چقدر سخت است که لبریز باشی از گفتن ولی در هیچ سویت محرم نباشدنویسنده متن:mehdi_golden
که دل تنگ است، دلش سنگ است و تنهایی و هیچ سویت یار نباشد
چه سخت گفتن، چه سخت رفتن، چه ها کردن ز غم خوردن
چه تشنه در پی اش گشتن، چه آواره سفر کردن
چه بیگانه گذر کردن ز این دالان، ز این دنیای تو در تو
و باز تنهایی محض و غریبانه قلم بستن به این افکار پر تردید
و من تنها در این کنج اطاق خلوت تاریک
در این بی رحمی تاریخ
در این بیداد ساعت ها
در این نحضی باور ها
پر از ناگفته های پر صدایم من