صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19

موضوع: ♥ آدم و حوا و سیب عشق ♥ (قصه حضرت ادم وحوا)

  1. #1
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض ♥ آدم و حوا و سیب عشق ♥ (قصه حضرت ادم وحوا)


    ♥ عطر گیسوی حوا!


    آنگاه كه آدم و حوا از بهشت به زمين فرستاده شدند,

    حوا موهاي خود را كه در بهشت شانه كرده و بسته بود ، بازكرد.

    همانطور كه باد بر موهاي او مي وزيد , هواي معطر بهشت را كه در ميان موهاي او باقي مانده به اين سو و آنسوي عالم مي بُردو گل ها و گياهان را خوشبو مي كرد و آهوي مشك از آن گياهان خورد و نافه اش مشكين شد.

    و آنگونه بودكه بر اريكه اين گرد كوچك خاكي و سبز شكلي از موجهاي مواج انرژي بهشتي ازسرسراي عالم ملائك و بركات فيض عظيم حق تعالي ، در تلاطمي از مستي به نام و قرعه انسان دست برانداخت ونامی از جنس وامانده هاي روح پاك خالق هستي در عطري و لوايي از بهشت در زمين

    به نام و طعم عشق را شكل داد .





  2. #2
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض






    کاش
    حوای من گیسو به شانه باد می‌سپرد
    و تن به نوازش آب
    خاک پایش می‌شدم
    چون آتش می‌سوختم
    از هرم داغ نفسش
    کاش هوای من از حوا می‌گذشت
    چشمانم میزبان میهمانی نگاهش می‌شد
    و دست در دست
    گونه بر گونه
    چشم در چشم
    در آغوش هم سینه می‌ساییدیم
    کاش
    کاش
    کاش

    کاش خداوند ما، قلب در سینه ام جای نمی‌داد
    تا هر روز
    هر لحظه
    هر پلک بر هم گذاشتن و دیده گشودن
    تو بر پرده ذهنم ظاهر نمی‌شدی
    حوا
    ببین که چشمانم دم به دم

    جاری از دعای باران است



    به روایت گونه های بسیاری به مشابهت از داستان آدم و حوا برخورده و برخواهیم خورد و شاید روایت زندگی هر یک از ما انسانها قصه ای نو از آدم و حوا باشد و این سلسله تا انتها ادامه می یابد . زمانی که به دنبال مطالبی در این خصوص می گشتم به متنها و دلنوشته ها و اشعار متنوع و قابل تاملی برخوردم که متاسفانه در مبحث این ماه نخواهد گنجید و بسنده می کنم به توصیه ای جهت بازدید از سایت زیبایشعر سبز

    و امیدوارم از خواندن خاطرات آدم و حوا به روایت مارک تواین در این سایت نهایت لذت را ببرید!خاطرات آدم و حوا به روایت مارک تواین







  3. #3
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام:  1387214572341.jpg
مشاهده: 5642
حجم:  8.8 کیلوبایت


    حوا...!




    حوا دستش را بر بازوان آدم فشار داد و او را به سمت خود کشید و در گوشش به نجوا گفت: بیا برویم..بیا ..زیاد دور نیست...و آدم خود را در چشمهای حوا رها کرد و گفت آخر..آخر.. میترسم.. افسون در چشمهای روشن حوا جاری شد و ترس ارام آرام جایش را بزرگوارانه به خلسه جادویی چشمان حوا بخشید و آدم را با خودش برد به دور دست ها... . آنجا که باد مثل دخترکی شیطان در دامن بلند و چین چین از لابلای موهای حوا رد میشد و آدم میبلعید اینهمه بوی مست کننده در فضا را.. حوا چنان در باد زیبا و وحشی می نمود که آدم عاشق همین دست نیافتنی بودن حوا بود و جسارتش...جسارتش در خیره نگاه کردن به چشم های آدم وقتی آغوشش را میخواست...وقتی حرکت نرم سرانگشتانش را بر گردن تمنا میکرد.



    ویرایش توسط !ALIPOUR! : 2013/12/16 در ساعت 20:30

  4. #4
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض





    چقدر از خاطره روزهای تنهایی و نشستنش کنار آبشار بهشت فرار میکرد. روزهایی که زانوهایش را بغل میکرد و ترانه ای در ذهنش مدام تکرار میشد. ترانه ای که پایان هر بیتش تکرار حوا بود وبلاخره روزی که حوا از پشت درختی خرامان خرامان بیرون آمد و در نهر شیر تن سپیدش را به رخ خلوت بهشت کشید نفس های آدم از دیدن اینهمه زیبایی و افسونگری در سینه حبس شد..ادم فقط حوا را دید و ندید شیطان در گوشه ای دستانش را در جیبش فرو برده و تکیه بر درخت با چشمهای ریز شده و دقیق به همه این لحظه هایی که بر آندو میگذشت خیره خیره نگاه میکرد.
    کم کم پچ پچ فرشته ها بیشتر و بیشتر شد. دیدن آدم که هر روز مشت مشت گل های بهشت را پر پر میکرد تا پای حوا ناخواسته خراشیده نشود...دیدن آدم که تا دیروز فرشته ها تعظیمش میکردند و امروز حلقه سنگین عشق حوا زانوهایش را خم کرده بود..و دیدن اینهمه سرگشتگی و شوریدگی و ناز ونیاز این دو باعث بزرگ تر شدن لبخندهای شیطان میشد.آدم نمیدانست چرا از این فرشته که شیطان صدایش میکردند هیچ وقت خوشش نمی آید .چیزی ته دلش فرو میریخت هر بار شیطان ارام از کنارشان رد میشد و وانمود میکرد نمی بیندشان...شیطان نه حرفی میزد و نه چهره اش چیزی برای گفتن داشت و آدم بدش می آمد وقتی حوا با چشم هایش تا جایی که میتوانست شیطان را دنبال میکرد ولبهایش را به هم فشار میداد و با افسونگری رو به آدم میگفت از غرورش خوشم می اید آدم...از این غرور خوشم می اید... چیزی ته دل آدم فرو میریخت و دست های حوا را میکشید و میردش به سمتی دیگر و حوا هنوز رو به عقب به شیطان که دست هایش را در جیب کرده بود و بی اعتنا به او به راه خود میرفت نگاه میکرد...
    قلب حوا آنچنان در سینه میکوبید که هر آن ممکن بود فرشته ای در آن اطراف به حضور مرموزش در پشت درخت پی ببرد.برگهای دامنش را مرتب کرد و نگین بین موهایش را با دست در جای خود محکم کرد و گفت پس چرا نمیاید؟ چقدر دیر کرد! خدا کند آدم زیر سایه درخت تا نیم ساعت دیگر همانطور کودکانه و به رویای آغوش او بخوابد و این فرشته های مزاحم با نگاه های پر سوالشان کمی دست از سر او بردارند...آه صدای قدم هایش را میشنوم..طوری راه میرود انگار هیچ چیز در این بهشت برای او جای سوال ندارد...چقدر عاشق دست هایش هستم وقتی در جیب هایش ارام میگیرند و نگاه سردش.



  5. #5
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض




    چقدر نگاه سردش را دوست دارم...آمد..آمد.. حوا سریع پشتش را به سمت شیطان کرد و با موهای بلند و چین و شکن دارش بازی کرد...عطر افسونگر حوا در فضا پیچید و باد مثل دخترکی شیطان با دامن بلند چین چین خودش را به حوا رساند و بویش را با خود برد تا در چهار گوشه بهشت پراکنده کند. شیطان با چشمهای سرد و نافذ خود به حوا نگاه کرد...به موهایش ..گردنش ...انحنای خوش خم کمرش و به پاهایش که هنوزبوی گل هایی که آدم رویشان میریخت را میداد. کمی رو به جلو خم شد و آرام لبهایش را جلو آورد. حوا مسخ شده حتی توان حرکت هم نداشت.سر شیطان جلوتر آمد آنقدر جلو که فاصله لبهایش با حوا به ضخامت یک برگ گل رسید .لبخندی زد و به ارامی سرش را عقب برد و به حوا گفت میخواهم آنچنان خرابش کنی که خداوندگار هم نتواند دوباره بسازد تکه هایش را...من تحمل این موجود مزاحم را دیگر ندارم و با چشم هایش به درختی در دور دست نگاه کرد.. حوا رد نگاهش را گرفت ..چقدر قرمزی اشان از دور پیدا بود... و جمله آخر شیطان کافی بود تا رویای شب های پر ستاره حوا کامل شود : مال من میشوی حوا...مال من....
    0
    0
    0
    روزها گذشت...روزهای سخت بر بهشت...دیگر صدای خنده های حوا نمی آمد...دیگر دست های کودکانه آدم گلی را برای حوا نمیچید و کسی نفهمید چه شد که خداوندگار با صورت در هم کشیده به آدم گفت که دیگر نمی خواهد آنجا ببیندشان ..و کسی نفهمید چرا حوا تا آخرین لحظه منتظرانه چشم به درخت ها دوخته بود و ناامیدانه در پی آدم از بهشت بیرون رفت...
    و شیطان هنوز دست هایش را در جیب فرو کرده و آرام و خونسرد با لبخند بزرگی بر لب به آدم نگاه میکند ..به این حجم بزرگ غصه...به چشمهایش که دیگر برق کودکانه نداشت و به دست هایش که دیگر تن هیچ حوایی را عاشقانه نوازش نکرد و در پای هیچ حوایی گل های بهشت را پر پر نکرد...
    آدم اما زنده ماند...بیشتر از هفت سال هم...خیلی بیشتر...
    و حوا...


    هنوز کسی نمیداند حوا زیر کدامین صورتک فریبنده اش پنهان شده....

    هیچ کس نمی داند.







  6. #6
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض




    ♥ آدم و حوا دركتاب مقدس !




    كتاب مقدس درباره آفرينش آدم و حوا ( adam and eva ) چنين مي‌گويد:




    «باب اول-26) و خدا گفت آدم را به صورت ما و موافق شبيه ما بسازيم تا بر ماهيان دريا و پرندگان آسمان و بهايم« بر تمامي زمين و همه حشراتي كه بر زمين برمي‌خيزند حكومت نمايد. 27) پس خدا آدم را به صورت خود آفريد و او را به صورت خدا آفريد. باب دويم، 5) خداوند باران [را] بر زمين ببارانيده بود و آدمي نبود كه كار زمين را بكند. 7) خداوند پس آدم را از خاك زمين بسرشت و در بيني وي روح حيات دميد و آدم، نفس زنده شد.


    11) و خداوند آدم را امر فرموده گفت از همه درختان باغ بي‌‌ممانعت بخور 17) اما از درخت معرفت نيك و بد زنهار نخوري، زيرا روزي كه از آن خوردي هر آينه خواهي مرد. 18) و خداوند گفت خوب نيست كه آدم تنها باشد پس برايش معاوني موافق وي بسازم [= بيافرينم] 19) و خداوند هر حيوان صحرا و هر پرنده آسمان را از زمين سرشت و نزد آدم آورد تا ببيند كه چه نام خواهد نهاد و آنچه آدم هر ذي حيات را خواند همان نام او شد. 20) پس آدم همه بهايم و پرندگان آسمان و همه حيوانات صحرا را نام نهاد ليكن براي آدم، معاوني موافق وي يافت نشد21) و خداوند خوابي گران بر آدم مستولي گردانيد تا بخفت و يكي از دنده‌هايش را گرفت و گوشت در جايش پر كرد.22) و خداوند، آن دنده را زني بنا كرد[آفريد] و وي را به نزد آدم آورد. 23) و آدم گفت (حوا) اين است؛ استخواني از استخوان‌هايم و گوشتي از گوشتم. باب سيم-1) و ما‌ر (= ابليس) به زن گفت آيا خدا گفته است كه از همه درختان باغ نخوريد؟ 3) زن به مار گفت از ميوه درختان باغ مي‌خوريم 4) ليكن از ميوه درختي در وسط باغ، خدا گفت از آن مخوريد مبادا بميريد4) مار [ابليس] به زن گفت نخواهيد مرد 5) خدا مي‌داند از روزي كه از آن (ميوه) بخوريد چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نيك و بد خواهيد بود 6) و چون زن ديد كه آن درخت براي خوراك نيكوست از ميوه‌اش بخورد و به شوهر خود نيز داد و او خورد. 13) خداوند به زن گفت اين چكار است كه كردي؟ زن گفت مار مرا اغوا نمود كه خوردم. 16) [خدا] به زن گفت الم (درد) و حمل ترا افزون گردانم با الم، فرزندان خواهي زاييد و اشتياق تو به شوهرت خواهد بود و او بر تو حكمراني خواهد كرد. 17) و به آدم گفت چون كه از آن درخت خوردي به سبب تو زمين ملعون شد. 32) و خداوند گفت انسان مثل يكي از ما عارف نيك و بد گرديده اينك مبادا از درخت حيات نيز بخورد و تا به ابد زنده ماند. 23) خداوند او را از باغ عدن بيرون كرد تا كار زمين را بكند 34) آدم را بيرون كرد و به باغ عدن كروبيان (فرشتگان) را مسكن داد و شمشير آتش باري را كه هر سو گردش كرد تا طريق درخت حيات را محافظت كند.از ديدگاه مسيحيت همه انسان‌ها گناه‌كار به دنيا مي‌آيند:

    ( از ديدگاه آگوستين متوفي قرن 4م.) و مسيحيت، همه انسان‌‌ها ذاتاً گناهكار به دنيا مي‌آيند« انسان [= آدم] كه در اراده خود فاسد و سزاوار محكوميت بود، فرزنداني فاسد و محكوم [به گناه] به دنيا آورد.» ( آگوستين، شهر خدا /13/13-14)

    توماس آكويناس( متوفي 1274م.) در اين‌باره مي‌افزايد: «گناهي كه بدين گونه از نخستين پدر (آدم) به نسل او منتقل مي‌شود به همين دليل [گناه]، اصل [در زندگي انساني] ناميده مي‌شود. (توماس آكويناس، خلاصه الهيات/2/1، مسئله 81 ، مقاله1) و ادامه مي‌دهد: «نخستين والد (=آدم) گناه اصلي را تا به آنجا كه در توليد فرزندانش نقش دارد، منتقل مي‌كند.» (همان/ مقاله 5) پولس (رسول و از حواريون مسيح درباره شباهت انسان با خدا) تصريح مي‌كند كه انسان در قدوسيت و عدالت مانند او خلق گرديد(افسس/4/22-25) آدم و حوا براي محافظت و مراقبت [از] باغ عدن در آنجا پياده شدند. خداوند در كتاب مقدس از آفرينش انسان پشيمان و خشمگين مي‌گردد كه نمايانگر جهل و غضب بر اوست. خداوند پشيمان شد كه انسان را بر زمين ساخته بود و در دل محزون گشت 7) و خداوند گفت انسان را كه آفريده‌ام از روي زمين محو سازم و انسان و بهايم و حشرات و پرندگان هوا را چون كه متأسف شدم از ساختن ايشان. پولس قديس گناه آدم و حوا را موجب گسترش گناه در جهان و پيدايش مرگ مي‌داند. پولس قديس مي‌گويد: به وساطت يك آدم، گناه به جهان راه يافت و به سبب گناه، موت (و مرگ پديد آمد) زيرا ... به سبب نافرماني يك تن، بسياري گناه‌كار شدند(روميان/5/12،19).








  7. #7
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض









    قرآن درباره آفرينش آدم و حوا مي‌فرمايد:




    قرآن درباره آفرينش آدم و حوا مي‌فرمايد: «اي پيامبر، به خاطر بياور هنگامي را كه پروردگارت به فرشتگان گفت« 31) من در روي زمين، جانشيني قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند: «آيا كسي را در آن قرار مي‌دهي كه فساد و خون‌ريزي كند؟ ما تسبيح و تقديس تو را مي‌كنيم. پروردگار فرمود: من حقايقي را مي‌دانم كه شما نمي‌دانيد32) پس عالم همه اسما را به آدم آموخت. بعد آن‌ها را به فرشتگان عرضه كرد و فرمود: اگر راست مي‌گوييد اسامي اين‌ها را به من خبر دهيد. فرشتگان گفتند ما چيزي جز آنچه تو به ما تعليم داده‌اي نمي‌دانيم. تو دانا و حكيم هستي. 33) خدا فرمود: اي آدم، آنان را از اسامي‌شان آگاه كن. وقتي آدم،آنان را آگاه كرد خدا فرمود: آيا من به شما نگفتم كه من غيب آسمان‌ها و زمين را مي‌دانم؟ 34) و [اي پيامبر ياد كن] هنگامي را كه به فرشتگان گفتيم «براي آدم سجده كنيد»، همه سجده كردند به جز ابليس كه سركشي و تكبر كرد و از كافران شد. 35) گفتيم اي آدم تو با همسرت در بهشت سكونت كن و از نعمت‌هاي آن بخوريد (اما) نزديك اين درخت نشويد كه از ستمگران خواهيد شد36) پس شيطان موجب لغزش آن‌ها از بهشت شد و آنان را بيرون كرد و به آن‌ها گفتيم همه( به زمين) فرود آييد در حالي كه بعضي دشمن ديگري خواهيد بود و براي شما در زمين تا مدت معيني قرارگاه و وسيله بهره‌برداري خواهد بود. 37) سپس آدم از پروردگارش كلماتي دريافت داشت (و با آن‌ها توبه كرد) و خدا توبه او را پذيرفت، زيرا خدا توبه‌پذير مهربان است. قرآن انسان را داراي فطرت الهي مي‌داند پس روي خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن. اين فطرتي است كه خدا انسان‌ها را بر آن (فطرت) آفريده. انسان نزد خداوند داراي احترام و ارج و قرب است: «اما آدمي زادگان را گرامي داشتيم و آن‌ها را در خشكي و دريا حمل كرديم و روزهايي پاكيزه به آنان داديم و آن‌ها را بر بسياري از موجودات برتري بخشيديم.» حتي خداوند نسبت به آفرينش آدم به خودش تبريك و آفرين مي‌گويد: «سپس آن را آفرينش تازه داديم. بزرگ است خدايي كه بهترين آفرينندگان است»، « خداوند صورتتان را نيكو آفريد» و خداوند انسان را با گل بد بو و دميدن روح خودش درآن پديد آورد: «سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خويش در وي دميد» خداوند هدف از آفرينش آدم و حوا را عبادت (يعني شناخت خدا) مي‌شمارد: «من (خداوند) جن و انس را فقط براي عبادت (شناخت خدا و تكامل آن‌ها) آفريدم» ابليس براي فريب دادن آدم و حوا، درخت ممنوعه را درخت زندگي جاويد معرفي مي‌كند:«شيطان او(آدم) را وسوسه كرد و گفت: «اي آدم آيا مي‌خواهي ترا به درخت زندگي جاويد و ملكي بي زوال راهنمايي كنم؟»





  8. #8
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض






    آدم و حوا در دين زرتشت و اديان





    در دين زرتشتي، او (انسان) پاك و بي‌گناه متولد مي‌شود و در انتخاب راه خير يا شر آزاد است. بر خلاف مسيحيت، دين زرتشتي معتقد است كه انسان پاك و بي‌گناه تولد مي‌يابد. همين طور بر طبق دين هندو، انسان با بار سنگين كارهاي گذشته خود پا به عرصه هستي مي‌گذارد. در هندوئيسم، انسان مقام بسيار والايي دارد و عالي‌ترين مخلوق عالم بلكه اغلب هم‌شأن خداوند است. انسان با وجود عظمتش، قرباني جهل و اسير زندگي مادي است و اين احساس دلبستگي به دنيا، جهل را پديد مي‌آورد و انسان گنهكار براي رهايي از جهل در زنجير بي‌پايان تولد‌ها گرفتار مي‌گردد تا آنكه با پاك شدن از گناهان، رستگار شود. در اين دين هدف از آفرينش آدم و جهان، شادي خدا و مايه سرگرمي اوست.





  9. #9
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    آدم و حوا و تمايزات اديان




    تمايزات اديان در چگونگي پيدايش آدم و حوا:

    1- جهل خدا در كتاب مقدس. در كتاب مقدس خدا براي آفرينش همنشين جهت آدم، حيوانات را مي‌آفريند و پس از تجربه آفرينش جانوران مي‌فهمد كه آن‌ها همنشين مناسبي براي آدم نيستند، در نتيجه او حوا را مي‌آفريند. در قرآن خداوند با علم و حكمت كافي، آدم و حوا را پديد آورد.

    2- در كتاب مقدس، خدا از آفرينش انسان و جانوران پشيمان مي‌گردد و در قرآن خدا از پيدايش انسان به خودش تبريك مي‌گويد.

    3- قرآن و دين زردشت،. انسان را هنگام تولد بي‌گناه و پاك مي‌دانند، ولي در مسيحيت انسان ذاتاً گناه‌كار به دنيا مي‌آيد.

    4- در قرآن خداوند، علم و دانش به انسان مي‌آموزد. و در كتاب مقدس، او مانع علم و معرفت در آدم و حوا مي‌شود و بخل مي‌ورزد، حتي آن‌ها را به سبب خوردن ميوه و علم به معرفت از بهشت بيرون مي‌كند و آنان را كيفر مي‌دهد.

    5- در قرآن، آدم و حوا به طور يكسان از فرمان خدا( يعني نخوردن ميوه ممنوعه) سرپيچي مي‌كنند و در كتاب مقدس، حوا مقصر اصلي معرفي مي‌شود. يكي از علل جنبش فمينيسم، همين نكته است.

    6- در قرآن هدف از آفرينش انسان، پرستش خدا است و در كتاب مقدس، اين هدف، آباد كردن كره خاكي مي‌باشد.

    7- در قرآن خداوند توبه آدم و حوا را با مهرباني و آساني پذيرفت و دركتاب مقدس او با كينه‌توزي و انتقام‌جويانه با آن‌ها رفتار كرد. يكي از علل ليبراليسم، همين رفتار خشونت‌بار است.

    8- در قرآن، خداوند پس از آفرينش انسان به خودش تبريك مي‌گويد و فرشتگان را به سجده در برابر آدم وا مي‌دارد و در كتاب مقدس، چنين بزرگداشتي از انسان نيست.

    9- در قرآن، ابليس به دروغ و با وسوسه، درخت ممنوعه را درخت زندگي جاويد معرفي مي‌كند تا آدم و حوا را بفريبد. و كتاب مقدس، با تهمت زدن به خدا، خداوند را مانع آدم و حوا براي خوردن ميوه درخت زندگي جاويد و مانع دستيابي به معرفت و علم مي‌داند.

    10- در داستان آفرينش قرآن، خداوند، كمالات نامتناهي(جود، علم، قدرت، رحمت) دارد و در اين داستان در كتاب آفرينش او ضعف‌هاي انساني (بخل، حسد غصب و جهل) دارد.





  10. #10
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    اشتراكات اديان ابراهيمي در داستان آفرينش آدم و حوا!







    1- قرآن، انسان (آدم و حوا) را جانشين و خليفه خدا بر روي زمين مي‌داند و كتاب مقدس نيز هدف از آفرينش را حاكميت انسان بر موجودات كره‌زمين مي‌شمارد.

    2- در قرآن و كتاب مقدس، انسان به گونه خدايي و برطبق فطرت او آفريده شده‌ است.

    3- در هر دو كتاب آسماني، آدم و حوا در بهشت مي‌زيستند و پيكر خاكي داشتند و با گناه كردن‌شان و وسوسه شيطان از بهشت رانده شدند.

    4- داستان پيدايش آدم و حوا و هدف از آفرينش آنان از رازهاي پنهاني نزد بشر بود كه خدا آنرا در دو كتاب مذكور آشكار ساخت.

    5- سفر پيدايش در هر دو كتاب، آغاز دانش و معرفتي است كه با رويدادهاي پيامبران و اقوام و ملل، معجزات، قوانين الهي، رستاخيز و .... پيوند و توسط آنان گسترش مي‌يابد.

    6- داستان پيدايش آدم و حوا به عنوان وحي الهي نزد يهود، مسيحيت و اسلام، تأييدي بر وجود آفريدگار و اديان آسماني است. (خوانندگان محترم را به اين نكته آگاه مي‌سازيم كه در برخي اديان(هندوئيسم)، فرد مي‌تواند بي‌اعتقاد به خدا و در عين‌حال دين‌دار باشد (دين‌شناسي تطبيقي/18) و در بوديسم(دين شرق و جنوب شرقي آسيا) خدا وجود ندارد و ظاهراً جهان را بدون آغاز مي‌دانند (همان62-61) و دين جينيسم نيز بدون خداست (همان/85) از سخن پيشين، اهميت اديان ابراهيمي در معرفي كامل جهان، خدا، انسان، تاريخ بشري، رستاخيز و قوانين ديني بهتر دانسته مي‌شود.)




    منابع و مآخذ:

    1- قرآن، ترجمه ناصر مكارم شيرازي، تهران، دارالقرآن الحكيم.

    2- كتاب مقدس، انجمن مقدس ايران، سفر پيدايش، شماره 1184

    3- پيترز، اف ايي، يهوديت، مسيحيت و اسلام، ترجمه حسين توفيقي، قم، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب،1384

    4- هاكس، جيمز، قاموس كتاب مقدس، تهران، اساطير،1377

    5- تيواري، كدارنات، دين شناسي تطبيقي، ترجمه مرضيه (لوئيز) شنكايي، ويراستار علمي بهزاد سالكي، تهران، سمت، 1381

    6- ماسون، دنيز، قرآن و كتاب مقدس( درون مايه‌هاي مشترك) ترجمه فاطمه سادات تهامي، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردي، 1385.







صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •