نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: تا لحظه مرگ

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2012/08/15
    محل سکونت
    تبريز
    سن
    30
    نوشته ها
    2,323
    سپاس ها
    3,288
    سپاس شده 4,270 در 1,771 پست
    نوشته های وبلاگ
    40

    Icon17 تا لحظه مرگ

    از وقتی که مردم دلتنگی هایم چندین برابر شده است.

    یادت هست؟

    حتی آن روزها که تمام ثانیه هایش را برای با تو بودن خرج می کردم٬

    آرام و بی صدا می گفتمت:

    دلتنگم.

    و این دلتنگی لعنتی هیچگاه رهایم نکرد٬ تا لحظه ی مرگ!

    دوستت دارم٬ شیرین ترین کلمه ایست که در این مکان عجیب و غریب برایت می نویسم.

    وقتی تازه زیرخاکی شدم قدیمی تر ها تشر می زدند

    که چرا هنوز هم به آن بالا فکر می کنی؟

    در این جا اندیشیدن به آن بالاها چندان خوشایند نیست.

    هنوز موریانه ها به چشمانم نرسیده اند.

    می دانی؟ من نگران قلبم هستم

    اگر آن را هم بخورند دیگر با کجای وجودم باید دوستت داشته باشم؟

    اینقدر از من نترس شب سوم بعد از مرگم

    آمدم به خوابت که همین را بگویم، اما از ترس جیغ زدی و از خواب پریدی.


    نفهمیدم چرا تا این حد وحشت کردی ! اما ببین...

    به خدا من همان عاشق سابقم فقط...

    فقط کمی مرده ام !

  2. کاربر روبرو از پست مفید !722! سپاس کرده است .


کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •