مقدمه:
سن غلات (sunn pest ) در كشور سوريه با نام soune در روسيه tcherepaxe وبراي يكسان نمودن اسامي و شناخت بهتر گونه هاي Eurygaster integryceps عموما تمام گونه هاي سن غلات بويژه E. maura, E. austriaca, Aelia acuminate, A. germani, A. rostrata با همين اسامي معرفي مي شوند.
مشكل سن غلات در كشورهاي سوريه ، ايران، عراق، تركيه، هند، شوروي سابق، يونان و مراكش جدي و خطرناك بوده و بيشتر از 10 ميليون هكتار از اراضي اين كشورها (در مجموع) آلوده به سن غلات مي باشد. تراكم هاي بالا و رفتارهاي مهاجرتي كه سن از خودش نشان مي دهد آنها را با ملخ هاي مهاجر مقايسه مي كنند.
مبارزه شيميايي سن غلات بسيار هزينه ساز و بالا است بويژه در كشورهايي كه ميزان برداشت گندم پائين بوده و زارعين فقير مي باشند، همچنين مبارزه شيميايي اغلب براي حشرات مفيد كه در حالت طبيعي جمعيت سن غلات را در سطح قابل قبولي كنترل مي نمايند مضر بوده و گزارشاتي هم در رابطه با مقاومت اين حشره در برابر مواد شيميايي ارائه شده است.
كنترل بيولوژيكي با شناخت بيولوژيكي سن و انتخاب يك روش بيولوژيكي كه براي سن و گياه ميزبانش سازگار باشد ايجاد مي شود و در بسياري از روشهاي بيولوژيكي روش كنترلي بايستي بصورت توليد انبوه بوده و در يك زمان مناسب نيزعمل رها سازي بايد در مزرعه صورت پذيرد.

تحرك جمعيت سن غلات:
در اين زمينه نيز گزارشات زيادي ارائه شده است. مهمترين آنها عبارتند از Arnold (1942-1956), Fedotov (1946-1960), Alexandrov (1946-1948), Peredelski (1946-1949), Strogaia (1950-1960), Ouchatinskaia (1953-1957), Sumakov, Vinogradov and Lakhimovitch (1954-1958), Brown (1958-1965), Sazanova (1958-1960), Remaudiere (1969-1966), Bokharova-Messner (1960) and Voegele (1969).


روند رشدي سالانه آئليا يا يوري گاستر را در سه فاز مي توان تقسيم بندي كرد:

فاز اول: شامل جفت گيري و رشد ونمو(جفت گيري، تخم ريزي و رشد پوره ها)جنس يوري گاستر عموما تك نسلي بوده و درهر سال يك نسل توليد مي كند و جنس آئليا چند نسلي (دو يا سه نسل ) است. ميزان موفقيت اين فاز بستگي به ارتباط بين ميزبان و آفت دارد اگر شرايط آب و هوايي براي سن نا مناسب و براي گندم (بويژه واريته هاي زود رس) مناسب باشد در اين حالت محصول رشد نمو خود را به پايان مي رساند در صورتي كه سن هنوز رشد خود را كامل نكرده است (در اين حالت گفته مي شود كه گندم بر سن سوار است).

فاز دوم: يك فاز غير فعال بوده و شامل مرحله دياپوز حشره بالغ در پائيز و زمستان مي باشد.
حشره در اين فاز در زير پوششهاي گياهي، سنگ يا برگها و بوته هاي گياهان به خواب مي رود (فعاليت حياتي آنها به شدت كاهش مي يابد) اين اتفاقات عموما در ارتفاعات صورت مي پذيرد.

فاز سوم: مهاجرت حشره از كوه به مزرعه و يا از مزرعه به ارتفاعات مي باشد.
تمامي اين فازها به مراحل تكويني و فيزيولوژيكي حشره و ميزبانش بستگي دارد.

پتانسيل زيستي:
مطالعات مرفولوژيكي و عملكردي حشره ( Popove, 1985), (Triselve, 1990) نشان مي دهد كه چربي موجود در بدن حشره داراي انرژي اندوخته شده و براي تمامي فعاليتها بويژه در مرحله تشكيل و تكامل تخم مي باشد. اندوخته زياد حاكي از پتانسيل بالاي تشكيل تخم و اندوخته كم همراه با زوال و نابودي جمعيت سن در آينده مي باشد. چربي بدن توسط corpora allata (هورمون جواني را در مغز حشره ترشح مي كند) كنترل مي شود . با سنجيدن چربي بدن مي توان توانايي حشره را براي زنده ماندن پيشگويي كرد. مقدار چربي بدن انعكاس كننده ميزان انرژي است كه در دسترس حشره قرار مي گيرد تا فعاليتهاي حياتي خود را در مراحل بحراني وتكامل و رشد خود انجام دهد.

كنترل بيولوژيكي:
نزديك شدن به كنترل:
هدف از كنترل بيولوژيكي اداره كردن آفت و محيط زيست آن در مسيري كه جمعيت آفت زير آستانه اقتصادي باقي بماند.
منابع مهم در اين رابطه عبارتند از:
دستكاري تكنيكهاي خاك و فاكتورهاي رشدي محصول (Banita, Ionescu and Ilicevicis, 1984) ، برداشت دو مرحله اي يا برداشت زود هنگام (Pajkin,1958) ، استفاده از محصولات زودرس يا ارقام مقاوم گندم (Shapiro and Bartoshko, 1973) ، ارزيابي جمعيت و پيشگويي طغيان آفت ( Emejyanov, 1980; Mustatea, Popov and Paulina, 1980)، بالا بردن كيفيت گندم هاي سن زده ( Emejyanov, 1992). و موارد ديگري كه بعنوان مكمل و تعادل زيستي بين آفت و دشمنان طبيعي آن هستند وجود دارد.
مجموعه دشمنان طبيعي معمولا متنوع هستند، از ميكروارگانيسم هايي مثل Rickkettsiella eurygasteris Lukyanchikov (Lukyanchikov and Pushkareva, 1971) ، Beauveria bassiana and Bacillus thuringiensis Berliner (Fedorinchk, 1977) تا جانوران عالي تر مانند Mermithidea (Anwar et al., 1974) ، فازينا ها مثل Clytomyia helluo F. or Allophore subcoleoptrata L. (Dubina, 1974; 1975; Popov, Fabritius and Rosca, 1985) ، Proctotrupoidea (Telenomus, Trissulcus, Asolcus, Gryon) و يا Chalcidoidea (Ooenocyrtus) (Voegele, 1960;1969;Kartavtsea et al., 1974; Zatyamina, Klechkovskii and Burakova, 1976; Bakasova, 1977; Voronin, 1977;Popov and Popov et al., 1979-1989) و يا سوسكهاي خاكي (Antonenko, 1980).

پارازيتوئيد هاي تخم خوار (ائوفاژها) معمولا به دلايل زير در مبارزه بيولوژيكي مورد توجه قرار گرفته اند:
• نسل جديد آفت را قبل از اينكه به محصول آسيب برساند از بين مي برند.
• براي انسان و حشرات ديگر مضر نيستند.
• با قيمت و هزينه كمتري مي توان آنها را تكثير و توليد انبوه كرد به عبارتي اقتصادي اند.
• آنها مي توانند بيشتر از يك سال در دوره دياپوز ذخيره سرمايي داشته باشند.
• با استفاده از جانشين كردن ميزبانهايي كه تكثيرشان آسان است تكثير نمود مثل Graphosoma semipunctata F.(Vogele, 1966; Bakasova, 1977).
در يك روش مبارزه بيولوژيكي انتخاب گونه هاي مناسبي كه به خوبي با آفت و محيط زيست آن سازگاري پيدا كرده باشد بسيار مهم و با اهميت است و احتياج به مطالعات سيستماتيكي و دقيقي بر روي مكان اصلي مبارزه و مناطقي كه گونه بيولوژيك در آنجا كشت شده است دارد.
رها سازي دشمنان طبيعي زماني مي تواند موفقيت آميز باشد كه در ابتدا محيط كشت را خالص سازي كرده باشيم (مثل محيط كشت ائوفاژها). ائوفاژها مي بايستي قادر باشند كه آفت را تشخيص داده و در يك سطح مزرعه پخش شوند و عمل تلقيح نيز بايد سازگار باشد بطور كلي تلقيح گونه هاي بيگانه نا موفق مي باشند (Kartavtsev et al., 1974;Shapiro, Gusev ND Kapustina, 1975; Gusev and Shmettser, 1977).

فهرست و انتخاب گونه هاي ائوفاژ(تخم خوارها):
مهمترين قسمت كار(مبارزه بيولوژيكي) در يك منطقه انتخاب ائوفاژ مناسب مي باشد (Vogele, 1981) . در اين قسمت از كار بايستي محاسبات سالانه و تغييرات فصلي جمعيت سن به نحو مطلوبي در نظر گرفته شود (Vogele, 1969). براي مثال در كشور مراكش Aelia rufiventris در سال 1964 طغياني و فراوان بود اما دو سال بعد يعني در سال 1966 هيچگونه حشره اي ديده نشد و Aelia grandis در مزارع مختلف در مراحل رشدي متفاوت و Aelia semistriatus زودتر از A. grandis ظاهر مي شد و O. fecundus كه پارازيتوئيد اوليه و ثانويه است در پايان فصل به فراواني ديده مي شد. بنابر اين چنين تغييراتي را بايد در نظر داشته باشيم.

در انتخاب ائوفاژهاي تخصصي موارد ذيل بايد رعايت شود:
• زودرس بودن ائوفاژها
• حساسيت بويايي آنها
• محل و جايگاه طبيعي آنها براي زيستن
• طول دوره تخم گذاري آنها
• مراحل تكويني ورشدي ائوفاژها
براي مطالعه موارد ذكر شده بالا مي توان با استفاده از جمع آوري دسته تخم هاي سن غلات (كه بصورت طبيعي تخم گذاري شده باشد) و قرار دادن اين دسته تخم ها در بيوتيپ هاي (محيط هاي زيستي) مختلف كه در اين صورت با بررسي ميزان تاثير ائوفاژ ها بر روي تخم ها، ائوفاژ مناسب و تخصصي را مي توان انتخاب نمود.

شناسايي گونه هاي ائوفاژ:
خواص مورفولوژيكي و ساختاري زيادي وجود دارد كه گونه هاي ائوفاژ را مي توان با استفاده از اين خواص از همديگر تفكيك نمود. دستگاه الكتروفورزيكي از وسايلي است كه براي مطالعه خصوصيت جمعيت گونه هاي همتراز ائوفاژها مي تواند كاربرد داشته باشد (مطالعات درون ساختاري).


بحث و نتيجه گيري:
1. براي كنترل بيولوژيكي سن غلات، بايد تمام جنبه هاي بيولوژيكي سن غلات در نظر گرفته شود تا جمعيت سن در سطح اقتصادي قابل قبولي نگهداري شود.
2. از بين بردن تخم آفت بسيار مهم مي باشد و بايد بصورت كيفي و كمي كنترل گردد.
3. انتخاب پارازيتوئيد هاي مناسب توسط مديريت كنترل آفات.
4. نكته مهم ديگر در آفات غلات بويژه سن غلات فاز اجتماعي بودن آنها است كه شبيه ملخهاي مهاجر بصورت گروهي در آمده و خطرناك مي شوند. بنابر اين محيطهاي جغرافيايي و تراكم هاي فصلي آنها بايد شناسايي و مطالعه شوند و از بين بروند. زماني كه تعداد نر ها و ماده ها بالا باشد در اين موقع سن آماده مهاجرت از مزارع گندم و يا به مزارع گندم مي باشد و مي توان آنها را از بين برد اين كار در اماكن زمستانگذران سن غلات صورت مي گيرد.

================================================== ====================

منابع:

1. Alexandrov, N. 1946-1948. Eurygaster integryceps a varamine et ses parasites. Entomologie Appliquees, 5, 6, 7, 8. Tehran.

2. Antonenko, O. P. 1980. Particularites biologiques des carabes pedateurs et leur role dans la diminution du nombre d Eurygaster integriceps dans le district de saratov. Zool. Zh. Sun., 59(11): 1634.

3. Popov, C. 1985. Studies on the influence of fat body on the survival of Eurygaster integriceps Put. During diapause. An. Inst. Cercet. Cereal Plant Tech. (Fundulea), 52: 335-339.

4. Voegele, J. 1981. Lutte biologique contre Erygaster integriceps. Bull. OEPP, 11(2): 23-27.


اين مقاله از بولتن FAO با عنوان زير ترجمه شده است:
Sunn pests and their control in the Near East. (FAO Plant Production, 1996)
(Part 1- INVITED PAPERS)