صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 31 , از مجموع 31

موضوع: زیبا ترین شعر های عاشقانه و غمگین(تقدیم به samane333

  1. #31
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2015/04/14
    محل سکونت
    تبریز
    سن
    23
    نوشته ها
    37

    پیش فرض

    شعری بسیار زیبا از دکتر خواجه اف خجسته از کشور تاجیکستان و توضیحات پدر شعر زلال ( دادا ) در این زمینه:
    .
    .

    گر نمی خواهی مرا

    پس چرا هر آن سر راهی مرا؟
    .




    نگاهی بر زلال آقای دکتر اعظم خواجه اف خجسته




    گر نمی خواهی مرا

    پس چرا هر آن سر راهی مـرا؟!
    گاه می رانیّ ام از خـود بـر حـریـم غصّـه ها
    گاه دیگــر در کنـارت می بـری تـا مسنـد شاهـی مـرا
    من نـدانستم هوسبازی تـو یا عاشق به من!
    می زنی بر کوی گمراهی مرا
    چون پر کاهی مـرا





    درود بر جناب دکتر خجسته ی عزیز که گاهگاهی ما را میهمان زلالهای عسلینشان می نمایند. زلال فوق را نوشیدم و از محتوای پر احساس و زیبائی کلام محظوظ گشتم.
    دوستان عزیز عنایت داشته باشند که : به دلیل اینکه در خصوص قالب های منظوم کلاسیکی ( مثل غزل و مثنوی ) عادت کرده ایم، لذا تا در کنار آن عادت ، به زلال نیز عادت کنیم زمان می برد. پیشنهاد می کنم که در شعر زلال، برای یک بار خواندن ( آن هم با عجله ) اکتفا نفرمایید. چند بار بخوانید هم ریتمش به دستتان آید و از وزن موسیقییائی اش لذت ببرید و هم اینکه از احساس و محتوایش بهره مند شوید.
    لذّت زلال های با احساس به دلیل داشتن وزن خاصّ و موسیقی کلام، در خوانش مکرر دو چندان می گردد. گاهی اوقات سادگی و شفّافیّت پیام در شعر منظوم، زیبائی و لذّت خاصّ را به دنبال دارد. آدم وقتی که یک زلال خوب را بیش از یک بار می خواند در دفعات بعد لذّت حاصل از زلالیّت مفهوم بیشتر و تأثیر گذار تر می گردد. آن عدّه اشخاصی که زلال را گذرا خوانده و صرفاً با عجله در قسمت نظر دهی به گذاشتن گل اکتفا می کنند به احتمال قوی چیزی از عالم زلال عایدشان نشده است. آنهایی که عالم زلال را درک می کنند یاور زلال باشند و مثبتها و منفی هایش را جهت کار در پیشرفتش در میان بگذارند.
    وجود استعاره و تصویر و ترکیب در هر زمان و هر نظمی نشانه ی قوّت آن شعر نیست و گاهی اوقات می توان در یک نظم، پیچ و تاب معنی حاصل از احساسی گرم را در سادگی آن جست. در حال حاضر، لذّت بیشتر غزل های کوتاه پنج بیتی، در سادگی و شفّافیّت آن است.نشانه ی شعریّت در یک نظم آن نیست که از استعاره های پیچیده و کلام سخت بهره برده شود . بیشتر اوقات شعریّت یک شعر در همان سادگی احساس ایجاد می شود که زلال فوق نیز از این امر مستثنی نیست. احساس های گرم برای همیشه ماندگار هستند. بنده وقتی که زلال فوق را خواندم در همان دو سطر اولش شیفته ی کلام شده آن را ازبر کردم.

    گر نمی خواهی مرا
    از چه هرجا در سر راهی مرا؟!

    جالب است. می بینید حرف ساده اما از روی احساس درونی است.
    اینگونه هم بدنیست:

    گر نمی خواهی مرا
    پس چرا هر آن سر راهی مرا

    اگر بر دل جناب دکتر خجسته بنشیند، آنگونه اصلاح گردید.

    محتوا علاوه اینکه با موسیقی کلام حاصل از نظم آغشته است در عین حال با شفّافیّت پیام نیز در آمیخته است. این یعنی شعر.
    شعر آن نیست که از کلامی نامأنوس و مفهومی پیچیده بر خوردار بوده و مخاطب را در تصاویری سرگردان گیج نگهدارد.
    وقتی کلامی آهنگین گشته و احساسی را نیز مالک شد، یعنی آن « نظم » است و نظم نیز یعنی « شعر ». چه ضعیف باشد و چه قوی. نظم های ساده ای هستند که از آرایه های زیادی به جز احساس برخوردار نیستند اما دارای شعریّت قوی هستند مثل زلال فوق.
    و یا مثل بیت زیر:

    اگر بـر من نبودش هیـچ میلی
    چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟

    بیت فوق را چه چیزی جز « نظم »، شعر کرده است؟
    مگر به غیر از نظم چیز دیگری هم در آن هست؟
    آیا نمی توانستند اینگونه بنگارند؟:
    « اگر لیلی مرا دوست نداشت پس چرا ظرف مرا بشکست؟! »
    پس آن چیزی که نوشته ی فوق را شعر کرده، « نظم » است. نظم بر پایه ی آهنگ شکل می گیرد و هیچ شعری نیز جدا از موسیقی نیست. لیکن درصد شعریّتشان متفاوت است. اما چه بهتر که نظم را پیامی و محتوایی دلنشین و احساسی آتشین باشد.

    نکته ی کوچکی که در زلال فوق نظرم را جلب نمود و در حساب نقد می باشد، این است که: بهتر است سطر سوم (گه مـرا می رانی از خـود بر حریـم غصّه ها ) به طور زیر ویرایش شود:
    « گاه می رانیّ ام از خود بر حریم غصّه ها »
    زیرا که تکرار عبارت « مرا » به خاطر ردیف بودنش در جای دیگر سطور، جالب به نظر نمی آید.
    زلال فوق به غیر از احساس و شفافیت پیام از نوعی صنعت پارادوکس نیز مزیّن است.
    همچنین در زلالها این اتفّاق بیشتر پیش می آید که سطوری دو پهلو معنا دهند که این هم نوعی آرایه و صنعت است که بر شعریّت نظم می افزاید. مثلاً از دو سطر آخر دو جور می توان معنا برداشت کرد:

    « می زنی بر کوی گمراهی مرا
    چون پر کاهی مـرا »

    معنی اول: مرا مانند پر کاهی به کوی گمراهی می رانی
    معنی دوم: مرا به کوی گمراهی می رانی. تو در نظر من به مانند پر کاه هستی ( ارزش تو آنقدر است )

    اما نظر شاعر معنی اول است. اینجا « پر کاه » نوعی تشبیه و استعاره هم می باشد.

    شعر از لحاظ ساختار هیچگونه ایرادی ندارد.

    زلال فوق از نوع عروضی قافیه دار و در طول ریتم موسیقییائی « فاعلاتن فاعلات» با دخالت « فاعلاتن » و با فرم ضرباهنگ ( 4-6-8-10-8-6-4 ) دوام یافته است:



    فاعلاتن فاعلات
    فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
    فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
    فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
    فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
    فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
    فاعلاتن فاعلات

    فرم قافیه:

    .............قافیه
    .......................قافیه
    .................................آزاد
    ......................................قافیه
    .................................آزاد
    .......................قافیه
    .............قافیه




    دقّت:




    3- فاعلاتن فاعلات(4ض)
    3- گر نمی خواهی مرا(4ض)

    2- فاعلاتن فاعلاتن فاعلات(6ض)
    2- پس چرا هرآن سر راهی مرا؟!(6ض)

    1- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات(8ض)
    1- گاه می رانی ّام از خـود بر حریـم غصّه ها(8ض)

    +- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات(10ض)
    +- گاه دیگــر در کنـارت می بـری تـا مسنـد شاهـی مـرا(10ض)

    1- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات(8ض)
    1- من ندانستم هوسبازی تو یا عاشق به من! (8ض)

    2- فاعلاتن فاعلاتن فاعلات(6ض)
    2- می زنی بر کوی گمراهی مرا(6ض)

    3- فاعلاتن فاعلات(4ض)
    3- چون پر کاهی مـرا(4ض)


    بررسی ساختار را بدین خاطر انجام دادم که دوستان عزیز با قلق ضرباهنگ زلال آشنایی پیدا کنند. زلال فوق را چندین بار خواندم و هر بار از شعریّت و احساس نهفته در نظمش محظوظ گشتم. امیدوارم زلالهایمان رفته رفته به اوج زیبایی ها قدم نهاده و دوستداران عزیز را مشتاقتر از حال به نشر خود علاقمند گرداند. در دنیای ادبیات، آینده از آن سبک زلال است. برای اینکه در موسیقی با نزدیک به 180 نوع وزن ، تنوّع زیادی را باعث می گردد ( رجوع شود به zolal94.blogfa.com ).
    زلال هرچند که زحمت و مهارت می طلبد اما لذّت بخصوصی در ریتم منظم و عالم احساس و شور دارد.
    زلال نوشتن نباید با زور باشد. زلال باید از دل بجوشد. جناب دکتر خجسته از آن جمله زلالسرایانی هستند که فعالیتشان در سبک زلال چشمگیر و از روی عشق و علاقه در حالتی خودجوش می باشد.از خدای تعالی برای آن عزیز بزرگوار طلب عمر و سربلندی دارم.
    موفق باشید.

    خادم اهل قلم
    دادا بیلوردی
    هفتم خرداد۱۳۹۲















    ویرایش توسط rezadad : 2015/04/14 در ساعت 19:02

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •