بسم الله الرحمن الرحیم
وقت نمازهاى پنجگانه
سؤال: چرا نمازهاى پنجگانه را در سه وقت مىخوانيم؟
توضيح اين كه: ما نماز «ظهر و عصر» و يا «مغرب و عشا» را يكجا و در يك وقت به جا مىآوريم، در صورتى كه هر يك از اين نمازها براى خود وقت خاصى دارد
و پيشوايان بزرگ اسلام هر كدام را در وقت خود - يعنى نمازهاى پنجگانه را در پنج وقت - مىگزاردند؟
پاسخ: جاى بحث و گفتگو نيست كه اقامه نماز در پنج وقت و اداى هر نماز در وقت فضيلت خود شيوه پيامبر و پيشوايان ديگر وعموم مسلمانان صدر اسلام
بوده و آنان غالبا پنج نماز را در پنج وقت مىخواندند.
در اين مطلب سخنى نيست؛ ولى سخن اينجاست كه آيا «تفريق» و فاصله افكندن ميان نمازها - چنان كه بسيارى از فقهاى اهل تسنن قائل هستند - واجب
است يا اين كه امرى است مستحب و بسان ساير مستحبات كه انسان در فعل و ترك آن مختار است، اجبارى بر يك طرف در كار نيست - اگر چه انجام آنها
بطور جداگانه بهتر مىباشد.
دانشمندان شيعه به پيروى از احاديثى كه از عمل پيامبر حكايت مىكند و از رواياتى كه از پيشوايان بزرگ اسلام رسيده است و به پيروى از ظواهر آيات قرآن،
در تمام اعصار اسلامى، تفريق ميان نمازها را مستحب دانسته و به مردم مىگفتند كه فاصله انداختن ميان نمازها و اقامه هر نمازى در وقت فضيلت خود
مستحب و افضل است و در عين حال مىتوان اين مستحب را ترك نمود و معنى مستحب همين است.
البته جمع ميان دو نماز، نه به اين معنى است كه يكى را در وقت ديگرى مىخوانيم، مثلا اگر نماز مغرب و عشا را در سر شب خوانديم، چنين نيست كه عشا
را در غير وقت خود به جا آورده باشيم، بلكه هر دو نماز را در وقت مشترك خود گزاردهايم؛ زيرا از آغاز مغرب تا نيمه شب، وقت هر دو نماز است (جز اين كه از
اول مغرب به اندازه سه ركعت، به نماز مغرب اختصاص دارد، و از آخر به اندازه چهار ركعت به نماز عشا؛ و باقيمانده وقت ميان هر دو نماز مشترك است) و ما هر
موقع عشا را در كنار نماز مغرب - يعنى اول شب - و يا مغرب را در آخر وقت كنار نماز عشا بخوانيم، هر دو را در وقت خود به جا آوردهايم، ولى مستحب است
كه نمازگزار، نماز مغرب را سرشب و نماز عشا را پس از زوال شفق به جا آورده و اگر كسى اين شرط را رعايت نكند، فقط يك مستحب را ترك كرده است.
_________________
امام مهدىعليه السلام :إنّا يُحيطُ عِلمُنا بأنبائِكُم و لايعَزُبُ عَنّا شَىءٌ مِن أخبارِكُم.
ما از همه خبرهاى شما آگاهيم و چيزى از خبرهاى شما از ما پنهان نيست.
بحار الأنوار ، ج 53 ، ص 175