صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 14 , از مجموع 14

موضوع: زخم عشق(خیلی زیباست تقدیم به عاشقا(چه دختر و چه پسر))

  1. #11
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    روزی پس از تمام بدی ها ٬
    روزی پس از تمام آرزوهای قشنگ من ٬
    تو از راهی به سویم آمدی که گویی آن سرش تا نا کجا آباد ادامه داشت ...
    زیبایی زندگی را به من آموختی ٬
    لطافت گل سرخ را به من یاد دادی ٬
    دوست داشتن را به من چشاندی ٬
    هنوز هم از بو کردن گل سرخ به یاد عطر تنت مست می شوم ٬
    و هنوز غروب زیبای خورشید در ساحل آرام و خاموش دلم ٬
    من را به یاد تو می اندازد ٬
    و هرگز فراموش نخواهم کرد ٬ مو های سیاه قشنگت را
    که روزی بر صورتم ٬
    چون دستی مهربان نوای لطیف دوستی می نواخت ٬
    و صدای قلبت که همیشه در گوشم طنین انداز است ٬
    با مداد رنگی روز آمدنت را نقاشی می کنم
    و جاده های رفتنت را خط خطی!
    کسی برای من مهم نیست
    بیا غلط های زندگیم را به من بگو و زیر اشتباهاتم را خط بکش
    بودنت مثل دریایی مرا در بر می گیرد
    آن جا که تو هستی ما هی ها هم نمی توانند ترا ببینند
    چه رسد به من
    وقتی تو هستی شادم
    شاده شاد
    ونبودت پر از دلهره و تشویش
    کدام صبح می آیی؟
    کدام چمدان مال توست؟
    کدام دست ترا به من می رساند؟
    بیا که درد دلم را فقط تو می فهمی
    تو را هیچ گاه نمی توانم از زندگیم پاک کنم
    چون تو پاک هستی
    می توانم تو را خط خطی کنم
    که آن وقت در زندان خط هایم برای همیشه ماندگار شوی
    بیا و اشتباهاتم را به من گوش زد کن
    بیا که محتاج آغوش گرمت هستم
    و حال آمدی و در آغوشت آروم آرومم
    آرامش در کنار تو زیباست
    دوست داشتنی ست
    عشق است
    زندگیست

  2. #12
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض




    زیباست این زندگی با تو ، فقط با تو


    زیباست لحظه های عاشقی ، با تو ، تنها در کنار تو.


    زیباست لحظه غروب ، با تو ، فقط به یاد تو.


    آن لحظه که با تو هستم،بهترین لحظه زندگی ام است


    که دلم نمیخواهد آن لحظه بگذرد.


    دلم میخواهد آن لحظه که در کنار تو هستم


    هیچگاه به پایان نرسد.


    زیباست این زندگی در کنار تو ،فقط با عشق تو ..







  3. #13
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض


    دلم برای تنهایی میسوزد چرا هیچکس او را دوست ندارد مگر او چه گناهی کرده که تنها شده
    جرم تنهایی چیست که هیچکس او را نمیخواهد دیشب تنهایی از اتاقم گذشت دنبالش دویدم ولی
    او رفته بود.تنهای تنها نیمه شب او را مرده کنار حوض خانه پیدا کردم از گریه چشمانش قرمز
    بود برایش گریستم آخر او از تنهایی مرده بود تنهایی مردو من تنها تر شدم....


  4. #14
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    آرزویی بکن ...

    گوش های خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه..

    ارزویی بکن ...

    شاید کوچکترین معجزه اش بزرگترین آرزوی تو باشد




    " بند بند وجودمــــ ـــ ـ ..

    بـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــ ـ

    با این همه بنــد

    چه قـــــ ـــ ـدر از هم دوریـــــــ ــــ ـم" ..



    چه قدر ریاضی را نمی فهمم!

    هرچه حساب می کنم

    روویِ تخته سیاهِ چشم هات

    باز کم می آورم



    فقط واسـ ـ ــه یه بار دیگـ ـه...... ،

    بزار دسـ ـتاتو بگیرم



    چشمانــــaــم را دیگـــر باز نمی کنم

    دیدن این همهــــeــــ جایِ خالی ِ" تـــ ـ ـ ــو"

    عاقبتـــــــ ــ مــaــرا ..

    یا می کشتــــ یا کـــoـــور می کنـــد ..



    آن شب ...

    که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را ...

    تماشا می کرد ...

    آن شب که شب پره ها ..

    عاشــقـــانه تر ..

    نــــور را می جســـتند ...!

    و اتاقم ..

    سرشار از عطر بوسه و ترانه بود... !

    دانستم..

    تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـانه های تاریخی...!



    خـدا را چه دیـدی ؟!

    شاید یك روز در كافه ای دنـج و خـلوت ، این كلمه ها و نوشته ها صـوت شـدند ؛

    بـرای ِ گوش هـای ِ تـو

    كه روی ِ صنـدلی ِ رو به روی ِ مـن نشسته ای ... و بـرای ِ یك بـار هم كه شـده

    ، چـای ِ تـو سـرد شـد

    بس كه خیـره مانـدی به مـن ... !



    هوایت که به سرم می زند

    دیگر در هیچ هوایی،

    نمی توانم نفس بکشم!

    عجب نفس گیر است

    هوایِ بی توئی!



    من تو را نمی سرایم !..

    تو ...

    خودت در واژه ها می نشینی ..!

    خودت قلم را وسوسه می کنی !!

    و شعر را بیدار می کنی !!



    در بدرقــــــه چشمان تو نمیتوان غربت را فراموش كرد و

    كوچــــــه سرارسر میشود از وداعی عاشقانــــه...




    حالا اشک هایم شبیه تو شده اند !


    گریه که می کنم ...


    نمی آیند ...!



    فرامـــOــوش کردنـــت

    برایـــم مثل آبـــــ ـ خوردَن بــOــود

    از هــAـمان آب هایی که می پـAـرد توی گلــــو ..




    صَـبـر كُن سـُهـرابـْــــــ ـــ !

    قایقَتـْـــــ جــــا دارد ؟! ..

    مَـن هَـم از همـهمـــه داغ ِ زمین بیــــــزارم ..



    بزرگ راهای مهندسی ساز

    ما را به هم نمی رسانند

    عشــــــــق با قوانین بیگانه است

    از بیراهه ها بـــــــیا

    برای دیدن كسی كه

    عمریست دوستت دارد!!!




صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •