در مورد رقیه بنت ا لحسین(ع) به لحاظ اسناد تاریخی اختلاف نظر هایی

وجود دارد .

البته باید یاد آور شوم که در غالب موضوعات تاریخی که ساده ترین آنها زمان

فوت یا شهادت اشخاص و حتی امامان شیعه نیز می باشد اختلاف نظر

هایی وجود دارد که نباید آنها را شاهدی بر غیر معتبر بودن انها دانست.

متأسفانه برخی که چندان به منابع تاریخی و تاریخ نگاری آشنا نیستند با

ملاحظه این اختلاف نظر ها بلا فاصله نتیجه می گیرند که احتمالا اصل

موضوع مجعول و غیر معتبر است.

در مورد شخصیت حضرت رقیه به لحاظ اسناد تاریخی نهایتا دو اشکال قابل

طرح می باشد. اول اینکه در منابع قبل از قرن ششم و هفتم اسمی از

ایشان نیامده است و ثانیا اینکه مرقد ایشان در دمشق به احتمال مربوط به

رقیه بنت علی بن ابی طالب(ع) می باشد.


در مورد اشکال دوم گرچه شواهدی از جمله نزدیکی محل شهادت به مرقد

و .... دال بر انتساب این مرقد به رقیه بنت حسین بن علی(ع) می باشد اما

باز هم انتساب این مرقد یا مرقدی دیگر ضرری به اصل وجود این دردانه برای

امام حسین (ع) نخواهد زد.

در مورد یافت نشدن اسنادی پیش از قرن ششم مبنی بر وجود دختری به

نام رقیه برای امام حسین (ع) باز نمی توان آن را ایرادی کافی برای زیر سوال

بردن چنین شخصیتی دانست. چراکه به وجود علم ما به از بین رفتن بسیاری

از منابع تاریخی به خصوص منابع شیعی در مقاطع مختلف تاریخی نمی توان

متوقع بود که بتوان در هر موضوع تاریخی سلسله اسناد و مدارک تاریخی را

تا متن واقعه بازیابی نمود. از این رو می توان به منابع متأخر تری که قابل

اعتماد اند و ممکن است به منابعی دسترسی داشته اند که ما از انها

محروم هستیم ، اکتفا نمود.

کتاب ستاره درخشان شام و معالی السبطین ج2 ص173-170منبع

مناسبی برای شناسایی شخصیت اجتماعی و تاریخی رقیه بنت الحسین

(ع) می باشد.

البته همیشه و در طول مقاطع تاریخی هدف و انگیزه اصلی ما عرض ارادت و

مودت و عمل به دستور پیامبر(ص) و قرآن کریم نسبت به اهل بیت(ع) بوده و

هست. و در فرض عدم اثبات تاریخی یک چنین شخصیتی ، باز از احترام و

علاقه ما نسبت به این خاندان که لاله زاری از ذریه پیامبر(ص) می باشند

نخواهد کاست. چرکه کتابها و کاغذ ها همیشه عاجز از بیان حقیقت ها بوده

اند. و اهل بیت (ع)، امام حسین(ع) و حرکت نجات بخشش حقیقتی است

که خورشید تابان در کنار آن سوسو می زند