چون آقا امام حسين از اسب روي زمين افتاد اسب آن حضرت اطراف پيكر مقدس ايشان پاي خود را بر زمين مي كوبيد و صيحه مي زد پس بسيار غضبناك شده و به طرف لشكريان دشمن حمله كرد و چهل نفر از آنان را به هلاكت رساند. سپس به طرف خيمه اهل حرم حركت كرد و شيهه مي زد و در شيهه خود مي گفت الظليمه الظلييمه من امه قتلت ابن بنت نبيها يعني امان امان از ظلم امتي كه پسر دختر پيامبرشان را كشتند.
وقتي كه ذوالجناح به خيمه اهل بيت امام حسين آمد و اهل حرم ديدند كه كسي بر اسب سوار نيست پس صداهايشان را به گريه و شيون بلند نمودند ام كلثوم دستهايش را بر گردن اسب انداخت بعد فرياد برآورد واي اي محمد اي جد من اي پيامبر ما اي اباالقاسم. اي علي اي جعفر اي حمزه واي حسين اين حسين است كه در اين بيابان افتاده است! سپس بيهوش بر زمين افتاد.
در مورد عاقبت اسب امام حسين يعني ذوالجناح اقوال مختلفي موجود است در نقلي آمده است ذوالجناح پيشاني خود را در خون امام حسين فرود برد و سپس به پشت خيمه اهل حرم آمد و پاهايش را بر زمين كوبيد و شيهه كشيد و سرش را آنقدر بر زمين زد تا اينكه جان سپرد.
در نقل ديگري آمده است پس از اين كه خبر شهادت امام حسين را به خيمه آورد دو مرتبه به قتلگاه برگشت و در كنار بدن مطهر امام حسين آنقدر سرش را به زمين كوبيد كه جان سپرد.
عبدالله بن قيس مي گويد بعد از شهادت امام حسين ذوالجناح به طرف شط فرات رفته و خود را در آب انداخت بعضي نيز اعتقاد دارند كه ذوالجناح در زمان ظهور امام زمان رجعت خواهد نمود