صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14

موضوع: زخم عشق(خیلی زیباست تقدیم به عاشقا(چه دختر و چه پسر))

  1. #1
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    Icon100 زخم عشق(خیلی زیباست تقدیم به عاشقا(چه دختر و چه پسر))

    تقدیم به عاشقا(چه دختر و چه پسر)اونایی که بارهاتوسط معشوقشون دست پس خوردن،ولی دست بردار عشقشون نیستن!


    ای که کنج قفسی خانه گزیدی ! از بهر چه چون مار در این گوشه خزیدی؟
    گفتم که نشو در پی او زود روانه این خانه به دوشی ز چه محبوب گزیدی؟
    پرتاب شدی با خم ابروی کمانش صد بار شکستی لب خود را نگزیدی
    هرچند صباحی شدش او کاسه دستت می خوش بنمودت قدحی،خوب ندیدی
    باشد که شبی چون دل من رخت ببند مهمان نکند در حرمش عشق،مدیدی!
    رو در پی یاری که دلش عشق بخواهد روزی بزند بر دل تو زخم شدیدی
    هر چند که"سامان" نشد این عشق الهی معشوق نیامد تو به عشقت نرسیدی

  2. #2
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/12/25
    محل سکونت
    به قول سهراب : هر كحا باشم آسمان مال من است
    نوشته ها
    334

    پیش فرض

    عشق ؛ به زخم که برسد ، سکوت می شود
    زخم که عمیق شود ، بیداریِ دل ، درد دارد !
    من
    در این بغض های هر لحظه
    در این دلتنگی های مدام
    در این آشفتگی های دقایقم
    دارم
    سکوت
    می شوم
    با من از عشق چیزی بگو
    پیش تر از آنکه زخم هایم عمیق شود…!

  3. #3
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    بغض هست...

    درد هست...
    اما...چه بگویم وقتی نه در آرزوهایت حرفی از رویای با من بودن است
    نه در روزهایت تلاش ِ داشتنه همیشگی ِ من!
    گمان مبر که همیشه در حوالی خوابهای تو بیدارم
    گمان مبر که همیشه عاشقانه مینویسمو می خوانمت
    عشق به زخم که برسد سکوت می شود......
    زخم که عمیق شود ، بیداریه دل ، درد دارد
    من!
    در این بغض های هر لحظه
    در این دلتنگی های مدام

    در این آشفتگی های دقایقم
    دارم

    سکوت
    می شوم
    با من از عشق چیزی بگو
    پیش تر از آنکه زخم هایم عمیق شود

  4. #4
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    چقدر تنهایی بده!!!




    مي بوسمت ميگي خداحافظ
    اين قصه از اينجا شروع مي شه
    من بغض كردم تو چشات خيسه
    دسته دوتامون داره رو مي شه
    تو سمت روياي خودت مي ري
    مي ري و من چشام و مي بندم
    ما خواستيم از هم جدا باشيم
    پس من چرا با گريه مي خندم

    مي بينمت ميري ولي ميري نمي بيني
    مي بوسمت از من ولي دستات و مي گیري
    مي بينمت مي ري ولي مي ري نمي بيني
    مي بوسمت از من ولي دستات و مي گیري







    چقد تنهايي بده بگو حال تو ام اينه
    اگه اين عشق كشته شه پاي تو ام گيره
    قول داده بودم به مرور زمان خوب شم
    يكم انصاف داشته باش نذار خورد شم
    ببين شايد الان بگي تقصيره ما نيست
    اين داستانه عشقه تو تقويم تاريخ
    ولي مگه مي شه اين همه خاطره رو گور كرد
    و بعد نشست فقط فاتحه اش رو خوند

    نه نميتونم توي كتم نميره
    مگه مي شه عشق يك شبه عقب بشينه
    بدون خاليه جات تا كه تو پرش كني
    واسه آدمي كه يك عمر تو بتش بودي
    من كه هر كاري كردم كه نري يه وقت نه
    نميدونم چرا يهو زدي به هم من
    عاشقتم اينو انكار نكن
    مثه فيلمي كه هيچ وقت اكران نشد


    تو فكر مي كردي بدون من
    دلشوره از دنياي ما ميره
    اينجا يكي همدرد من مي شه
    اونجا يكي دستات و مي گيره
    گفتي كه مي توني بري اما
    بغض تو دستات و برام رو كرد
    ما هر دو از رفتن پشيمونيم
    جون دوتامون زودتر برگرد
    جون دوتامون...

    مي بينمت ميري ولي ميري نمي بيني
    مي بوسمت از من ولي دستاتو ميگري
    مي بينمت ميري ولي ميري نمي بيني
    مي بوسمت از من ولي دستاتو ميگري





  5. #5
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    دلم میخواد!!!






    دلم می خواد دست تو رو بگیرم
    دلم می خواد توی چشات بمیرم
    بگو عزیزم بگو می شه یا نه ..
    بگو عزیزم بگو می شه یا نه
    اجازه ی یه روز تازه می خوام
    تو عاشقی ازت اجازه می خوام
    اگه بگی بمیر برات می میرم
    هر چی بگی حرفات و می پذیرم





    می خوام که چشمات و پرستش کنم
    اگه هزار بار اینو خواهش کنم
    به شوق اینکه با تو باشم خوشم
    اگه نمونی خودم و می کشم ..
    می خوام که اخمات و وا کنی
    توی چشام عشق و تماشا کنی
    چشای تو دار و ندار منه
    اگه نمونی دل من می شکنه




  6. #6
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    دلشکسته!!!




    گاهی وقتها فکر می کردم که همیشه پایان، آدم را به سمت یک آغاز می کشاند ... اما وقتی دلم شکست، وقتی صدای شکستن دلم را شنیدم ... و تا چشم گشودم دیدم، که کوه غرورم پر شده از شکسته های آیینه آینده روشن ... وقتی دیدم چگونه پا روی دلم گذاشتی، از اوجِ غرور به قعرِ دلتنگی سقوط کردم ... وقتی که بوی خاک خیس و سرمای لطیف، که از درز پنجره سکوتم، گونه دلم را ... نوازش می داد و دل سنگی احساسم با اولین بارش غربت شکست ... باور کردم که ... همیشه یک پایان انسان را سمت آغازی دیگر نمی کشاند ... گاهی باید پایان را آموخت اما بی آغازی دیگر ... گاهی باید در پایان زندگی کرد و از پشت پنجره پایان به خاطرات گذشته نگریست ... گاهی باید پشت حصارِ حسرت در خاطرات ... زمانی که دستهای دلمان را گره کورِ عشق زدیم ... و با تیغ وداع گسلاندیم، غرق شویم... باید پشت پرچین تنهایی نشست و غبار دل را با اشک شست ... و باور کرد ... پایان را، بی آغازی دیگر ..!!


  7. #7
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/12/25
    محل سکونت
    به قول سهراب : هر كحا باشم آسمان مال من است
    نوشته ها
    334

    پیش فرض


    ممنون كه تكميل كردين شعرو

  8. #8
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/12/25
    محل سکونت
    به قول سهراب : هر كحا باشم آسمان مال من است
    نوشته ها
    334

    پیش فرض

    احمد شاملو



    از زخم قلب آمان‌جان
    دختران دشت!
    دختران انتظار

    دختران امید تنگ
    در دشت بی‌کران،
    و آرزوهای بی‌کران
    در خلق‌های تنگ!
    دختران خیال آلاچیق نو
    در آلاچیق‌هایی که صد سال!-
    از زره جامه‌تان اگر بشکوفید
    باد دیوانه
    یال بلند اسب تمنا را
    آشفته کردخواهد...
    دختران رود گل‌آلود!
    دختران هزار ستون شعله به تاق بلند دود!
    دختران عشق‌های دور
    روز سکوت و کار
    شب‌های خسته‌گی!
    دختران روز
    بی‌خسته‌گی دویدن،
    شب
    سرشکسته‌گی!-
    در باغ راز و خلوت مرد کدام عشق‌-
    در رقص راهبانه‌ی شکرانه‌ی کدام
    آتش‌زدای کام
    بازوان فواره‌یی‌تان را
    خواهیدبرفراشت؟

    افسوس!
    موها، نگاه‌ها
    به‌عبث
    عطر لغات شاعر را تاریک‌می‌کنند.

    دختران رفت‌وآمد
    در دشت مه‌زده!
    دختران شرم
    شب‌نم
    افتاده‌گی
    رمه!-
    از زخم قلب آمان‌جان
    در سینه‌ی کدام شما خون چکیده‌است؟

    پستان‌تان، کدام شما
    گل‌داده در بهار بلوغ‌اش؟
    لب‌های‌تان کدام شما
    لب‌های‌تان کدام
    - بگویید!-
    - در کام او شکفته، نهان، عطر بوسه‌یی؟
    -
    شب‌های تار نم‌نم باران‌-که نیست کار-
    - اکنون کدام‌یک ز شما
    - بیدارمی‌مانید
    - در بستر خشونت نومیدی
    - در بستر فشرده‌ی دل‌تنگی
    - در بستر تفکر پردرد رازتان
    - تا یاد آن - که خشم و جسارت بود-
    - بدرخشاند
    - تا دیرگاه، شعله‌ی آتش را
    - در چشم بازتان؟
    - بین شما کدام
    - -بگویید!-
    - بین شما کدام
    - صیقل‌می‌دهید
    - سلاح آمان‌جان را
    - برای
    - روز
    - انتقام
    ویرایش توسط !ALIPOUR! : 2013/12/15 در ساعت 20:49 دلیل: شعر خوبیه بذارید بمونه

  9. #9
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط Pari * نمایش پست ها

    ممنون كه تكميل كردين شعرو
    قابل شما رونداره

  10. #10
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    خانه ای ساخته ام باماه

    پشت تاریکی شب
    یا همانجایی که نامش شهر است
    سقفی از گرد و غبار
    وحصاری پر تنهایی محض
    وچه تنها با ماه من و تاریکی شب
    از پس آسمانی پراز گرد و غباری اندوه
    به تماشای خدا می نگریم...
    به نگاهی بسته
    نه سکوتی فریاد
    نه چراغی پراز خاموشی
    راستی ...
    من وتنهایی شب چه صفایی
    دارد...!!!!!!

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •