نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: تفسیر سوره حمد ( آیه های 6 و 7 )

  1. #1
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    Icon2008 تفسیر سوره حمد ( آیه های 6 و 7 )

    مقدمه
    با حمد وثنای خداوند تبارک وتعالی وصلوات بر محمد وآل محمد؛این تحقیق قطره ای از دریای وسیع تفاسیر شیعه وسنی در رابطه با سوره مبارک حمد است؛که سعی شده در آن از بیشترین تفاسیر روایی واجتهادی که مهمترین وبخش عمده آن تسنیم است استفاده شود. در این تحقیق آیه های ششم وهفتم از سورۀ حمدبحث شده و سه فصل دارا است که روش محقق در آن آیه به آیه است ودر هر فصل ابتدا تفسیر آیۀ مورد نظر،مباحث کلی وجزئی حول تفسیر،تجزیه وترکیب کلمات ونگاهی اجمالی به روایات ارزشمند به جامانده از امامان معصوم(علیهم السّلام) شده است.
    بعد از تلاش وکوشش برای مطالبی جامع وکامل با امید رسیدن به این هدف که هر شخص سوره حمد را با دقت،درک وفهم بیشتر وبا در نظر گرفتن قرب الهی تلاوت کند؛نتیجه ای آورده شده که اشخاص عجول وبه عبارتِ بهتر کم وقت از آن بهره برده بتوانند به هدف ومطالب اصلی این تحقیق در چند صفحه دست پیدا کنند؛ البته مقصود اصلی از نتیجه در این تحقیق جمع بندی کل مطالب است.
    فصل هفتم :
    اهدنا الصراط المستقیم
    تفسیر
    عبد سالک برای رسیدن به خداوند تبارک وتعالی نیازمند صراط وراهی است که از هر گونه آسیب، کجی وحتی از نگاه شیطان مصون باشد واحتیاج به نور هدایت دارد که راه را به وی نشان داده او را تا مقصد نهایی رهبری کند، چنین عبدی باید این راه مستقیم را از خدا طلب کند .
    صراط بزرگراهی است که از یک سو به خدای سبحان مرتبط است ، واز سوی دیگر در فطرت پاک یکایک انسان ها قرار دارد واز این روست که پیمودن آن دشوار نیست وهر کس آن را بپیماید با قلب وجان خدا را ملاقات می کند.
    تجزیه وترکیب کلمات این آیه
    ترکیب:
    (اهد) فعل أمر دعائي است مبني برحذف حرف علة، و (نا) ضمير متصل مبني در محل نصب، مفعول به، و فاعل ضمير أنت مستتر که وجوبا درتقدیراست.
    (صراط) مفعول به دوم منصوب و علامة نصب آن فتحة است.
    (مستقيم) نعت برای صراط منصوب و علامة نصبش فتحة است.
    و الجملة: استینافية محلی برایش نیست .
    تجزیه:
    (اهدنا) أصل آن درمضارع مرفوع تهدينا بوده است، و وزنش افعنا است.
    (مستقيم)، اسم فاعل از استقام، بر وزن مضارع تبدیل شده حرف مضارعة به ميم مضمومة و مكسورشده ما قبل آخرآن . وأصل آن مستقوم- به كسر واوبوده- به خاطر اینکه فعلش قام يقوم بوده است، سپس بر وزن نستعين آمده.
    بحث روایی در این آیه
    1ـ عن داود بن فرقد عن أبي عبد الله (علیه السّلام) قال (اهدنا الصراط المستقیم) يعني أمير المؤمنين‏(1)
    2ـ ان الله تعالى من على بفاتحة الكتاب الى قوله (اهدنا الصراط المستقیم) صراط الأنبياء و هم الذين أنعم اللَه علَيهم.(2)
    3ـ قال و حدثني أبي عن محمد بن أبي عمير عن النضر بن سويد عن أبي بصير عن أبي عبد الله (علیه السّلام) في قوله الحمد لله قال الشكر لله في قوله رب الْعالَمين قال خلق المخلوقين الرحمن بجميع خلقه الرحيم بالمؤمنين خاصة مالك يوم الدين قال يوم الحساب و الدليل على ذلك قوله و قالوا يا ويلَنا هذا يوم الدين يعني يوم الحساب (ایاک نعبد) مخاطبة الله عز و جل (و إياك نستَعين) مثله (اهدنا الصراط المستقيم) قال الطريق و معرفة الإمام‏.(3)
    4ـ قال و حدثني أبي عن حماد عن أبي عبد الله (علیه السّلام) في قوله الصراط المستقيم قال هو أمير المؤمنين (علیه السّلام) و معرفته و الدليل على أنه أمير المؤمنين‏ وقوله و إنه في أم الْكتاب لَدينا لَعلي حكيم و هو أمير المؤمنين (علیه السّلام) في أم الكتاب‏(4)
    5ـ أخبرنا الحاكم الوالد أبو محمد عبد الله بن أحمد قال: حدثنا أبو حفص عمر بن أحمد بن عثمان الواعظ ببغداد، قال: حدثني أبي، قال: حدثني حامد بن سهل، قال: حدثني عبد الله بن محمد العجلي، قال: حدثنا إبراهيم قال: حدثنا أبو جابر، عن مسلم بن حنان عن أبي بريدة في قول الله تعالى: اهدنا الصراط المستقيم قال: صراط محمد و آله.(5)
    طرح یک سؤال
    حال این سؤال مطرح می شود که انسان ها همواره از خدا طلب صراط مستقیم و هدایت وی را می کنند، مگر گمراهند؟ پس اگر این تعبیر از ما در هر شب و روز درست باشد پس از پیابران و امامان که نمونه انسان کامل بوده اند چه معنی دارد؟
    اولا انسان در مسیر هدایت هر لحظه بیم لغزش وانحراف در رابطه با او می رود بنابراین باید خود را در اختیار پروردگارش قرار دهد واز او تقاضای هدایت کند.
    ثانیا هدایت همان پیمودن طریق تکامل است که انسان تدریجا مراحل نقصان را پشت سر گذاشته و به مراحل بالاتر می رسد.
    سبیل وصراط (6)
    سبیل وصراط گرچه از نظر مفهوم به یکدیگر نزد
    ویرایش توسط !ALIPOUR! : 2013/09/11 در ساعت 16:24

  2. #2
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    1ـ همه‏ى هستى، در مسيرى كه خداوند اراده كرده در حركتند. خدايا! ما را نيز در راهى كه خود دوست دارى قرار بده. (اهدنا الصراط المستقیم)
    2ـ درخواست هدايت به راه مستقيم، مهم‏ ترين خواستۀ يكتاپرستان است.(ایاک نعبد) (اهدنا الصراط المستقیم)
    3ـ براى دست‏يابى به راه مستقيم، بايد دعا نمود. (اهدنا الصراط المستقیم)
    4ـ ابتدا ستايش، آن گاه استمداد و دعا. (الحمد لله)(اهدنا)
    5ـ بهترين نمونه استعانت از خدا، درخواست راه مستقيم است.(ایاک نعبد اهدنا الصراط المستقیم)
    فصل هشتم :
    صراط الذین أنعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولا الضالین
    تفسیر
    صراط مستقیم راه کسانی است که خدای تبارک وتعالی به آنان نعمت های معنوی عطا کرده وآنان نه مورد غضب خدایند و نه گمراه.
    ایشان همان پیامبران،صدیقان،شهیدان وصالحانند که خداوند نعمت نبوت،صدق،شهادت وصلاح را به آنان عطا کرده واینان بهترین همسفران صراط مستقیم هستند.
    صراط مستقیم واحد است که هدایت شدگان آن را با صبر و استواری می پیمایند ودیگران که به بی راهه می روند نشان از چند راه نیست چون در دنیا اگر انسانِ گمراه نبود، بی راهه نیزنبود واین غضب خداوند کیفری است، نه ابتدائی؛ قابل توجه است که خداوند تبارک وتعالی در این آیه به ما می فهماند که در مقابل دو خط انحرافی است که این دو خط که در برابر صراط مستقیم است خط مغضوب علیهم وخط ضالّین است.
    این آیه کریمه آخرین آیه این سوره است که سبب و عامل پیمودن راه مستقیم را انعام الهی معرفی می کند وبه این معنا است که ما را به راه کسانی هدایت کن که چون به آنان نعمت دادی توفیق پیمودن صراط مستقیم را یافتند.
    تجزیه وترکیب کلمات این آیه
    ترکیب:
    (صراط) بدل ازصراط أول است که تبعیت میکند وی را درنصب، و علامة نصبش نیز فتحة است.
    (الذين) اسم موصول، مبني برفتح در محل جر مضاف اليه.
    (أنعمت) فعل ماضی مبني برسكون که متصل شده به ضمير رفع، و (تاء) ضمير متصل فاعل در محل رفع است.
    (عليهم)، (على) حرف جر و (هاء) ضمير متصل مبني بر كسر در محل جر به (على) متعلق به (أنعمت)، و (ميم) حرف برای جمع مذكر.
    (غير) بدل از اسم موصول (الذين) تبعیت میکند وی را در جر .
    (مغضوب) مضاف إليه مجرور (عليهم) مثل أول در محل رفع است نائب فاعل برای مغضوب،
    (واو) عاطفه است (لا) زائدة برای تأكيد نفي.
    (ضالّين) معطوف بر (غير) مجرور و علامة جرآن ياء است زیرا جمع مذكر سالم است.
    و جملة: أنعمت عليهم ... صلة برای موصول محلی برایش نیست.
    تجزیه:
    (مغضوب)، اسم مفعول غضب ازباب فرح، بر وزن مفعول.
    (ضالّين)، جمع ضال و اسم فاعل ازضلّ يضلّ باب ضرب و بر وزن فاعل، و إدغام شده حرف دوم كلمة در حدف سوم زیرا هر دو ذاتا حرف هستند.
    (غير) اسم مفرد مذكّر،که در بعضی مواقع نعت است و در بعضی مواقع أداة استثناء است .
    بحث روایی در این آیه
    1ـ قوله عزوجل صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ‏(10)
    2ـ قال الإمام (علیه السّلام) صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ أي قولوا: اهدنا صراط(11)
    3ـ الحسين عن أبيه عن جده قال قال رسول الله ص [في قوله عز و جل اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ دين الله الذي نزل به جبرئيل ع على محمد ص‏] صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ قال شيعة علي الذين أنعمت عليهم بولاية علي بن أبي طالب (علیه السّلام) لم تغضب عليهم و لم يضلوا عليهما السلام قال قول الله عز و جل في الحمد: صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ يعنى محمدا و ذريته صلوات الله عليهم.(12)
    4ـ عن محمد بن مسلم قال سألت أبا عبد الله ع عن قول الله عز و جل(وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ فقال فاتحة الكتاب [يثنى فيها القول قال: و قال رسول الله ص إن الله من علي بفاتحة الكتاب‏] من كنز الجنة فيها: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ الآية التي يقول فيها: (وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ نُفُوراً)(و الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ) دعوى أهل الجنة حين شكروا الله حسن الثواب، و (مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) قال جبرئيل ما قالها مسلم قط إلا صدقه الله و أهل سماواته (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) إخلاص العبادة و (إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ) أفضل ما طلب به العباد حوائجهم (اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ) صراط الأنبياء و هم الذين أنعم الله عليهم (غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ) اليهود (و غير الضالين) النصارى.(13)
    نعمت های ظاهری وباطنی(14)
    آنچه برای حواس ظاهری یا باطنی وقُوای ادراکی یا تحریکی انسان گوارا وملایم باشد نعمت نامیده می شود؛نعمت ها برخی ظاهری و برخی باطنی اند وبر اساس شواهد ودلائل مشخص می شود که انعام مورد اشاره در این آیه باطنی اند نه ظاهری؛ زیرا راهی که سالکان وغیر مغضوبان علیهم ولا الضا لین می پیمایند از مو باریک تر واز شمشیر برنده تر است،بدون نعم باطنی میسور نیست.
    نمونه ای از نعم باطنی(15)
    قرآن کریم برخی از نعم معنوی و باطنی را که به پیروان وسالکان راهش که عابدانی جز پیامبران،صدیقان،شهیدان وصالحان نیستند ارزانی داشته بیان می کند:
    1ـ ولایت
    2ـ تأیید الهی
    3ـ اتحاد
    گاهی نیز قرآن سحن از آثار ونعمت های معنوی و باطنی دارد که عبارت اند از:
    1ـ دعوت به مبارزه
    2ـ رهایی از دوزخ
    درجات نعمت یافتگان(16)
    از فرمایشات خداوند در قرآن کریم در مورد بحث انسان ها استفاده می شود که انسان ها سه دسته اند:
    1ـ نعمت داده شده گان
    2ـ غضب شدگان
    3ـ گمراهان
    گروه اول اهل نجات ودو گروه دیگر اهل عذاب اند.
    در تقسیم بندی دیگری نیز انسان ها را به سه دسته دیگر تقسیم کرده است که در این تقسیم بندی دو گروه اهل عذاب و یک گروه اهل نجات اند که عبارت اند از:
    1ـ (اصحاب میمنت):گروهی که کارشان با یمن وبرکت بوده و برای بقیه نیز باعث خیر وبرکت بوده اند.
    2ـ (اصحاب مشئمت):این گروه که کارشان همواره با شومی وزشتی گذشته وبرای خود و جامعه خود مایه فساد و بدبختی بوده اند.
    3ـ (مقربان) گروه آخر پیشتازان وپیشگامان در فضائل هستند.
    از این تقسیم مشخص می شود، کسانی که ایمان داده شده اند ، به دو دسته مقربان واصحاب میمنت تقسیم می شوند.
    پس در نتیجه نعمت یافتگان در رتبه وجایگاههای مختلفی هستند.
    الطاف، نکات وپيام‏های دیگر(17)
    1 انسان در تربيت، نيازمند الگو مى‏باشد. انبيا، شهدا، صدّيقين و صالحان، نمونه‏هاى زيباى انسانيّت‏اند. (صراط الذین انعمت علیهم)
    2 آنچه از خداوند به انسان مى‏رسد، نعمت است. قهر و غضب را خود به وجود مى‏آوريم.(انعمت،مغضوب علیهم)
    3 ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان، جامعه اسلامى را در برابر پذيرش حكومت آنان، مقاوم و پايدار مى‏كند. (غیر المغضوب علیهم و لَا الضالين)
    نتیجه
    آیۀ ششم- (اهدنا الصراط الْمستقيم) هدايت به معنى راهنمايى است، صراط مستقيم و راه راست چنان كه از آيه بعدى روشن خواهد شد، راه انبياء و تعليم يافتگان راستين آنهاست على هذا آن، راه مستقيم به خصوص است، در اين آيه از خدا مى‏خواهيم: ما را براهى هدايت كند كه هنوز به آن نرسيده‏ايم، بنا بر اين، تحصيل حاصل نيست. به آيه بعدى توجه شود.
    آیۀ هفتم -(صراط الذين أَنعمت علَيهِم غيرِ المغضوب عليهم و لَا الضالين)( بحكم و أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ )(يس/ 60) صراط مستقيم همان زندگى با توحيد است يعنى مرا بندگى كنيد كه راه راست همين است، ولى منظور از آن در اينجا صراط بخصوصى است يعنى صراط پيامبران و صديقين و شهداء يعنى بالاترين درجه هدايت.
    توضيح اينكه: مراد از صراط مستقيم در آيه صراط و راه كسانى است كه مورد نعمت خدا واقع شده‏اند و آنها به حكم: مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ ... (نساء/ 69) .
    عبارتند از پيغمبران و صديقين و شهداء اعمال، بنا بر اين، منظور از اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ هدايت ابتدايى نيست تا تحصيل حاصل شود، بلكه درجه اعلاى آن است كه هنوز بآن نرسيده‏ايم‏.
    اگر گويند: انبياء و صديقين و امامان در موقع گفتن اين كلمه چه مى‏خواهند آنها كه باين مرتبه رسيده‏اند؟
    گوئيم: درجات صراط مستقيم نسبت به همه متفاوت است، آنها هم مرتبه بالاتر از آنچه دارند مى‏خواهند.
    و اگر بگوئيم: صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ با صراط مستقيم در آيه سابق فرقى ندارد، بلكه فقط بيان آنست، در اين صورت مراد از: اهْدِنَا الصِّراطَ ادامه هدايت است يعنى ما را لحظه به لحظه هدايت كن كه عبارت اخراى مستدام بودن است، از امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه نقل شده كه معناى آن (ثبتنا) است يعنى ما را در راه هدايت ثابت فرما .
    ناگفته نماند: افاضه هدايت و سائر افاضه‏ها از خداست به بندگان، نظير كارخانه برق و لامپ است تا كارخانه برق مى‏دهد لامپ روشن است هر وقت كارخانه برق ندهد لامپ خاموش است، على هذا افاضه هر آن قطع شود بنده در ضلالت خواهد بود لذا بايد پيوسته گفته شود اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ.
    اما غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ پر روشن است كه آيه شريفه مردم را به سه گروه تقسيم مى‏كند: نعمت داده شدگان، غضب شدگان و گمراهان، گروه اول همانها هستند كه راه حق و راه توحيد را يافته و در آن زندگى كرده و مى‏كنند، اين گروه توضيح داده شد.
    گروه دوم يعنى غضب‏شدگان. عبارتند از پيشوايان ستمگر اعم از كفار و مشركان و منافقان و طاغوتها كه در راه باطلند و در غضب خدا هستند و ديگران را اضلال مى‏كنند.
    گروه سوم يعنى گمراهان عبارتند از كسانى كه كوركورانه از پيشوايان ستمگر و طاغوتها پيروى مى‏كنند آنها هم در آتش خداوند خواهند بود و در روز قيامت در ميان آتش خواهند گفت ... رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا (احزاب/ 67) يعنى خدايا ما از بزرگانمان پيروى كرديم، آنها ما را گمراه نمودند.
    در قرآن مجيد در موارد مكرر گفتگوى مستكبران و پيروان آنها در ميان آتش نقل شده كه هر يك ديگرى را محكوم كرده و يك ديگر را لعنت خواهند كرد مطيعان گمراه و نادم، به پيشوايان خود خواهند گفت: شما ما را اضلال نموديد، با در نظر گرفتن اين آيات شكى نمى‏ماند در اينكه مراد از الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ پيشوايان ظالم و از (الضالين) پيروان آنهاست چنان كه فرموده وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ (قصص/ 41).
    در سوره ابراهيم آيه 20 چنين آمده است وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعاً فَقالَ الضُّعَفاء
    لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ ...
    در سوره سبأ از آيه سى يك تا سى و سه گفتگوى مفصلى ميان مستكبرين و مستضعفين نقل شده كه روز قيامت خواهند گفت: شما ما را بى‏چاره كرديد و به كفر و شرك وا داشتيد.
    ايضا در سوره غافر آيه چهل و هفت و چهل هشت و در سوره ص آيه پنجاه و نه و شصت و در سوره اعراف آيه سى هشت و سى نه، اين مطلب آمده است.
    در روايات شيعه و اهل سنت نقل شده است، مراد از المغضوب عليهم، يهود و از الضالين نصارى است بنظر مى‏آيد كه اين روايت براى بيان مصداق است و گرنه مغضوب عليهم و ضالين اعم از يهود و نصارى مى‏باشند چنان كه درباره فرعون آمده است يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ (هود/ 98) و حال آنكه فرعون و قوم او نه از يهودند و نه از نصارى.
    فهرست منابع
    1ـ نام كتاب: الميزان فى تفسير القرآن‏،نويسنده: طباطبايى سيد محمد حسين،موضوع: قرآن به قرآن و اجتهادى،‏قرن: چهاردهم‏، زبان: عربى‏، مذهب: شيعى‏ ،ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏ ،مكان چاپ: قم ،‏سال چاپ: 1417 ق ،‏نوبت چاپ: پنجم.
    2ـ نام كتاب: ترجمه تفسير الميزان، نويسنده: موسوى همدانى سيد محمد باقر، موضوع: قرآن به قرآن و اجتهادى‏، قرن: چهاردهم‏، زبان: فارسى‏، مذهب: شيعى‏، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏، مكان چاپ: قم‏، سال چاپ: 1374 ش‏، نوبت چاپ: پنجم.
    3ـ نام كتاب: البرهان فى تفسير القرآن‏، نويسنده: بحرانى سيد هاشم‏، موضوع: روايى‏، قرن: يازدهم‏، زبان: عربى‏، مذهب: شيعى‏، ناشر: بنياد بعثت‏، مكان چاپ: تهران،‏سال چاپ: 1416 ق، نوبت چاپ: اول. ‏
    4ـ نام كتاب: تفسير نمونه، نويسنده: مكارم شيرازى ناصر، موضوع: اجتماعى و اجتهادى‏، قرن: پانزدهم‏ زبان: فارسى‏، مذهب: شيعى‏، ناشر: دار الكتب الإسلامية، مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1374 ش‏، نوبت چاپ: اول.
    5ـ نام كتاب: تفسير نور، نويسنده: قرائتى محسن‏، موضوع: اجتماعى و تربيتى‏، قرن: پانزدهم‏، زبان: فارسى‏، مذهب: شيعى‏، ناشر: مركز فرهنگى درسهايى از قرآن‏، مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1383 ش‏، نوبت چاپ: يازدهم.
    6ـ نام كتاب: تفسير احسن الحديث، ‏نويسنده: قرشى سيد على اكبر، موضوع: اجتماعى و تربيتى‏، قرن: پانزدهم، ‏زبان: فارسى‏، مذهب: شيعى‏، ناشر: بنياد بعثت‏، مكان چاپ: تهران، ‏سال چاپ: 1377 ش‏، نوبت چاپ: سوم.
    7ـ نام كتاب: اطيب البيان في تفسير القرآن‏، نويسنده: طيب سيد عبد الحسين‏، موضوع: تربيتى‏، قرن: پانزدهم، ‏زبان: فارسى‏، مذهب: شيعى، ‏ناشر: انتشارات اسلام، ‏مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1378 ش، ‏چاپ: دوم.‏
    8ـ نام كتاب: تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، ‏نويسنده: قمى مشهدى محمد بن محمدرضا، موضوع: روايى و ادبى، ‏قرن: دوازدهم‏، زبان: عربى‏، مذهب: شيعى‏، ناشر: سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، ‏مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1368 ش، ‏نوبت چاپ: اول.
    9ـ نام كتاب: تفسير نور الثقلين، ‏نويسنده: عروسى حويزى عبد على بن جمعه‏، موضوع: روايى‏، قرن: يازدهم‏، زبان: عربى‏، مذهب: شيعى‏، ناشر: انتشارات اسماعيليان‏، مكان چاپ: قم، ‏سال چاپ: 1415 ق‏، نوبت چاپ: چهارم.
    10ـ نام كتاب: شواهد التنزيل لقواعد التفضيل‏، نويسنده: حسكانى عبيد الله بن احمد، موضوع: روايى‏، قرن: پنجم‏، زبان: عربى‏، مذهب: سنى‏، ناشر: سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى‏، مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ:( 1411 ق)، نوبت چاپ: اول.
    11ـ نام كتاب: التفسير المنسوب الى الامام العسكرى، ‏نويسنده: امام ابومحمد حسن بن على عسكرى‏، موضوع: روايى‏، قرن: سوم‏، زبان: عربى‏، مذهب: شيعى‏، ناشر: مدرسه امام مهدى، ‏مكان چاپ: قم‏، سال چاپ: 1409 ق‏، نوبت چاپ: اول‏.
    12ـ نام كتاب: كتاب التفسير، نويسنده: عياشى محمد بن مسعود، موضوع: روايى، ‏قرن: چهارم، ‏زبان: عربى، ‏مذهب: شيعى‏، ناشر: چاپخانه علميه، ‏مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1380 ق.
    13ـ نام كتاب: تسنیم، نويسنده: آیت الله جوادی آملی، موضوع: قرآن به قرآن و اجتهادى، قرن:15، زبان: فارسی، مذهب: شيعى، ناشر: مرکز نشر إسراء، چاپخانه: أسوه، سال چاپ: 1430 ق، نوبت چاپ:اول.
    پی نوشت ها :
    1- عروسى حويزى عبد على بن جمعه ، تفسير نور الثقلين ناشر: انتشارات اسماعيليان، سال چاپ: 1415 ق ،‏ج1 ، ص: 20.
    2- حسكانى عبيد الله بن احمد، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل ،ناشر: سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، سال چاپ:( 1411 ق) ج1، ص: 75.
    3. 4 . 5 . همان
    6- تسنیم،ج1، ص 466 .
    7ـ تسنیم،ج1، ص 466.
    8ـ طباطبايى سيد محمد حسين، المیزان، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى
    9ـ نور، ج1، ص 33.
    10ـ امام ابومحمد حسن بن على عسكرى، التفسير المنسوب الى الامام العسكرى، ناشر: مدرسه امام مهدى، سال چاپ: 1409 ق، ج1، ص: 47 .
    11ـ تفسير نور الثقلين، ص: 23. 3
    12ـ عياشى محمد بن مسعود، كتاب التفسير، سال چاپ: 1380 ق، ناشر: چاپخانه، ج1، ص: 22.
    13ـ كتاب التفسير، ص: 22 .
    14ـ تسنیم، ج1، ص531 .
    15ـ تسنیم، ج1، ص 521 .
    16ـ تسنیم، ج1، ص535.
    17ـ نور،ج1، ص37.
    نویسنده : علی طاهری
    منبع : راسخون

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •