صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 27

موضوع: پادشاهان ایران زمین

  1. #11

    پیش فرض

    ***پادشاهان بعد از اسلام***

    طاهریان


    طاهر پسر حسین طاهر ذوالیمینین

    طاهر بن حسین (طاهر ذوالیمینین) سردار ایرانی مامون (خلیفه عباسی) بود که توانست امین برادر مامون را شکست دهد و مامون را به خلافت برساند. در ان زمان مهم‌ترین منطقه ایران "خراسان" بود .بعد از این رخداد طاهر به خراسان فرستاده و امیر خراسان شد. وی ارزو داشت حکومتی مستقل تشکیل دهد و به همین دلیل به محض یافتن فرصت اعلام کرد که دیگر از مامون اطاعت نمی‌کند.و این اغاز تشکیل نخستین حکومت اسلامی بعد از اسلام بود.لقب او ذوالیمینین بود زیرا در جنگ با دو دست شمشیر میزد.

    ·طلحه بن طاهر
    ·علی بن طاهر
    ·عبدالله بن طاهر
    ·طاهر بن عبدالله
    ·محمد بن طاهر بن عبدالله

  2. #12

    پیش فرض

    ***صفاریان***

    یعقوب لیث

    یعقوب (پسر ِ) لیث یکی از پادشاهان ایران از دودمان صفاری بود.
    لیث پدر یعقوب در سیستان شغل رویگری داشت. او سه پسر داشت بنام‌های یعقوب و عمر و علی. هر سه پسران لیث حکومت کردند اما دوره حکومت آنان چندان نپایید. یعقوب نیز در اوایل مانند پدر رویگری می‌کرد و هرآنچه بدست می‌‌آورد به دوستانش ضیافت می‌کرد. چون به سن رشد رسید عده‌ای از عیّاران او را به سرداری خود

    عمرو لیث
    طاهر بن محمد بن عمرولیث
    لیث بن علی بن لیث
    محمد بن علی بن لیث
    احمد بن محمد بن خلف
    خلف بن احمد

  3. #13

    پیش فرض

    ***سامانیان***

    اسماعیل سامانی

    (۲۷۹ - صفر ۲۹۵ ه‍.ق.) سرسلسله سامانیان و بنیانگذار این دودمان بود. وی شهر بخارا را به پایتختی برگزید. وی به زبان و فرهنگ ادبیات فارسی دلبستگی بسیار داشتد و رودکی سروده‌هایی در ستایش از وی دارد.
    در تاجیکستان اسماعیل سامانی را بنیانگذار تاجیکستان برمی‌شمارند و بنای یادبود اسماعیل سامانی در دوشنبه، از نمادهای این کشور است. مهم‌ترین جایزه علمی این کشور نیز به نام اسماعیل سامانی، برابر ۲ هزار دلار آمریکایی است.

    احمد دوم سامانی

    احمد دوم سامانی (احمد بن اسماعیل) معروف به امیر شهید (۳۰۱ – ۲۵۹ ه‍.ق.) از پادشاهان سامانی بود.

    نصر دوم سامانی

    ابوالحسن نصر بن احمد بن اسماعیل سامانی (۲۹۳ تا ۳۳۱ ه‍.ق.) امیر سامانی بود.
    پس از کشته شدن امیر احمد بن اسماعیل سامانی پسر هشت‌سالهٔ او نصر بن احمد را بر گردن گرفته می‌بردند تا مردم با او بیعت کنند. نصر ترسید و گفت: «شما می‌خواهید که مرا هم‌چون پدرم بکشید.» گفتند: «نه، ما می‌خواهیم که ترا به‌جای پدرت بنشانیم.» مردم ماوراءالنهر چشم امید به اسحاق، عموی نصر، دوخته بودند، ولی مردم بخارا علی‌رغم همهٔ مخالفت‌ها، نصر را به‌جای پدرش نشاندند.

    نوح یکم سامانی

    نوح یکم سامانی (نوح بن نصر) معروف به امیر حمید (۳۴۳ – ۳۳۱ ه‍.ق.) از پادشاهان سامانی بود.

    عبدالملک یکم سامانی

    عبدالملک یکم سامانی (عبدالملک بن نوح) معروف به امیر رشید (۳۵۰ – ۳۴۳ ه‍.ق.) از پادشاهان سامانی بود.

    نوح دوم سامانی

    نوح دوم سامانی (نوح بن منصور) معروف به امیر رضی (۳۸۷ – ۳۶۵ ه‍.ق.) از پادشاهان سامانی بود.

    منصور یکم سامانی

    منصور یکم سامانی (منصور بن نوح) معروف به امیر سدید (۳۶۵ – ۳۵۰ ه‍.ق.) از پادشاهان سامانی بود.


    عبدالملک یکم سامانی


    عبدالملک یکم سامانی (عبدالملک بن نوح) معروف به امیر رشید (۳۵۰ – ۳۴۳ ه‍.ق.) از پادشاهان سامانی بود.

  4. #14

    پیش فرض

    ***زیاریان***


    مرداویج زیاری

    مردآویج یکی از سرداران بزرگ‌ تاریخ ایران بشمار میرود. وی حدود یکقرن پس از سرکوبی جنبشهای ایرانیان نظیر جنبش سرخ جامگان و جنبش سپیدجامگان، فرماندهی تیره‌های گیل و دیلم را بدست گرفت و با در هم شکستن قشون المقتدر، خلیفه عباسی، فرمانروایی دودمان ایرانی زیار را از طبرستان در شمال تا خوزستان در جنوب برپا ساخت.
    مردآویج در پی گشودن اصفهان دستور داد، تاج و تخت زرین پادشاهی برای وی ساخته شود و خواستار شد که تاج پادشاهی وی همانند تاج خسرو انوشیروان، شاهنشاه ایران ساسانی باشد. مردآویج همچنین فرمان داد تا تختگاه تیسفون یا همان ساختمان معروف به طاق کسری برای برگزاری جشن پادشاهی وی به شکل نخست خود بازسازی شود. کار دیگر مردآویج تلاش وی برای برپایی پرشکوه جشن سده بود.

    قابوس وشمگیر

    ابوالحسن قابوس بن وشمگیر بن زیار ملقب به شمس المعالی، از امیران سلسلسهٔ زیاری، شاعر و خوش‌نویس.
    در ۳۶۷ ه.ق. پس از برادرش بیستون بن وشمگیر در گرگان(جرجان) به تخت نشست. در همین سال رکن الدوله از امیر آل‌بویه نیز درگذشت و سرزمین‌های تحت حکومت او میان سه پسرش عضدالدوله و مویدالدوله و فخرالدوله تقسیم شد. عضدالدوله و مویدالدوله با فخرالدوله اختلاف پیدا کردند و بین آن‌ها جنگ درگرفت فخرالدوله به طبرستان گریخت و به وی که شوهر خاله او بود پناه برد. عضدالدوله و مویدالدوله به قابوس پیغام فرستادند که فخرالدوله را به ایشان تحویل دهد. قابوس نپذیرفت و عضدالدوله به تبرستان(طبرستان) و گرگان لشکرکشی کرد اما قابوس تاب مقاومت نداشت و در جنگی کوتاه مدت در نزدیکی استرآباد شکست خورد و در ۳۷۱ ه.ق. پس از چهار سال حکمرانی از حکومت معزول و با فخرالدوله به خراسان گریختند. در حدود ۱۸ سال (۳۷۱ - ۳۸۸) از حکومت محروم بود و در خراسان در پناه آل سامان زندگی می‌کرد. در تحولات بعدی و با مرگ عضدالدوله و سپس فخرالدوله و ضعیف شدند حکومت آل بویه او با کمک یاران دیلمی و طبری خود به گرگان حمله کرد و توانست گرگان را از آل‌بویه پس بگیرد و مجدداً در ۳۸۸ ه.ق. به تخت بنشیند. او تا سال ۴۰۳ ه.ق. حکومت کرد و دامنه متصرفات خود را از سوی مغرب گسترش داد.

    وشمگیر
    بیستون پسر وشمگیر
    منوچهر پسر قابوس
    انوشیروان پسر منوچهر

  5. #15

    پیش فرض

    ***غزنویان***

    سلطان محمود غزنوی



    محمود و ایاز. سلطان محمود (با جامه سرخ‌رنگ) دست شیخ را می‌فشرد. ملک ایاز پشت سر شیخ ایستاده. در سمت راست نگاره، شاه عباس یکم دیده می‌شود.


    ابوالقاسم محمود بن سبکتکین

    (۳۸۹ ه.ق.-۴۲۱ ه.ق.)، ملقب به سیف‌الدوله، یمین‌الدوله و امین‌الملة و غازی و مشهور به «سلطان محمود غزنوی» پادشاه سلسله غزنویان بود. سلطان محمود که اولین پادشاه مستقل و بزرگ‌ترین فرد خاندان غزنوی است. به دلیری و بی‌باکی و کثرت فتوحات و شکوه دربار در تاریخ اسلام بسیار مشهور شده مخصوصاً غزوات او در هند و غنایمی که از آنجا آورده‌است.
    او در سال ۳۶۰ ه‍. ق. متولد شد و در روز پنج‌شنبه ۲۳ ربیع الاخر سال ۴۲۱ ه‍. ق. در شهر غزنین به مرض سل (دق) درگذشت. پس از مرگ او را امیر ماضی خواندند. محمود بعد از مرگ ابومنصور
    ناصرالدوله سبکتکین به سال ۳۸۷ ه‍. ق. پس از غلبه بر برادرش اسماعیل به امارت رسید.

    ناصرالدین سبکتکین
    اسماعیل پسر سبکتکین
    محمد پسر محمود
    سلطان مسعود غزنوی (مسعود بن محمود)
    مودود پسر مسعود
    مسعود دوم پسر مودود
    علی پسر مسعود
    عبدالرشید پسر محمود
    طغرل غاصب
    فرخزاد پسر مسعود
    ابراهیم پسر مسعود
    مسعود سوم پسر ابراهیم
    شیرزاد پسر مسعود
    ارسلانشاه پسر مسعود
    بهرامشاه پسر مسعود
    خسروشاه پسر بهرامشاه
    خسرو ملک پسر خسروشاه

  6. #16

    پیش فرض

    ***سلجوقیان***



    طغرل بیک

    یکی از ترکان سلجوقی و در جست و جوی چراگاه مناسب بود و کم کم از ماورانهر وارد ایران و خراسان شد.
    ابتدا سلطان مسعود غزنوی به مخالفت با او پرداخت اما چون سرگرم جنگ در جاهای دیگر-از جمله هندوستان- بود در جنگ دندانقان از طغرل شکست خورد و غزنویان برای همیشه برچیده شدند.در عصر وی کشاورزی رونق یافت و همچنین ایران به بزرگترین حد خود پس از اسلام رسید.
    پس از مرگ طغرل برادرزاده اش آلب ارسلان به سلطنت رسید


    آلپ ارسلان


    آلپ ارسلان دومین شاه از سلسله سلجوقی در ایران است. سلجوقیان نسب به سلجوق نامی می برند که یکی از خوانین ترکان در ماوراءالنهر و بخارا بوده است.
    او بعد از اسلام آوردن نام خود را به محمد تغییر داد و به‌خاطر شجاعت‌هایی که نشان داد لقب «آلپ ارسلان» گرفت که در ترکی به معنای «شیر شجاع» است. او پس از پدرش داود حاکم خراسان شد و پس از عمویش طغرل به سلطنت رسید. در زمان تسلط او بر ایران ترکان وسعت قلمرو خود را به حد ایران دوره ساسانی رساندند و بغداد را نیز که مرکز خلافت عباسی بود در اختیار گرفتند. آلپ ارسلان داماد طغرل بود و پس از وی حکومت را به دست گرفت و به بسیاری نقاط لشکر کشید که یکی از آنها قلمرو دولت بیزانس در آسیای صغیر بود که در نهایت در جنگ ملازگرد بر آنها ظفر یافت و این حادثه آسیای صغیر را به قلمرو ترکان تبدیل نمود و زبان و رسوم اهالی آنرا دگرگون ساخت. سلجوقیان بعدها تا حملات صلیبیون نیز در ترکیه دوام آوردند ولی در نهایت مقهور ترکان عثمانی شدند.

    ملکشاه

    ملکشاه در اصل فرزند آلب ارسلان برادرزاده طغرل(که طغدل بنیان گزار سلسله سلجوقی است) است.در زمان وی ایران به بزرگترین دوره پس از اسلام تبدیل گشت.
    با روی کار آمدن ملکشاه ایران در جنگ با رومیان پیروز شد و همچنین در شرق نیز فتوحاتی داشت.با این افتخارات بزرگ ایران با چین همسایه شد و از شرق تا دریای مدیترانه پیش رفت.



    برکیارق
    سنجر
    محمود

  7. #17

    پیش فرض

    ***خوارزمشاهیان***



    سلطان محمد خوارزمشاه


    سلطان محمد فردی بزدل بود او با اولین حمله ی مغول ها فرار کرد . او در موقعی که باید جلوی حاکو اترار را میگرفت نگرفت


    جلال الدین منکبرنی


    جلال الدین منکبرنی (مینکبرنی). لقب جلال‌الدين خوارزمشاه (۶۱۷ تا ۶۲۸ ه‍ . ق.) آخرين پادشاه سلسلهٔ خوارزمشاهیان. سلطان جلال‌الدين منکبرنی فرزند ارشد سلطان محمد خوارزمشاه هنگام فرار از سلطان محمد از سپاهيان چنگیز، همراه پدر بود، محمد در جزيرهٔ آبسکون وى را به جانشينى نامزد كرد و دو برادر او را به قبول حكم او مأمور ساخت. پس از مرگ محمد برادران، در صدد قتل جلال‌الدين برآمدند. وى به خراسان گريخت و از آنجا به هرات رفت. جلال‌الدين تا سال ۶۲۸ ه‍ . ق. كه سال قتل اوست پيوسته با مغولان و پادشاهان ايران و نيز خليفه و ملكهٔ گرجستان در حال جنگ و گريز بود. در ۲۸ رمضان ۶۲۷ از سلطان علاءالدين کيقباد از سلاجقهٔ روم در نزديكى ارزنجان شكست خورد و به آذربايجان گريخت و لشكريان خود را به دشت مغان به استراحت فرستاد و خود به عياشى و شرابخوارى پرداخت و چون شنيد كه مغول از طريق زنجان عازم آذربايجان‌اند ديگر دير شده بود و نتوانست خود را به لشكريان برساند مغول بر سر او تاختند. وى به كنار ارس گريخت و از آنجا به ارومیه رفت تا از ملوك آن سامان كمك گيرد اما كسى او را يارى نكرد. در نزديكى دیاربکر مغولان بر سر او ريختند ولى او جان به در برد و به میافارقین فرار كرد و در نيمهٔ شوال ۶۲۸ در كوههاى اطراف آن شهر به دست جمعى از كردان به قتل رسيد.


    قطب الدین محمد

    علاء الدین اتسز

    جلال الدین سلطانشاه

    علاء الدین تکش

  8. #18

    پیش فرض

    ***ایلخانان***



    هولاکوخان

    هولاکوخان، (متولد ۱۲۱۷؛ در گذشت ۱۲۶۵ در مراغه)، سردار و فرمانروای مغولی و نوه چنگیزخان. سال ۱۲۵۶ او موفق شد ایران را به طور قطعی فتح کند و سلسله خوارزمشاهیان را براندازد. از این گذشته، او برای اولین بار موفق شد، مقاومت اسماعیلیان در البرز را بشکند و قلعه الموت را بگیرد.

    غازان پسر ارغون

    غازان پسر ارغون پس از بایدوخان به ایلخانی مغول در ایران رسید.وی قبل از شرکت در جنگ بایدو، به تشویق امیرنوروز اسلام آورد. غازان‌خان در آغاز سلطنت تمام فرمان‌روایان و حاکمان مغول را به دین اسلام دعوت و ترغیب کرد. غازان خان تبعیت از خان مغولستان را رها کرد و سلسله ایلخانی در ایران به استقلال رسید.غازان، صدرجهان زنجانی را صاحب‌دیوان کرد و منصب امارت را به امیرنوروز بخشید.

    الجایتو
    الجایتو یا اولجایتو پس از مرگ غازان‌خان به ایلخانی مغول در ایران رسید. الجایتو نام اسلامی محمد خدابنده را برای خود برگزید.الجایتو پس از رسیدن به فرمان‌روایی،دستور به قتل آلافرنک پسر گیخاتو داد.او پسرش ابوسعید را به فرمان‌روایی خراسان فرستاد. بعد از آن رعایت قانون اسلام و یاسای غازانی را الزام کرد.الجایتو شهر سلطانیه را به وجود آورد و آن را پایتخت خوود قرار داد. گیلان را فتح کرد. الجایتو در کنار فرات، قلعه رحبه را به محاصره درآورد اما موفق به فتح آن نشد.الجایتو که نخست پیرو مذهب ابوحنیفه بود، پس از مناظره با علامه حلی و نظام‌الدین مراغه‌ای مذهب تشیع را اختیار کرد.الجایتو نخست دستور داد که نام ابوبکر،عمر و عثمان از خطبه‌های نماز‌ جمعه و از سکه‌ها‌ برداشته شود.الجایتو در سن سی و پنج سالگی وفات یافت و پیکرش در سلطانیه به خاک سپرده شد.

    ابوسعید بهادرخان

    سلطان ابوسعید بهادرخان (از ۷۱۶ تا ۷۳۶ ه‍. ق.) از ایلخانان مغول و پسر الجایتو بود.

    * اباقاخان هولاکو
    * سلطان احمد تکودار بن هولاکو
    * ارغون‌خان‌ بن اباقا
    * گیخاتون بن اباقا
    * بایدوخان بن طرغان‌
    * ارپاگاون
    * موسی خان
    * محمد خان
    * ساتی بیک
    * شاه جهان ایلخانی
    * سلیمان خان
    * طغا تیمورخان

  9. #19

    پیش فرض

    ***جلایریان***


    جلایریان

    (نام‌های دیگر: ایلکانیان و آل جلایر)(۷۳۷ق/۱۳۳۶م-۸۱۴ق/۱۴۱۱م) رؤسای یک قبیله ترک بودند که در دوران فروپاشی ایلخانیان و پس از درگذشت ابوسعید بهادرخان در بخشی از ایران فروانروایی یافتند.

    جلایریان که از والیان قدرتمند اواخر دوران ایلخانیان بودند که بر عراق و آذربایجان چیرگی یافتند. فرمانروایان این دودمان بر این پایه‌اند:

    * شیخ حسن بزرگ (۷۳۶ق)
    * شیخ اویس بهادرخان (۷۵۷ق)
    * جلال‌الدین حسین‌خان (۷۷۶ق)
    * غیاث‌الدین سلطان احمد بهادر (۷۸۳ق)
    * شاه محمود (۸۱۴-۸۱۳ق)

  10. #20

    پیش فرض

    ***مظفریان (آل مظفر)***


    آل مظفر سلسله‌ای بود که در قرن هشتم هجری بر برخی مناطق کرمان و فارس حکومت می‌کرد.

    سرسلسله این دودمان امیر مبارزالدّین محمد بود. اجداد او از اهالی خواف بودند. پدر او که امیر مظفر نام داشت نزد پادشاهان مغول به مراتب بالایی رسید. پس از مرگ پدر، امیر مبارزالدین محمد مورد توجه سلطان ابوسعید قرار گرفت و منصب پدر را به انضمام فرمانروایی یزد یافت. پس از ابوسعید که مغولها ضعیف شدند، امیر مبارزالدین به فکر استقلال و جهانگشاهی افتاد. بنابراین در سال ۷۴۱ کرمان و در ۷۵۴ شیراز را به متصرفات خود افزود و شیخ ابواسحاق اینجو فرمانروای شیراز را که سرداری لایق و دانشمند بود به قتل رسانید.

    مبارزالدین به دلیل تندروی‌هایی که می‌کرد سرانجام به دست پسرانش شاه شجاع و شاه منصور و برادرزاده و دامادش شاه سلطان اسیر و کور گردیده و سپس در سال ۷۶۵ از دنیا رفت. پس از او فرزندش شاه شجاع به پادشاهی رسید و مشهور است که وی استبداد پدرش را از میان برداشت.

    دیگر پادشاهان این دودمان زین‌العابدین آل مظفر و منصور مظفری بودند. منصور در جریان حمله تیمور لنگ به شیراز کشته شد و باقی خاندان آل مظفر نیز در قمشه به دست تیمور قتل عام شدند.

    * مبارزالدین محمد (59-718 / 58-1318)
    * شاه محمود (76-759 / 74-1358)
    * عمادالدین احمد (95-786 / 93-1384)
    * نصره الدین شاه یحیی (95-764 / 93-1363)
    * شاه شجاع
    * زین العابدین بن شاه شجاع(89-786 / 87-1384)
    * شاه منصور (95-790 / 93-1388)

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •