نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: ایران پیش از ورود آریایی ها

  1. #1

    پیش فرض ایران پیش از ورود آریایی ها

    ایران پیش از ورود آریایی ها


    ایران : هنگامی که صحبت از ایران می شود سرزمینی در غرب و جنوب غربی قاره پهناور آسیا را متصور می شویم که از شمال شرق به رودخانه جیحون ، از شمال به دریاچه خزر ، از شمال غرب به کوههای قفقاز و آسیای صغیر ، از غرب به منطقه حاصلخیز میانرودان ( یا بین النهرین که همان ناحیه تمدن پرور بین دو رود دجله و فرات است ) ، از شرق به وادی هند و رود سند و از جنوب به خلیج پارس و دریای ایران یا همان دریای سیستان محدود گردیده است . این سرزمین در ادوار مختلف تاریخی خاستگاه تمدن ها و فرهنگهای غنی بشری بوده ، مطالعات و پژوهش های تاریخی انبوهی را معطوف به خود ساخته است .
    در باستان شناسی و تاریخ عصر پیش از اختراع خط توسط بشر دوران ما قبل تاریخ و پس از آن دوره تاریخی خوانده می شود و بر همین اساس ما نیز تمدنهای موجود در ایران را به دو دسته تمدنهای ماقبل تاریخ و تمدنهای تاریخی تقسیم می کنیم .
    تمدنهای ماقبل تاریخ : به درستی نمی توان کهن ترین تمدن شکل گرفته در ایران را شناسایی نمود . مطالعات باستان شناسی در ایران هماره خبر از کشف تمدنهای کهن تری در این سرزمین می دهند . دکتر رضا مستوفی باستان شناس برجسته ایرانی معتقد است تبری که در حفاری های باستان شناسی در شمال غرب ایران یافت شده یکصد و بیست و چهار هزار سال قدمت دارد و تیغه سنگی و دسته چوبی آن حکایت از وجود یکی از ابتدایی ترین اشکال حیات بشری در این مرز و بوم می کند . کهن ترین تندیس یافت شده از پیکر بشر استخوان تراشیده ای به شکل انسان است که در اطراف کاشان کشف شده و متعلق به هزاره پنجم قبل از میلاد مسیح است که گویا از آن به عنوان دسته یک چاقوی سنگی استفاده می شده است .
    شناخته شده ترین تمدن های ما قبل تاریخ در ایران عبارتند از :
    - تمدن سیلک : این تمدن یکی از غنی ترین تمدن های یافت شده در ایران است که بر روی تپه ای در نزدیکی شهر کاشان واقع در حاشیه کویر بنا نهاده شده است . در سال ۱۳۱۴ عکسهای هوایی با ارزشی از مناطق مختلف ایران گرفته شد که گیرشمن باستان شناس معروف در ۱۳۱۶ بر اساس آن مطالعات ارزنده ای در ارتباط با این تمدن انجام داد .






    تپه سیلک در نزدیکی کاشان






    نمونه هایی از سفالهای بدست آمده در سیلک

    - تمدن مارلیک : این تمدن در تپه چراغعلی در رودبار گیلان امروزی شکل گرفته و به لحاظ آپار باستانی یافت شده در آن به مانند تمدن سیلک از غنای بالایی برخوردار است .







    آثار باستانی بدست آمده از تمدن مارلیک
    - تمدن های دیگر ما قبل تاریخ : سیلک و مارلیک عمده ترین تمدنهای ماقبل تاریخی در ایران هستند . تمدن های بسیار دیگری نیز در این سرزمین وجود داشته که از معروفترین آنها می توان به تمدن حصار در نزدیکی دامغان ، تمدن گیان در نزدیکی نهاوند و تمدن شوش در خوزستان اشاره کرد .
    تمدنهای تاریخی : این تمدن ها همان گونه که گفته شد متعلق به دوران پس از پیدایش خط می باشند که بسیاری از آنها تا بعد از ورود آریایی ها به ایران به حیات خود ادامه می دادند .
    - عیلام : عیلامی ها یکی از پر رونق ترین تمدنهای تاریخی ایران تا پیش از ورود آریایی ها به ایران را دارا بودند . ایشان نه از نژاد آریایی و نه سامی اند . قلمرو زندگی ایشان قسمتهایی از خوزستان ، فارس ، ایلام و کردستان کنونی بوده است نظام سیاسی عیلامی ها به گونه ای است که نمی توان آن را امپراتوری نامید . به هر روی با ورود آریایی ها به ایران این تمدن به تدریج در معرض انقراض قرار گرفت و میراث خود را به آریا ها سپرد .
    - کاسیها : قدمت این تمدن به بیش از سه هزار و پانصد سال پیش می رسد کاسیها در دامنه ها و دره های رشته کوههای زاگرس سکنی داشتند ، خدای بزرگ ایشان کاشو نام داشت و از آنجا که در قبرستان مردگان ایشان خنجر و پیکانهای زیادی یافت شده می توان گفت قومی جنگجو بوده اند . آنان توانستند شش قرن بر بابل حکمرانی کنند و شیوه رام کردن اسب را به مردم بین النهرین بیاموزند . کاسپین نام دیگر دریاچه خزر از نام این قوم گرفته شده است .
    - اورارتو ها : یکی از اقوامی بودند که تمدن درخشانی را در ارمنستان کنونی شکل دادند . این تمدن به لحاظ کشاورزی بسیار غنی بوده است . ابداع قنات را به آنان نسبت می دهند . اورارتو ها در فاصله قرون نهم تا هفتم پیش از میلاد دولتی تشکیل دادند که کوه آرارات در میانه آن قرار دارد و نام این کوه از واژه اورارتو اقتباس شده است .
    - آشور و آکد : این دو تمدن در عراق کنونی قرار داشتند . آشور در غرب ایران و آکد در جنوب غربی . آشوریها قومی جنگجو و خونریز بودند و تمدن ایشان تا پس از مهاجرت آریایی ها به ایران ادامه داشت اما سر انجام همانگونه که در بخش های بعدی گفته خواهد شد ماد ها آنان را سرنگون ساختند .
    - تمدن های دیگر تاریخی : پیش از ورود آریایی ها به ایران تمدن های دیگری نیز در ایران قرار داشت که قید نام و مختصات ایشان خود کتابیست ، ما در اینجا به آوردن نام بعضی از آنها بسنده می کنیم : تمدن گوتیها در در خوزستان و پشتکوه ، تمدن مانا ها در شمال ایران ، آمارد ها که نام آمل از آنان و تپوریها که نام طبرستان از ایشان گرفته شده و در حاشیه جنوبی دریاچه خزر می زیستند و اقوام متمدن و نیمه متمدن دیگر پراکنده در فلات ایران .

  2. #2

    پیش فرض

    ساکنان زاگرس

    آنچه كه پيرامون تاريخ ايران در كتاب هاي تاريخي نوشته شده است ، معمولاً آغاز تاريخ ايران را از ابتداي دوران مادها و يا هخامنشي معرفي نموده و دربارهء اقوامي كه پيش از مادها در اين سرزمين مي زيسته اند بندرت و يا كمتر اشاره اي مي شود . ولي بر اثر تحقيقات و پژوهش هاي بعمل آمده و با توجه به يافته هاي باستاني ، در نقاط مختلف ايران خصوصاً در منطقه زاگرس ، چنين معلوم مي شود كه پيش از آمدن ماد ها و پارس ها به فلات ايران اقوام ديگري كه خود با آريايي ها نزديكي داشته اند از مدت ها پيش ، در اين نواحي مستقر بوده اند . اين اقوام ، دولتي تشكيل داده و در مقابل تهاجمات دولت مقتدر آشور پيوسته مقاومت كرده اند . اقوام فوق در عين حال صاحب تمدن ، فرهنگ و هنر عالي و با شكوهي بوده كه آثار و بازمانده هاي آنها را امروزه به ويژه از منطقه زاگرس مي شناسيم .

    خيلي پيش تر از استقرار مادها در منطقه غرب ايران اقوامي به نام هاي گوتي ها و لولوبي ها و كاسي ها به ترتيب از شمال به جنوب در نواحي غربي ايران مي زيسته اند . اقوام فوق با هورّيان و اكدي ها و سومري ها كه در بين النهرين و سوريه ساكن بودند ارتباط داشته اند . مناطق تحت اشغال و نفوذ لولوبي ها از كوهپايه هاي شمال دياله گرفته تا درياچه اروميه گسترش مي يافت .اين اقوام از نظر نژادي از هوري ها جدا شده و احتمالاً با ايلامي ها قرابت داشته اند .

    در ادبيات و زبان هِورّي ها ، از لولوبي ها بعنوان بيگانه و دشمن ياد شده و نخستين بار نارامسين نوه سارگن از شاهانِ اكد ( قرن 23 ق.م) در كتيبه مشهورش ، ضمن شرح پيروزي خود از لولوبي ها بحث مي كند .

  3. #3

    پیش فرض

    گوتی ها

    واژه گوتي در هزاره سوم و دوّم پيش از ميلاد به يك گروه نژادي معين اطلاق مي شده است كه در شرق و شمال غربي لولوبي ها و احتمالا ًدر آذربايجان كنوني ايران و كردستان زندگي مي كرده اند . اسناد تاريخي نشانگر اين است كه در هزاره اول پيش از ميلاد ، همه اورارتوها و ماناها و مادها را گوتي مي گفتند و تنها در كتيبه هاي سارگن دوّم ، مادهاي ايراني زبان ، از گوتي ها ، مشخص و ممتاز گشته اند . احتمالاً گوتي ها به زبان مستقلي سخن مي گفتند كه تا اندازه اي با زبان گروه ايلامي ها و لولوبي ها و كاسي ها كه در نواحي زاگرس زندگي مي كردند قرابت و نزديكي داشته اند . با تحقيقاتي كه ازطرف دانشمندان صورت گرفته اين امر روشن شده است كه ظاهر بعضي از مردماني كه در عصر حاضر بويژه در آذربايجان زندگي مي كنند با تصاوير و مجسمه هايي كه از لولوبي ها و گوتي ها به جاي مانده است كم و بيش مطابقت مي نمايد . اقوام مذكور در حدود هزاره چهارم پيش از ميلاد نخستين موج از مهاجريني بودند كه به سرزمين غربي ايران روي آورده اند كه بيشتر دانشمندان آنها را آزياتيك ( آسيايي ) نام نهاده اند ، تا از ساير امواج قومي ممتاز باشند . منشأ اين اقوام احتمالاً جنوب دشت هاي روسيه و سيبري بوده است .

    در دوره هاي بعد آنوباني ني را از پادشاهان گوتي ها دانسته ، او را شهريار شهر كوشه و يا كوتا شمرده اند و در افسانه هاي بابلي كه حاكي از وحشت و ترس مردم بابل از جمله اقوام گوتي است ، آنوباني ني را بصورت جانوري عجيب رسم كرده اند (در الواح هفتگانه آفرينش).

    حمله اقوام گوتي به بين النهرين نخستين هجومي است كه تاريخ آسياي غربي كهن از آن ياد كرده است . پيروزي گوتيان بر دشمنان به قدري بر آنها گران آمده است كه اوتوهگال پادشاه شهر اوروك در كتيبه خود اين اقوام را « مار گزنده كوهستان و متجاوز به حريم خدايان » ناميده است كه سلطنت سومريان را به كوه هاي دوردست بردند وسراسر سومر را كينه و دشمني افكندند ، علي رغم اين نوشته مي توان چنين استنباط نمود كه عملاً نقش گوتي ها براي مردم اكد در عين حال آزادي بخش و پر ثمر بوده است .زيرا در آن زمان قشر خاصي از حاكمان محلي بين النهرين با در نظر گرفتن منافع خودشان ، با زور و اجحاف به فكر كسب ثروت و قدرت و استثمار مردم بودند .

    بنابر اين اختلاف شديدي بين توده هاي مردم با قشر حاكم بوجود آمده واين اختلافات درون جامعه ، در مردم تنفرو انزجاري شديد نسبت به حاكمان محلي خود ايجاد نموده و عملاً مردم بين النهرين بدون هيچ گونه مقاومت گرايش بيشتري نسبت به گوتي ها پيدا كردند . به خاطر اين مهّم بود كه در زمان حمله نهايي گوتي ها به به آن سرزمين اكثريت مردم بين النهرين هيچ گونه دفاعي از رهبران خود نكرده وحاضر نشدند به خاطر حفظ منافعِ قشر حاكم ، با گوتي ها بجنگند و به اين ترتيب احتمالاً با جان ودل به حاكميت ايراني ها تن در دادند . به هر حال گوتي ها در حملات مكرر خود به بين النهرين موفق شدند دوسلسله بزرگ بابل را منترض كنند اوّل سلسله اي كه سارگن تأسيس نموده بود دوّم سلسله اي كه بنام سومين سلسله اور مشهور بود.

    چنين احتمال مي رود كه گوتي ها نيز همچون لولوبيها از اقوام آزياتيك (آسيايي) بوده اند ، يعني نخستين موج از مهاجرين مركز آسيا ، كه آثار بدست آمده از آنها چگونگي وضع ظاهري و نژادي اين قوم را روشن مي كند . بنابراين جدولي كه در شهر نيپور (1) كشف شده ، معتقد ترين و بزرگترين پادشاه گوتي ها آنري داپي زير(2) نام داشته و قلمرو حكومت خود را وسعتي فوق العاده داده است.

    آخرين پادشاه گوتي ها تيريگان ، چهل روز بيشتر سلطنت نكرده و بدست او توهگال پادشاه شهر ارخ(سومر) از پاي درآمده است.

    از يادداشت هاي تاريخي چنين برمي آيد كه بعد از 125 سال دست گوتي ها از بابل كوتاه شده و پس از بازگشت اين اقوام به مسكن اوليه خود يعني منطقه زاگرس قدرت اوليه خود را احتمالاً از دست داده و با اقوام ديگر هند و ايراني كه در آغاز هراره دوّم پيش از ميلاد به منطقه فوق آمده بودند تركيب شده و ساكنين آن ناحيه را بوجود آورده اند.

    پيرامون مذهب گوتي ها اسناد زيادي در بين نيست ، يكي از سلاطين گوتي ها به نام لاسيراب كتيبه اي به خط و زبان بابلي از خود به جاي گذاشته و در اين كتيبه از خداي گوتيوم و ايشتاروسين ، خدايان بابل در خواست كرده است كه آن كتيبه را از فساد نگهدارد .

    از آثار باقيمانده چنين پيداست كه يكي از پادشاهان اين قوم يعني «لاسيراب» مقداري اسلحه نذر خداي خود كرده است و اين تقليدي از رسم كهن بين النهرين مي باشد .

  4. #4

    پیش فرض

    لولوبی ها

    لولوبي ها يا لولوها كه آنها را اجداد لور ها نيز شمرده اند ، اقوامي بودند كه در زهاب ( كرمانشاه >) و شهر زور و سليمانيه و اروميه مسكن داشتند ، قديمي ترين اسنادي كه در باب اين طايفه در دست است يكي كتيبه نارامسين مي باشد كه در حدود 2500سال پيش از ميلاد نوشته شده است . بنابر اين كتيبه و بنابر نظريه ژ.دمرگان پادشاه مقتدر ايلام ، شوتروك ناحونته ، { در حوالي سال 1200 پيش از ميلاد اين سنگ ياد بود تاريخي را ، كه در شهر سيپ پار (نزديك بابل )بوده بدست آورده و به نشانه پيروزي خود ، آنرا به پايتخت خويش (شوش) انتقال داده و بر روي آن سنگ يادبود ، شرح اين غلبه را به زبان ايلامي افزوده است . نارامسين در اين سنگ شرح لشكر كشي و غلبه خود را بر اقوام لولوبي و ساير طوايف كه در اطراف دجله و دياله مستقر بودند بيان نموده است .

    سند دوّم راجع به لولوبي ها ، نقش معروف آنوباني ني پادشاه آنهاست كه در ناحيه ز َهاب باختران واقع شده است . در اين اثر مهّم تاريخي كه به ِاستل آنوباني ني نيز معروف مي باشد ، شاه در حضور الهه ايشتار كه او را بر دشمنان پيروزي بخشده است ، ايستاده و پا را بر تن دشمني كه بر زمين افتاده نهاده است {البته طرز لباس وزينت جامه شاه و الهه بخوبي نمايان است}. اين خدا نيزه اي به دست گرفته و بر آن تكيه كرده و در دست ديگر طنابي گرفته و مي خواهد به گردن يكي از اسيران ببندد . اسيران هم برهنه بوده و دست هايشان را از پشت بسته اند و آنها را بوسيله حلقه اي از لبشان گذرانيده شده مثل حيوانات مهار كرده اند . ترجمه خطوط كه روي اين استل نوشته شده چنين است :

    « آنوباني ني پادشاه توانا ، پادشاه لولوبي ، نقش خود و نقش الهه ايشتار را در كوه باتير رسم كرده است ،آن كس كه اين نقوش و اين لوح را محو كند به نفرين و لعنت آنو ، آنوتوم ، بل ، بليت ، رامان ، ايشتار ، سين و َشَمش گرفتار با دونسل او بر باد رواد…»

    گذشته از اين كتيبه ، اشاره اي كه به نام لولوبي شده در قراردادهاي سلسله دوّم پادشاهان شهر اور است كه در سال 1894.م در تل براك كشف گرديد و تعداد زيادي از اين الواح از همان سالي است كه پادشاه اور ولايت شميروم و لولوبي ها را غارت كرد ، اين دو شهر را هميشه با هم ذكر مي كنند . در رابطه با شميروم ، لوح مشروح تري به نام لوح نيفر در دست است . با توجه به اثر فوق ، معلوم مي شود پادشاه اور كه مكرر ولايت را شميروم را ويران كرده ، اينه سين نام داشته و همين پادشاه كشور را نيز به تصرف خود در آورده است . در قصه خداي طاعون كه لوح آن كشف شده است ، نام ولايات ذيل ديده مي شود‍: تانديم ، سوماشتو ، آشورو ، الامو ، كاشو ، گوتو ، لولوبو .

    حكام لولوبي ها در زمان نارامسين در تنگه قراداغ كه امروز معبر پاگان خوانده مي شود و در جنوب شهر زور با سپاه بابلي جنگيدند و نارامسين آنها را به سختي شكست داد و به يادگار اين پيروزي شرحي در دامنه آن تنگه حجاري نموده اند (بين راه سليمانيه و رباط ).

  5. #5

    پیش فرض

    کاسي ها

    بعد از لولوبي ها و گوتي ها قوم بزرگ و مشهوري كه از منطقه كوهستان زاگرس مي شناسيم « كاسي ها » مي باشد . اين قوم نيز همچون گوتي ها مدت چند قرن بر بين النهرين حكومت كرده و در در اوضاع آن نواحي تأثير بسياري داشته اند . از اسناد تاريخي چنين بر مي آيد كه نفوذ قوم كاسي در بابل بيش از ساير اقوام بوده است . محل استقرار اوليه اين قوم پيش از مهاجرت به زاگرس احتمالاً منطقه جنوب غربي درياي خزر بوده كه در هزاره سوّم پيش از ميلاد به منطقه كوهستاني زاگرس و از آنجا نيز با عبور از معابر شمال ايلام وارد بين النهرين شده اند . دانشمندان ، زبان كاسي ها را از سلسله زبان هاي قفقاز محسوب مي دارند . يكي از دبيران بابلي فهرستي از لغات كاسي جمع كرده و روي همين اصل چنين معلوم مي شود كه زبان آنها قفقازي بوده و خيلي نزديك به زبان ايلامي ها به شمار مي آمده است.

    از اسناد تاريخي چنين بر مي آيد كه پيش از آنكه كاسي ها به بابل هجوم آوردند نام چندتن از خدايان بابل را به كار برده ولي بسياري از نام خدايان آنها صريحاً منشاء قفقازي داشته است . از جهات بسيار ، ارتباط كاسي ها را با اقوام هند و اروپايي مي توان تصديق نمود از جمله پرستش اسب بعنوان مظهريت الهي . زيرا كه اين اعتقاد ، در بابل قديم نبود و بعد از ورود كاسي ها در آنجا متداول شده است ، از طرفي ساير قبايل هندواروپايي نيز چنين عقايدي را داشته اند . بناباين مي توان گفت كه كاسي ها با قبايل اقوام " هي تيت ها " و " ميتاني " نيز قبلاً در ارتباط بوده اند.

    كاسي ها در حوالي سال 1896 پيش از ميلاد به بابل حمله نموده ولي بابلي ها ، كاسي ها را دفع كردند ، امّا كاسي ها دست از نقشه خود بر نداشتند و از اين تاريخ تا 150 سال نام كاسي ها را در الواح و اسناد بابلي مي توان مشاهده كرد. بالاخره احتمالاً در سال 1749 پيش از ميلاد پادشاه كاسي موسوم به گاندش به كلي دولت بابل را منقرض كرده و خود به سلطنت نشست و تا سال 1734 پيش از ميلاد حكمراني نمود. از اين پادشاه كتيبه اي باقيست كه خود را وارث سلاطين بابل معرفي نموده و در مجموع تسلط كاسي ها بر بابل حدوداً 577 سال طول كشيده است .

    در سال 1171 پيش از ميلاد پادشاه معروف ايلام كويتر ناحونته به طرف بابل حركت نمود و آخرين پادشاه كاسي ها را مغلوب و آن دولت را منقرض كرد. بعد از اين پيروزي ، كويتر ناحونته و پسرش شوتروك ناحونته به بابل دست يافته و در شهر سيپار استل لوح پيروزي نارامسين را يافته و به بابل بردند و همچنين در اين پيروزي ، قانون معروف « حمورابي » نيز به دست اين پدر و پسر افتاد .

    حدود قلمرو كاسي ها درست روشن نشده است ، ولي احتمالاً مناطق تحت سلطه و نفوذ آنها در دوران اوج قدرتشان از كوه هاي زاگرس شروع شده و تا بين النهرين ادامه داشته است . ولي بعد از اين كه كاسي ها در بابل از امپراتوري ايلامي ها شكست خوردند ، احتمالاً به عقب برگشته و مجدداً در مسكن اوليه خود يعني كوههاي زاگرس استقرار يافته و همچون گوتي ها با اقوام محلي ادغام شده و در نهايت ، توسط مادها قدرت سياسي آنها از بين رفته است .

  6. #6

    پیش فرض

    نتيجه گيري

    از آنچه كه اجمالاً به آن اشاره شد ، مي توان چنين استنباط نمود كه در مناطق غربي ايران پيش از آمدن مادها ، اقوامي از قبيل لولوبي ها و گوتي ها كاسي ها به صورت دولتهاي كوچك شكست خورده كه با مردم محلي در آميخته بودند ، زندگي مي كردند . از طرفي در بخش غربي آنها و نواحي شرقي آسياي صغير نيز از ابتداي قرن نهم پيش از ميلاد امپراتوري بزرگ و قدرتمندي بنام اورارتوها كه پايتخت آنها وان ( توشپا ) نام داشت مطرح بودند ، اورارتوها دولت مقتدر را تشكيل داده و در بيشتر مواقع منطقه تحت سلطه و نفوذ آنها تا پيرامون درياچه اروميه نيز مي رسيد .

    با توجه به آنچه كه گذشت مي توان به اين اشاره نمود كه فرهنگ و هنر اقوام فوق الذكر بويژه اورارتوها كه از فرهنگ و تمدن كاملاً پيشرفته اي برخوردار بودند در رشد و ايجاد هنر و فرهنگ ماد ها نقش تعيين كننده اي داشته و ماد ها چه از نظر فرهنگ و چه از لحاظ پيروزي بر عليه دشمنان خود خصوصاً آشوري ها و تشكيل امپراتوري بزرگ ، مديون اقوام پيش از خود هستند كه در منطقه غرب ايران بويژه در منطقه زاگرس مي زيسته اند . در اين رهگذر « مانايي ها » كه در جنوب درياچه اروميه استقرار يافته بودند نسبت به ماد ها از قدمت تاريخي بيشتري برخوردار بوده و در شكل گيري هنر و فرهنگ ماد ها ، بويژه هنر معماري نقش به سزايي داشته و در جنگ ماد ها بر عليه آشوري ها نيز ، ماناها جزو متحدين مادها ، به حساب مي آمدند . ماناها نيز ، همچون ماد ها شاخه اي از اقوام آريايي بوده و از لحاظ فرهنگ با مادها قرابتي داشته اند . كاوش هاي باستان شناسي در حسنلو ، كه توسط حاكمي و دايسون صورت گرفته است ، اطلاعات زيادي را پيرامون هنر و فرهنگ ماناها ، در اختيار باستان شناسان قرار داده است . البته طبقات فرهنگي زيادي در حسنلو ، پيرامون استقرار ها شناسايي گرديده كه از آن ميان طبقه 111، از لحاظ گاه نگاري ، همزمان با مادها مي باشد . بنابر اين علي رغم اينكه تأثير شديد هنر اورارتوها در سطوح مختلف ، در هنر ماناها مشاهده مي شود ولي در بعضي جنبه ها بويژه هنر معماري ، مادها ، در ساختنِ آپاداناهاي نوشيجان تپه ، تحت تأثير معماريِ محليِماناها قرار گرفته اند .

  7. #7

    پیش فرض

    سلام عزیز
    مطلب بسیار پرمغز و مفیدیه.. اما یه نکته رو باید بگم و اون اینکه روی ورود آریایی ها به ایران بحثی باز شده اخیراً مبنی بر اینکه آریایی ها هرگز به ایران مهاجرت نکردن.. در واقع آریایی ها از ابتدا ساکن ایران بودن و از ایران به نقاط دیگه ی دنیا مهاجرت کردن که متاسفانه این مسئله برعکس تعریف شده.. البته در این نظریه هم نمی شه قطعیتی دید اما با استناد به ابیاتی از شاهنامه ی فردوسی کبیر، می شه این قضیه رو به اثبات رسوند.. متاسفانه من الان حضور ذهن ندارم که اون ابیات رو بذارم ولی به زودی با ابیات مربوط به این نظریه برمی گردم.. نظریه ای که برای اولین بار توسط دکتر فریدون جنیدی مطرح شد: (شاهنامه شناس بزرگ ایران که اخیرا ویرایش جدیدی از شاهنامه ارائه کرده و خیلی از مفاهیم و اتفاقات تاریخی ایران رو دستخوش تغییر و کشف و شهود متفاوت قرار داده) .. توصیه می کنم حتما این کتاب 6 جلدی رو از دانشگاه خصوصی دکتر جنیدی واقع در خ کاگر شمالی- روبروی پارک لاله تهیه کنید.. ( به گفته ای غیرموثق: دولت اجازه توزیع این کتاب رو در کتابفروشی ها نداده) خوندن این کتاب حکم مرگ تاریخ تحریف شده ی ایران باستان رو داره..
    در این مورد یادم باشه برگردم و باهاتون بحث مفصلی داشته باشم عزیز..

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •