرکت فعال داشت چون پدرش رحلت کرد، امام صادق (ع) سي و يک ساله بود تقدير الهي چنين بود که او سي و چهار سال زعامت و سرپرستي شيعيان را در دست داشته باشد و دوران امامت او طولاني تر از هر امام ديگري است، آن حضرت در مدت عمر خود با شش زمامدار خودکامه اموي و عباس معاصر بوده و خلفائي که بين تاريخ ولادت ووفات آن حضرت، بودند، به اين شرح است: 1هشام بن عبدالملک، 2ـ وليد بن يزيد بن عبدالملک، 3ـ يزيد بن عبدالملک معروف به ناقص، 4ـ ابراهيم بن محمد، ملقب به "حمار" (از بني اميه)، 5ـ سفاح، 6ـ منصور (عباسي)، و پس از ده سال از خلافت منصور عباسي به درود حيات گفت. در عهد امامت امام ششم در اثر انقلابات مردمي کشورهاي اسلامي و خصوصا انقلاب عظيمي که سياه جامگان خراسان براي براندازي رژيم بني اميه کرده بودند، جنگهاي خونيني که منجر به سقوط رژيم و انقراض بني اميه گرديد و زمينه مناسبي که امام باقر (ع) در بيست سال زمان امامت خود با نشر حقايق اسلامي و معارف اهل بيت (ع) مهيا کرده بود، براي امام صادق (ع) امکانات بيشتر و محيط مناسبي براي نشر تعاليم ديني پيدا شد زيرا از يکسو در اثر انتشار احاديث امام باقر (ع) و تبليغات شاگردان مکتب وي، مردم به نيازمندي خود به معارف اسلامي و علوم اهل بيت بيشتر پي برده و براي اخذ حديث تشنه تر بودند و از طرف ديگر سلطنت اموي منقرض و سلطنت عباسي هنوز استقرار کامل پيدا نکرده بود، به خصوص بني عباس براي پيشرفت مقاصد خود و برانداختن بنياد حکومت اموري مظلوميت اهل بيت و خون شهيدان کربلا را دستاويز کرده بودند و به اهل بيت روي خوش نشان مي دادند به اين جهت محيط مناسبي براي امام صادق (ع) فراهم گرديد بود که اين فرصت به دست امامان ديگر نيفتاده بود.










آري امام صادق (ع) تا اواخر دوران امامت خود که مصادف با سقوط خلافت هزار ماهه بني اميه و روي کار آمدن بني عباس بود، از فرصت استفاده نموده و به نشر تعاليم ديني پرداخت و شخصيت هاي علمي بسياري در فنون مختلف تربيت نمود و چنانکه معروف است، از مجلس درس و حوزه تعليم امام ششم چهار هزار نفر محدث و دانشمند بيرون آمده است؛ احاديثي که از صادقين يعني امام باقر و امام صادق عليهما السلام ماءثور است از مجموع احاديثي که از پيامبر اکرم (ص) و ده امام ديگر ضبط شده است، بيشتر است لذا اخبار شيعه اماميه غالباً به امام باقر و امام صادق به ويژه حضرت صادق (ع) منتهي مي شود، اصول اربعماة (چهار صد گانه) اماميه بيشتر از حصرت صادق مروي است، بنا به گفته مرحوم شيخ مفيد علماي اماميه از زمان حضرت علي بن ابيطالب تا عهد امام يازدهم چهارصد کتاب تأليف کرده بودند که آنها را اصول مي خواندند زيرا اصل در اصطلاح علماي حديث، مجرد کلام ائمه معصومين است امام صادق (ع) به شاگردان خود دستور داده بود، درسهاي او را بنويسند و نوشته ها و کتابهاي خود را حفظ کنند که در آينده به آن نياز پيدا مي کنند.
احتفظوا بکتبکم فانکم سوف تحتاجون اليها" مفضل مي گويد امام صادق (ع) به من فرمود "اکتب و بث علمک في اخوانک فان مت فاورث کتبک بنيک فانه ياءتي علي الناس زمان هرج لاياء سون فيه الا بکتبهم بنويس و علمت را در ميان دوستانت منتشر ساز و چون مرگ تو فرا رسد آنها را به پسرانت ارث بگذار زيرا براي مردم زمان فتنه و‌آشوب مي رسد که در آن هنگام جز با کتاب انس نگيرند يعني اين کتابها يگانه مرجع علمي و ديني مسلمانان خواهد شد و لذا شاگردان آن حضرت با خود دوات و قلم مي آوردند و در مجلس درس هرچه مي شنيدند مي نوشتند او در تمام ساعات زندگي خود به جز ساعات استراحت، در نهان و آشکار در همه جا مي آموخت و گنجينه دانش بي پايان خود را در دسترس همگان قرار داده بود. مرحوم مفيد درباره امام صادق (ع)مي نويسد" "حضرت صادق جعفر بن محمد بن علي بن الحسين (ع) از ميان برادران خويش جانشين حضرت امام باقر (ع) و وصي آن حضرت بود که پس از او به امر امامت قيام نمود و در فضل و دانش سرآمد همه برادران گشت و از همه آنان نام آورتر و در قدر و منزلت بالاتر و در ميان شيعه و سني مقامش ارجمندتر بود و به اندازه اي مردم از علوم آن حضرت نقل کرده اند که سخنانش توشه راه کاروانيان و مسافران و نام ناميش در هر شهر و ديار زبانزد مردمان گشته، و از هيچيک از اين خاندان علماء و دانشمندان بدان اندازه که از آن حضرت حديث نقل کرده از ديگري نقل نکرده اند و هيچيک از اهل آثار و ناقلان اخبار بدان اندازه که از آن حضرت بهره بردند از ديگران استفاده نکردند، زيرا اصحاب حديث که نام راويان ثقات آن بزرگوار را جمع کرده اند با اختلاف در عقيده و گفتار شماره آنان به چهار هزار نفر مي رسد يعقوبي در تاريخ خود امام جعفر صادق را به عنوان محترمترين و معتبرترين شخصيتهاي زمان تصوير مي نمايد و مي گويد که: "وکان افضل الناس و اعلمهم بدين اللـه و کان من اهل العلم الذين سمعوا منه، اذا رووا عنه قالوا اخبرنا العالم" و از همه مردم برتر و بدين خدا داناتر بود، و دانشمندان زمان معمولا وقتي سخني را از آن حضرت روايت مي کردند، اظهار مي داشتند که عالم بما خبر دادفقيه معروف مدينه مالک بن انس امام صادق (ع) را به عنوان محترمترين و معتبرترين شخصيتهاي زمان تصوير مي کند و از او به صورت کسي که با فضلتر از او کسي نديده است، ياد مي کند آنجا که مي گويد: "فما کنت اراه الا علي احدي ثلاث خصال امامصل، و اما صائم و اما يقراء القرآن" ما رات عين ولا سمعت اذن و لا خطر علي قلب بشر افضل من جعفر بن محمد الصادق علما و عبادة و ورعا ما او را نمي ديديم مگر در يکي از سه حال: يا در حال نماز بود و يا در حال روزه و يا اينکه مشغول قرائت قرآن بود، چشمي نديده و گوشي نشنيده و به قلب بشري خطور نکرده بود کسي را که افضل از جعفر بن محمد صادق (ع) از نظر علم و عبادت و تقوا باشد.





نقل مي شود که وقتي احاديثي از امام صادق (ع) نقل مي کند، گفته است "موثق ترين و معتبرترين مردم جعفر بن محمد به من فرمود" ابوحنيفه آن امام را بدين گونه وصف کرده است: "از جعفر بن محمد فقيه تر بر روي زمين نديدم"؛ ابونعيم از عمروبن مقداد اين سخن را نقل کرده است: "هرگاه به جعفر بن محمد (ص) مي نگريستم يقين پيدا مي کردم که او از نسل پيغمبران است" کنت اذا نظرت الي جعفر بن محمد علمت انه من سلالة النبيين (ع) ابن ابي العوجاء مي گويد: "ما هذا ببشروان کان في الدنيا روحاني يتجسد اذا شاء، و يتروح اذا شاء فهو هذا و اشار الي الصادق (ع)" اين مرد (امام صادق (ع)) بشر نيست و لو اينکه در دنيا ديده ميشود او روحاني است و هروقت بخواهد داراي جسد خواهد شد و اگر خواست مبدل به روح ميگردد.
شهرستاني درباره آن حضرت مي گويد "و هو ذو علم عزيز في الدين و ادب کامل في الحکمة، و زهد بالغ الدنيا و ورع تام عن الشهوات..." دانش و آگاهي او در فرهنگ و مذهب فوق العاده زياد بود، او اطلاعات کاملي از مسائل حکمت داشت، از پرهيزگاري عظيمي برخوردار بود و کاملا از شهوات و هوسرانيها پرهيز داشت او مدت زيادي در مدينه اقامت گزيد و به شيعه که از او پيروي مي کردند، بهره زيادي رساند و دوستانش را از سرچشمه علوم غيبي بهره مند ساخت پس از آن به عراق رهسپار گرديد و مدتي در آنجا اقامت داشت و با هيچ کس در امر امامت و خلافت به نزاع برنخاست، آري آن کس که در درياي معرفت فرو رفته باشد هرگز در نهري طمع نمي بندد و کسي که به بالاترين قله حقيقت رسيده است، بيمي از فرو افتادن ندارد.


شاهين همت تو که عنقا شکار کرد کي کبک بال بسته به صيد اعتبار کرد

او از جانب پدر به شجره نبوت متصل بود و از جانب مادر به ابوبکر نسبت داشت"])..

محمد بن طلحه شافعي از علماي بزرگ عامه درباره امام صادق (ع) مي گويد:

"جعفربن محمد (ع) از بزرگان اهل بيت و سادات آنها بود، دانشهاي بسيار و عباداتي بي شمار داشت، غالب اوقاتش را ذکر خدا اشغال کرده بود، زهدي آشکار داشت، قرآن را زياد تلاوت مي کرد، معاني شريف و جواهر گرانبهائي از درياي بيکران قرآن استخراج مي فرمود، مقاصد شگفت کتاب خدا را استنباط مي نمود، اوقات خود را تقسيم کرده بود و در هر ساعتي خود را به قسمي از طاعات مشغول مي داشت، ديدارش يادآور آخرت بود و گفتارش انسان را از دنيا اعراض مي داد خلاصه اقتداي به هدايت او موجب دخول در بهشت است گروهي از بزرگان دين و پيشوايان اسلام از علوم او استفاده نمودند مانند "يحيي بن سعيد انصاري" "ابن جريح، مالک بن انس، سفيان ثوري" ابن عيينه، شعبه و ايوب سجستاني که اقتباس از دانش او را براي خود شرافت و منقبت مي شمردند"ابن خلکان مي نويسد: امام صادق (ع) يکي از ائمه اثنا عشر در مذهب اماميه و از سادات اهل بيت رسالت بود و از آن جهت به او "صادق (ع)" مي گفتند که هرچه مي گفت درست بود و فضيلت او مشهورتر از آن است که گفته شود و جابر بن حيان که از شاگردان او بود کتابي تأليف کرده است، مشتمل بر هزار ورق و پانصد رساله و اين رساله ها نامه هائي است که جعفر بن محمد (ع) انشاء نموده است .شبلنجي، در "نورالانصار" مي نويسد: "مناقب او (امام صادق (ع)) زياد است و نمي شود آنها را شماره کرد و در انواع مناقب او مردم با هوش و نويسندگان زبردست متحير مي مانند".







ابن حجر عسقلاني که از جمله علما و متعصبين اهل سنت است درباره آن حضرت مي گويد: "افضل و اکمل اولاد امام باقر حضرت جعفر صادق است و از اين جهت خليفه و وصي پدر بزرگوار است و از آن حضرت علومي نقل شده که شمه اي از آن در عالم منتشر کردند و از آن حضرت بزرگان دين روايت نمودند.
مقام و منزلت امام صادق (ع) موجب شد که خبر و حديث بسيار به وي نسبت دهند عجيب است با وجود اين اجماع بر فضيلت او و فراگرفتن همگان از علوم وي، بخاري در صحيح خود از امام صادق (ع) که استاد بزرگ ائمه اهل سنت و نوه پيغمبر اسلام و علي عليهما السلام بود حتي يک حديث هم نقل نکرده ذهبى در "تذکرة الحفاظ" گفته است که: "بخاري از امام جعفر حديث و سند نياورده و به گفته‌آن حضرت استناد نکرده است ولي ساير مسلمانان از وي روايت کرده اند، همچنين تصريح کرده که شافعي و يحيي بن معين او را ثقه دانسته اند و نيز ابوحاتم درباره او گفته است: "جعفر بن محمد ثقه لا تساءل عن مثله" از مثل چنين کسي سؤال نمي شود. آري بخاري از امام صادق (ع) با‌آنهمه شهرت به زهد و راستگوئي و ديانت حتي يک حديث هم در کتاب خود نقل نکرده است ولي از خوارج امثال عمران بن حطان که شعر در مدح ابن ملجم قاتل حضرت علي گفته است و نيز از دشمنان و جنگ کنندگان با آن امام امثال عمروعاص و عبدالله بن زبير و معاويه و سمره بن جندب و از شخص گمنامي که فقط سه سال زمان پيغمبر را درک کرده بود، مانند ابوهريره که در برابر پول معاويه آن همه حديث در مدح معاويه و خاندانش و نکوهش علي و اهل بيت جعل کرد، بيشتر احاديث خود را از آنها نقل کرده است. خلاصه اين که بزرگي و عظمت آن حضرت و تفوقش در عصر خود بر تمام دانشمندان و پيشوايان دين، بين مسلمانان امري است مسلم، شرح معجزاتش در اين فرصت نمي گنجد و سخنان محکم و راهنمائي ارزنده اش ديوار جهل و ناداني را فرو ريخت و آئين واقعي اسلام را از نو طرح ريزي کرد بدين جهت او را بنيانگذار آئين شيعه مي دانند و مذهب شيعه بعدها به نام او آئين جعفري خوانده شد امام صادق (ع) تنها فقيه و عالم ديني نبود بلکه پيشواي عاليمقام فقها و راهنماي بزرگ فلاسفه و استاد کل متکلمين و دانشمندان رشته هاي مختلف علوم و در عين حال در بين زهاد و عباد نمونه عالي و لازم الاقتداء محسوب مي گرديد، چنانکه مجموعه آثار او بطور کامل دلالت بر اين مراتب دارد و مي رساند که شخص او يک معجزه الهي بوده است روزگار او در حقيقت جهاد مستمر و دائم در نشر مبادي علمي و اخلاقي خود بود که در آن نهايت کوشش و جديت را مبذول مي داشت. كشيد بند طناب و شما زمين خوردي

شبيه مادرتان بي هوا زمين خوردي



تمام آينه ها ناگهان ترك خوردند

مگر چقدر شما با صدا زمين خوردي؟!



چه عاشقانه سر كوچه ي بني هاشم

به ياد حضرت خيرالنساء زمين خوردي



شتاب مركب و زانوي خسته باعث شد

طي مسير، شما بارها زمين خوردي



صداي ناله ي زهرا مدينه را لرزاند

به دست بسته،غريبانه تا زمين خوردي



دلت شكست وبه ياد رقيه افتادي

خودت براي رضاي خدا زمين خوردي