نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: علت غيبت

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    Smile علت غيبت

    در نامه مبارك حضرت ولى عصر(ع) به شيخ مفيد، علت غيبت و طولانى شدن آن چنين آمده است: فما يحسبنا عَنهُم الا ، ما يتصل بنا مما نکرهه ولا نوثره منهم (1)

    بايد بدانند كه جز برخى رفتارهاى ناشايسته آنان كه ناخوشايند ما است و ما آن عملكرد را زيبنده شيعيان نمى دانيم، عامل ديگرى ما را از آنان دور نمى دارد.

    حقيقت اين است كه انبوهى از روايات به صراحت، بيان گر اين است كه تمام اعمال ما، در عصر هر امام و پيشوايى از پيشوايان معصوم در هفته دوبار، در روزهاى دوشنبه و پنج شنبه به امام راستين جامعه ارائه مى شود از اين رو طبيعى است كه امام نمى پسندد كه شيعه او به راه انحراف و اشتباه وگناه آلوده شود و همين آلودگى به گناه است كه توفيق تشرف را از آنان سلب و آنان را از افتخار ديدار محروم مى سازد.

    در همان نامه حضرت به شيخ مفيد آمده است كه اگر پيروان و شيعيان ما- كه خدا آنان را در فرمانبردارى خويش توفيق ارزانى شان دارد- به راستى در راه وفاى به عهد و پيمانى كه بر دوش دارند، همدل و يك صدا بودند، هرگز سعادت ديدار ما از آنان به تأخير نمى افتاد.

    به راستى او غيبت نكرده است، ما ففلت كرد ه ايم. هر چه هست از ماست و بايد علَت غيبت را در خويش و رفتارمان جست و جوكنيم.

    ================
    1. بحارالانوارج 53 ص 176.


    امام صادق(ع) فرمود : موضوع غيبت سرَى است از اسرار خداوند و غيبى است از غيوب الهى، چون خدا را حكيم مى دانيم بايد اعتراف كنم كه كارهايش از روى حكمت صادر مى شود گرچه تفصيلش براى ما مجهول باشد . (1)

    از اين حديث به خوبى آشکار مى شود كه علت و فلسفه اصلى غيبت، جزء اسرار الهى است و جز ائمه اطهار(ع) كسى نمى داند آن ها هم مأذون به بازگوكردن آن نبودند. ولى در پاره اى روايات (2)

    بعضى از حكمت هاى آن بيان شده كه به آن ها اشاره مى كنيم:

    1. آزمايش وامتحان : امام موسى بن جعفر(ع) مى فرمايد: براى صاحب الامر ناچار غيبتى خواهد بود، به طورى كه گروهى از مؤمنين از عقيده برمى گردند. خدا به وسيله غيبت، بندگانش را امتحان مى كند. (3)

    2. بيعت نکردن با ستمکاران : على بن موسى الرضا(ع) فرمود: گويا شيعيانم را مى بينم كه هنگام مرگ سومين فرزندم (4) امام عسكرى (ع) در جست و جوى امام خود همه جا را مى گردند، اما او را نمى يابند. عرض كردم براى چه؟ فرمود: براى اين كه امامشان غايب مى شود. عرض كردم چرا غايب مى شود فرمود: براى اين كه وقتى با شمشير قيام كرد، بيعت احدى درگردنش نباشد. (5)

    3. نجات از قتل : زراره از امام باقر(ع) نقل مى كندكه آن حضرت فرمود: قائم بايد غايب شود، عرض كردم چرا؟ فرمود: ازكشته شدن مى ترسد ... (6)

    4. آمادگي پذيرش : كيما براى تحقق يك انقلاب همه جانبه در سطح جهان، علاوه بر وجود رهبرى شايسته، آمادگى عمومى نيز لازم است.

    ==================
    1. بحارالانوارج 52ص 91
    2. بحارالانوارج 52 باب علة الغيبة.
    3. بحارالانوار ج 52 ص 3 1 1 .
    4. بحارالانوارج51 ص 52 1.
    5. همان
    6. مهدى انفلايى بزرگ آيت الله مكارم شيرازى، ص240.


    امتحانِ درجه تسليم در برابر اراده خدا

    امام صادق (عليه السلام) فرمودند: «إنّ وجه الحكمة فى ذلك لاينكشف اِلاّ بعد ظهوره، كما لا ينكشف وجه الحكمة لما اتاه الخضر من خرق السفينة، و قتل الغلام و اقامة الجدار لموسى(عليه السلام) اِلاّ وقت افتراقهما.»( 1)
    «وجه حكمتى كه در غيبت حضرت مهدى(عليه السلام) هست جز بعد از ظهورش، معلوم نمى گردد. چنانكه وجه حكمتى كه در افعال حضرت خضر بود نسبت به سوراخ كردن كشتى و كشتن پسرك و برپا داشتن ديوار نيمه خراب، براى حضرت موسى(عليه السلام) جز در وقت جدا شدن آن دو ظاهر نگشت.»

    ذكر جريان ملاقات حضرت خضر(عليه السلام) و حضرت موسى(عليه السلام) در كلام امام صادق(عليه السلام)، اشاره به اين نكته دارد كه مأموريت حضرت موسى(عليه السلام)از جانب خدا، براى درك حضور و همراهىِ حضرت خضر(عليه السلام)، به منظور آزمايش ميزان تحمّل او در برابر امور ناشناخته و درجه تسليم او در مقابل حكمت هاى پوشيده هستى، صورت گرفت.
    غيبت حضرت مهدى(عليه السلام) نيز مى تواند صدها حكمت پنهان داشته باشد كه جز در موقع ظهور آن حضرت روشن نمى شوند. آنچه مطلوب است تسليم در برابر اراده الهى است كه اين غيبت را تقدير فرموده است.

    ==================
    1ـ كمال الدين، ج 2، باب 44، ح 11، ص 482.


    جريان سنّت الهى

    امام صادق (عليه السلام) فرمود: «وجه الحكمة فى غيبته، وجه الحكمة فى غيبات من تقدّمه من حجج اللّه تعالى ذكره».( 1 )
    وجه حكمت در غيبت او، همان وجه حكمت در غيبت هايى است كه توسط حجّت هاى الهى پيش از او صورت گرفته، به عبارت ديگر مى توان وجه غيبت حضرت مهدى (عليه السلام) را استمرار همان سنّت حكيمانه اى دانست كه در ادوار گذشته تاريخ به غيبت بسيارى از انبياء و اولياء انجاميده است. چنانكه باز هم امام صادق(عليه السلام) فرمود: «إنّ سنن الانبياء(عليهم السلام)بما وقع بهم من الغيبات حادثة فى القائم منّا اهل البيت حذوالنّعل بالنّعل و القذّة بالقذّة».( 2 )
    «سنت هاى پيامبران نسبت به غيبت هايى كه براى شان پيش آمد، همگى به طور تمام و كمال در مورد قائم ما اهل بيت، اتفاق مى افتد.»

    =================
    1 ـ بحار الانوار ج 52 صفه 91 به نقل از علل الشرايع.
    2 ـ كمال الدين ج 2 باب 33 حديث 31 صفحه 345.


    آزمايش مؤمنان به سختى ها و شدايد روزگار


    امام صادق (عليه السلام) فرمود: «إنّ لصاحب هذاالامر غيبةً، المتمسّك فيها بدينه كالخارط للقتاد».( 1 )
    «صاحب اين امر ـ حضرت مهدى (عليه السلام) ـ غيبتى دارد كه در آن، هركس بخواهد دينش را حفظ كند مانند كسى است كه بخواهد با كشيدن دست بر شاخه اى خار، آن را از خار برى سازد.»
    امام كاظم (عليه السلام) فرمود: «إنما هى محنةٌ من اللّه عزّوجلّ امتحن اللّه بها خلقه».( 2)
    «به يقين، غيبت مهدى (عليه السلام)، امتحانى از جانب خداست كه بندگانش را به آن مى آزمايد. و امام صادق (عليه السلام) فرمود: نه به خدا قيام نخواهد كرد مگر غربال شويد، مگر در امتحانات، تصفيه شويد مگر نيك و بدتان از هم جدا شوند.»( 3 )

    ================
    1 ـ كمال الدين باب 33 ص 346.
    2 ـ اصول كافى كتاب الحجّة ج 2 صفحه 133.
    3 ـ مدرك پيشين صفحه 196 حديث 6 با تلخيص.



  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    الطاف خفيّه پروردگار

    الف) خداى تبارك و تعالى به دنبال امتحانى طولانى در كيفيت برخورد مسلمانان با اولياى الهى وجود شريف حضرت مهدى(عليه السلام) را، در پس پرده غيبت قرار داد. از آن رو كه مى دانست اگر در چنين شرايطى او را ظاهر گرداند، از اكثر مردم، تعدّيات و تجاوزات مختلفى در حق او صورت خواهد گرفت كه به موجب آن، مستحق عقوبات الهى خواهند شد. پس ولىّ خود را از ديدگان مردم پنهان داشت تا بدين وسيله وجود و حضور او كه چشمه رحمت است، مايه نقمت نگردد.(1 )

    ب) ابراهيم كرخى گويد به امام صادق(عليه السلام) عرض كردم: خدا امرتان را اصلاح كند، آيا على(عليه السلام) در دين خداى عزّوجلّ قوى نبود؟ فرمود: «چرا».
    گفتم: پس چگونه مخالفين بر او غلبه يافتند و چرا آنان را دفع نكرد و چه چيزى او را باز داشت؟
    فرمود: «آيه اى در كتاب خدا مانع او شد.» پرسيدم: چه آيه اى؟
    فرمود: «قول خداوند عزّوجلّ: «لوتزيّلوالعذّبنا الذين كفروا منهم عذاباً اليماً».( 2 )
    «اگر مؤمنان و كافران از هم جدا مى شدند، كافران را به عذابى دردناك دچار مى كرديم».
    به موجب اين آيه، خداوند در اصلاب مردم كافر و منافق وديعت هايى دارد كه همان فرزندان صالح هستند و از نسل آنان پديد مى آيند، از اين رو على(عليه السلام) آن پدران را نمى كشت تا آنكه وديعت هاى الهى خارج شوند. بعد از خروج آن ودايع بود كه بر هركس از آنان غلبه مى يافت او را مى كشت. و چنين است قائم ما اهل البيت كه ظهور نمى كند تا آنكه همه نسلهاى پاك و مؤمن كه وديعت هاى خدايند، ظاهر شوند. آن زمان است كه ظهور مى كند و بر هركس غلبه يابد مى كشد.»( 3 )

    ج) امام صادق (عليه السلام) فرمود: «يا عمار الصدقة و اللّه فى السر افضل من الصدقة فى العلانية و كذلك عبادتكم فى السر مع امامكم المستتر فى دولة الباطل افضل، لخوفكم من عدوكم فى دولة الباطل».( 4 )
    «اى عمار! همچنانكه صدقه پنهانى بهتر از صدقه آشكار است، عبادت پنهانى شما در دولت باطل در حالى كه امام تان پنهان و مستور باشد، افضل و داراى ثواب بيشتر است، به خاطر ترسى كه شما در دولت باطل از دشمنان تان داريد.

    پی نوشتها :
    ========
    1 ـ نقل با تصرف از كلام شيخ صدوق رحمة اللّه ـ كمال الدين جلد 2 صفحه 641.
    2 ـ سوره فتح، آيه 25.
    3 ـ مدرك پيشين ص 642.
    4ـ مدرك پيشين ص 646.



    گناهان و عدم آمادگى مردم

    حضرت مهدى (عليه السلام) در بيان كيفيت بهره بردن از وجود ايشان در دوران غيبت مى فرمايند: «و امّا وجه الانتفاع بى فى غيبتى فكالانتفاع بالشمس اذا غيّبها عن الابصار السحاب».( 1 )
    «امّا چگونگى بهرهورى از من در دوران غيبتم چونان بهره بردن از خورشيد است زمانى كه ابرها آن را از ديدگان، مستور مى دارند.»

    طبق اين كلام شريف، وجه غيبت خورشيد را بايد در وجود ابرها جستجو كرد. خورشيد به خودى خود عين ظهور است و يكسره نور افشانى و درخشش دارد. اين ابرها هستند كه چهره جان فروز آن را از ديدگان مخفى مى كنند. و بدين گونه است نهانى آخرين خورشيد ولايت و امامت حضرت مهدى (عليه السلام) كه در ذات خويش جز مهربانى و لطف و عنايت نسبت به عباد اللّه ندارد. امّا مردم با گناهان خود و با عدم آمادگى براى قبول حكومت الهى او، سبب پنهان ماندن او در پس پرده هاى سياه ابر غيبت مى باشند. چنين است كه شيخ طوسى (رحمة اللّه عليه) مى فرمايد:
    «امّا سبب غيبت امام دوازدهم(عليه السلام) ممكن نيست كه از جانب خداى سبحان و يا از جانب خود آن حضرت باشد، بلكه از طرف مردم و مكلفين است و جهت آن غلبه خوف ـ از نابودى حق ـ و مطيع نبودن مردم نسبت به اوست و هر موقع كه اين سبب زائل شود و مردم در اطاعت او بكوشند، و تسليم او باشند، ظهور واجب مى شود.»( 2 )

    1 ـ بحارالانوار ج 52 صفحه 92 حديث 7 ـ احتجاج صفحه 263.
    2 ـ كتاب الغيبه.

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •