عظمت و مقام 14 معصوم علیه السلام

[soheil_g]

بسمله - الله لا اله الا هو الحی القیوم

هو

او می گفت :

یک روز که زیارت جامعه را با توجه فوق العاده ای می خواندم انوار مقدسه معصومین ع را با چشم

دل دیدم که سرگذشت خلقت خودشان را را بازبان حال برای من تعریف کردند و اینچنین بود:

روزگاری غیر از خدا هیچ کس و هیچ موجودی نبود ، اوتنها بود و مخلوقی نداشت و کسی در مقابل

او اظهار وجود نمی کرد ولی بعد خواست اظهار قدرت نماید و بندگانی خلق کند که انها جودی کنند

و بندگیش را و دست نیاز بسویش دراز کنند

اولیایی را بیافریند و با انها انس بگیرد ، خلیفه ای داشته باشد ، تا ایینه تمام نما صفات فعل در

او باشد و ...

پس انوار ما را خلق کرد و به نامهای مختلف ما را خواند ، گاهی ما را اسم اعظم الهی و گاهی

اسمای الحسنی حضرت حق معرفی کرد و با این کار میخواست ما را نشانه و ایت کامل خود

بر مردمی که بیافریند معرفی نماید

ما مدتها با خد ای تعالی تنها بودیم و در خلوت با او مناجات میکردیم و کسی بجز ما نبود

ما متخلق به اخلاق ربوبی شده بودیم و تمام صفات جلالیه و جمالیه الهی در وجودمان بود

اگر کسی حقیقت را نمی دانست فرقی بین ما و خدا نمی دید چنانچه که اگر در مقابل ایینه

بایستی فرقی بین تو و شخص داخل ایینه نیست

ما بر محدوده ماسوی الله همان احاطه ای را داریم که خداوند بر ان احاطه دارد و همانطور که

خداوند همه چیز را میبیند ماهم میبینیم و ما فقط از غیب مطلق خداوند اطلاع نداریم

و خلاصه خداوند میخواست با خلقت ما در وجود مخلوقش اظهار قدرت کند و جز ان مقصودی نبود

ادامه دارد ....

منبع : در محضر استاد = علامه حسن زاده آملی

[soheil_g]

بسمله - الله لا اله الا هو الحی القیوم

هو

او گفت:

یک روز به خاطر نعمتهای الهی که خدا به من داده بود سر بر سجده گذاشته بودم و شکر خدارا می کردم و برای هر

نعمت یک الحمدالله رب العالمین می گفتم بخاطر ارتباط با انوار مقدسین انقدر الحمدالله گفتم که بیهوش شدم

چند لحظه بعد دوباره انوار را مشاهده کردم و سوال کردم :

ایه : (کل شی احصیناه فی امام مبین) و یا در دعای ندبه ( و اودعته علم ما کان و ما یکون الی انقضا خلقک )

و از جمله ( ان ذکر خیر کنتم اوله و اصله و فرعه و معدنه و ماواه و منتهاه ) که در زیارت جامعه است که از شما

هیچ علمی پوشیده نیست حال انکه شما فرمودید ما غیب مطلق را نمی دانیم نور مقدس ع فرمود :

درست است که هیچ علمی از ما پوشیده نیست ولی مثالی برایت می زنم اینکه :

آیا تو علم داری که فردا خورشید از افق ظاهر میشود یا نه ؟ گفتم : بله علم دارم

آیا ممکن است خدا اراده کند که فردا خورشید بیرون نیاید ؟ گفتم : اگر معتقد نباشم دست خدارو بسته ام انچنانکه

یهود بخاطر ان مورد لعن و غضب الهی شدند و من هم میشوم و فرمود که علاوه بران خداوند در قران می فرماید :

( یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب ) یعنی : خدا محو میکند و اثبات میکند و نزد او ام الکتاب است

گفتم : قبول است فرمود: بنابراین علم غیبی که مخصوص خداست اگر ماهم از ان اطلاع داشتیم دست خدا بسته

میشد و خداوند در انزوا قرار میگرفت و ان علمی است در مورد انچه که خلق نشده می باشد

والا ما از اول تا به حال که خلق شده اطلاع کامل داریم و احاطه علمی داریم و بر ماسوی الله احاطه علمی داریم

چنانچه خداوند دارد زیرا شاهد بر خلق بوده ایم و واسطه ایجاد موجودات بوده ایم چطور ممکن است که اطلاع نداشته

باشیم

گفتم اگر میشود بیشتر توضیح بفرما ئید ، فرمود : آنچه در اینده انجام می شود از 3 حالت خارج نیست

یا وعده است یا وعید و یا غیر این دوتاست

وعده ها بخاطر اینکه ( ولن یخلف الله وعده = علمی است و تغییر ناپذیر است )

وعیدها بخاطر اینکه شاید شامل لطف الهیشود قطعی نیست و تغییر پذیر است

و غیر این دو که مانند بیرون آمدن خورشید است که من برای تو گفتم و خلاصه اینکه اگر میلیاردها سال دیگر در یکی

از کرات ذره ای را باد بخواهد از جای به جای دیگر ببرد ما الان می دانیم و حسابش در دست ماست الا انکه خدا نخواهد

که خداوند فرموده ( و لا تقولون لشی انی فاعل ذلک غدا الا ان یشاءلله ) یعنی ای رسول ما هرگز نگو که من فردا ان

را انجام خواهم داد جز انکه بگویی به خواست خدا و انشالله ...

گفتم: پدر و مادرم و خودم و هرچه دارم فدایتان باد حالا موضوع را خوب فهمیدم

ادامه دارد ....

در محضر استاد ، علامه بی نظیر و بی بدلیل حسن زاده آملی

[soheil_g]

بسمله - الله لا اله الا هو الحی القیوم

هو

از ملک هم باید جستن زجو *** کل شی هالک الا وجهه

او گفت باز در حالی که نمی دانم چه حالتی بود وقتی چشمهایم را باز کردم :

نور با عظمتی را با چشم روحم دیدم که در عظمت و قدرت در میان خلق بی نظیر بود ، تمام صفات حمیده الهی

در او ظاهر بود ، هیچ فرقی بین او و خدا جز در صفات ذات بخصوص در ازلیت و استقلال مطلق نبود .

و بالاخره اگر محال نبود که خدا محدود به زمانی و مکانی شود جز ان نور که من دیدم چیز دیگری نمی شد .

گفتم : این نور کیست همراه من گفت: این روح و نور ، از روح پاک و مقدسی است که همه انبیا و اولیاء علیه السلام

را هدایت کرده و همه ملائکه را راهنمایی کرده و به وسیله او همه اشیاء را خدای تعالی خلق کرده است .

معدن رحمت خداست ، منبع فیوضات الهی ، واسطه بین خدا و خلق ، محیط بر ماسوی الله ، اراده الله است

مشیه الله است، یدالله است، عین الله است، لسان الله است، اذن الله است، جنب الله است، او معلم بشر است

او اسم اعظم پروردگار است ، او عقل کل است و هادی سبل است .

کسی که او را بشناسد خداوند را شناخته و کسی که او را دوست بدارد خدای تعالی را دوست داشته است

او امام مبین است که خدا همه علوم را قرار داده و چیزی را مجهول نگذاشته است و اول چیزی که خدا خلقش کرده

و شاهد بر خلق خود قرار داده است . من با معرفی ان ولی خدا به این نور خیره شده بودم و به او با چشم دل

نگاه می کردم تا از هوش رفتم وقتی بهوش آمدم نور مقدس را دوباره دیدم و او فرمود :

او معلم کل است ، او به همه عنایت داده ، خدای تعالی او را برای ما پناهگاه و سفینه نجات و چراغ هدایت قرار

داده و هزارها سال قبل از امدنت در دنیا در کلاس او درس خوانده ای و انچه که میدانی از او یاد گرفته ای .

و این نور یکی از 14 نوری است که خدای تعالی راهنمای تو قرار داده و هر چه داری از ان داری و تمام اسرار و

علوم جهان افرینش را خدای تعالی به او تعلیم داده بود .


ادامه دارد .....

در محضر استاد ، ایه الحق و العرفان علامه حسن زاده آملی

یس و القران الحکیم ، هو یامهدی

[soheil_g]

بسمله - الله لا اله الا هو الحی القیوم

هو

نور مقدس فرمود :

آنها کلاسهایی برای ملائکه قبلا ترتیب داده بودند و آنها را با علوم و معارف الهی آشنا کرده بودند .

سپس خدای تعالی ارواح بشر را خلق را کرد و دستور داد که باید بشر هم در کلاسها شرکت کند و همه ارواح

از اولین نفر تا آخرین که به دنیا باید بیایند در ان شرکت کنند و استاد یعنی انوار مقدسه ع مشغول آموزش شدند

در بخشی از کلاسها درسهایی از قبیل خداشناسی و معارف حقه تعلیم داده میشد .

در بخشی دیگر اخلاقیات و تکامل روحی تدریس می گردید . همه بشر در مدت هزاز سال ان علوم را یاد گرفتند

و در قلب خود ثبت کردند ،گفتم: پس چرا ما ان کلاسها را فراموش کرده ایم و از انها چیزی یادمان نیست در جواب سوال

نور مقدس فرمود :

اشتباه میکنی اگر ان کلاسها را فراموش کرده باشی ولی درسهایی که از ان کلاس فرا گرفته ای در اختیار توست

و انها همان علوم و اطلاعاتی است که از حقایق داری .

من از ان نور مقدس سوال کردم : پس عقل چیست و در کجاست ؟

فرمود : اولین چیزی را که خدا از روحانیون خلق کرد عقل بود و به ان قدرت حرف زدن داد و تمام صفات جمالیه و

جلالیه الهی را در ان قرار داد و ان هم کاملا مطیع امر الهی بود . و خداوند او را با عظمت قرار داد و او را از همه چیز

بیشتر دوست میداشت و مخلوقی بهتر و بالاتر و شریفتر از او خلق نکرده بود چنانچه خداوند به عقل گفت :

بوسیله تو من به وحدانیت شناخته میشوم و به وسیله تو عبادت میشوم و بوسیله تو خوانده میشوم و بوسیله تو

مردم از رحمت من برخوردار میشوند و بوسیله اطاعت از تو ثواب برای انها حاصل میشود و با مخالفت با تو دچار

عقاب من میشوند و بویله تو خلقت را شروع کردم و بوسیله تو معاد را به پا میکنم

در اینجا من متحیر شدم و از نور مقدس که جانم فدایش باد پرسیدم که :

مگر شما نفرمودید اول چیزی که خدا از روحانیون خلق فرمود روح معصومین ع بود ولی اینجا میگوئید که اولین چیز

عقل بوده مگر دوچیز میشود اولین چیزی باشند که خدا ان را خلق کرده باشد و ان همه صفات را که خداوند به

روح معصومین ع داده بود به عقل هم داده است ؟

نور مقدس فرمود :

چون سوال کردی من حقیقت را به تو میگویم که این عقلی را که خدا در اولین چیز خلق کرده بود همان انوار مقدسه ع

است و جز انها کسی دیگر منظور نبوده است .

ادامه دارد .....


در محضر استاد ، ایه الحق و العرفان علامه حسن زاده آملی

یس والقران الحکیم ، هو یامهدی

[soheil_g]

بسمله - الله لا اله الا هو الحی القیوم

هو

نور مقدس فرمود :

اما در ان کلا سها چیزهای دیگر نیز تدریس شد مخصوصا در مورد امام :

اول ، مساله ای که در این کلاس تدریس میشد این بود که باید امام را عالم به جمیع چیزهایی که خدا خلق کرده

بشناسد

دوم، موضوعی که به شاگردان این کلاس تفهیم میشد این بود که انها امام را مطیع پروردگار بدانند و برای او عصمت

مطلق باشند

سوم، باید علم و عصمت و پاکی را دوست بدارند زیرا که امام مظهر علم و عصمت و پاکی است

چهارم ، به بشر تعلیم داده شد که امام ایینه تمام نمای الهی است و او عقل کل است و اواست که احاطه به هر

چیز دارد و باید کاملا اطاعت شود

پنجم ، در این کلاس به بشر علومی تدریس شد که او از ان به بعد خود را به اطاعت خدا و امام موظف میدانست

ششم ، در این کلاس معنی مولویت و عبودیت مطلقه تدریس شد و انسان خدا و امام خود را شناخت

و بالاخره در کلاسهای دیگر کلیه علومی که معقول است و حقیقت دارد از بخش عقائد گرفته تا اخلاقیات و سایر

علوم عقلی همه و همه را روح بشر در ان کلاسها آموخت و در جلسه فارغ التحصلیش از او میثاق و تعهد گرفته

شد که باید به انها عمل کند و بشر هم زیر کارنامه خود را امضاء کرد که قول داد که به همه ان عمل کند و پایبند باشد

و همه این کلاسها و اموزشها برای جن و انس که ملائکه فراش ان بودند توسط ارواح و انوار مقدسه معصومین ع

( 14 نور ) انجام شد .

ادامه دارد ......

در محضر استاد ، ایه الحق و العرفان علامه حسن زاده آملی

[soheil_g]

بسمله - الله لا اله الا هو الحی القیوم

هو

او می گفت:

از جایی که خدای تعالی ابا کرده که کاری انجام ندهد بدون دخالت اسبابش ، 14 نور مقدس خاندان عصمت علیه السلام

را در دنیا و آخرت واسطه بین خود و مخلوقش قرار داده و لذا مخلوق او نباید هیچگاه بدون این واسطه توقع کاری

یا علمی یا معارفی از خدای تعالی داشته باشد .

لذا این 14 نور پاک ایینه تمام نمای الهی هستند و اگر انسانی بخواهد به کمالات روحی برسد باید روح خود را

آیینه تمام نمای این انوار مقدسه قرار دهد .

در اینجا هم وقتی انسان به مقام والای انسانی رسید و متخلق به اخلاق الله گردید و تمام صفات الهی در او ظاهر

گردید به مقام فناء فی الله رسیده و بین او و مولایش فرقی بصورت ظاهر نبوده و در او فانی شده است .

مثل اینکه شخصی آیینه ای را در مقابل خورشید بگیرد و شخصی دیگر صورت خورشید را از ان ایینه در ایینه دیگر

که در دست دارد منعکس نماید ، صحیح است که بگوید در آیینه من هم خورشید منعکس است .

ما اگر صفات کمالیه انسانی که همان اخلاق الله است از انوار مقدسه ائمه اطهار ( علیه السلام) اقتباس کنیم

صحیح است که بگوییم متخلق به اخلاق الله شده ایم و صحیح است که بگوییم که ما شیعه و پیرو و آیینه

جمال امام زمانیم .

من کیم مولا ، مولا کیست من *** هردو یک روحیم اندر دو بدن

در محضر استاد ، ایه الحق و العرفان علامه حسن زاده آملی

یس والقران الحکیم ، هو یامهدی

والسلام علیکم و رحمه الله برکاته .

-------------------------------------------------------------------------------------

الهی , موج از دریا برخیزد و با وی آمیزد و در وی گریزد و در وی ناگزیر است . انا لله و انا الیه راجعون [b]