برای بررسی معنای این واژه، نخست باید به اصل معنای سکولاریسم(1) که مناسبت کاملی با مفاهیم اصطلاحی آن دارد، نظری بیفکنیم. این کلمه در لغات دایرة المعارفها با مفاهیم زیر تفسیر شده است:
سکولاریسم یعنی مخالفت با شرعیات و مطالب دینی، روح دنیا داری، طرفداری از اصول دنیوی و عرفی،(2) جدایی دین از سیاست و دنیوی کردن رایجترین معادل فارسی آن "جداانگاری دین و دنیا" میباشد.
سکولار به معنای وابسته به دنیا، غیر روحانی، غیر مذهبی، عامی، عرفی، بیسواد خارج از صومعه، مخالفت با شرعیات و طرفدار دنیوی شدن امور میباشد.(3)
این واژه دارای معانی فراوانی است که شاید بتوان گفت نقطه مشترک آن پشت نمودن به دین و حیات معنوی و رویکرد دنیاگرایانه میباشد.
این نظریه در قرن 14 و 15 میلادی در نتیجه تعارض طرز تفکرات و روشهای اجتماعی و سیاسی کلیسا در غرب پا به عرصه اندیشه نهاد.
یکی از پژوهشگران غربی درباره سکولاریزم مینویسد:
"اگر بخواهیم جدا انگاری دین و دنیا را به اجمال تعریف کنیم، میتوانیم بگوییم فرایندی است که طی آن وجدان دینی، فعالیتهای دینی و نهادهای دینی، اعتبار و اهمیت اجتماعی خود را از دست میدهند. این بدان (معنا) است که دین در عملکرد نظام اجتماعی به حاشیه رانده میشود و کارکردهای اساسی در عملکرد جامعه با خارج شدن از زیر نفوذ و نظارت عواملی که اختصاصاً به امر ماورای طبیعی عنایت دارند، عقلانی میگردد. جداانگاری دین و دنیا مفهومی غربی است".(4) این اندیشه در تمام زمینههای فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... دارای باورهای خاص ضد دینی است که از جمله ویژگیها و شاخصههای اصلی این جریان فکری در مورد جامعه میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
- دین و دینداری امری فردی است
در جامعه سکولار دین در امور دنیایی امری مؤثر نیست و نسبت به دنیا بی ربط تلقی میگردد و محدوده دین چنان کاهش یافته که دین صرفاً اعتقادی شخصی است. اگر بخواهد از این حدّ تجاوز نموده و در جامعه رسوخ نماید، اندیشه سکولار با آن مخالف است.
2- انسان محوری به جای خدا محوری
در اندیشه سکولار چون راه بر هر گونه امور ماورای طبیعت و وحی و خدا بسته شده، خدا محوری که اندیشه حاکم بر جوامع اسلامی است، رخت بر بسته و انسان محور میگردد. حلال، حرام، مجاز و ممنوع جایگاهی نداشته و فقط امور قانونی و غیر قانونی مطرح است. این قوانین نیز توسط رأی اکثریت تعیین میشود و هیچ گونه ارزش ثابتی وجود ندارد.
اگر اکثریت ازدواج با همجنس را امضا نمود، این عمل قانونی میشود و هیچ گونه قبحی نخواهد داشت.
3- ملاک هویت ملیت است، نه دین
در ادیان آسمانی هویت بشری بر اساس دین تعیین میگردد اما وقتی دین از جامعه حذف شد، به ناچار مفهوم ملیّت را جایگزین مینمایند.
در این اندیشه نقاط نقد فراوانی وجود دارد که نمیتوان به همه موارد اشاره نمود، اما به چند مورد اشاره میکنیم:
1- بی شک هیچ یک از ادیان آسمانی، تفکیک دین از سیاست را نمیپذیرد. دین نقش اساسی در تمام زمینهها ایفا میکند.
2- همه ادیان الهی، به خصوص اسلام (که تنها دینی است که از هر گونه تحریف مصون مانده است) برای حیات فردی انسان، همچنین زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی برنامههای مشخصی دارد. در قرآن کریم و روایات ائمه(ع) برای انسان برنامههای مشخصی، جهت دستیابی بر سعادت در زمینههای زیر است: ازدواج، نماز خواندن، وضو گرفتن، شرکت در اجتماعات، دخالت در مسائل سیاسی، امر به معروف و... .
3- توجه به خداوند و خدامحوری، اساس تعالیم انبیای الهی است. همه آنان مردم را به توحید و نفی شرک دعوت میکردند. انسان به عنوان اشرف مخلوقات در مسیر تکامل خویش به سوی خدایی شدن باید حرکت کند.(5)

4- تمام فعالیتهای انسانی در دنیا در عین حال که دنیوی است، از نظر دینی نیز مثبت یا منفی تلقی میشود.
نمیتوانیم بخشی از رفتارهای انسان را مربوط به دنیا و برخی دیگر را مربوط به دین و آخرت بدانیم. دنیویترین فعالیتهای انسانی مانند چگونگی ارتباط با انسانها و رعایت حق دیگران و تلاش برای زندگی مادی، رنگ دینی داشته و در حیات و سعادت اخروی نقش دارد، مثلاً در روایات دینی کسی که برای زندگی و کسب روزی حلال تلاش میکند، مانند مجاهد در راه خدا است؛ بنابراین دین و دنیا به هم تنیده شده و از هم تفکیک ناپذیرند. دین همان گونه که در بُعد فردی مؤثر است، در بُعد اجتماعی نیز مؤثر بوده و دارای برنامه و قانون است.
برای اطلاع بیشتر به کتب ذیل رجوع نمایید:
1- شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 479 - 491.
2- علی ربانی گلپایگانی، ریشهها و نشانههای سکولاریسم، کانون اندیشه جوان.
پی نوشتها:
1.
Secularism.
2. محمد تقی جعفری، سکولاریسم، ص 8.
3. همان.
4. میرچا الیاده، فرهنگ و دین، ترجمه هیأت مترجمان، مقاله "جدا انگاری دین و دنیا" نویسنده "براین ر. ویلسون" ص 129 و 142.
5- از برنامه نرمافزاری پرسمان استفاده شده است