بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه سوم در پوشش نمازگزار
مساءله 1 - واجب است در حال اختيار پوشاندن عورت در نماز و توابع آن از قبيل ركعت احتياط و قضاء اعضاى فراموش شده و همچنين در حال انجام سجده
سهو بنابراحتياط و نيز واجب است در نمازهاى مستحبى و اما در نماز ميت واجب نيست هرچند كه به احتياط نزديكتر است و در طواف احتياط نيز ترك نشود.
مساءله 2 - اگر در حال نماز در اثر وزيدن باد و يا غفلت از اينكه در نماز است عورتش نمايان شود و يا از اول نماز نمايان بوده و او نمى دانسته نمازش صحيح
است لكن بايد در نماز هرچه زودتر خود را بپوشاند و اگر آن نماز را تمام كند و دوباره بخواند به احتياط نزديك تر است و اگر از ابتداء نماز فراموش كند ستر را و
يا پس از اطلاع از اينكه عورتش نمايان بوده فراموش كند پوشاندن خود را نمازش صحيح است و احتياط در اعاده آن است .
مساءله 3 - عورت مرد كه پوشاندنش در نماز واجب است همان قسمتى است از بدن كه نظر كردن ديگران به آن حرام است و آن عبارت است ازمخرج غائط
و آلت مردى و تخم ها و احتياط واجب آن است كه شبه عورت كه از پشت لباس نازك پيداست پوشانده شود هرچند كه رنگ بشره آن پيدا نباشد و عورت در
زن كه واجب است در نماز پوشيده شود همه بدن حتى سر و موى اوست به استثناى صورت بمقدارى كه در وضوء بايستى شسته شود و دستها تا مچ و
پاها تا ساق و بر زن واجب است مقدارى از اطراف موارد استثناء شده را نيز بپوشاند تا يقين كند كه تكليف خداى تعالى را انجام داده .
مساءله 4 - بر زن واجب است گردن وزير چانه خود را بپوشاند حتى آن مقدارى كه بعد از بستن روسرى در زير گلو پيدا است .
مساءله 5 - كنيز و دختربچه حكم زن آزاد و بالغه را دارد چيزيكه هست برايندو واجب نيست سرو گيس و گردن خود را بپوشاند.
مساءله 6 - پوشاندن عورت از طرف پائين واجب نيست ، بله اگر مكلف لب بام يا پنجره اتاق بطورى ايستاده باشد كه اگر كسى در پائين بخواهد نگاه كند عورت
او را مى بيند و احتمال هم مى دهد كه چنين ناظرى در پائين پيدا شود بنابر احتياط بلكه اقوى اين است كه ازسمت پائين نيزخود را بپوشاند هرچند كه فعلا
ناظرى نباشد و اما پنجره هائى كه هرگز احتمال وجود ناظرى در زير آن نمى رود نظير شبكه اى كه روى چاه مى اندازند پوشاندن واجب نيست مگر در صورت
علم به وجود ناظر.
پوشاندن عورت ازديد نظر و هرچيزى كه جلوى ديد را بگيرد حاصل مى شود هرچند كه دست خود انسان باشد و يا عورت را گل اندود كند و يا در آب فرو ببرد
حتى براى پوشاندن مخرج غائط سرين كافى است و اما پوشاندن براى نماز و آنچه گفته شد حاصل نمى شود حتى براى حال اضطرار كافى نيست و اما
پوشاندن بوسيله برگ و گياه و پنبه و پشم بافته نشده اقوى جواز آن است چه در حال اضطرار و چه در حال اختيار هرچند كه اكتفاء نكردن به برگ و گياه به
احتياط نزديك تر است و ترك اين احتياط سزاوار نيست و اقوى اين است كه كسيكه براى خوردن نماز هيچ ساترى ندارد حتى مثل گياه و برگ و امثال آن
جائز است طبق دستور برهنگان نماز بخواند هرچند كه براى كسيكه دسترس به چيزى دارد كه به عورت خود بمالد نزديك تر به احتياط آن است كه هم طبق
دستور برهنه گان نماز بخواند و هم با ماليدن گل .
مساءله 8 - در ساتر و بلكه جامه نمازگزار چندچيز معتبر است :
اول اينكه پاك باشد مگر چيزهاى كوچكى چون كمربند و جوراب و امثال آن كه نمى تواند ساتر عورت باشد و ناپاك بودن آن ضررى ندارد.
دوم اينكه مباح باشد يعنى غصبى نباشد پس نماز خواندن در جامه غصبى با علم به غصبى بودن آن جائز نيست پس اگر غصبى بودن آن را نداند نمازش
صحيح است و اما اگر غصبى بودن را فراموش كرده چنان كه غاصب خود او بوده باشد احتياط واجب آن است كه نمازش را اعاده كند و اگر غاصب ديگرى
بوده نمازش صحيح است .
مساءله 9 - در غصبى بودن جامه فرقى نيست بين اين كه عين مال و يا منفعتش غصبى باشد و يا اينكه متعلق حق ديگرى باشد مثلا جامه اى كه درملك
خود اوست اجاره يا رهن داده باشد و يكى از موارد غصب جامه اى است كه خمس و يازكات در آن باشدو نمازگزار نه خمس و يازكات آن جامه را داده باشد و
نه از مال ديگر آن را پرداخته باشد.
مساءله 10 - اگر جامه پارچه اى با رنگ غصبى رنگ شده باشد در صورتى كه عين آن جوهر به لباس نمانده باشد و آنچه باقى مانده تنها رنگ باشد اقوى آن
است كه نماز در آن جامه صحيح است و اما اگر عين آن رنگ باقى مانده باشد بنابراقوى نماز صحيح نيست همچنانكه صحيح نبودن نماز در جامه اى كه با نخ
غصبى دوخته شده اقوى است هر چند كه برگرداندن نخ غصبى بصاحبش ممكن نباشد تا چه رسدبه آنجائيكه ممكن باشد.
بله در صورتى كه رنگرز ياخياط از ناحيه صاحب جامه مجبور بوده باشد در اين كه جامه رارنگ كند و يا بدوزد بدون اينكه مزدى از او دريافت كند اشكالى نيست در
اينكه نمازش صحيح است و همچنين اشكالى در صحت نماز نيست در موردى كه جامه نمازگذار با آب غصبى شسته و يا چرك آن با صابون غصبى برطرف شود
و چيزى از عين صابون با آب غصبى در جامه باقى نماند و ياشخص نمازگذار ديگرى را مجبور كندبه اينكه جامه او را بشويد و او مزد عامل را ندهد.
سوم اينكه لباس نمازگذار اگر حيوانى است از حيوان حلال گوشتى باشد كه طبق دستور شرع ذبح شده باشد.
و بنابراين نمازخواندن در پوست تذكيه نشده و در غير پوست از اجزائى كه حيات در آن حلول مى كند جائز نيست هرچندكه از حيوانى باشد كه مانند ماهى
خون جهنده نداشته باشد كه در عين پاك بودن آن بنابر احتياط نماز در آن جائز نيست و اما در اجزائيكه حيوة در آن حلول نمى كند مانند پشم و موى و كرك و
امثال آن اشكالى ندارد.
آنچه گذشت درباره حيوان حلال گوشت بود اما در حيوان حرام گوشت نماز خواندن جائز نيست هرچند كه تذكيه هم شده باشد يعنى طبق دستور شرع ذبح
شده باشد و دراين حكم هيچ فرقى ميانه اجزاء آن حيوان نيست همين كه حيوات در آن حلول كرده باشديا نه (( همان طور كه نماز خواندن در پوست آن جائز
نيست )) بلكه برطرف كردن چيزهاى ديگر از آن حيوان مانند آب دهان و موهاى چسبيده به بدن يالباس نمازگذار واجب است هرچند كه پاك باشد.
بله اگر مكلف شك كنددرجامه اش و يا در چيزى كه بر جامه اش است كه آيا از حيوان حرام گوشت است و يا حلال گوشت و آيا اصلا از حيوان است يا نه نماز
خواندنش در آن لباس صحيح است و اما اگر شك كند در جزئى كه روح در آن حلول كرده در اينكه آيا از حيوانى است كه طبق دستور شرع ذبح شده يا نه مگر
بعد از آنكه احراز كند كه تذكيه شده است ، بله اگر چنين چيزى را از دست مسلمان گرفته و يا از بازار مسلمين خريده باشد و نداند كه از دست كفار بدست
مسلمان و يا به بازار مسلمين رسيده و يا اگر مى داند احتمال دهد كه مسلمانى كه آن را در دست دارد تحقيق كرده و سپس خريده مى تواند با آن نماز
بخواند بشرطى كه به آن مسلمان معامله تذكيه نشده با آن كرده باشد بنابر احتياط.
_________________
امام مهدىعليه السلام :إنّا يُحيطُ عِلمُنا بأنبائِكُم و لايعَزُبُ عَنّا شَىءٌ مِن أخبارِكُم.
ما از همه خبرهاى شما آگاهيم و چيزى از خبرهاى شما از ما پنهان نيست.
بحار الأنوار ، ج 53 ، ص 175