بسم الله الرحمن الرحیم
از بين آيات گذشته آيه 34 از سوره حج قابل توجه بيشتر است چونكه:
1.علت تشريع عبادات براي هر امت يك چيز قرار داده شد و يك آن ذكر الله است تا به اين نكته توجه بدهد كه مقصود اصلي از
مناسك، ذكر الله است. چنانكه بعضي از مفسرين گفته اند.
از اينكه در اين آيه مبارك تشريع نسك را فقط به ذكر الهي تعليل آورده، فهميده مي شود كه مهمترين هدف از تشريع عبادت،
ذكر الهي است. 21
2. از دنباله آيه "فالهكم اله واحد فله اسلموا" استفاده مي شود كه از آنجائي كه معبود شما يك است، پس بايد فقط خاضع و
تسليم او بود و ذكر او را گفت و منسوب به غير نكرد.
3.ازتعقيب آيه فوق به آيه "و بشر المخبتين الذين اذا ذكر الله و جلت قلوبهم" 22 به دست مي آيد كه اولين صفت مخبتين همان
توجه قلبي به خداست كه بايد در مراسم حج براي حاجي حاصل گردد.
به علاوه، نكته ديگري كه از اين آيه (با توجه به اين كه در سياق آيات حج واقع شده) به دست مي آيد اين است كه حاجي بايد
در ايام حج سعي كند از مخبتين به شمار آيد، آنهائي كه داراي چهار ويژگي (و جل - صبر - اقامه نماز - انفاق) هستند.
مرحوم علامه طباطبائي (ره) در توضيح آن مي فرمايد:
جمله "بشر المخبتين" اشاره به اين است كه هر كس در حج خودش اخلاص و حالت تسليم داشته باشد او از مخبثين است و
مخبثين طبق اين آيه كساني هستند كه وقتي نام خدا برده مي شود دلهايشان مملو از خوف پروردگار مي گردد. و در برابر حوادث،
صبر و شكيبائي پيش مي گيرند و بر پادارندگان نماز هستند و از آنچه كه خداوند به آنها داده انفاق ميكنند. و لذا مرحوم علامه
مي فرمايد: انطباق اين صفات مخبثين با كسي كه حج خانه خدا را با حالت تسليم به جا مي آورد روشن است، چون كه همه اين
صفات در حج وجود دارد. 23
از اين رو حضرت ابراهيم بالاترين مقام را كه مقام تسليم باشد در كنار كعبه، براي خود و ذريه اش درخواست نمود:
پروردگارا، ما را تسليم فرمان خودت قرار ده و از دودمان ما نيز امتي مسلمان قرار ده. 24
از جمله آيات ديگري كه دلالت بر بعد معنوي و عرفاني حج دارد، آيه اي است از سوره مباركه مائده كه خداوند فرمود:
"اي كساني كه ايمان آوريد شعائر الهي را نقض نكنيد و حريم آنها را حلال نشمريد و احترام را نگه داريد و
قرباني هاي بي نشان و يا نشاندار را حلال نشمريد و نيز احترام كساني كه براي بدست آوردن فضل پروردگار
و جلب رضوان او به قصد زيارت خانه خدا حركت ميكنند، نگه بداريد و براي آنها مزاحمت ايجاد نكنيد." 25
از آنجائي كه "رضوان" در لغت به معناي رضايت كثير 26 است، پس حاجي در اين سفر مقدس بايد دنبال كسب رضايت مولي است.
"رضوان من الله اكبر" و محل كسب چنين رضايتي، موسوم با شكوه حج است. چنانكه امام صادق (ع) در ضمن حديث مفصلي فرمود:
حج شعبه اي از رضوان الهي است . 28
همچنان كه حضرت ابراهيم عرض كرد:
"پروردگارا! من بعضي از ذريه ام را در سرزمين بي آب و علف در كنار خانه اي كه حرم توست،
ساكن ساختم تا نماز را بر پا دارند" 29
از اين آيه هم بعد معنوي حج استفاده مي شود، چون كه كلمات غير "ذي زرع و عند بيتك الحرم و ليقيموا الصلوه" اشاره به اين
واقعيت دارد كه غرض از اسكان، زراعت و كسب و تجارت نيست، بلكه اسكان در اين مكان فاقد هر نوع امكانات اوليه، براي تقرب
محض الي الله و متمحض شدن در عبادت اوست.
مرحوم علامه طباطبائي (ره) هم در وجه هجرت حضرت ابراهيم (ع) به اين سرزمين بي آب و علف فرمود:
براي اينكه ذريه اش متمحض در عبادت خدا بشوند و شواغل دنيا دلهايشان را مشغول نسازد. 30
از اين رو، اولين غرض و بعضي از مفسرين تنها غرضش را اقامه نماز ذكر نمود و چنانكه تكرار نداد "ربنا ليقيموا" و ذكر نماز از بين شعائر،
براي اظهار كمال عنايت به اقامه نماز در جوار پروردگار است.
همچنان كه از آيه "طهر بيتي للطائفين و العاكفين و الركع السجود" 31 استظهار مي شود كه عمده عبادت حاجي در كنار خانه
خدا بايد طواف و عكوف نماز باشد.
پس جو حج ، يك جو عبادت و بندگي و دور جستن از هر گونه تعلقات مادي است و سفر حج يك سفر الي الله است.
بنابراين، حاجي از همان اول كه نيت حج مي كند و از خود خانه و كاشانه و هم تعلقات مادي جدا مي شود تا احرام و طواف و سعي و
رمي و هدي كند، همه جا خدا را مي جويد و در طلب وصال او شب و روز آرام ندارد؛ اين سو و آن سو مي رود و در كوه و بيابان سرگردان
مي شود تا در مهمانسراي الهي آيات روشن الهي را با چشم سرو و چشم جان مشاهده نمايد. "فيه آيات بينات" 32 و با سعي و
تلاش همچون هاجر چشمه اي از معرفت باري او گشوده گردد. پس، هر كس كه قصد سفر الي الله را نموده، بايد از ابتدا از هر گونه
اموري كه با اين سفر ضديت دارد دوري جسته و دل را فقط متوجه خدا بنمايد. چنانكه امام (ع) در اين باره فرمودند:
به هنگامي حج دل را براي خدا مجرد ساختن، و از هر حجابي آزاد شدن و همه امور را به خدا سپردن، و در تمام حركات و سكنات بر
او توكل كردن و خود را با آب توبه شستشو دادن و دنيا و مافيها را رها ساختن از مقدامات سفر الي الله است. 33 يعني شرط
نخستين اين سير، بيرون آمدن از خود تعلقات مادي است و جهت تحقق عملي آن از لحظه اول احرام، بايد از انواع تعلقات مادي و
انواع امتيازات و تفاخرات و زخارف، حتي از كفش و كلاه ها شود، تا حالت فرشته گونه پيدا كند. و فقط با دو تكه پارچه پاك و حلال با
رمز مخصوص جواز عبور براي مهماني و ملاقات با رب الارباب بگيرد. از اين رو، لحظه جواز عبور گرفتن بسي حساس و سرنوشت ساز
است، كه اولياء الله درم وقع گفتن لبيك رنگ عوض كرده و گريه مي نمودند كه نكند جواز عبور به آنها داده نشود.
و چنانكه امام صادق(ع) و امام سجاد(ع) در اين لحظه به حالت غشوه افتادند. وقتي كه علت را پرسيدند، فرمودند:
چگونه جرات كنم كه بگويم "لبيك اللهم لبيك" در حالي كه مي ترسم لبيك (خدايا آمدم) بگويم
اما جواب آيد كه من آمدن تو را قبول ندارم. 34
لبيك را كسي مي گويد كه احساس حضور نمايد در اطاق در بسته در حالي كه كسي نباشد، بله نمي گويند اگر لبيك گفته
مي شود يعني در حضور او هستيم او ما را صدا زده و ما جواب مي دهيم. از اين رو، حضرت امام خميني (ره) عارف معاصر فرمود:
مهم آن است كه حاجي بداند كجا مي رود و دعوت چه كسي را اجابت مي كند و مهمان كيست و آداب اين مهماني چيست. 35
حاجي مي خواهد با احرام حرم امن الهي در خود به وجود آورد و منطقه وجودش را براي غير خدا ممنوعه اعلان كند:
"من دخله كان امنا" تا براي هميشه روي غير خدا ممنوع گردد. خود ميزبان فرمود:
كساني كه (به واسطه احرام) حج را بر خود واجب نموده اند بايد از هر گونه تمتعات جنسي و انجام گناه و گفتگوهايي بي فايده و
جر و بحثهاي بي ارزش اجتناب كنند.37
مسائل معنوي و عرفاني حج هرگز تمام شدند نيست، و رسيدن به مقامات عاليه در حج، وقف احدي نيست بلكه بستگي به سعي
تلاش، همت و خلوص و سوز و گداز زائران دارد. و هر زائر خانه خدا بايد بداند كه اگر كسي در اين بعد از حج كه مهمترين ابعاد حج
است موفق نگردد، در ابعاد ديگر هم چندان موفق نخواهد شد. چنانكه حضرت امام خميني (ره) احياءگر حج ابراهيمي، محمدي در
اين باره فرمودند: تحصيل ابعاد ديگر حج حاصل نمي شود، مگر آنكه بعد معنوي و الهي آن جامه عمل بپوشد. 38
بنابراين، حاجي تنها نبايد، اين بدن را از راه دور حركت داده و به ميقات و مطاف ومسعي و عرفات و مشعر ومني رساند، اما با جان
خالي از معارف آسماني و دست تهي از بهره معني حج با چمدانهاي پر از عروسك و اسباب بازي برگردد. 39
"فوااسفاه من خجلتي و افتضاحي".40 آن كس كه با پا به كعبه رود كعبه را طواف مي كند و آن كس كه با دل برود او را طواف
مي كند و اگر حاجي در ايام حج به خود نپردازد و از خود بيني رها نشود و به خودسازي همت نگمارد و از احرام تا حلق و تقصير و
طواف و خود را از آلودگي ها خلاصي نبخشد، پس كي؟ اگر قبل و بعد او فرق نكند، پس كي؟ چه آنكه حج فراموش كردن خود،
در راه خدا و ذوب شدن من در ما است.
-------------- پی نوشت ----------------
21- حج: 35.
22- علامه طباطبايي, پيشين, ج 14, ص 375
23- بقره: 127.
24- مائده:2.
25- الرضوان الرضا الكثير و لما كان اعظم الرضا رضا الله تعالي خص لفظ في القرآن بما كان من الله تعالي. مرحوم راغب اصفهاني , المفردات , ( بيروت : دارالمعرفه , بي تا )
26- توبه:72
27- فهو شعبه من رضوانه - مجلسي , پيشين , ج 12, ص 77
28- ابراهيم :37
29- علامه طباطبايي , پيشين , ج 12, ص 77
30- حج : 26
31- آل عمران: 97
32- مجلسي, پيشين , ج 96, ص 124
33- محجه البيضا , ج 2, ص, 201, امراقبات, پيشين , ص 204, مجلسي, پيشين , ج 47, ص 16
34- حج در كلام و پيام امام خميني , ص 12
35- آل عمران: 97
36- بقره : 197
37- حج در كلام و پيام امام خميني, ص 10
38- حضرت امام خميني در اين بار , فرمود حاجي بايد به جاي سغاتهاي مادي و فاني , دستاوردهاي باقي و ابدي براي دوستان سوغات آورند, همان مدرك ص 11
39- مفاتيح الجنان, قسمتي از مناجات تائبين خمسه عشر
40- من سوف الحج حتي يموت بعثه الله يوم القيمه يهوديان او نصرانيا 0نور الثقلين , پيشين , ج 1 , ص 374
_________________
امام مهدىعليه السلام :إنّا يُحيطُ عِلمُنا بأنبائِكُم و لايعَزُبُ عَنّا شَىءٌ مِن أخبارِكُم.
ما از همه خبرهاى شما آگاهيم و چيزى از خبرهاى شما از ما پنهان نيست.
بحار الأنوار ، ج 53 ، ص 175