ای ستاره ها که بر فراز اسمان
با نگاه خود اشاره گر نشسته اید
ای ستاره ها که از ورای ابرها
بر جهان ما نظاره گر نشسته اید
اری این منم که در دل سکوت شب
نامه های عاشقانه پاره میکنم
ای ستاره ها اگر به من مدد کنید
دامن از غمش پر از ستاره میکنم
با دلی که بویی از وفا نبرده است
جور بیکرانه و بهانه خوشتر است
در کنار این مصاحبان خودپسند
ناز و عشوه های زیرکانه خوشتر است
ای ستاره ها چه شد که در نگاه من
دیگر ان نشاط و نغمه و ترانه مرد ؟
ای ستاره ها چه شد که بر لبان او
اخر ان نوای گرم عاشقانه مرد ؟
جام باده سرنگون و بسترم تهی
سر نهاده ام به روی نامه های او
سر نهاده ام که در میان این سطور
جستجو کنم نشانی از وفای او
ای ستاره ها مگر شما هم اگهید
از در رویی و جفای ساکنان خاک
کاینچنین به قلب اسمان نهان شدید
ای ستاره ها ، ای ستاره های خوب و پاک
من که پشت پا زدم به هرچه هست و نیست
تا که کام او ز عشق خود روا کنم
لعنت خدا به من اگر به جز جفا
زین سپس به عاشقان با وفا کنم
ای ستاره ها که همچو قطره های اشک
سر به دامن سیاه شب نهاده اید
ای ستاره ها کز ان جهان جاودان
روزنی به سوی این جهان گشوده اید
رفته است و مهرش از دلم نمیرود
ای ستاره ها چه شد که او مرا نخواست
ای ستاره ها ، ستاره ها ، ستاره ها
پس دیار عاشقان جاودان کجاست ؟!