آیا شما از آن دسته انسان هایی هستید که در هر لحظه نیازمند بازبینی خود می باشند ؟ آیا وقتی اشیاء در جای خود قرار نمی گیرند ، مثلا زمانی که حوله ها درست روی جا حوله ای آویزان نمی شوند یا وقتی کسی روی خطوط پارک می کند

یا زمانی که یک لیوان روی کابینت رها شده است یا چیزهای دیگر که دقیقا طبق برنامه ی شما عمل نشده است ، شما را عصبانی می کند ؟ اگر این طور است ، احتمالا عشق را طبق میل خود تجربه نکرده اید . به خاطر اینکه عشق زمانی ظاهر می شود که مهارش نکنید .
مهار کردن واقعا نقطه ی مقابل عشق است . مهار کردن ، شرایط سختی دارد . تمایل دارد که چیزها را با موانع محدود کند ، در جستجوی اطمینان و فقدان حرکت است و در برابر تغییر مقاومت می کند .
از طرف دیگر ، عشق موانع را بیرون می ریزد و در جستجوی نامحدود شدن و بی انتها شدن است . به طور ناشناخته ای رشد می یابد ، با حرکت و دگرگونی پرورش می یابد و با پرستشی بی پرده ظاهر می گردد .
عشق ضرورتا با کلماتی که مهارش می کنند ، منطقی و متناسب نیست . به خاطر وجود خودش بیان می شود . هدفش جشن زندگی و دوست داشتن مخلوقات است .
تصور کنید که در یک روز زمستانی در جنگل گردش می کنید و با یک تکه یخ در جریان خروشان رودخانه برخورد می کنید . منطق به شما می گوید که بدن شما به خاطر راه رفتن گرم شده است و آب برای شنا کردن بسیار سرد است ، اما عشق برخلاف آن در قلب شما طغیان می کند و فریاد می زند : "لباس هایت را درآور و همین حالا بپر توی آب!" چیزی در وجود شما به شدت تمایل به این تجربه ی شگفت انگیز دارد . یعنی این هدیه ی طبیعت یا حرکت جادویی است که شاید در ذهن شما احساسی به وجود می آورد و شاید هم نه و زمانی که توی آب می پرید ، از شادی جیغ می کشید . چون تک تک سلول های بدنتان بیدار می شوند و شما کاملا احساس می کنید که حضور دارید و زنده هستید . شما مهار خود را از دست می دهید و عاشق هر لحظه ی آن می شوید .
با ورود به دنیای عشق ، باید نیاز خود را به نتایج پیش بینی شده رها کنیم . دقیقا درک کنیم که در هر لحظه از زندگی مان چه اتفاقی می افتد . ما باید لحظات مرموز ، غیر منتظره و موشکافانه ی خود را بگشاییم و بگذاریم نیازمان به انتظارات عادی خود تحقق یابد و اجازه دهیم ، آنچه که غیر معمول است ، خود را آشکار سازد . باید تمایل داشته باشیم که مهار کردن را کنار بگذاریم و غرق در احساس ، درک و تجربه ای نو شویم تا به شادی بیشتری دست یابیم . بدین ترتیب از وجود خود بیش از تصورمان متعجب می شویم .