-
کاربر سایت
حرف دل
معنای من .
وقتی چیکه چیکه اشکات روی گونه ت می ریزه ...
وقتی می گردی اونی رو پیدا کنی که می خوای ، ولی بعد یه لحظه خودتم گم می کنی ..
وقتی می خوای بخندی اما اشک امانتو بریده ...
وقتی می خوای گریه کنی اما غرور بهت اجازه نمی ده ...
اونوقته که تازه می فهمی بغضت داره داغونت می کنه ، اونوقته که می فهمی بعضی چیزا رو کم داری
اونوقته که می فهمی هر کسی رو رها کردن راحت نیست
آره خودتم اینو خوب میدونی که اگه صداقت رو قبول نکنی خدا بهت پشت می کنه
وقتی نمی دونی برای آروم شدنت باید چیکار کنی
وقتی هنوز تو لحظه هات صدای نفس های ؟ جاریه
اون زمان که اشک از چشمات حلقه حلقه پایین میاد ؛
اون زمان که دل اشک هم شکسته ؛ مثه دل تو !!!
آروم که چشاتو ببندی ؟
می بینی همون گوشه ی متروکه ی ذهنت که رهام کردی به امید خدا ، و خودت راه افتادی تا به آسمون برسی ، خودت راه افتادی تا سفر رو به پایان برسونی بدوون ؟ بدون پاهای ؟
اما بین سفر احساس کردی که یه چیزی کم داری برگشتی که ؟ با خودت ببری !!! ؛
حالا، حالا اون دیگه نیست ... اون دیگه وجود نداره
دیگه حرفی ندارم ...
چی بگم
چه غم انگیز است از بین رفتن رویاها و لحظه های زیبای زندگی!
و چه ترسناک است رویای بی تو بودن!
چه سخت است نابرابری ها در صف طویل بی قراری و ساعت های بیداری شب !
چه شب ها و چه روزها که هیچ و پوچ از پی هم در رویای با تو بودن گذشتند!
چه رویای غم انگیزی
الهی ....
-
-
کاربر سایت
چقد دلت پر بود
-
کاربر روبرو از پست مفید samane333 سپاس کرده است .
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن