ملا فتح اللّه کاشانی

دانای آشکار و نهان

«هُوَ اللّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ؛ اوست خدای، آن که نیست خدایی مگر او، دانای نهان و آشکارا، اوست بخشاینده و مهربان.»

آن کسی که قرآن فرو فرستاد خداست. آن خدای است که نیست معبودی که مستحق عبادت باشد مگر او سبحانه و تعالی، دانای آن چه نهان است علم او بر بندگان و از احوال ایشان و غیر آن، و آن چه مشاهد ایشان است از اجرام و اعراض. یعنی دانای جمیع پوشیده و آشکار است یا عالم به ضمایر قلوب و اقوال یا به دنیا و عقبی و یا به معدوم و موجود و یا به حیات و ممات یا به ارزاق و اجل ها یا به آن چه هست و خواهد بود.

اوست بسیار بخشنده که رحمت عامه او در دنیا احاطه جمیع خلق نموده و بزرگ بخشایش که رحمت خاصه او در آخرت، که غفران و رضوان است به مؤمنان رسیده.
پادشاه پاک

«هُوَ اللّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُوءْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللّهِ عَمّا یُشْرِکُونَ؛ اوست خدای، آن که نیست خدایی مگر او، پادشاه پاک بی عیب، نگاهدار بی همتا، عزیز کامران بزرگوار، پاک است خدای از آنچه انباز (شریک) گیرند با او.»

او خدایی است که به هیچ وجه، نیست خدایی سزاوار پرستش مگر او، پادشاهی که جمیع ممالک و ملکوت، مُلک اوست و همه اشیاء در تحت تصرف و فرمان اوست و هیچ کس قادر نیست بر منع او از آن چه [بخواهد.] جلالِ ذاتش به استغنای مطلق مقرون است و کمال صفاتش از وجه احتیاجْ مصون.

[القُدُّوس] خدای، در نهایت نزاهت از شوب (آمیختن) مناقص و معایب و در کمال تبرّی از طرق آفات و نوایب. پس او مبراست از جمیع قبایح و رذایل و مُطَهَّر از شریک و اولاد و از صفات اجسام و تجزیه و انفِصام (جدایی) یا مبارک که جمیع برکات از جانب او فایض است و همه خیرات از او نازل یا بعید از اوهام و ابصار خلایق.

[السَّلام] او سالم از عیوب و علل است و مبرّا از نقص و عجز و خلل در ذات و صفات و افعال.

[المؤمِن] ایمن کننده بندگان از ظلم و عقوبت نیران (آتش). و منقول است که تسمیه خداوند به مؤمن به جهت آن است که ایمن گرداننده اهل طاعت است از عذاب و عقاب. و علما را در تفسیر این صفتْ اقوال دیگر است از آن جمله، یا به معنی داعی (دعوت کننده) خلق است به ایمان و واهب (عطا کننده) امان به ایشان یا مصدّق و محققِ آن چه به آن وعده و وعید فرموده به اهل طاعت و عصیان یا ایمان آرنده و تصدُّق نماینده به ذات خود قبل از ایمان خلق. یعنی بیان کننده است توحید و الوهیت خود را بر بندگان به دلایل واضح و حجَّت آشکار که منشأ آن، برهان های ایجاد عالم است بر نظامی که شاهد است بر وحدانیّت و معبودیت او.

[المُهَیْمِن] نگهبان بر هر چیز که خلق فرموده یا حافظ بر همه اشیا و نیز شاهد است بر بندگان یا به معنی امین بر همه اشیاء که هیچ چیز نزد او ضایع و مُهمَل نمی شود و گفته اند که این اسمی از اسمای الهی است که تأویل آن، غیر از خدا نمی داند.

[العَزیز] او غالب در حکم است که هیچ کس او را مغلوب نتواند کرد و با او معادله (برابری) نتواند نمود و او را از منزلت رفیعه خود زایل نتوان نمود و نیز گفته اند که عزیز کسی است که مثل و همانندی نداشته باشد یا آنکه عذاب کند هر که را خواهد و ثواب دهد هر که را اراده نماید.

[الجَبّارُ] بزرگوار و عظیم الشّأن در مُلک و سلطنت یا قاهری که به کُنه (ذات) او نتوان رسید و ابصار و دیدگان، او را احاطه نتوانند کرد یا به معنی صلاح آرنده کارهای در هم شکسته انسان از اسباب معاش و ارزاق و غیر آن و گویند: جبار یعنی آن کسی که باک نداشته باشد به آن چه بوده و نبوده پس مسرور نشود به آن چه باشد و محزون نشود بر آن چه نبوده و نباشد.

[المُتَکبِّر] او در نهایت کبریا و عظمت یا بلندمرتبه از ظلم و نُقصان و احتیاج و از سایر صفات حادث شده و متعالی از جمیع ما لا یلیق (آنچه سزاوار نیست) و گفته اند که متکبر آن است که همه چیز را نسب به ذات خود حقیر بیند و این، هیچ کس را متصور نیست مگر خدای سبحانه و تعالی را.

پاک است خدای از آن چه شریک می سازند به وی، چه به براهین عقلیه و حُجَجِ نقلیه ثابت است که او را سبحانه، قابل شرکت [و شراکت] نیست.
خدای آفریننده

«هُوَ اللّهُ الْخالِقُ الْبارِیُ الْمُصَوِّرُ لَهُ اْلأَسْماءُ الْحُسْنی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ؛ اوست خدای آفریننده صورت نگارنده، او راست نام های نیکو؛ تسبیح می کند او را آن چه در آسمان ها و زمین است و او عزیز و محکم کار است.»

او خدایی است که خود تقدیر کننده است هر چیزی را که ایجادِ آن فرماید از مخلوقات بر وفق مشیت و مقتضای حکمت.

[البارِی ءُ] آفریننده اعیان و ظاهر سازنده آنها از عدم به وجود در حالتی که پاک است از نواقص و عیوب در خلق آن.

[المُصَوِّرُ] بخشنده صورت و مثالِ مخلوقات و نگارنده آن بر اشکال مختلفه از حیوانات و نباتات و جمادات و غیر آن از مصنوعات که از یکدیگر ممتازند به صورت و هیئت.

[لَه الاَسماءُ الحُسنی] او را نام های نیکو است که در شرع و عقل مستحسن (نیکو) و پسندیده است و چه آنها دالَّند (دلالت می کنند) بر محاسن معانی چون اللّه و رحمن و رحیم و صانع و قادر و علیم و حیّ و قیّوم و حلیم و غیر آن.

پس به پاکی و پاکیزگی یاد می کنند مر او را از همه نقایص و او را مُنزَّه و مقدس می داند از جمیع معایب، آن چه در آسمان ها است و زمین ها. چرا که ارباب (صاحبان) عقول او را به صفت تَنزیه، ستایش می کنند و غیر ایشان از سایر جمادات و حیوانات، دلالتی تمام دارند بر تقدُّس او.

و او است ارجمند در مُلک خود که مقهور و مغلوب نگردد و او صوابکار در کردار و گفتار است و هر چه خواهد کند، بر وجه حکمت و مصلحت باشد و این هر دو صفت، مربوط به کمال قدرت و علم خدای سبحانه باشد.
روایاتی در فضیلت این آیات از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت است که آن حضرت فرمود: من از جبرئیل علیه السلام از اسم اعظم پرسیدم. جواب داد: بر تو باد که نظر در آخر سوره «حَشر» کنی پس بسیار گردان، قرائت آن را.

و بار دیگر از او سؤال کردم، همین جواب داد. نوبتی دیگر از او پرسیدم، همین جواب شنیدم.

و روایتی دیگر از حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم نقل است که فرمود: اسم اعظم در شش آیت است که در آخر سوره حشر است.

و باز از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده که فرمود: هر که خواتیم (آیه های پایانی) سوره حشر را در شب یا در روز بخواند و در آن روز بمیرد، حق سبحانه بهشت بر او واجب گرداند.

و نیز روایت است از آن حضرت که فرمود: هرکه در صباح (صبح) سه بار بگوید: «أَعوذُ باللّه ِ مِن الشَّیطانِ الرَّجیم» و سه آیه آخر سوره حشر بخواند، حق سبحانه، هفتاد هزار فرشته بر او موکل گرداند تا او را نگاه می دارند از جمیع آفات و صلوات بر او می فرستند تا شب و اگر در آن روز بمیرد، شهید بمیرد و اگر آن را به همین طریق در شبانگاه بخواند، همین منزلت یابد.

و روایتی دیگر نقل شده که آن حضرت فرمود: هر که از «لَو اَنَزلَنا هذا القُران» تا آخر سوره حشر را تلاوت کند و در آن شب بمیرد، [همانند] شهید، مرده باشد.