غلفت کردی مادر
پشت یک قلب عاشق
فرزندت آرام آرام می میرد
و تو فراموش کردن را
به من نیاموختی
مادر!
به من بیاموز چگونه دوست نداشته باشم
کسی را که دیگر دوستم ندارد
مرا در یاب مادر
خالی لحظه های من
و پر از اندوهی ژرف است
که مرا به نبودن نزدیک و نزدیک تر می کند
مادر
از ضربان قلب من بگیر این غم کشنده را
من آرام آرام دارم می میرم
مادر
از من خواست حلالش کنم
همان کسی که با بی رحمی تمام
محبت هایم را حرام کرد
نمی بخشم آند دو نفری را که
هر چه خواستند بامن.با غرورم. با احساسم و با دلم کردند
و من را در دور دست خودم تنها گذاشتند
خدایاتو به من آموختی که در این فرصت حیاتم آهی نکشم
برای کسانی که دلم را شکستند.
خدایا اگر تو راحت از آنها بگذری
من قیامتت را بر پا میکنم
حواست هست خدا
صدای هق هق گریه ام از همون گلویی بیرون میاد
که تو میگفتی از رگش به من نزدیکتری
دوستان خوبم شاید این پست آخرین پست من باشد
شاید هم نه بعداز چند وقت دوباره شروع کنم
نیاز دارم مدتی در جایی در کنجی خودم را گم کنم
شاید بتوانم ضربه ای را که خوردم فراموش کنم
و نسبت به آن بی تفاوت باشم
ضربه ای که هنوز بعد از چند روز در این سرزمین غریب
نتوانستم آنرا هضم کنم
زخمی خوردم از کسی که ادعا میکند جوانمردترین انسان
روی زمین است .و کس دیگر که ادعا میکند در زندگیش موجودی
آرام است و به دور از تنش زندگی میکند.اما آنچنان تنشی
در زندگی من انداخت که هنوز بعد از چند روز
از پس لرزه هایش ناتوان بر زمین افتادم
نیاز دارم برای آرامش قلبم و روحم به گوشه ای بروم
التماس دعا دارم ........................... همین
خدایا ببخش مرا
برای تمام گناهی که لذتش رفته
و فقط بار سنگینش و مسئولیتش مانده
تا شروعی دوباره بدرود.