ـ حيـا ، باز دارنده يا وادارنده ؟
پرسشى كه در اين جا مطرح مى شود ، اين است كه آيا حيا فقط بازدارنده است ، يا وا دارنده نيز هست ؟ آيا كاركرد حيا فقط اين است كه انسان را
از ارتكاب كارهاى زشت بازدارد و يا به انجام دادن كارهاى نيك نيز وا مى دارد ؟
اين مسئله از آن جهت اهمّيت دارد كه روشن مى سازد در چه مواردى مى توان از حيا استفاده كرد و در چه مواردى مى توان حيا را توصيه نمود .
اگر حيا فقط يك صفت بازدارنده باشد ، تنها در جايى مى توان از آن استفاده كرد كه بايد كارى ترك شود و تنها به كسى مى توان حيا را توصيه كرد كه
قصد دارد كار ناشايستى را انجام دهد .
امّا اگر گذشته از بازدارندگى ، وا دارنده نيز باشد ، در آن صورت ، مى توان براى انجام دادن كارهاى شايسته اى كه احتمال ترك آنها مى رود نيز
از حيا استفاده نمود . بنا بر اين ، سؤال اين است كه مثلاً اگر كسى در انجام دادن واجبات خود كوتاهى مى كند ( نماز نمى خواند ، روزه نمى گيرد و ... )
آيا مى توان براى وا داشتن او به انجام دادن واجبات ، از حيا استفاده كرد ؟ آيا حيا ، قلمرو طاعت را نيز شامل مى شود و يا فقط مخصوص قلمرو معصيت است ؟
اگر روايات معصومان عليهم السلام را با اين پرسش مورد مطالعه قرار دهيم ، مى بينيم كه حيا ، هم به عنوان عامل بازدارنده معرّفى شده
و هم به عنوان عامل وا دارنده . امام زين العابدين عليه السلام ، حيا را مايه بازدارى از شهوات دانسته و از خداوند مى خواهد به او حيا دهد تا او را از شهوات ، بازدارد . (1)
امام على عليه السلام نيز در جايى مى فرمايد : الحَياءُ يَصُدُّ عَن فِعلِ القَبيحِ .
حيا از كار بد ، باز مى دارد . (2)
و در جاى ديگر مى فرمايد : الحَياءُ سَبَبٌ إلى كُلِّ جَميلٍ .
حيا ، سبب همه زيبايى هاست . (3)
همچنين امام صادق عليه السلام در بيان فوايد حيا : « لَولاهُ لَم يُقرَ ضَيفٌ ولَم يوفَ بِالعِداتِ ولَم تُقضَ الحَوائِجُ .»
اگر حيا نباشد ، هيچ ميهمانى احترام نمى شود و به هيچ وعده اى وفا نمى شود و هيچ حاجتى برآورده نمى شود .
همان گونه كه مى بينيد ، امورى مثل اكرام ميهمان و وفاى به عهد و برآوردن حوائج نيازمندان ، همگى از كارهاى شايسته اى هستند كه بايد
انسان آنها را انجام دهد و امام صادق عليه السلام انجام دادن آنها را از فوايد حيا مى داند . در ادامه حديث ، حضرت تصريح مى كند :
ولَم يُتَحَرَّ الجَميلُ ولَم يُتَنَكَّبِ القَبيحُ في شَيءٍ مَنَ الأَشياءِ .
[ اگر حيا نباشد] هيچ كار زيبايى انجام نمى شود و هيچ كار زشتى ترك نمى شود . (4)
بنا بر اين ، حيا ، هم بازدارنده است و هم وا دارنده . شايد اين سؤال مطرح شود كه اگر حيا يكى از عوامل مهاركننده است ،
وا دارندگى آن به چه معنا خواهد بود ؟
پاسخ اين است كه موقعيت قبيح (نابه هنجار) ، دو گونه است : يا انجام دادن حرام است و يا ترك واجب .
ازاين رو نفس انسان يا مايل به انجام دادن حرام است و يا ترك واجب كه در مجموع ، فعل قبيح ناميده مى شود .
حال اگر اين حالت نفس مهار شود ، بدين معنا خواهد بود كه واجب انجام شود و حرام ترك گردد . پس مهار كردن و خودنگهدارى در مرحله نفس صورت مى گيرد
و باز دارندگى و وا دارندگى مربوط به مرحله عمل است .
------------------- پی نوشت ---------------------
1- بحار الأنوار ، ج 94 ، ص 157 « ... و اصحب رغباتنا بحياء يقطعها عن الشهوات ؛ ميل ما را همراه با حيائى قرار ده كه آن را از شهوات جدا كند» .
2- غررالحكم ودررالكلم ، ح 1393 .
3- تحف العقول ، ص 84 ؛ بحار الأنوار ، ج 77 ، ص 211 .
4- بحار الأنوار ، ج 3 ، ص 81 .
(7)