صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 25 , از مجموع 25

موضوع: .::. وظايف منتظران در عصر غيبت .::.

  1. #21
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    - شناختن علامت هاي ظهور آن حضرت عليه السلام

    به فرموده امام صادق عليه السلام است، در خبر عمر بن ابان كه در حديث صحيحي در كافي روايت آمده كه فرمود: علامت را بشناس، پس هرگاه آن را شناختي پيش افتادن يا تأخير كردن اين امر تو را ضرر نرساند... .

    علاوه بر اين كه ائمه طاهرين عليه السلام علامتهايي را كه خداي تعالي براي ظهور حضرت قائم عليه السلام قرار داده بيان فرموده اند، تا راستگو از دروغگو معلوم شود و در قسمتي از روايات وقوع بعضي از رويدادهاي فتنه انگيز را خبر داده اند، كه گمراهان به سبب آنها به فتنه مي افتند،

    ولي آنان كه احاديث امامان را روايت كرده اند و كساني كه از پيش وقايعي كه امامان عليه السلام خبر داده اند، شنيده و دانسته باشند، به فتنه نمي افتند و گمراه نمي شوند، زيرا كه آنها به سبب شناختن علايم بر اساس روايات رسيده از امامانشان عليه السلام راستگو را از دروغگو تشخيص مي دهند، نمي بينيد بسياري از كساني كه از دين روي تافتند و مرتد شدند و دنبال گمراه كنندگان ملحد افتادند، چه در زمان ما و چه پيش ازاين زمان ، مرتد شدن و گمراهيشان به سبب ندانستن علايم ظهور حضرت صاحب الامر عليه السلام و ويژگي هاي آن جناب بوده است؟!

    36- زيارت مشاهد رسول خدا و ائمه معصومين عليهم السلام به نيابت از مولايمان صاحب الزمان عليه السلام

    به آنچه علامه مجلسي در مزار بحار به نقل از مؤلف مزار كبير حكايت نموده، و اين است عبارت حكايت شده :

    و حضرت ابوالحسن عسكري عليه السلام زيارت كننده اي را از سوي خود به مشهد حضرت ابي عبدالله عليه السلام فرستاد، پس فرمود:
    براي خداوند جاهايي است كه دوست مي دارد در آنها دعا شود كه اجابت فرمايد، و البته حائر امام حسين عليه السلام از آنجاهاست.(1)

    37- تجديد بيعت با آن حضرت عليه السلام بعد از فرائض همه روزه و هر جمعه

    از دلايل وجوب بيعت با تمام ائمه عليهم السلام روايتي است كه در احتجاج در خطبه روز غدير روايت آمده كه رسول خدا صلي الله عليه و اله مردم را به بيعت كردن با امير المؤمنين و حسن و حسين و امامان عليهم السلام از فرزندان حسين عليه السلام امر فرمود، و عهد و پيمان به اطاعت ايشان را به مردم تلقين كرد، با اينكه امامان معاصر اهل آن زمان نبودند، و اين نبود جز به خاطر وجوب التزام مردم با دل و زبان و تعهد و پيمان محكمشان به پيروي و ياري و نثار كردن جان و مال در راه آنان و فرمانبرداري از دستورات ايشان عليهم السلام.

    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــ
    (1) بحار/ 102/ 257

  2. #22
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    - صله آن حضرت عليه السلام به وسيله مال

    به اين كه مؤمن بخشي از دارايي خود را براي امام زمانش (عج) هديه كند و هر سال به اين عمل مداومت نمايد و در اين عمل شريف، غني و فقير و حقير و شريف و مرد و زن يكسانند، الا اين كه ثروتمند به مقدار توانايي اش تكليف دارد و فقير به مقدار استطاعت خود مكلف مي گردد. خداي عزوجل فرمود:

    « لا يكلف الله نفسا إلا ما آتيها»(1)

    خداوند هيچ كس را جز به مقدار توانس تكليف نميكند


    و در روايات مقدار معيني براي مصرف مال در آن جهت شريف بيان نگرديده، چون ظاهرا اين عمل از مستحبات مؤكده اي است كه در سخنان امامان به عنوان «فريضه» از آن تعبير شده است.
    آنچه شيخ كليني در كافي به سند خود روايت آورده از حضرت ابي عبدالله امام صادق عليه السلام كه فرمود:
    «هيچ چيز نزد خداوند محبوب تر از اختصاص دادن درهم به امام عليه السلام نيست، و به درستي كه خداوند درهم را براي او (پرداخت كننده) در بهشت همچون كوه احد قرار دهد. »

    پس امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند در كتابش فرموده است:

    « من ذا الذي يقرض الله قرضا حسنا فيضاعفه له أضعافا كثيرة »

    چه كسي به خداوند وامي نيكو مي دهد تا خداوند (عوض) وام را چندين برابر ، بسيار سازد.


    امام فرمود: به خدا سوگند! كه اين در خصوص صله امام است. (3)

    39- صله شيعيان و دوستان صالح امامان عليهم السلام به وسيله مال

    بدين جهت اين عمل را بطور جداگانه ذكر كرديم كه در بعضي از نصوص وارد شده و به آن ترغيب گرديده است، چنان كه در من لا يحضره الفقيه آمده كه امام صادق عليه السلام فرمود:
    «هر كس نتواند مارا صله نمايد، بايد دوستان (شيعيان) صالح ما را صله كند كه ثواب صله ما براي او نوشته مي شود و هر كس نتواند ما را زيارت كند، صالحين از دوستانمان را ديدار نمايد ثواب زيارت ما برايش نوشته مي شود»

    40- خوشحال كردن مؤمنين

    روايتي كه در كافي از امام صادق عليه السلام آمده كه فرمود:
    « كسي از شما نپندارد كه چنان كه مؤمني را شاد و مسرور نمايد تنها او را شادمان كرده، بلكه والله ما را خوشحال ساخته بلكه سوگند به خدا رسول خدا صلي الله عليه و اله را خوشحال نموده است» (4)

    و درهمان كتاب به سند خود از امام صادق عليه السلام آمده كه فرمود:
    «هر كس مؤمني را شاد نمايد رسول خدا صلي الله عليه و اله را مسرور نموده ، و هر كس بر رسول خدا صلي الله عليه و اله سرور وارد كند آن سرور را به خداوند رسانيده و همين طور است هر كه بر مؤمن اندوهي وارد كند. » (5)

    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــ
    (1) طلاق/ 7
    (2) بقره/ 245
    (3) اصول كافي / 1/ 537
    (4) اصول كافي/ 2/ 189
    (5) اصول كافي/ 2، 192

  3. #23
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    - خيرخواهي براي آن حضرت عليه السلام

    در كافي به سند صحيحي از حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام ، آمده كه :
    رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمود: خداي عزوجل به هيچ دوست خود كه جانش را به اطاعت و خيرخواهي امامش به زحمت انداخته نظر نيفكند مگر اين كه او در رفيق اعلي (دسته پيغمبران و صديقان و شهدا و صالحين كه در بهشت قرين هم باشند) با ما باشند.(1)

    42- زيارت كردن آن حضرت عليه السلام

    به وسيله توجه نمودن به آن جناب و سلام كردن بر او در هر مكان و زمان به طور عموم، و در بعضي از جاها و زمان ها به طور خاص.

    43- ديدار مؤمنين صالح و سلام كردن بر آنان

    به قصد نايل شدن به فضيلت و فيض زيارت آن حضرت و سلام كردن بر آن جناب عليه السلام .

    44- درود فرستادن بر آن حضرت عليه السلام

    اين كه درود و صلوات از اقسام دعا كردن است، پس تمام آنچه در فضيلت دعا براي آن حضرت رسيده شامل آن نيز مي شود، چون صلوات از ناحيه ما درخواست رحمت از خداوند عزوجل است، و با رحمت او امور دنيا و آخرت سامان مي گيرد.

    بنابراين هر گاه ما براي امام زمانمان عليه السلام درود فرستيم به اين كه بگوييم: «اللهم صل علي مولانا و سيدنا صاحب الزمان» يا با امثال اين عبارت صلوات بفرستيم ، اين كار طلب رحمت براي آن حضرت است در تمام اموري كه در دنيا و آخرت متعلق به او است. پس در اين خواسته ما از خداوند طلب كردن حفظ آن جناب و حفظ ياران و دوستانش از هر گونه گزند و در خواست هر گونه هم و غم از قلب مقدسش و دل دوستانش و تقاضاي تعجيل فرج و ظهورش، و موجبات خشنودي اش از جهت پيروزي بر دشمنان دين و برپاسازي كارهاي نيك و گسترش عدل در سراسر زمين، و رستگاري پيروان و مؤمنان به واسطه آن حضرت به بهشت، و ... از اقسام مختلف رحمت واسعه الهي كه به اولياي خود اختصاص داده و شماره آنها را كسي جز خودش نميداند، در اين صلوات ما نهفته است.
    از درگاه خداي تعالي خواهانيم كه ما را از ياران مولايمان صاحب الزمان عليه السلام قرار دهد و از دوستانش كه در دنيا و آخرت عنايتش را به آنان ا ختصاص مي دهد محسوب فرمايد، كه او نزديك و اجابت كننده دعااست.

    45-هديه كردن ثواب نماز به آن جناب عليه السلام

    ابو محمد صيمري حديث آورد، گفت: حديث كرد ما را ابوعبدالله احمد بن عبدالله بجلي به سندي كه به امامان عليهم السلام بالا برده كه فرمودند:

    هر كس ثواب نماز خود را براي رسول خدا و اميرالمؤمنين و اوصياي بعد از آن حضرت عليه السلام قرار دهد، خداوند ثواب نمازش را آنقدر افزايش مي دهد كه از شمارش آن نفس قطع مي گردد و پيش از آن كه روحش از بدنش برآيد به او گفته مي شود: اي فلان ! هديه تو به ما رسيد، پس امروز روز پاداش و تلافي كردن نيكي هاي تو است، دلت خوش و چشمت روشن باد به آنچه خداوند برايت مهيا فرموده، و گوارايت باد آنچه را به آن رسيدي. راوي گويد: (به امام عليه السلام) عرض كردم چگونه نمازش را هديه نمايد و چه بگويد؟ فرمود: نيت مي كند ثواب نمازش را براي رسول خدا صلي الله عليه و اله .... (2)

    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــ
    (1) اصول كافي، 1/404
    (2) جمال الاسبوع/15

  4. #24
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    - دادخواهي و توجه نمودن و عرض حاجت بر آن حضرت عليه السلام

    آن جناب فريادرس خلق است، و آن حضرت حصار محكم امت و فريادرس هر بيچاره درمانده و پناه گريختگان و نجات دهنده بيمناكان و نگهبان مصونيت خواهان است،

    در زيارت جامعه چنين آمده:

    «فاز من تمسك بكم و أمن من لجأ إليكم» .


    هر كس به شما تسمك جست رستگار و پيروز شد و هر كس به شما پناه آورد (از كج روي و بربختي هر دو سراي) ايمن گشت. (1)


    و شواهد بسيار بر اين مطلب هست، بلكه مي توان گفت: وظيفه رعيت آن است كه در مهمات و جهت دفع دشمنانشان در هر زمان به رئيس خود مراجعه كنند،


    همچنان كه همواره اين عادت و شيوه اهل ولايت و عرفان بوده است، كه شكوه ها و حوايج خود را بر امامان عليهم السلام خود عرضه مي نموندند،


    و شاهد بر اين مطلب روايتي است كه سيد اجل علي بن طاووس در كتاب كشف المحجة به نقل از كتاب رسائل شيخ اقدم محمد بن يعقوب كليني از كسي كه نامش


    را برده چنين آورده است:


    به حضرت ابوالحسن امام هادي -عليه السلام- نوشتم : شخصي مايل است حاجات خصوصي و اسراري را با امام خويش در ميان گذارد همان گونه كه دوست دارد


    با پروردگارش بازگويد، پس آن حضرت در جواب نوشت:


    اگر حاجتي داشتي، پس لب هايت را (به شكل گفتن آن) حركت بده كه همانا جواب به تو خواهد رسيد.


    47- دعوت كردن مردم به آن حضرت


    دعوت به آن حضرت عليه السلام چهار راه دارد:


    اول: دعوت كردن به وسيله حكمت علمي،
    با بيان وجوب معرفت كسي كه به سوي او دعوت مي شود و چگونگي معرفت و وسايل آن و بيان صفات و ويژگي ها و

    فضايل و نشانه هاي آن شخص حاصل مي گردد، و نيز بيان وظايف مردم نسبت به او، و ياد كردن آنچه مايه تقرب يافتن به او است، و مانند اين ها ...


    دوم: دعوت كردن به وسيله حكمت عملي،
    با مواظبت و مراقبت دعوت كننده در آنچه وظيفه اوست و در هر مرتبه از مراتب ياد شده و اهتمام ورزيدن به آنچه

    مردم را به رغبت در رعايت حقوق امام و تكميل معرفت او بر مي انگيزد حاصل مي شود، تا شخص عارف و آشناي به امام عليه السلام به اين دعوت كننده تأسي


    جويد، و شخص نادان به كنجكاوي و پرسش بپردازد. و اين گونه دعوت تأثير بسزايي در دلها مي گذارد و براي تحقق يافتن مقصود امتياز ويژه اي دارد،


    لذا امام صادق عليه السلام فرموده است:


    با غير زبانتان دعوت كننده مردم باشيد.(يعني با اعمالتان)


    سوم: دعوت كننده به وسيله موعظه نيكو،
    با نصيحت و ترغيب و هشدار و بيان آنچه بر شناخت حجت و رعايت حقوق او از ثواب ها مترتب مي شود و آنچه بر

    نشناختن او واگذاردن پيروي از او و سهل انگاري در اداي حقوقش از گرفتاري و عقوبت ها پيش مي آيد و امثال اين ها ...


    چهارم : مناظره به بهترين وجه ،
    از امام صادق عليه السلام روايت آمده كه : يعني به وسيله قرآن .

    و از امام حسن عسكري عليه السلام روايتي آمده كه حاصلش اين است :


    اين مجادله به وسيله دليل و برهان است، بي آنكه حقي را رد كني يا باطلي را مدعي شوي. (2)



    -----------------------------------------------------

    (1)بحار الانوار/ 102/ 130
    (2) تفسير البرهان/ 3، 253/ ح2

  5. #25
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    - عالم بايد علمش را آشكار كند

    در كافي از پيغبر اكرم -صلي الله عليه و اله- آمده كه فرمودند:

    هرگاه بدعت ها در امت من ظاهر شد، پس بايد كه عالم ، دانش خود را آشكار نمايد، و هر كس اين كار را نكند لعنت خدا بر او باد،(1)

    و در همان كتاب به سند صحيحي از امام صادق عليه السلام آمده كه فرمود: رسول خدا -صلي الله عليه و اله - فرمودند :

    هرگاه اهل ترديد و بدعت را پس از من ديديد، بيزاري خود را از آنان اظهار كنيد، و بسيار آنان را ناسزا بگوييد و بدگويي كنيد، كارهاي زشتي به آنها نسبت دهيد تا به طمع ايجاد فتنه و فساد در اسلام نيفتند، و مردم از آنان بر حذر بمانند تا بدعت هايشان را ياد نگيرند. خداوند در برابر اين كار براي شما حسنات مي نويسد و به سبب آن درجات شما را در آخرت بالا مي برد.(2)


    (اين در صورتي است كه از صدمه ديدن ايمن باشد، وگرنه تكليف او تقيه است. )



    49- تقيه كردن از اشرار و مخفي داشتن راز از اغيار


    در كافي به سند صحيحي از حضرت ابي عبدالله امام صادق عليه السلام آمده كه درباره فرموده خداي -عزوجل-: "اولئك يؤتون أجرهم مرتين بما صبروا" (3) ، آنان به خاطر صبري كه كردند پاداششان دو برابر داده مي شود.

    فرمود:به خاطر صبري كه بر تقيه كردند "و يدرؤون بالحسنة السيئة" ؛ و با حسنه بدي را دفع مي نمايند.

    فرمود: حسنه ، تقيه است و بدي فاش ساختن. (4)

    در همان كتاب در خبر صحيحي از آن حضرت عليه السلام آمده كه فرمود:

    " تقيه سپر مؤمن و تقيه پناهگاه مؤمن است و هر كس را كه تقيه نيست ايمان ندارد، همانا حديثي از احاديث ما به بنده اي مي رسد پس خداي عزوجل را بين خود و خدا با آن حديث دينداري مي نمايد، و مايه عزت او در دنيا و نور او در آخرت مي گردد. و بنده ديگر حديثي از احاديث ما به او مي رسد، پس او آن حديث را فاش مي سازد، و مايه خواري او در دنيا مي شود، و خداي عزوجل آن نور را از او مي گيرد. (5)




    -----------------------------------------------------

    (1) اصول كافي، 1/ 54
    (2) اصول كافي، 2/ 375
    (3) سوره قصص، آيه 54
    (4) اصول كافي، 2/217
    (5) اصول كافي، 2/ 221

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •