فضایل و كراماتی از سیرهی
امام حسین (علیه السلام)


امام حسین (علیه السّلام) سومین امام شیعیان است. وی شبیه ترین مردم به رسول خدا در صورت و سیرت بود. در شب های تاریك، نور از پیشانی و اطراف گردنش می تابیدكه مردم آن حضرت را با آن نور می شناختند. آن حضرت دارای علوم و كرامات و فضائل بی شماری است كه از گوهر وجودش متجلّی می شود و این نمودهای الهی پرتویی از چراغ هدایت است كه در مناسبت های زمانی و مكانی جلوه می كرد، در اینجا به چند مورد از فضائل و كرامات آن حضرت اشاره می شود:
الف) شفای مرض پیسی
حبابة والبیه می گوید: من به دیدن امام حسین ـ علیه السّلام ـ می رفتم؛ اتفاقاً میان چشمانم پیسی پیدا شد و این امر بر من ناگوار آمد و چند روزی به دیدن ایشان نرفتم. سراغ مرا گرفت. گفتند میان چشمان او عارضی پیدا شده، امام ـ حسین ـ علیه السّلام ـ با اصحابش به دیدن من آمدند، آن حضرت فرمود: ای حبابه! چرا نزد من نیامدی؟ علت را گفتم، پس ایشان آب دهان مبارك خود را به آن مالید و فرمود: حبابة خدا را شكر كن كه آن علت را از تو دور كرد، به سجده افتادم، فرمود: حبابة، سربردار و در آئینه نگاه كن؛ سر برداشته (نگاه كردم ) اثری از آن ندیدم، خدا را شكر كردم.
ب) برطرف كردن غم و اندوه دیگران
از ویژگی های امام حسین ـ علیه السّلام ـ عواطف سرشار انسانی و دگر دوستی و نوع پروری آن حضرت است به ویژه نسبت به كسانی كه در زندگی روزمره دچار گرفتاری و مشكلات و غم و اندوه می شدند. اسامة بن زید، بیمار بود و در خانه بستری شده بود امام برای عیادت اسامة به خانه او رفت و مشاهده كردكه اسامة بسیار آشفته و نگران است. حضرت فرمود: اسامة چرا این قدر نگران هستی؟ اسامة اظهار نمود كه بدهكار هستم و حقوق دیگران در گردنم می باشد و می ترسم بمیرم و نتوانم بدهی خود را پرداخت كنم. امام فوراً دستور داد بدهی او را پرداختند. آنگاه اسامه آسوده خاطر گردید و بعد از چند روز در همان بستر بیماری از دنیا رفت.
ج) فضائل بی شمار آن حضرت
مردی نزد حسین ـ علیه السّلام ـ آمد و گفت: از فضایلی كه خدا بر شما قرار داده برای من بفرمائید؛ فرمود: تو طاقت تحمل آن ها را نداری، گفت: چرا، تحمل می كنم. امام حسین ـ علیه السّلام ـ حدیثی برای او بیان كرد، هنوز تمام نشده بود كه سر و ریش آن مرد سفید شد و حدیث از یادش رفت، حضرت فرمود: رحمت خدا او را دریافت كه فراموش كرد.
د) تكلم با حیوانات
راشد بن مزید نقل می كند كه گفت: از مكه تا قطقطانه (جائی است نزدیك كوفه) همراه امام حسین ـ علیه السّلام ـ بودم، دیدم (در بین راه) درندة گزنده ای به او رو آورد و با او تكلم كرد. حضرت به جهت او توقّف كرد و كلامی طولانی از آن درنده نقل كرد.

در آوردن انگور از دیوار مسجد
كثیر بن شاذان روایت می كند كه گفت: خدمت امام حسین ـ علیه السّلام ـ بودم كه فرزندش علی اكبر در غیر فصل، از او انگور خواست. حضرت دست به ستون مسجد زد و انگور و موزی بیرون آورد و به او خورانید و فرمود آن چه برای دوستان خدا نزد او هست بیشتر است.

سبز شدن درخت خرما
از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ در حدیثی روایت شده كه امام حسین ـ علیه السّلام ـ در سفری زیر درخت خرمای خشكی منزل كرد. دعا نمود درخت سبز شد و برگ و خرما آورد. بالای درخت رفتند و به قدر كفایت خوردند.

یافتن شتر گم شده
اعرابی به امام حسین ـ علیه السّلام ـ گفت: یابن رسول الله: شترم را گم كرده ام و غیر از آن شتری ندارم، پدرت حیوان گم شده را پیدا می كرد و هر گم شده ای را به صاحبش می رساند. امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: در فلان مكان برو، شترت را می بینی ایستاده و در مقابلش گرگ سیاهی است. اعرابی به آن جا رفت و بر گشت و به امام حسین ـ علیه السّلام ـ گفت: شتر خود را در همان جا یافتم.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ فضایل و سیره امام حسین ـ علیه السّلام ـ در كلام بزرگان، عباس عزیزی.
2ـ سیمای امام حسین ـ علیه السّلام ـ علی اكبر بابازاده.
3ـ فرازهایی از سیرة امام حسین ـ علیه السّلام ـ حسین اسعدی.