صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12

موضوع: قراردادهای تاریخی

  1. #1

    Thumb قراردادهای تاریخی

    قرارداد فین کن اشتاین
    چون در اين اوان سعادت نشان و زمان ميمنت اقران، خديو فلك جاه، سلطنت دستگاه، امپراطور ممالك فرانسه و پادشاه ايطاليا بناي اتحاد و الفت با اعليحضرت قدر قدرت، قضا بسطت، خورشيد آيت، شاهنشاه صاحبقران، خسرو گيتي ستان، پادشاه انجم سپاه و آفتاب علم، وارث تختگاه كسري و جم، فرمانفرماي ممالك فسيحة المسالك ايران عجم، السلطان ابن السلطان ابن السلطان و الخاقان ابن الخاقان ابن الخاقان ابوالمظفر فتحعلي شاه قاجار- خلٌدالله ملكه و سلطانه- گذاشته به جهت تشييد مباني الفت و وفاق دولتين عليٌتين و تجديد عهد مودٌت و اتٌفاق سلطنتين بهيتين از دو جانب با رخصت كامله تعيين رخصت گذار فرموده، از طرف جناب امپراطور فرانسه و پادشاه ايطاليا وزير اعظم و كاتب سرٌ ايمپراطوري، صاحب كلك همايون اشرف نشان هاي دولت مسيو هوگ برنار ماره نام مأمور گرديده بناي عهد و شرط با بنده آستان فلك بنيان پادشاهي و چاكر ديرين سپهر اشتباه شاهنشاهي، سفير دولت جاويد قرار أبد قرين ميرزا محمٌدرضا وزير دارالسلطنه قزوين گذاشته به مقتضاي صلاح دولتين عليٌتين با يكديگر مكالمه و مجاهده نموده اند. قرار شرح مسطور ذيل مواد مرقومه را بنا گذاري نموده كه من بعد اولياي دو دولت كبري و امناي دو سلطنت عظمي رضانامه آنها را قلمي و به مهر همايون مزين ساخته تسليم يكديگر نمايند:

    ماده اول- آن كه، فيمابين اعليحضرت قدر قدرت، پادشاه ملك بارگاه ايران و جناب امپراطور فرانسه و پادشاه ايطاليا صلح مؤيٌد بوده، من بعد با يكديگر شرايط الفت و وداد و مراسم محبت و اتحاد را مرعي فرموده همواره بين الدولتين عليٌتين كمال وفاق بوده باشد.

    ماده دويٌم- آن كه، جناب امپراطور اعظم به مقتضاي مراسم دوستي و موافقت با دولت عليٌه ايران متعهد و كفيل گرديده كه من بعد أحدي رخنه در خاك ايران ننمايد و چنانچه أحدي خواسته باشد كه بعد از اين دخل در خاك ممالك ايران نمايد، جناب امپراطور اعظم با پادشاه سپهر تختگاه ايران كمال موافقت به عمل آورده، به دفع دشمن پرداخته، حراست ممالك مزبوره را نمايند و به هيچ وجه خودداري نكنند.

    ماده سوٌم- آن كه، جناب امپراطور اعظم اداي شهادت نمود كه مملكت گرجستان ملك حلال موروثي اعليحضرت پادشاه ايران مي باشد و حقيقت مطلب بر جناب امپراطور مشخص و معلوم است.

    ماده چهارم- آن كه، جناب امپراطور فرانسه و پادشاه ايطاليا در خصوص اخراج نمودن طايفه روسيه از ملك گرجستان و تمامي خاك ايران به زور پادشاهانه خود لازم و قرارداد فرمودند كه طايفه مزبوره را جبراً و قهراً از جميع خاك ايران اخراج نموده و بالكليه ترك حدود كشور ايران نمايند و چنانچه با روسيه بناي عهد صلح نمايند، اين شروط از جمله شروط عهدنامه ايشان قرارداده، به طريق امور دولت خود در اين خصوص كوتاهي ننمايند و كمال تعهد در باب اين مطلب فرموده بر ذمٌت همٌت عالي خود واجب و لازم ساختند.

    ماده پنجم- آن كه، از طرف قرين الشرف جناب امپراطور فرانسه و پادشاه ايطاليا يك نفر سفير معتبر رخصت گذار معيٌن آمده، در آستان فلك بنيان اعليحضرت قدر قدرت، پادشاه جم جاه ايران اقامت نموده، به خدمت گذاري و صلاح انديشي دولتين عليٌتين قيام و اقدام نمايد.

    ماده ششم- آن كه، هرگاه رأي بيضاضياي جهان آراي اعليحضرت پادشاه ممالك ايران اقتضا فرمايد كه عساكر پياده و توپچي را به رسم و ضابطه فرنگ تعليم و مهيٌا نمايد و بعضي قلعه ها به ضابطه قلعه فرنگ بنا گذارد، جناب امپراطور فرانسه و پادشاه ايطاليا بنابراين مطلب توپ سفريه و تفنگ حربيٌه، و از هر قدر ضرور و لازم بوده باشد، به صوب ايران ارسال و قيمت آن را از قيمت فرنگستان به سر كار جناب امپراطور اعظم داده مي شود.

    ماده هفتم- آن كه، از دولت عليٌه ايران هرگاه خواهش نمايند كه به طريق قلعه هاي فرنگ قلعه ساخته باشند و توپخانه به قاعده فرنگ ترتيب و عساكر پادشاه با ضابطه فرنگ تعليم نمايد، هرقدر توپچي و مهندس و تعليم چي لازم بوده و ضرور شود جناب امپراطور فرانسه و پادشاه ايطاليا متعهد گرديد كه ارسال صوب ايران نمايد كه در آن جا ترسيم قلعه و ترتيب توپخانه و تعليم عساكر پياده نمايند.

    ماده هشتم- آن كه، بنابر موافقت اين دو دولت بهيٌه، از جانب شوكت جوانب اعليحضرت قدر قدرت، پادشاه جم جاه ممالك ايران از هر جهت قطع مكاتبه و مراسله با قرال انگليس گرديده، از جانب دولت عليٌه ايران متعهد شوند كه بناي خصومت با ايشان گذاشته، به جهت دفع آنها عساكر روانه نمايند و بنابراين مطلب ايلچي سركار شوكتمدار پادشاهي كه به جانب هند و انگليس رفته به ارجاع و احضار او امر فرمايند و از جانب انگليس و كمپاني آنچه باليوز و وكلاي قرال انگليس در سواحل بنادر عجم و ولايات ايران اقامت نموده باشند آنها را مطرود و اموال و امتعه انگليس ضبط شده، تجارت ايشان را برٌاً و بحراً از جانب ايران مقطوع نمايند و فرمان قضا جريان پادشاهي در اين خصوص از مصدر عزٌ و شأن صادر گردد و در اثناي اين مخاصمه از طرف انگليس به جهت سفارت يا بهانه ديگر، هر گونه سفيري كه به جانب آستان فلك بنيان پادشاهي عزيمت نمايند ايشان را مطرود و مردود نموده راه ندهند.

    ماده نهم- آن كه، هرگاه في المستقبل روسيه و انگليس با هم اتفاق نموده به جانب دولتين عليٌتين فرانسه و ايران عزيمت و حركت نمايند، اين دو دولت نيز باتفاق يكديگر به دفع آنها اقدام نموده از روي موافقت و اتحاد به مخاصمه و محاربه و مجادله آنها پردازند و چنانچه بناي سفر و حركت نمايند اولياي دولتين عليٌتين فرانسه و ايران يكديگر را خبر نموده، به دفع آنها اقدام نموده و آنچه در ماده سابقه مرقوم شده از ضبط مال و امتعه ايشان به طرق مشروح در ماده فوق عمل نمايند و در موافقت و اعانت يكديگر به هيچ وجه من الوجوه كوتاهي و اهمال و مساهله و امهال جايز و روا ندارند.

    ماده دهم- آن كه، اعليحضرت پادشاه سپهر بارگاه ايران موافقت و مطابقت فرموده از صوب افغان و قندهار و آن حدود تجهيز سپاه و تهيه جنود فرموده، در وقتي كه مشخص شود و معين گردد به جهت تسخير و تصرف ممالك هندوستان متصرفي انگليس عساكر و جنود منصوره پادشاهي را مأمور و ارسال فرمايند و ولايات متصرفي انگليس را ضبط و تسخير نمايند.

    ماده يازدهم- آن كه، هرگاه كشتي فرانسه از صوب بنادر مملكت ايران ظهور و عبور نمايد و بعضي تداركات و جزئيات و برخي اشياء و ضروريات براي آنها دركار باشد و لازم گردد اهالي بنادر به ايشان محبت و معاونت نمايند و در تدارك آنها لوازم دوستي را به عمل آورده اعانت نمايند.

    ماده دوازدهم- آن كه، جناب امپراطور اعظم خواهش مي نمايند كه من بعد هرگاه به جانب هندوستان به جهت دفع انگليس فرستادن لشكر ضرور شود و اقتضا نمايد كه از جانب خشكي سپاهي به جهت هندوستان ارسال نمايند، اعليحضرت پادشاه ايران اذن و اجازت به ايشان عطا فرمايند كه از راه و هر طرف كه رأي جهان آراي شاهنشاهي اقتضا نمايد به آنها رخصت داده روانه هند شوند و سپاه ايران نيز با ايشان موافقت نموده، بالاتفاق عزيمت تسخير هندوستان نمايند و من بعد هر وقت كه اين اراده و عزيمت را داشته باشند موقوف است بر آنكه مجدداً با اولياي دولت عليٌه ايران در اين خصوص اظهار نموده، چنانچه رأي عالم آراي پادشاهي اقتضا فرمايد و رخصت عبور به ايشان بدهند، عهدنامه مجددي در اين خصوص فيمابين دولتين عليٌتين ايران و فرانسه قلمي داده عبور فرانسه و كميت لشكر آنها را كه چقدر بوده باشند و اينكه ذخاير و ضروريات ايشان در كدام راه و كدام منزل بايد تدارك شود و چقدر سپاه ايران همراه بوده باشند، همگي را قرارداد نموده به اذن و رخصت شاهنشاهي عهد و شروط علاحده شود كمترين بنده درگاه جسارت به تعهد اين مطلب ننموده، مجدداً موقوف است به عرض اولياي دولت قاهره و اذن شاهنشاه عالميان پناه.

    ماده سيزدهم- آن كه، هرگاه به جهت كشتيهاي فرانسه در حين عبور از بنادر ايران بعضي از اشيا و ذخاير ضرور شود، اهالي بنادر به قيمت فروخته تنخواه از فرانسه بازيافت دارند و همچنين هرگاه در عبور سپاه ايشان از راه خشكي ذخيره و بعضي اشياء ضرور شود به نحوي كه در ماده سابقه قلمي شده ذخيره و آنچه به عساكر آنها ضرور شود، اهالي ايران به ايشان فروخته از قرار قيمت ايران تنخواه بازيافت نمايند.

    ماده چهاردهم- آن كه، شروطي كه در ماده دوازدهم مرقوم شده مختصٌ دولت فرانسه بوده، با دولت روس و انگليس به هيچ وجه من الوجوه شروط مزبوره قرار داده نشود و از هيچ سمت به ايشان راه عبور و مرور ندهند.

    ماده پانزدهم- آن كه، به جهت آمد و رفت تجار بنا بر انتفاع دولتين و امور متعلقه به تجارت در دارالسلطنه طهران به خاكپاي مبارك اعليحضرت پادشاهي عرض شده، قراردادي به جهت امور مزبور گذاشته شود و عهدنامه مجددي در اين خصوص مرقوم فرمايند.

    ماده شانزدهم- آن كه، إن شاءالله تعالي اين عهدنامه در دارالسلطنه طهران بعد از چهار ماه از اين تاريخ تبديل شده، رضانامه به مهر مبارك اعليحضرت قدر قدرت شاهنشاهي مزيٌن شده، تسليم اولياي دولت فرانسه و به مهر جناب امپراطوري رضانامه ايشان تسليم اولياي دولت عليٌه ايران شود.

    تحريراً در اردوي جناب امپراطوري در فين كنشتين به تاريخ بيست و پنجم شهر صفرالمظفر سنه يك هزار و دويست و بيست و دو هجري.

    محل مهر و امضاي محل مهر و امضاي

    سفير ايران وزير مختار فرانسه
    منبع: كتاب معاهدات و قراردادهاي تاريخي، از غلامرضا طباطبايي مجد، صفحات: 43 تا 47

  2. #2

    پیش فرض

    معاهده گلستان

    متن معاهده گلستان



    اعليحضرت قضا و قدرت، خورشيد رايت، پادشاه جم جاه و امپراطور عالي دستگاه ممالك بالاستقلال كل ممالك آمپيريه روسيه و اعليحضرت قدر قدرت، كيوان رفعت، پادشاه اعظم سليمان جاه، ممالك بالاستقلال كل ممالك شاهانه ايران به ملاحظه كمال مهرباني و اشفاق عليٌتين كه در ماده اهالي و رعاياي متعلقين دارند رفع و دفع عداوت و دشمني كه بر عكس رأي شوكت آراي ايشان است طالب و به استقرار مراتب مصالحه ميمونه و دوستي جواريت سابقه مؤكده را در بين الطرفين راغب مي باشند، با حسن الوجه رأي عليٌتين قرار گرفته در انجام اين امور نيك و متصوٌبه از طرف اعليحضرت قدر قدرت پادشاه اعظم بالاستقلال كل ممالك روسيٌه به عاليجاه معلٌي جايگاه جنرال ليوتنال سپهسالار روسيٌه و مدير عساكر ساكنين جوانب قفقازيٌه و گرجستان، ناظم امور و مصالح شهريه ولايات غوبرناي و گرجستان و قفقازيٌه و حاجي طرخان و كارهاي تمامي ثغور و سرحدات اين حدودات و سامان، امرفرماي عساكر سفاتين بحر خزر، صاحب حمايل الكساندر نويسكي ذي حمايل مرتبه اولين آنٌاي مرتبه دار رابع عسكريه مقتدره حضرت گيوركي، صاحب نشان و شمشير طلا المرقوم به جهت«رشادت و بهادري» نيكلاي رتيش چف اختيار كلي اعطا شده و اعليحضرت قدر قدرت والا رتبت، پادشاه اعظم، مالك بالاستقلال كل ممالك ايران هم عاليجاه معلي جايگاه، ايلچي بزرگ دولت ايران كه مأمور دولتين روم و انگليس بودند، عمده الامرا و الاعيان، مقرب درگاه ذي شأن و محرم اسرار نهان و مشير اكثر امور دولت عليٌه ايران از خانواده و دودمان وزارت و از امراي واقفان حضور در مرتبه دويم آن، صاحب شوكت عطاياي خاص پادشاهان خود از خنجر و شمشير و كارد مرصع و استعمال ملبوس ترمه و اسب مرصع يراق ميرزا ابوالحسن خان را كه در اين كار مختار بالكل نموده اند حال در معسكر روسيه و رودخانه زيوه من محال گلستان متعلقه ولايات قراباغ ملاقات و جمعيت نمودند. بعد از ابراز و مبادله مستمسك مأموريت و اختيار كلي خود به يكديگر و ملاحظه و تحقيق امور متعلق به مصالحه مباركه به نام پادشاهي عظام قرار و به موجب اختيار نامجات طرفين، قيود و فصول و شروط مرقومه را الي الابد مقبول و منصوب و استمرار مي داريم:

    فصل اول- بعد از اين، امور جنگ و عداوت و دشمني كه تا حال در دولتين عليتين روسيه و ايران بود به موجب اين عهدنامه الي الابد مقطوع و متروك و مراتب مصالحه اكيد و دوستي و وفاق شديد در بين اعليحضرت قضا قدرت، پادشاه اعظم امپراطور مالك بالاستقلال كل ممالك روسيه و اعليحضرت خورشيد رايت، پادشاه دارا شوكت ممالك ايران و وارث و وليعهدان عظام و ميانه دولتين عليتين ايشان پايدار و مسلوك خواهد بود.

    فصل دويم- چون پيشتر به موجب اظهار و گفتگوي طرفين قبول و رضا از جانبين دولتين شده است كه مراتب مصالحه در بناي اسطاطوسكوادپريز نديم يعني طرفين در هر وضع و حالي كه الي قرارداد مصالحه الحاليه بوده است از آن قرار باقي و تمامي الكاي ولايات خوانين نشين كه تا حال در تحت تصرف هر يك از دولتين بوده كماكان در تحت ضبط و اختيار ايشان بماند، لهذا در بين دولتين عليتين روسيه و ايران به موجب خط مرقومه ذيل سنور و سرحدات مستقر تعيين گرديده از ابتداي اراضي آدينه بازار به خط مستقيم از راه صحراي مغان تا به معبر يدٌي بلوك رود ارس و از بالاي كنار رود ارس تا ايصال و الحاق رودخانه كپنك چاي به پشت كوه مقري و از آن جا خط حدود سامان ولايات قراباغ و نخجوان از بالاي كوههاي آلداگوز به دره لكر مي رسد و از آنجا به سرحدات قراباغ و نخجوان و ايروان و نيز رسدي از سنور گنجه جمع و متصل گرديده، بعد از آن حدود مزبوره كه ولايت ايروان و گنجه و هم حدود قزاق و شمس الدين لو را تا به مكان ايشيك ميدان مشخص و منفصل مي سازد و از ايشيك ميدان تا بالاي سر كوههاي طرف راست طرق و رودخانه هاي حمزه چمن و از سر كوههاي پنبك الي گوشه حدود محال شوره گل و از گوشه شوره گل از بالاي كوه برفدار آلداگوز گذشته از سر حد محال شوره گل و ميانه حدود قريه سدره وارنيك به رودخانه آرپه چاي ملحق و متصل شده معلوم و مشخص مي گردد و چون ولايات خوانين نشين طالش در هنگام عداوت و دشمني دست به دست افتاده، لهذا به جهت زياده صدق و راستي حدود ولايات طالش مزبوره را از جانب انزلي و اردبيل بعد از تصديق اين صلحنامه از پادشاهان عظام، معتمدان و مهندسان مأمور كه به موجب قبول و وفاق يكديگر و به معرفت سرداران جانبين، جبال و رودخانه ها و درياچه و امكنه و مزارع طرفين تفصيلاً تجديد وتميز و تشخيص مي سازند آن را نيز معلوم و تعيين ساخته آنچه در تحرير اين صلحنامه در دست و در تحت تصرف جانبين باشد معلوم نموده، آن وقت خط حدود ولايت طالش نيز بر اسطاطوسكوادپريز نديم مستقر و معين ساخته هر يك از طرفين آنچه در تصرف دارد بر سر آن باقي خواهد ماند و همچنين در سرحدات مزبوره فوق اگرچيزي از خط طرفين بيرون باشد معتمدان و مهندسان مأموره طرفين هر يك طرف موافق بيرون باشد معتمدان و مهندسان مأموره طرفين هر يك طرف موافق اسطاطوسكوادپريز نديم رضا خواهد داد.

    فصل سيم- اعليحضرت قدر قدرت، پادشاه اعظم مالك بالاستقلال كل ممالك ايران به جهت ثبوت دوستي و وفاقي كه به اعليحضرت خورشيد رتبت، امپراطور كل ممالك روسيه دارند به اين صلحنامه به عوض خود و وليعهدان عظام تخت شاهانه ايران ولايات قراباغ و گنجه كه الآن موسوم به اليزابت پول است و الكاي خوانين نشين شكي، شيروان، قوبٌه، دربند، بادكوبه و هر جا از ولايات طالش را با خاكي كه الآن در تحت تصرف دولت روسيه است و تمامي داغستان، گرجستان، محال شوره گل، آچوق باش، كورنه، مينگرلي، آبخازي و تمامي الكا و اراضي كه در ميانه قفقازيه و سرحدات معينه الحاله بوده و نيز آنچه از اراضي درياي قفقازيه الي كنار درياي خزر متصل است مخصوص و متعلق به ممالك آمپيريه روسيه مي داند.

    فصل چهارم- اعليحضرت خورشيد رايت، امپراطور قدر قدرت، پادشاه اعظم ممالك ايران به جهت اثبات اين معني كه بنابر همجواريت طالب و راغب است كه در ممالك شاهانه ايران مراتب استقلال و اختيار پادشاهي را در بناي اكيد مشاهده و ملاحظه نمايند، لهذا از خود و از عوض وليعهدان عظام اقرار مي نمايند كه هر يك از فرزندان عظام ايشان كه به وليعهدي دولت ايران تعيين مي گردد هر گاه محتاج به اعانت و امدادي از دولت روسيه باشد مضايقه ننمايد، تا از خارج كسي نتواند دخل در مملكت ايران نمايد و به امداد و اعانت روس دولت ايران مستقر و محكم گردد، و اگر در سر امور داخله مملكت ايران فيمابين شاهزادگان مناقشتي دولت روس را در آن ميانه كاري نيست، تا پادشاه وقت خواهش نمايد.

    فصل پنجم- كشتيهاي دولت روسيه كه براي معاملات بر روي درياي خزر تردد مي نمايند به دستور سابق مأذون خواهند بود كه به سواحل و بنادر جانب ايران عازم و نزديك شوند و زمان طوفان و شكست كشتي از طرف ايران اعانت و ياري دوستانه نسبت به آنها بشود. كشتيهاي جانب ايران هم به دستور سابق مأذون خواهند بود كه براي معامله روانه سواحل روسيه شوند و به همين نحو در هنگام شكست و طوفان از جانب روسيه اعانت و ياري دوستانه درباره ايشان معمول گردد. كشتيهاي عسكريه جنگي روسيه به طريقي كه در زمان دوستي و يا در هر وقت كشتيهاي جنگي دولت روسيه با علم و بيدق در درياي خزر بوده اند حال نيز محض دوستي اذن داده مي شود كه به دستور سابق معمول گردد و أحدي از دولتهاي ديگر سواي دولت روس كشتيهاي جنگي در درياي خزر نداشته باشد.

    فصل ششم- تمام اسرايي كه در جنگها گرفته شده اند يا اينكه به اهالي طرفين اسير شده از كريستيان و يا هر مذهب ديگر باشند مي بايد الي وعده سه ماه هلالي بعد از تصديق و خط گذاردن در اين عهدنامه از طرفين مرخص و رد گرديده هر يك از جانبين خرج و مايحتاج به اسراي مزبوره داده به قرا كليسا رسانند و وكلاي سر حدات طرفين به موجب نشر اعلامي كه در خصوص فرستادن آنها به جاي معين به يكديگر مي نمايند اسراي جانبين را باز دريافت خواهند كرد و آنانكه به سبب تقصير يا خواهش خود از مملكتين فرار نموده اند، أذن به آن كساني كه به رضا و رغبت خود اراده آمدن داشته باشند داده شود كه به وطن خود مراجعت نمايند، و هر كس از هر قومي چه اسير و چه فراري كه نخواسته باشد بيايد كسي را با او كاري نيست و عفو و تقصيرات از طرفين نسبت به فراريان اعطا خواهد شد.

    فصل هفتم- علاوه از قرار و اظهار مزبوره بالا رأي بيضا ضياي اعليحضرت كيوان رفعت، امپراطور اعظم روسيه و اعليحضرت قدر قدرت، پادشاه اعظم ممالك ايران قرار يافته كه ايلچيان معتمد طرفين كه هنگام لزوم مأمور و روانه دارالسلطنه جانبين مي شوند بر وفق لياقت رتبه امور، كليه مرجوعه ايشان را حاصل و پرداخت و سجل نمايند و به دستور سابق وكلايي كه از دولتين، بخصوص حمايت ارباب معاملات در بلاد مناسبه طرفين تعيين و تمكين گرديده زياده از ده نفر عمله نخواهند داشت و ايشان به اعزاز شايسته مورد مراعات گرديده و به احوال ايشان هيچ گونه زحمت نرسيده، بل زحمتي كه به رعاياي طرفين عايد گردد و به موجب عرض و اظهار وكلاي مزبوره رضاي ستمديدگان جانبين داده شود.

    فصل هشتم- در باب آمد و شد قوافل و ارباب معاملات در ميان ممالك دولتين عليتيٌن اذن داده مي شود كه هر كس از اهالي تجٌار بخصوص به ثبوت اينكه دوست رعايا و ارباب معاملات متعلقه به دولت بهيه روسيه و يا تجار متعلق به دولت عليٌه ايران مي باشند، از دولت خود يا از سر حدٌداران تذكره و يا كاغذ راه در دست داشته باشند، از طريق بحر و بر به جانب ممالك اين دو دولت بدون تشويش آيند و هر كس هرقدر خواهد ساكن و متوقف گشته به امور معامله و تجارت اشتغال نمايند، و زمان مراجعت آنها به اوطان خود از دولتين مانع ايشان نشوند. آنچه مال و تنخواه از امكنه ممالك روسيه به ولايات ايران و نيز از طرف ايران به ممالك روسيه برند و به معرض بيع رسانند و يا معاوضه با مال و اشياء ديگر نمايند، اگر در ميان ارباب معاملات طرفين بخصوص طلب و غيره شكوه و ادعايي باشد به موجب عادت مألوفه به نزد وكلاي طرفين يا اگر وكيل نباشد نزد حاكم آنجا رفته امور خود را عرض و اظهار سازد تا ايشان از روي صداقت، مراتب ادعاي آنها را مشخص و معلوم كرده، خود و يا به معرفت ديگران قطع و فصل كار را ساخته نگذارند تعرٌض و زحمتي به ارباب معاملات عايد بشود.

    در باب تجٌار طرف ممالك روسيه كه وارد ممالك ايران مي شوند مأذون خواهند بود كه اگر با اموال و تنخواه خودشان به جانب ممالك پادشاهانه ديگر كه دوست ايران مي باشند بروند از طرف دولت ايران بي مضايقه تذكرات راه به ايشان بدهند و همچنين از طرف دولت روس در ماده تجارت اهالي دولت ايران كه از خاك ممالك روسيه به جانب ساير ممالك پادشاهانه كه دوست دولت روسيه باشند مي روند، معمول خواهد شد.

    وقتي كه از رعاياي دولت روسيه در زمان توقف و تجارت. در ممالك ايران فوت شده باشد اموال و املاك او در ايران بماند چون مايعرف او از مال رعاياي دولت دوست است، لهذا مي بايد اموال مفوت به موجب قبض الوصول شرعي رد و تسليم ورثه مفوت گردد و نيز اذن خواهد داد كه املاك مفوت را اقوام او بفروشند، چنانكه كه اين معني در ممالك روسيه و پادشاهان ديگر دستور و عادت بوده متعلق به هر دولت باشد مضايقه نمي نمايند.

    فصل نهم- باج و گمرك اموال تجار طرف دولت بهيه روسيه كه به بنادر و بلاد ايران مي آورند از يك تومان پانصد دينار در يك بلده گرفته از آنجا با اموال مزبوره به هر ولايت ايران بروند چيزي مطالبه نكرده و همچنين از اموالي كه از ممالك ايران بيرون مي آورند آن قدر گرفته زياده به عنوان خرج و توجيه و تحميل و اختراعات چيزي از تجار روسيه با شرٌ و شلتاق مطالبه نشود و به همين نحو در يك بلده باج و گمرك تجٌار ايران كه به بنادر و ممالك روسيه مي آورند و يا بيرون مي برند به دستور گرفته، اختلافي به هيچ وجه نداشته باشند.

    فصل دهم- بعد از نقل اموال تجٌار به بنادر كنار دريا و يا آوردن از راه خشكي به بلاد سرحدات دولتين اذن و اختيار به تجٌار و ارباب معاملات طرفين داده شده كه اموال خودشان را فروخته و اموال ديگر خريده و يا معاوضه كرده، ديگر از امناي گمرك و مستاجرين طرفين اذن نخواسته باشند، زيرا كه بر ذمٌه امناي گمرك و مستأجرين لازم است كه ملاحظه نمايند تا معطٌلي و تأخير در كار ارباب معاملات وقوع نيافته، باج خزانه را از بايع يا از مبيع (يا از مشتري) هر نوع با هم سازش مي نمايند بازيافت دارند.

    فصل يازدهم- بعد از تصديق و خط گذاردن در اين شروط نامه، وكلاي مختار دولتين عليٌتين بلاتأخير به اطراف جانبين اعلام و اخبار مي نمايند و امر اكيد بخصوص بالمرٌه ترك و قطع امور عداوت و دشمني به هر جا ارسال خواهند كرد. شرط اين شروط نامه الحاله كه بخصوص استدامت مصالحه دائمه طرفين مستقر و دو قطعه مشروحه با ترجمان خطٌ فارسي مرقوم و محرٌر و از وكلاي مختار مأمورين دولتين عليٌتين مزبوره بالتصديق و با خطٌ و مهر مختم گرديده و مبادله با يكديگر شده است مي بايست از طرف اعليحضرت خورشيد رتبت. پادشاه اعظم، امپراتور اكرم، مالك كل ممالك روسيه و از جانب اعليحضرت قدر قدرت، پادشاه والا جاه ممالك ايران به امضاي خطٌ شريف ايشان تصديق گردد و چون اين صلحنامه مشروحه مصدٌقه مي بايد از هر دو دولت پايدار به وكلاي مختار برسد، لهذا از دولتين عليٌتين در مدت سه ماه هلالي وصول گردد.

    تحريرآ في معسكر روسيه در رودخانه زيوه من محال گلستان متعلٌقه قراباغ به تاريخ بيست و نهم شهر شوال المكرم سنه يك هزار و دويست و هشت هجري نبوي مطابق دوازدهم ماه اكتوبر سنه يك هزار و هشتصد و سيزده عيسوي سمت تحرير رفت.
    منبع: معاهدات و قراردادهاي تاريخي در دوره قاجاريه،به كوشش غلامرضا طباطبايي مجد، صفحات 77 تا 84.

  3. #3

    پیش فرض

    معاهده پاریس


    چون اعليحضرت خورشيد آيت اقدس همايون، پادشاه اعظم و شاهنشاه بالاستقلال كل ممالك ايران و اعليحضرت شاهنشاه انگليس هر دو علي السويه از روي صدق مايل اين هستند كه مصائب جنگي را كه منافي ميل و مكنونات خاطر دوستانه ايشان است رفع نمايند و روابط دوستي كه مدت مديدي فيمابين دولتين عليتين برقرار بوده مجدداً به يك صلحي كه بر وفق فوايد طرفين باشد بر بنيان محكم برپا نمايند، لهذا به جهت اجراي اين مقصود و مطلوب، اعليحضرت پادشاه ايران جناب جلالتمآب مقرب الخاقان فرخ خان امين الملك سفير كبير دولت عليه ايران صاحب تصوير همايون و حمايل آبي و داراي كمر مكلل به الماس و غيره و غيره و غيره را و اعليحضرت پادشاه انگليس جناب مجدت نصاب هنري ريچارد چارلز بارون كاولي از امناي دولت انگليس و از اجزاي مشورتخانه مباركه مخصوصه اعليحضرت پادشاه انگليس حامل نشان بزرگ و شريف حمام و سفير كبير مخصوص و مختار دولت انگليس در نزد اعليحضرت امپراطور فرانسه و غيره و غيره و غيره را وكلاي مختار خود تعيين فرموده اند و ايشان بعد از آن كه اختيارنامه هاي خود را ابراز و مبادله نمودند و موافق تركيب رسمي ديدند فصول ذيل را مقبول و مقرر داشتند:

    فصل اول- از روز مبادله امضانامه هاي عهدنامه حال فيمابين اعليحضرت شاهنشاه ايران و اعليحضرت شاهنشاه انگليس و ايرلاند و نيز فيمابين أخلاف و ممالك و رعاياي طرفين صلح و دوستي دايمي خواهد بود.

    فصل دويم- چون به دولت و اقبال فيمابين دولتين ايران و انگليس صلح برقرار گرديد بحكم اين فقره مقرر است كه عساكر دولت انگليس ممالك ايران را تخليه خواهند كرد موافق شرايط و تعهدات مسطوره ذيل.

    فصل سيم- دولتين عليتين معاهدتين تعهد مي كنند كه كل اسرايي كه حين جنگ به دست عساكر طرفين افتاده باشند بلادرنگ آزاد نمايند.

    فصل چهارم- اعليحضرت شاهنشاه ايران تعهد مي كند كه بلافاصله بعد از مبادله امضانامه هاي اين عهدنامه يك عفونامه كامل اعلام نمايد كه بواسطه آن، جميع رعاياي ايران كه در وقت جنگ، با مراوده خود با عساكر انگليس، مصدر خيانتي شده باشند از عقوبت اين حركت خود معاف باشند بطوري كه هيچ كس هر درجه كه داشته باشد به جهت اين حركت خود مورد تنبيه و اذيت و تعدي نخواهد بود.

    فصل پنجم- اعليحضرت پادشاه ايران تعهد مي كند كه بلادرنگ لازمه تدابير را به كار ببرد كه عساكر و كارگزاران ايران را از خاك و شهر هرات و ساير نقاط افغانستان بيرون بكشد. تخليه ممالك مزبوره تا مدت سه ماه بعد از مبادله امضانامه هاي اين عهدنامه خواهد بود.

    فصل ششم- اعليحضرت شاهنشاه ايران راضي مي شود كه ترك بكند كل ادعاي سلطنتي بر خاك و شهر هرات و ممالك افغان [را] و هرگز مطالبه نكند از رؤساي هرات و ممالك افغان هيچ علامت اطاعت مثل سكه و خطبه و باج و نيز اعليحضرت ايشان تعهد مي كند كه بعد از اين از هر مداخله در امورات داخله افغانستان اجتناب نمايد و قول مي دهند كه هرات و تمام افغانستان را مستقل شناخته و هرگز در صدد اخلال استقلال اين ولايات برنيايند.

    و نيز در صورت ظهور و منازعه فيمابين دولت ايران و ممالك هرات و افغانستان دولت ايران تعهد مي كند كه اصلاح آن را رجوع به اهتمامات دوستانه دولت انگليس نمايد و اقدام به جنگ نكند مگر در صورتي كه اهتمامات دوستانه دولت انگليس مثمر ثمري نشود.

    از طرف ديگر دولت انگليس تعهد مي كند كه همه وقت اعتبار خود را در ممالك افغان به كار برد و نگذارد كه از آنها و هيچ يك از آنها باعث هيچ نوع تشويش و پريشاني دولت ايران بشود و اگر دولت ايران در وقوع مشكلات رجوع به دولت انگليس نمايد، دولت انگليس نهايت كوشش را خواهد نمود كه منازعات فيمابين را موافق حق و مطابق شأن دولت ايران اصلاح نمايد.

    فصل هفتم- در صورتي كه از جانب هرات و ممالك افغان بر سر حدات ايران تجاوزي بشود، هر گاه ترضيه شايسته داده نشود دولت ايران حق خواهد داشت كه به جهت دفع و تنبيه جانب متعدي، اقدام به حركات جنگ نمايد، اما اين صراحتاً معلوم و مقبول است كه هر لشكر از جانب دولت ايران كه به جهت مقصود مزبور از سر حد بگذرد به محض اجراي مقصود خود، مراجعت به خاك خود خواهد كرد و استعمال حق مزبور نبايد بهانه توقف دائمي عساكر دولت ايران به الحاق شهري يا يك جزو ممالك مزبوره به ممالك ايران بشود.

    فصل هشتم- دولت ايران تعهد مي كند كه بلافاصله بعد از مبادله امضانامه هاي اين عهدنامه، جميع اسرائي كه در حين جنگ در افغانستان به دست عساكر ايران افتاده باشند بدون عوض نقدي آزاد نمايند و همچنين جميع أفاغنه كه به اسم گروي يا به جهت امور دولتي در هر جاي ممالك ايران مقيد باشند، به همان طور آزاد خواهند بود، به شرط آنكه أفاغنه هم از طرف خود اسرا و مقيدين ايراني را كه در دست آنها باشد بدون عوض نقدي آزاد نمايند. دولتين معاهدتين در صورت لزوم مأمورين نصب خواهند كرد كه شرايط اين فقره را معمول دارند.

    فصل نهم- دولتين عليتين تعهد مي كند كه در باب نصب و اعتراف قونسولهاي جنرال و قونسولها و وكلاي قونسول هر يك از اين دو دولت در ممالك همديگر حالت دول كاملة الوداد را خواهند داشت و نسبت به رعاياي طرفين و تجارت ايشان در هر باب همان طور رفتار خواهد شد كه با رعايا و تجارت دول كامله الوداد مي شود.

    فصل دهم- بلا فاصله بعد از مبادله امضانامه هاي اين عهدنامه سفارت انگليس مراجعت به طهران خواهد كرد و دولت ايران قبول مي نمايد كه سفارت مذكور را با معذرت و تشريفات معينه، كه وكلاي مختار طرفين معظمتين، امروز در نوشته اي جداگانه ممضي نموده اند، بپذيرند.

    فصل يازدهم- دولت ايران تعهد مي كند كه در مدت سه ماه بعد از مراجعت سفارت انگليس به طهران يك مأموري را تعيين نمايد كه باتفاق يك مأمور دولت انگليس مطالبات نقدي جميع رعاياي انگليس را از رعاياي دولت ايران تحقيق و مشخص نمايند و دولت ايران هر يك از اين مطالبات كه به تصديق مأمورين مزبور باشد يا دفعتاً يا به قسط خواهد داد در يك مدتي كه بيشتر از يك سال از تاريخ اعلام مأمورين نباشد.

    همچنين هر تبعه ايراني با رعاياي ساير دول كه تا زمان حركت سفارت انگليس از طهران در تحت حمايت انگليس بوده و از آن به بعد ترك آن را ننموده اند دعاوي و ادعايي با دولت عليه داشته باشند، مأمورين مزبور به آن هم رسيدگي كرده و حكم خواهند داد.

    فصل دوازدهم- باستثناي آنچه در فصل سابق مقرر شده دولت انگليس اين حق را ترك و انكار خواهد كرد كه حمايت نكند بعد از اين هيچ يك از رعاياي ايران را كه بالفعل در نوكري سفارت و قونسول ها و وكلاي قونسول انگليس نباشد، به شرط اين كه چنين حقي به دول ديگر نداده و معمول شود و در اين باب و جميع خصوصات ديگر دولت انگليس مطالبه مي كند و دولت ايران هم تعهد مي كند كه همان امتيازات و معافات در ممالك ايران به دولت انگليس و نوكرها و رعاياي آن داده خواهد شد كه به دول كاملة الوداد و به نوكرها و رعاياي ايشان داده مي شود و همچنين دولت انگليس و نوكرها و رعاياي آن بهره ياب خواهند بود از همان احترام و اعتبار كه به دول كاملة الوداد و به نوكرها و رعاياي آنها داده مي شود.

    فصل سيزدهم- دولتين عليتين معاهدتين به حكم اين فصل تجديد مي كنند آن قرار را كه در ماه آغوست سنه يك هزار و هشتصد و پنجاه و يك عيسوي مطابق شهر شوال سنه يك هزار و دويست و شصت و هفت هجري در باب رفع تجارت غلام و كنيز در خليج فارس فيمابين اين دو دولت داده شده است و علاوه بر اين تعهد مي كند كه قرار مزبور پس از انقضاي مدت برقراري آن كه عبارت از ماه آغوست سنه يك هزار و هشتصد و شصت و دو عيسوي باشد تا مدت ده سال ديگر برقرار خواهد بود و به اين نحو امتداد خواهد يافت تا يكي از جانبين به يك اعلام رسمي قرار مزبور را موقوف بدارد، اما اعلام مزبور معمول نخواهد بود مگر يك سال بعد از ظهور آن.

    فصل چهاردهم- بلافاصله مبادله امضانامه هاي اين عهدنامه، عساكر انگليس هر نوع حركات خصمانه را نسبت به دولت و مملكت ايران ترك خواهد كرد. دولت انگليس علاوه بر اين تعهد مي كند به محض اين كه قرارداد تخليه هرات و ممالك افغانستان از عساكر ايران و همچنين قرارداد پذيرايي سفارت انگليس به طهران كاملاً مجري شد، عساكر انگليس خود را از جميع ولايات و اماكن و جزاير كه تعلق به ايران دارند بلادرنگ پس خواهند كشيد و دولت انگليس تعهد مي كند كه در اين اثنا سركرده عساكر انگليس عمداً هيچ حركتي كه موجب ضعف اطاعت رعاياي ايران نسبت به اعليحضرت شاهنشاه ايران باشد نخواهد كرد، بلكه تقويت اطاعت مزبوره نهايت مقصود دولت انگليس است. علاوه بر اين دولت انگليس تعهد مي كند كه بقدر امكان رعاياي ايران از زحمت حضور عساكر انگليس ايمن خواهند بود و همچنين آذوقه كه به جهت عساكر مزبوره لازم شود دولت ايران تعهد مي كند كه به كارگزاران خود قدغن ننمايد كه عساكر انگليس را در تحصيل آذوقه مزبور اعانت كنند و نيز دولت انگليس تعهد مي كند كه در حين اخذ اشياء قيمت آن را موافق نرخ روز از جانب مأمورين انگليس بلادرنگ داده خواهد شد.

    فصل پانزدهم- عهدنامه حال ممضي خواهد شد و امضانامه هاي آن مبادله خواهد شد در بغداد در مدت سه ماه يا زودتر هر گاه ممكن شود.

    به جهت اثبات مسطورات فوق ايلچيان طرفين اين عهدنامه را ممضي و به مهر خود ممهور ساختند در پاريس در چهار نسخه، يوم هفتم شهر رجب المرجب سنه يك هزار و دويست و هفتاد و سه تحرير يافت.



    محل مهر امين الملك فرخ خان سفير كبير دولت عليه ايران



    محل مهر و امضاي كاولي


    منبع: كتاب معاهدات و قراردادهاي تاريخي در دوره قاجاريه، به كوشش غلامرضا طباطبايي مجد، صفحه 282 تا 286

  4. #4

    پیش فرض

    قرارداد دارسی



    ما بين دولت اعليحضرت شاهنشاهي از يكطرف و ويليام ناكس دارسي رانيته شهر لندن نمره 42 گرس ونر (من بعد در تمام امتياز نامه به جاي اسامي و محل توقف و غيره مختصراً صاحب امتياز قيد خواهد شد ) از طرف ديگر موافق اين امتياز نامه تفاصيل ذيل مقرر شده است.

    فصل اول- دولت اعليحضرت شاهنشاهي ايران به موجب اين امتيازنامه اجازه مخصوصه به جهت تفتيش و تفحص و پيدا كردن و استخراج و بسط دادن و حاضر كردن براي تجارت و نقل و فروش محصولات ذيل كه عبارت از گاز طبيعي و نفت و قير و موم طبيعي باشد در تمام وسعت ممالك ايران در مدت شصت سال از تاريخ امروز اعطا مي نمايد.

    فصل دوم- صاحب اين امتياز داراي حق بالانحصار كشيدن لوله هاي لازمه از سرچشمه هاي نفت و قير و غيره تا خليج فارس و كذالك شعبات لازمه لوله هاي فوق به جهت توزيع و تقسيم نفت به جاهاي ديگر خواهد بود و كذالك حق بناي چاههاي نفت و حوضها و محل تلمبه و مواقع جمع و تقسيم و تأسيس كارخانه و غيره از هر چه كه لازم باشد خواهد داشت.

    فصل سوم- دولت عليه ايران اراضي بايره خود را در جايي كه مهندسين صاحب امتياز به جهت بنا و تأسيس كارهايي كه در فوق مذكور است لازم بدانند مجاناً به صاحب امتياز واگذار خواهد كرد و اگر آن اراضي داير باشند صاحب امتياز بايد آنها را از دولت به قيمتي عادله خريداري نمايد و دولت عليه به صاحب امتياز نيز حق مي دهد كه اراضي و املاك لازمه را به جهت اجراي اين امتياز از صاحبان ملك به رضايت آنها ابتياع نمايد و معلوم است كه اين ابتياع موافق شرايطي خواهد بود كه مابين صاحب امتياز و مالكين ملك مقرر خواهد شد ولي صاحبان املاك مجاز نخواهند بود كه از قيمت عادلانه اراضي واقعه در حول و حوش تجاوز نمايند.

    جاهاي مقدسه و جميع متعلقات آنها در دايره اي كه دويست ذرع شعاع آن باشد مجزي و مستثني هستند.

    فصل چهارم- چون معادن نفت شوشتر و قصر شيرين و دالكي بندر بوشهر كه بالفعل داير و مبلغ دوهزار تومان جمع ديواني دارند و متعلق به ديوان همييون اعلي مي باشد شرط شد كه آنها را نيز دولت به موجب فصل اول به صاحب امتياز واگذار نمايد، مشروط بر اينكه علاوه بر صدي شانزده مذكور در فصل دهم كه بايد به دولت برسد صاحب امتياز همه ساله دوهزار تومان جميع حاليه معادن مذكوره را نيز به دولت كارسازي دارد.

    فصل پنجم- طرح ريزي و نقشه كار گذاشتن لوله ها به توسط مهندسين صاحب امتياز و يا خود او خواهد بود.

    فصل ششم- قطع نظر از آنچه در فوق ذكر شده اين امتياز شامل ولايات آذربايجان و گيلان و مازندران و خراسان و استرآباد نخواهد بود ولي به شرطي كه دولت عليه به هيچ كس اجازه ندهد كه لوله هاي نفت به طرف رودخانه ها و سواحل جنوبي ايران تأسيس نمايند.

    فصل هفتم- تمامي اراضي كه به صاحب امتياز واگذار شده و همچنين اراضي كه صاحب امتياز به موجب فصل سوم استملاك خواهد كرد و همچنين تمام محصولات آنها كه به خارجه حمل شود از هر نوع ماليات و عوارض در مدت اين امتياز نامه معاف خواهد بود و تمام اسباب و آلات لازمه براي تفتيش و تفحص و استخراج معادن و بسط آنها و كذالك به جهت تأسيس لوله ها در وقت دخول به ايران به هيچ وجه من الوجوه حقوق گمرك را نخواهند پرداخت.

    فصل هشتم- صاحب امتياز نامه مكلف است كه بدون تعلل و تأخير به خرج خود يك يا چند نفر را از اهل خبره به ايران به جهت تفتيش صفحاتي كه صاحب امتياز احتمال وجود معادن مزبوره را در آنها مي برد بفرستد و در صورتي كه راپورتهاي آن اشخاص خبره به عقيده صاحب امتياز كافي باشد صاحب امتياز مكلف است كه بدون تأخير و به خرج خود اجزاي علمي لازمه با اسباب و آلات و ادوات استخراج به جهت تعميق و كندن چاهها و امتحانات لازمه بفرستند.

    فصل نهم- دولت عليه ايران به صاحب امتياز اجازه مي دهد كه يك يا چند شركت به جهت انتفاع از آن امتياز تأسيس نمايد. اسامي و نظامنامه سرمايه آن شركت به توسط صاحب امتياز معين خواهد شد، مشروط بر اينكه در ايجاد هر شركتي صاحب امتياز آن ايجاد را رسماً به توسط كميسر به دولت اطلاع بدهد و نظامنامه آن شركت را با تعيين محلي كه شركت مزبور بايد در آنجا كار كند به دولت اظهار دارد و مديرهاي شركتها نيز به توسط او انتخاب خواهند شد. اين شركت يا آن شركتها تمام حقوق صاحب امتياز را خواهند داشت ولي از طرف ديگر آنها بايد تمام تعهدات و مسئوليت صاحب امتياز را نيز در عهده خود گيرند.

    فصل دهم- بين صاحب امتياز از يك طرف و شركتي كه تشكيل كند از طرف ديگر قرار داده خواهد شد كه يك ماه بعد از تاريخ تأسيس رسمي شركت اول صاحب امتياز مكلف است مبلغ بيست هزار ليره انگليسي نقداً و بيست هزار ليره ديگر سهام پرداخته شده به دولت عليه بدهد. علاوه بر آن، شركت و تمام شركتهايي كه تأسيس خواهند شد مكلف خواهند بود كه از منافع خالص ساليانه خود صدي شانزده به دولت عليه سال به سال كارسازي نمايند.

    فصل يازدهم- دولت عليه مختار است كه يك نفر كميسر معين نمايد كه آن كميسر طرف شور صاحب امتياز و مدير آن شركتها خواهد بود و محض خير اين تأسيس هرگونه اطلاعات مفيد داشته باشد به آنها داده همه نوع راهنمائي به آنها خواهد كرد و محض حفظ حقوق دولت متفقاً با صاحب امتياز هر گونه تفتيش كه مفيد بداند به عمل خواهد آورد. حقوق و مشاغل كميسر دولتي صريحاً در نظامنامه شركتي كه تشكيل شود معين خواهد گرديد. صاحب امتياز همه ساله ابتدا از تاريخ تشكيل شركت اول به مبلغ هزار ليره انگليسي به كميسر دولتي حق خواهد داد.

    فصل دوازدهم- عمله و فعله كه در تأسيسات فوق كار ميكنند بايد رعيت اعليحضرت شاهنشاه باشند باستثناي اجزاي علمي از قبيل مدير و مهندس و عماق و مباشرين.

    فصل سيزدهم- در تمام جاهايي كه مدلل شود كه اهالي محليه حالا از نفت آنجا منتفع مي شدند شركت بايد به آنها مجاناً همين مقدار نفت را كه اهالي سابقاً جمع مي كردند حلا هم بدهد اين مقدار به اظهار خود آنها و به تصديق حكومتي محليه معين خواهد شد.

    فصل چهاردهم- دولت عليه متعهد مي شود كه اقدامات لازمه در حفظ امنيت و اجراي مقصد اين امتياز و اسباب و آلات و ادوات مذكوره در فوق به عمل آورد و كذالك نماينده ها و اجزاي علمي و وكلاي شركت را در تحت حمايت مخصوصه خود گيرند و چون دولت عليه اين تكاليف خود را ادا كرد صاحب امتياز و شركتهاي تشكيل شده ديگر به هيچ اسم و رسم حق مطالبه خسارت از دولت عليه ندارند.

    فصل پانزدهم- بعد از انقضاي مدت معينه اين امتياز تمام اسباب و ابنيه و ادوات موجوده شركتي به جهت استخراج و انتفاع معادن متعلق به دولت عليه خواهد بود و شركت حق هيچ گونه غرامت از اين بابت نخواهد داشت.

    فصل شانزدهم- اگر در مدت دو سال از تاريخ اين امتياز نامه صاحب امتياز نتواند شركت اولي مذكوره در فصل هشتم را تأسيس نمايد اين امتياز از درجه اعتبار به كلي ساقط است.

    فصل هفدهم- در صورتي كه ما بين طرفين متعاهدين منازعه و اختلافي در تأويل و ترجمه اين امتياز نامه و كذالك در باب حقوق و مسئوليت طرفين مشاجره اتفاق افتد حل مشكل و مسئله در تهران به دو حكم رجوع خواهد شد و آن دو حكم به توسط طرفين معين خواهند شد و نيز آن دو حكم قبل از مبادرت به مرافعه حكم ثالث را معين خواهند كرد. حكم آن دو حكم و يا در صورتي كه حكمين مزبورين متفق نشوند، حكم حكم ثالث قطعي خواهد بود.

    فصل هجدهم- اين امتياز نامه در دو نسخه به فرانسه نوشته شده و به همان مضمون به فارسي ترجمه شده است. و اگر اختلافي در مضمون اين امتيازنامه ما بين دو زبان حاصل شود متن فرانسه اولويت دارد و به آن متن بايد رجوع كرد.

    ملاحظه شد. صحيح است في شهر صفر اودئيل در صاحبقرانيه 1319

    امتيازنامچه موم و نفت طبيعي معدني است كه به شرف امضاي مقدس سركار بندگان اعليحضرت اقدس همايون شاهنشاهي رسيده است- علي اصغر محل مهر اتابك اعظم.

    اين امتيازنامه موم و نفت معدني كه به شرف امضاي مبارك اعليحضرت اقدس همايون شاهنشاهي روحنا فداه رسيده است در وزارت امور خارجه دولت ايران ثبت شد در سال 1892 في 9شهر صفرالمظفر اودئيل محل مهر مشيرالدوله.

    اين امتيازنامه كه در دو نسخه به فرانسه نوشته و به فارسي ترجمه شده و مبادله گرديده است هر دو به دستخط مبارك شاهنشاهي روحنا فداه موشح و به دستخط و مهر حضرت اشرف اتابك اعظم و خط و مهر جناب مشيرالدوله وزير امور خارجه مزين شده اند في 9 شهر صفر المظفر اودئيل 1319 نظام الدين وزير معادن محل مهر و امضا
    رونوشت برابر اصل است.

  5. #5

    پیش فرض

    قرارداد مجمل

    چون در اين اوان
    سعادت نشان سفير بي نظير روشن ضمير صايب تدبير، صاحب نشان همايون هلاليه عثمانيه، عاليجاه عمدة الاعاظم المسيحيٌه سر هرفرد بارونت از جانب سعادت جوانب شهريار نامدار كامكار، خسرو عدل گستر مكارم شعار، نظم آراي مناظم كشور ستاني، صدر نشين أرايك سلطنت جهانداري، شرف افزاي سپهر جلالت و بختياري، خديو باذل عادل، داراي ابر كف دريادل، پادشاه والا جاه فلك دستگاه ممالك فسيح المسالك انگلستان و هندوستان- ادام الله تعالي ايٌام سلطنه الباهره- به رسم سفارت با نامه همايون پادشاهي وارد آستان سپهر نشان و شرف اندوز تقبيل عتبه عليه اعليحضرت قدر قدرت، قضا همٌت، گردون حشمت، جهان داور خديو مكرم، فلك ياور خسرو اعظم، بلند اختر داور انجم خدم، مالك رقاب الأمم، غوث الاسلام و المسلمين، عوذالملٌه و الدٌين، قهرمان الماء و الطين، شهريار جم اقتدار كشور خجسته ايران و توران، لازالت مشارق اقباله بمطالع كواكب الاجلال گرديده و موافق وكالت نامچه معتبره ميمونه، ممهور به مهر آثار پادشاه والاجاه معظم اليه در تشييد مباني يكجهتي و الفت دولتين عليٌتين وكيل مطلق و معتمد مختار بوده و از طرف بهي الشرف شاهنشاه سپهر بارگاه ممالك ايران نيز به عالي جاهان نبالت و جلالت پناهان، عزٌت و دولت دستگاهان، مجدت و حشمت همراهان، مقربي الخاقان، صدر الوزراء الفخام معتمدالدوله العليه الباهره ميرزا محمٌد شفيع وزير و اميرالامراء العظام، امين الحضره البهيٌه القاهره حاجي محمد حسين خان مستوفي الممالك ديوان همايون اعلي، از قرار فرمان اشرف جداگانه وكالت مطلقه تفويض رفته كه: با عاليجاه ايلچي مشاراليه به تمهيد شرايط موٌدت و يكجهتي و وفاق دولتين پرداخته، اركان اتحاد حضرتين بهيٌتين را به نحوي كه متضمٌن صلاح طرفين باشد مستحكم و مشيٌد ساخته باشند، لهذا عالي جاهان مشاراليهم بعد از انعقاد مجالس عديده و طيٌ مقالات و مكالمات لازمه به استصواب و رضاي يكديگر بناي عهد و ميثاق و اداي شروط يكانگي و وفاق، فيمابين دولتين به اصول مفصٌله هشت گانه گذاشته، بر اولياي هر دو دولت لازم و ثابت داشتند كه از اين پس هر يك به نهج مسطور عمل و شرطي را از شروط متروك و مهمل نگذارند:
    فصل اول- چون تفصيل شروط و توضيح و تعيين مقاصد جانبين موقوف مي بود به مكالمات گوناگون و مجالس متعدده، عجاله الوقت اين وثيقه ميمونه كه عهدنامه مجمل است مرقوم مي گردد، تا كاخ دوستي و اتٌحاد را بنيادي متين باشد و مكنونات ضماير جانبين را مبين گردد و قرار اين كه من بعد عهدنامه مفصٌلي مشتمل بر جميع مقاصد و حاكي تمامي شرايط و ضوابط مرقوم و به خطٌ و مهر وكلاء اجلاء ثلثه مختوم گردد و مدار يك جهتي دولتين بر آن باشد.

    فصل دويٌم- بايد كه اين عهد خجسته كه در ميان دو دولت جاويد مدٌت به دست صدق و راستي بسته اند، از هر گونه تغيير و تبديل مصون و روز بروز ملزومات و مقتضيات يك جهتي و يگانگي در ميانه افزون باشد و پيوند مواحدت و موافقت ميان اين دو پادشاه جم جاه- زادهماالله ملكاً و سلطاناً- و وليعهد و فرزندان و احفاد امجاد ايشان و وزراء و امراء و ولات و حكٌام ولايات و سر حدٌات مملكتين ابدالأباد استوار ماناد.

    فصل سيٌم- اولياي دولت عليٌه ايران بر خود لازم دانستند كه از تاريخ اين عهدنامچه ميمونه هر عهد و شرطي كه با هر يك از دولتهاي فرنگ بسته اند باطل سازند و لشكر فرنگ را از حدود متعلقه به خاك ايران راه عبور به طرف مملكت هندوستان و سمت بنادر هندوستان نخواهند داد.

    فصل چهارم- در اين صورت كه لشكري از طوايف فرنگ به مملكت ايران آمده باشد و يا بيايد، پادشاه والاجاه انگلستان قشون و تدارك و اسباب و يا در عوض آن وجه نقد و توپ و تفنگ و معلم و عمله به قدري كه صلاح دولتين باشد به خدمت شهريار سپهر اقتدار ايران فرستد و در دفع و رفع ايشان با پول كمال اعانت و امداد نمايند. بعد از اين، قشون يا مبلغ وجه و مقدار تداركات و اسباب به قراري است كه در عهدنامه مفصٌل مشخٌص و معين خواهد شد.

    اگر احياناً بناي مصالحه فيمابين آن طايفه فرنگ كه با دولت عليٌه ايران نزاع و جنگ دارند و اولياي دولت بهيٌه انگليس اتٌفاق افتد، پادشاه والاجاه ممالك انگلستان كمال سعي و دقٌت و اهتمام نمايد كه فيمابين ايران و آن طايفه نيز رفع نزاع و دشمني شده و صلح واقع شود و اگر خدا نخواسته اين سعي به جايي نرسد، شاه والاجاه انگلستان به طريقي كه مرقوم شده و در عهدنامه مفصٌل مشخص و معين داده خواهد شد، قشون و لشكر و يا وجه نقد و اسباب به كمك ايران بدهد و اين اعانت و كمك را مادام كه جنگ فيمابين ايران و آن طايفه باشد داده، تا هنگامي كه رفع جدال نشود و آن طايفه با اولياي دولت ايران صلح ننمايد مضايقه در دادن كمك ننمايد.

    هرگاه افاغنه هندوستان را با اولياي دولت انگليس نزاع و جدالي باشد اولياي دولت ايران از اين طرف لشكر تعيين كرده، به قسمي كه مصلحت دولتين باشد به دولت انگليس اعانت و امداد نمايد از قراري كه در عهدنامه مشخص و معين خواهد شد.

    فصل پنجم- اگر از سواحل هندوستان قشون و لشكر وارد وارد بحرالعجم شده باشد و قبل از اذن و رخصت اولياي دولت عليٌه ايران در جزيره خارك يا جاي ديگر از سواحل عمٌان نزول كرده باشند، به هيچ وجه من الوجوه دخل و تصرفي در آنجا نكرده و از تاريخ عهدنامه ميمونه قشون مذكوره در تحت اختيار اولياي دولت ايران باشد، اگر عاليجاه رفيع جايگاه، جلالت و نبالت پناه، حشمت و شوكت دستگاه فرمانفرماي هندوستان قشون مزبوره را براي حراست حدود هندوستان ضرور نداشته باشد و اولياي دولت ايران خواهند براي امداد خود همان قشون را نگاه دارند و اگر بخواهند روانه هندوستان نمايند و در عوض قشون به طريقي كه سبق ذكر شد و در عهدنامه مفصٌل مشخص خواهد شد وجه نقد براي اخراجات و تداركات بازيافت نمايند.

    فصل ششم- اگر قشون مذكوره به خواهش اولياي دولت ايران در جزيره خارك يا جاي ديگر از سواحل عمٌان توقف نمايند، بايد از جانب كارگزاران دولت ايران كمال شفقت و مهرباني نسبت به ايشان به عمل آيد و به حكٌام و مباشرين بنادر فارس قدغن نمايند كه هر قدر سيورسات آذوقه براي قشون مذكور ضرور و دركار باشد به نرخ و تسعير عادله وقت به ايشان فروخته قيمت بازيافت نمايند.

    فصل هفتم- اگر جنگ و نزاعي فيمابين دولت ايران و افغان اتفاق افتد، اولياي دولت انگليس را در آن ميانه كاري نيست و به هيچ طرف اعانت و امداد نخواهد كرد، مگر آنكه به خواهش طرفين واسطه صلح گردد.

    فصل هشتم- اين عهدنامچه ميمونه، به رسم و معني عهد محافظت مرقوم و در ضمن العهد شرط رفت كه مادامي كه اين عهد جاويد به رسوم و شروط مقرٌره مفصٌله بين الدولتين برقرار است، اولياي دولت دوران مدٌت ايران عهد و شرطي كه مخالف دوستي دولت انگليس و باعث اهانت و اضرار ايشان در حدود هندوستان بشود با هيچ يك از طوايف فرنگ ننمايند.

    اميد كه اين عهد همايون خجسته تا ابد پايدار باد و اين پيوند ميمون به اولياي هر دو دولت محاسن و فوايد آثار گردد. ما كه وكلا مي باشيم به راستي و استحكام اين عهدنامه مباركه را دستخطٌ و مهر گذاشته ايم. به تاريخ نوزدهم ماه مارچ سنه يك هزار و هشتصد و نه عيسوي مطابق بيست و پنجم شهر محرم الحرام سنه يك هزار و دويست و بيست و چهار هجري.

    هو

    سواد دستخط و امضاي اعليحضرت قدر قدرت امپراطور انگلستان است:

    « ما كه اين عهدنامه مجمل را ديده ايم همه فصل ها و شروط آن را مقبول و منظور داشته ايم و داريم براي خودمان و هم براي وارثها و وليعهدهاي ما، و نيز قول شاهانه خود را مي دهيم كه هميشه موافق شروط اين عهدنامه عمل و حسب المقدور ما كسي را اذن خلاف كردن آن نخواهيم داد. براي مربوطي اين امر مهر بزرگ دولت خود را بر اين عهدنامه مجمل چسبانده ايم و آنرا با دست مبارك خود دستخط كرده ايم، در قصر شاهانه ونزر به تاريخ هفتم شهر جمادي الاولي سنه عيسويه جلوس ما جارج شاه.»

  6. #6

    پیش فرض

    معاهده ترکمنچای

    هو الله


    ديباچه عهدنامه ايران و روس



    الحمدالله الوافي و الكافي بعد از انعقاد عهدنامه مباركه گلستان و مبادلات و معاملات دوستانه دولتين عليتين و ظهور آداب كمال مهرباني و يكجهتي حضرتين بهيٌتين به مقتضاي حركات آسماني برخي تجاوزات ناگهاني از جانب سر حد داران طرفين به ظهور رسيده كه موجب سنوح غوايل عظيمه شد و از آن جا كه مرآت ضماير پادشاهانه جانبين از غبار اين گونه مخاطرات پاك بود اولياي دولتين عليتين تجديد عهد مسالمت را اهتمامات صادقانه و كوشش هاي منصفانه در دفع و رفع غايله اتفاقيه به ظهور رسانيده عهدنامه مباركه جديد به مباني و اصولي كه در طي فصول مرقومه مذكور است مرقوم و مختوم آمد به مهر وكلاي دولتين عليتين و در ماه شوال در سال هزار و دويست و چهل و نه هجري به امضاي همايون شرف استقرار و استحكام پذيرفت. بر اولياي دولتين لازم است كه از اين پس در تحصيل موجبات مزيد دوستي و موافقت اهتمامات صادقانه مبذول دارند و اسباب استحكام و استقرار معاهده مباركه را به مراودات دوستانه متزايد خواهند و اگر در معدات تكميل امور دوستي قصوري بينند به امضاي خواهشهاي منصفانه تدارك آن را لازم بشمارند و دقيقه از دقايق دوستي را مهمل و متروك نگذارند.

    بسم الله الرحمن الرحيم



    چون اعليحضرت قضا قدرت، پادشاه اعظم والاجاه، امپراطور اكرم شوكت دستگاه، مالك بالاستحقاق كل ممالك روسيه و اعليحضرت كيوان رفعت خورشيد رايت، خسرو نامدار پادشاه اعظم با اقتدار ممالك ايران، چون هر دو علي السويه اراده و تمناي صادقانه دارند كه به نوايب و مكاره جنگي كه بالكليه منافي رأي والاي ايشان است نهايتي بگذارند و سنتهاي قديم حسن مجاورت و مودت را ما بين اين دو دولت بواسطه صلحي كه متضمن دوام باشد و بواعث خلاف و نفاق آتيه را دور كنند در بناي مستحكم استقرار دهند، لهذا براي تقديم اين كار خجسته آثار اعليحضرت امپراطور كل ممالك روسيه جناب ژان پاسكويچ‌‌‌‍‌‌، جنرال آنفاندري، سردار عسكر جداگانه قفقاز، ناظم امورات ملكيه گرجستان و ولايات قفقاز و حاجي ترخان، مدير سفاين حربيه بحر خزر، صاحب حمايلات الكسندر نويسكي مقدس مرصع به الماس، به آن مقدس مرتبه اول مرصع به الماس، ولاديمير مقدس مرتبه اول و گيورگي مقدس مرتبه دويم و صاحب دو شمشير افتخار يكي طلا موسوم«براي شجاعت» و ديگري مرصع به الماس و صاحب حمايلات دول خارجه مرتبه اولين عقاب سرخ پيكر پروسيه، هلال دولت عثماني و نشان هاي ديگر و جناب «الكسندر اوبرو سكوف» صاحب حمايلات مقدسه ثالث ولاديمير، مرتبه ثاني سن استانيسلاس لهستان، مرتبه دوم سن ژان بيت، و از طرف اعليحضرت قويشوكت پادشاه ممالك ايران نواب مستطاب والا شاهزاده نامدار عباس ميرزا را وكلاي مختار خود تعيين كردند و ايشان بعد از آن كه در تركمنچاي مجتمع شدند و اختيار نامه خود را مبادله كرده و موافق قاعده و شايسته ديدند، فصول آتيه را تعيين و قرارداد كردند:

    فصل اول- بعد اليوم ما بين اعليحضرت امپراطور كل ممالك روسيه و اعليحضرت پادشاه ممالك ايران و وليعهدان و اخلاف و ممالك و رعاياي ايشان مصالحه و مودت و وفاق كاملي إلي يوم الأبد واقع خواهد بود.

    فصل دويم- چون جدال و نزاعي كه فيما بين عهد كنندگان رفيع الاركان واقع شد و امروز بسعادت منقطع گرديد، عهود و شروطي را كه بموجب عهدنامه گلستان، بر ذمت ايشان لازم بود موقوف و متروك مي دارد، لهذا اعليحضرت كل ممالك روسيه و اعليحضرت پادشاه ممالك ايران چنين لايق ديدند كه به جاي عهدنامه مزبوره گلستان، عهدنامه ديگر به اين شروط و عهود و قيود قرار دهند كه ما بين دو دولت روس و ايران بيشتر از پيشتر موجب استقرار و انتظام روابط آتيه صلح و مودت گردد.

    فصل سيم- اعليحضرت پادشاه ممالك ايران از جانب خود و از جانب وليعهدان و جانشينان به دولت روسيه واگذار مي كند تمامي الكاي نخجوان و ايروان را - خواه اين طرف روس باشد يا آن طرف. و نظر به تفويض، اعليحضرت ممالك ايران تعهد مي كند كه بعد از امضاء اين عهدنامه، در مدت شش ماه، همه دفتر و دستور العمل متعلق به اداره اين دو دولت مذكوره باشد به تصرف امراي روسيه بدهند.

    فصل چهارم- دولتين عليتين معاهدتين عهد و پيمان مي كنند كه براي سر حد فيما بين دو مملكت بدين موجب سر حد وضع نمايند:

    از نقطه سر حد ممالك عثماني كه از خط مستقيم به قله كوه آغري كوچك أقرب است. ابتدا كرده، اين خط تا به قله آن كوه كشيده مي شود و از آنجا به سر چشمه رودخانه مشهور به قرا سوي پايين كه از سراشيب جنوبي آغري كوچك جاريست فرود آمده، به متابعت مجراي اين رودخانه تا به التقاي آن رودخانه ارس در مقابل شرور ممتد مي شود. چون اين خط به آن جا رسيد به متابعت مجراي ارس تا به قلعه عباس آباد مي آيد و در تعميرات و ابنيه خارجه آن كه در كنار راست ارس واقع است نصف قطري بقدر نيم آغاج كه عبارت از سه ورس و نيم روسي است رسم مي شود و اين نصف قطر در همه اطراف امتداد مي يابد. همه اراضي و عرصه كه در اين نصف قطر محاط و محدود مي شود بالانفراد متعلق به روسيه خواهد داشت و از تاريخ امروز در مدت دو ماه با صحت و درستي كامل معين و مشخص خواهد شد و بعد از آن از جايي كه طرف شرقي اين نصف قطر متصل به ارس مي شود خط سر حد شروع و متابعت مجراي ارس مي كند تا به مسير يدي بلوك و از آن جا از خاك ايران به طول مجراي ارس امتداد مي يابد با فاصله و مسافت سه آغاج كه عبارتست از بيست و يك ورس روسي.

    بعد از وصول به اين نقطه خط سر حد به استقامت از صحراي مغان مي گذرد تا به مجراي رودخانه موسومه بالهارود به محلي كه در سه فرسخي واقع است كه عبارتست از بيست و يك ورس روسي پايين تر از ملتقاي دو رودخانه كوچك موسوم به آدينه بازار و ساري قميش و از آن جا اين خط به كنار چپ بالهارود تا به ملتقاي رودخانه هاي مذكور آدينه بازار و ساري قميش صعود كرده به طول كنار راست رودخانه آدينه بازار شرقي تا به منبع رودخانه و از آن جا تا به اوج بلندي هاي جگير امتداد مي يابد، به نوعي كه جمله آبهايي كه جاري به بحر خزر مي شوند متعلق به روسيه خواهد بود و همه آبهايي كه سراشيب و مجراي آنها به جانب ايران است تعلق به ايران خواهد داشت.

    و چون سر حد دو مملكت اين جا بواسطه قلل جبال تعيين مي يابد، لهذا قرار داده شد كه پشته هايي كه از اين كوهها به سمت بحر خزر است به روسيه و طرف ديگر آنها به ايران متعلق باشد. از قله هاي بلندي هاي جگير خط سر حد تا به قله كمر قويي به متابعت كوههايي مي رود كه طالش را از محال ارشق منفصل مي كند. چون قلل جبال از جانبين مجراي مياه را مي دهند، لهذا در اين جا نيز خط سر حد را همان قسم تعيين مي كند كه در فوق در باب مسافت واقعه بين منبع و آدينه بازار و قلل جگير گفته شد و بعد از آن خط سر حد از قله كمر قويي به بلندي هاي كوههايي كه محال زوند را از محال ارشق فرق مي دهد متابعت مي كند تا به سر حد محال ولكيج همواره بر طبق همان ضابطه كه در باب مجراي مياه معين شد، محال زوند بغير از آن حصه كه در سمت مخالف قلل جبال مذكوره واقع است از اين قرار حصه روسيه خواهد بود. از ابتداي سر حد محال ولكيج خط سر حد ما بين دو دولت به قلل جبال كلوتوپي و سلسله كوههاي عظيم كه از ولكيج مي گذرد متابعت مي كند تا به منبع شمالي رودخانه موسوم به آستارا پيوسته به ملاحظه همان ضابطه در باب مجراي مياه و از آن جا خط سرحد متابعت مجراي اين رودخانه خواهد كرد تا به ملتقاي دهنه آن به بحر خزر و خط سر حد را كه بعد از اين متصرفات روسيه و ايران را از هم فرق خواهد داد تكميل خواهد نمود.

    فصل پنجم- اعليحضرت پادشاه ممالك ايران براي اثبات دوستي خالصانه كه نسبت به اعليحضرت امپراطور كل ممالك روسيه دارد به اين فصل از خود و از عوض اخلاف و وليعهدان سرير سلطنت ايران تمامي الكا و اراضي و جزايري را كه در ميانه خط حدود معينه در فصل مذكوره فوق و قلل برف دار كوه قفقاز و درياي خزر است و كذا جميع قبايل را چه خيمه نشين چه خانه دار، كه از اهالي و ولايات مذكوره هستند واضحاً و علناً الي الابد مخصوص و متعلق به دولت روسيه مي داند.

    فصل ششم- اعليحضرت پادشاه ممالك ايران به تلافي مصارف كثيره كه دولت روسيه را براي جنگ واقعه بين الدولتين اتفاق افتاده و همچنين به تلافي ضررها و خسارت هايي كه به همان جهت به رعاياي دولت روسيه رسيده تعهد مي كند كه بواسطه دادن مبلغي وجه نقد آنها را اصلاح نمايد و مبلغ اين وجه بين الدولتين به ده كرور تومان رايج قرارگرفت كه عبارت است از بيست ميليون مناط سفيد روسي، و چگونگي در موعد و رهاين فصول اين وجه در قرارداد علاحده كه همان قدر قوت و اعتبار خواهد داشت كه گويا لفظاً به لفظ در اين عهدنامه مصالحه حاليه مندرج است، معين خواهد شد.

    فصل هفتم- چون اعليحضرت پادشاه ممالك ايران شايسته و لايق دانسته همان فرزند خود عباس ميرزا را وليعهد و وارث تخت فيروزي بخت خود تعيين نموده است، اعليحضرت امپراطور كل ممالك روسيه براي اين كه از ميل هاي دوستانه و تمناي صادقانه خود كه در مزيد استحكام اين وليعهدي دارد به اعليحضرت پادشاهي شاهنشاه ممالك ايران برهاني واضح و شاهدي لايح بدهد، تعهد مي كند كه از اين روز به بعد شخص وجود نواب مستطاب والا شاهزاده عباس ميرزا را وليعهد و وارث برگزيده تاج و تخت ايران شناخته، از تاريخ جلوس به تخت شاهي، پادشاه بالاستحقاق اين مملكت مي داند.

    فصل هشتم- سفاين تجارتي روس مانند سابق استحقاق خواهند داشت كه به آزادي بر درياي خزر به طول سواحل آن سير كرده به كناره هاي آن فرود آيند و در حالت شكست كشتي در ايران اعانت و امداد خواهند يافت و همچنين كشتيهاي تجارتي ايران را استحقاق خواهد بود كه به قرار سابق در بحر خزر سير كرده، به سواحل روس آمد و شد نمايند و در آن سواحل در حال شكست كشتي به همان نسبت استعانت و امداد خواهند يافت. در باب سفاين حربيه كه علم هاي عسكريه روسيه دارند چون از قديم بالانفراد استحقاق داشتند كه در بحر خزر سير نمايند، لهذا همين حق مخصوص كما في السابق امروز به اطمينان به ايشان وارد مي شود، به نحوي كه غير از دولت روسيه هيچ دولت ديگر نمي تواند در بحر خزر كشتي جنگي داشته باشد.

    فصل نهم- چون مكنون خاطر اعليحضرت امپراطور كل ممالك روسيه و اعليحضرت پادشاه ممالك ايران است كه من كل الوجوه عهودي را كه به اين سعادت و ميمنت ما بين ايشان مقرر گشته مستحكم نمايند، لهذا قرارداد نمودند كه سفراء و وكلا و كارگزاراني كه از جانبين به دولتين عليتين تعيين مي شود- خواه براي انجام خدمت هاي اتفاقي يا براي اقامت دايمي - به فراخور مرتبه و موافق شأن دولتين عليتين و بملاحظه مودتي كه باعث اتحاد ايشان گشته به عادت ولايت مورد اعزاز و احترام شوند و در اين باب دستور العملي مخصوص و تشريفاتي قرار خواهند كرد كه از طرفين مرعي و ملحوظ گردد.

    فصل دهم- چون اعليحضرت امپراطور كل روسيه و اعليحضرت پادشاه ممالك ايران استقرار و افزايش روابط تجارت را ما بين دو دولت مانند يكي از نخستين فوايد ملاحظه كردند كه مي بايست از تجديد مصالحه حاصل شود، لهذا قرارداد نمودند كه تمامي اوضاع و احوال متعلقه به حمايت تجارت و امنيت تبعه دو دولت را به نوعي كه متضمن مرابطه كامله باشد معين و منتظم و در معاهده جداگانه اي كه به اين عهدنامه ملحق و ما بين وكلاي مختار جانبين مقرر و مانند جزو متمم او مرعي و ملحوظ ميشود مضبوط و محفوظ دارند.

    اعليحضرت پادشاه ممالك ايران براي دولت روس كما في السابق اين اختيار را مرعي مي دارد كه در هر جا كه مصلحت دولت اقتضا كند كونسولها و حاميان تجارت تعيين نمايند و تعهد مي كند كه اين كونسولها و حاميان تجارت را كه هر يك زياده از ده نفر اتباع نخواهد داشت فراخور رتبه ايشان مشمول حمايت و احترامات و امتيازات سازد و اعليحضرت امپراطور كل ممالك روسيه از جانب خود وعده مي كند كه درباره كونسولها و حاميان تجارت اعليحضرت پادشاه ممالك ايران به همين وجه مساوات كامله مرعي دارد.

    در حالتي كه از جانب دولت ايران نسبت به يكي از كونسولها و حاميان تجارت روسيه شكايتي محققه باشد، وكيل و يا كارگزار دولت روس كه در دربار اعليحضرت پادشاه ممالك ايران متوقف خواهد بود و اين حاميان و كونسولها بلاواسطه در تحت حكم او خواهد شد، او را از شغل خود بيدخل داشته به هر كه لايق داند اداره امور مزبور را بر سبيل عاديه رجوع خواهد كرد.



    فصل يازدهم- همه امور و ادعا هاي تبعه طرفين كه به سبب جنگ به تأخير افتاده بعد از انعقاد مصالحه موافق عدالت به اتمام خواهد رسيد و مطالباتي كه رعاياي دولتين جانبين از يكديگر يا از خزانه داشته باشند به تعجيل و تكميل وصول پذير خواهد شد.

    فصل دوازدهم- دولتين عليتين معاهدتين بالاشتراك در منفعت تبعه جانبين قرارداد مي كنند كه براي آنهايي كه مابين خود به سياق واحد در دو جانب رود ارس املاك دارند موعدي سه ساله مقرر نمايند تا به آزادي در بيع يا معاوضه آنها قدرت داشته باشند، لكن اعليحضرت امپراطور كل روسيه از منفعت اين قرارداد در همه آن مقداري كه به او تعلق و واگذار مي شود، سردار سابق ايروان حسين خان و برادر او حسن خان و حاكم سابق نخجوان كريم خان را مستثني مي دارد.

    فصل سيزدهم- همه اسيرهاي جنگي دولتين خواه در مدت جنگ آخر باشد يا قبل از آن و همچنين تبعه طرفين كه به اسيري افتاده باشند از هر ملت كه باشد همگي بغايت چهار ماه به آزادي مسترد و بعد از آنكه جيره و ساير تداركات لازمه به آنها داده شد به عباس آباد فرستاده مي شوند تا اينكه به دست مباشرين جانبين كه در آن جا مأمور گرفتن و تداركات فرستادن ايشان به ولايت خواهد بود تسليم شوند.

    دولتين عليتين در باب همه اسيرهاي جنگ و تبعه روس و ايران كه به اسيري افتاده و به علت دوري مكان هايي كه در آن جا بوده اند يا به علت اوضاع و اسباب ديگر بعينه مسترد نشده باشند، همان قرارداد را مي كنند و هر دو دولت ايٌ وقت كان اختيار بي حد و نهايت خواهند داشت كه آنها را مطالبه كنند و تعهد مي كنند كه هر وقت اسير خود به دولت عرض نمايد يا ايشان را مطالبه كنند از جانبين مسترد سازند.

    فصل چهاردهم- دولتين عليتين معاهدتين جلاي وطن كنندگان و فراريان را كه قبل از جنگ يا در مدت آن به تحت اختيار جانبين گذاشته باشند مطالبه نمي كنند وليكن براي منع نتايج مضره جانبين كه از مكاتبات و علاقه خفيه بعضي از اين فراريان با هم ولايتيان يا اتباع قديم ايشان حاصل مي تواند شد، دولت ايران تعهد مي كند كه حضور و توقف اشخاصي را كه الحال يا بعد از اين باسمه به او مشخص خواهد شد از متصرفات خود كه مابين ارس و خط رودخانه مرسوم به جهريق و دريا و حد ارومي و رودخانه مشهور به جيقتو و قزل اوزن تا التقاي آن به دريا واقع است رخصت مي دهد.

    اعليحضرت امپراطور كل ممالك روسيه از جانب خود همچنين وعده مي كند كه فراريان ايران را در ولايت قراباغ و نخجوان و كذالك در آن حصه ولايت ايروان كه در كنار راست رود ارس واقع است اذن توطن و سكني ندهد، ليكن معلوم است كه اين شرط مجري و معمول نبوده و نخواهد بود، مگر در باب اشخاصي كه صاحب مناصب ملكيه يا مرتبه و شأن ديگر باشد، مانند خوانين و بيك ها و ملا هاي بزرگ كه صورت رفتار ها و اغواها و مخابرات و مكاتبات خفيه ايشان درباره همولايتيان و اتباع و زير دستان قديم خود موجب يك نوع رسوخ و تأثير به افساد و اخلال تواند شد.

    در خصوص رعاياي عامه مملكتين مابين دولتين قرارداده شده كه رعاياي جانبين كه از مملكتي به مملكت ديگر گذشته باشند، يا بعد از اين بگذرند مأذون و مرخص خواهند بود كه در هر جايي كه آن دولت كه اين رعايا به تحت حكومت و اختيار او گذاشته باشند مناسب داند سكني و اقامت كنند.

    فصل پانزدهم- اعليحضرت پادشاه ممالك ايران به اين حسن اراده كه آرام و آسايش را به ممالك خود باز آورد و موجبات مكاره را كه اكنون به سبب اين جنگ و خصومت بر اهالي مملكت روي آورده و به جهت انعقاد اين عهدنامه كه به فيروزي تمام سمت انجام مي پذيرد از ايشان دور كرده، همه رعايا و ارباب مناصب آذربايجان عفو كامل و شامل مرحمت مي فرمايند و هيچ يك از ايشان بدون استثناي مراتب و طبقات به جرم عرضه ها و عملها و رفتارهاي ايشان كه در مدت جنگ يا در اوقات تصرف چند وقت قشون روسيه از ايشان ناشي شده نبايد معاقب شوند و آزار ببينند و نيز از امروز يكساله مهلت به ايشان مرحمت مي شود كه به آزادي با عيال خود از مملكت ايران به مملكت روس انتقال نمايند و اموال و اشياء خود را نقل يا بيع كنند، بدون اينكه از جانب دولت يا حكام ولايت اندك ممانعت كنند يا از اموال و اشياء منقوله يا مبيعه ايشان حقي و مزدي اخذ نمايند.

    و در باب املاك ايشان پنج سال موعد مقرر مي شود كه در آن مدت بيع به حسب خواهش خود بنا گذاري در باب آنها نمايند، و از اين عفو و بخشش مستثني مي شوند كساني كه در اين مدت يكساله به سبب بعضي تقصيرها و گناههايي كه مستلزم سياست ديوانخانه باشد مستوجب عقوبت مي گردد.

    فصل شانزدهم- بعد از امضاي اين عهدنامه مصالحه، في الفور وكلاي مختار جانبين اهتمام خواهند داشت كه به همه جا دستورالعمل و حكم هاي لازمه بفرستند تا بلا تأخير خصومت را ترك نمايند.

    اين عهدنامه مصالحه كه در دو نسخه به يك مضمون ترتيب يافته است و به دستخط وكلاي مختار جانبين رسيده به مهر ايشان ممهور و مابين ايشان مبادله شده است. از جانب اعليحضرت امپراطور كل ممالك روسيه و اعليحضرت پادشاه ممالك ايران مصدق و ممضي و تصديق نامه هاي متداوله كه به دستخط مخصوص ايشان مزين خواهد بود و در مدت چهارماه يا زودتر اگر ممكن باشد مابين وكلاي مختار ايشان مبادله خواهد شد.

    تحريراً در قريه تركمان چاي، به تاريخ دهم شهر(؟) فيورال روسي سنه يك هزار و هشتصد و بيست و هشت (1828م.) مسيحيه كه عبارت است از پنجم شهر شعبان المعظم سنه يك هزار و دويست و چهل و سه (1243ق.) هجري به ملاحظه و تصديق نواب نايب السلطنه رسيد و به امضاي وزير دول خارجه عاليجاه ميرزا ابوالحسن خان رسيد.

  7. #7

    پیش فرض

    قرارداد تالبوت


    صورت فرمان امتياز تنباكو و تتن منوپل خريد و فروش و ساختن در داخل يا خارج - كل تتن و تنباكوئي كه در ممالك محروسه به عمل آورده مي شود تا انقضاي مدت پنجاه سال از تاريخ امضاء اين انحصارنامه به ماژور تالبوت و به شركاء مشاراليه مشروط به شرايط آتي واگذار فرموديم:

    فصل اول- صاحبان اين امتيازنامه همه ساله مبلغ پانزده هزار ليره انگليسي به خزانه عامره اعلي كارسازي خواهند نمود اعم از اينكه از اين كار نفع ببرند يا ضرر، اين پول هر ساله در پنج ماه از سال گذشته، پرداخته مي شود.

    فصل دويم- فقط محض تعيين از تنباكو و تتني كه در ممالك محروسه به عمل آورده مي شود صاحبان اين امتياز ثبت از زارعي كه مي خواهد عمل زراعت اين امتياز را بكند نگاه خواهند داشت و دولت عليه به حكام محليه حكم اكيدي خواهد فرمود كه زارعين تنباكو و تتن را مجبور به دادن ثبت نمايند و اذن و اجازه نامچه از براي فروش و معامله و غيره تتن و تنباكو و سيگار و انفيه و غيره حق خالص صاحبان اين امتياز است و احدي جز صاحبان اين امتيازنامه حق صدور اجازه نامجات مزبوره ندارند و نخواهند داشت. اصناف تتن و تنباكو فروش كه مشغول اين حرفت اند در كسب و معاملات داخله خود برقرار خواهند بود مشروط به داشتن اجازه نامه كه دارنده امتياز خواهد بود.

    فصل سيم- بعد از وضع جميع مخارج متعلق به اين عمل و تقسيم صدي پنج سرمايه خودشان بين صاحبان اين امتياز يك ربع منافع باقيمانده سال بسال تسليم خزانه عامره اعلي خواهند نمود و دولت ايران حق وارسي به دفاتر هر ساله آنها خواهد داشت.

    فصل چهارم- جميع اسباب كارخانه و ملزومات اين كار كه صاحبان اين امتياز داخل ممالك محروسه مي آورند از جميع عوارضات گمركي و غيره آزاد خواهد بود.

    فصل پنجم- حمل و نقل تتن و تنباكو در ممالك محروسه بلااجازه صاحبان اين امتياز ممنوع است، مگر آنچه كه مسافرين براي استعمال يوميه خودشان همراه داشته باشند.

    فصل ششم- صاحبان اين امتياز بايد جميع تتن و تنباكوئي كه در ممالك محروسه به عمل آورده مي شود ابتياع و در عوض آن نقد كارسازي نمايند تا آن درجه كه قابل استعمال باشد بايد تمام تنباكو و غيرها كه فعلاً موجود است ابتياع نمايند. قيمت كه بايد به عمل آورنده يا مالك داده شود دوستانه بين عمل آورنده يا مالك و صاحبان اين امتياز قرار خواهد شد، ولي در صورت عدم رضايت طرفين به حكميت مرضي الطرفين رجوع خواهد شد و حكم قطعي مجري خواهد شد.

    فصل هفتم- دولت عليه متقبل مي شود كه به هيچ وجه علاوه و اجازه بر ماليات و عوارض و رسوم گمركات حاليه درباره تتن و تنباكو و سيگار و سيگارت و انفيه تا انقضاي مدت پنجاه سال از تاريخ امضاي اين امتيازنامه ننمايند. همچنين دارنده امتياز و شركاي او متعهدند كه تمام رسوماتي كه بالفعل از تنباكو عايد دولت عليه ايران مي شود كماكان عايد گردد.

    فصل هشتم- هر كس يا كساني كه بخواهند از اين فصل گريزي اختيار نمايند مورد سياسات و مجازات دولت خواهند شد و هر كس يا كساني كه در پيش آنها خفيةً تنباكو و تتن و غيره به جهت فروش پيدا بشود نيز به جريمه و سياست سخت دولت گرفتار خواهند شد. دولت عليه حمايت و تقويت صريح هر چه تمام تر خود را درباره جميع عمال صاحبان اين امتياز مرعي خواهند نمود و صاحبان اين امتياز تعهد مي نمايند كه به هيچ وجه از حقوق خود موافق اين اختيارنامچه تجاوز ننمايند.

    فصل نهم- صاحبان اين امتياز مختار خواهند بود تمام حقوق يا امتيازات و يا تعهدات و غيره خود را به هر كس يا كساني كه ميل دارند منتقل نمايند، ولي قبل از وقت به اولياي دولت عليه اطلاع خواهند داد.

    فصل دهم- عمل آورنده يا مالك تتن و تنباكو هر وقت تتن يا تنباكوي خود را حاصل نمود بايد خود به نزديك ترين وكيل صاحبان اين امتياز اطلاع بدهد كه حاصل ايشان به چه مقدار است تا اينكه صاحبان اين امتيازنامه بتوانند تعهدات مقرره فوق را در فصل ششم بموقع اجرا گذارند و آن را به زودي ابتياع نمايند.

    فصل يازدهم- صاحبان اين امتياز حق نخواهند داشت اراضي ابتياع نمايند، مگر به اندازه لزوم اجراي اين امتيازنامه به جهت انبار و مورد لزوم آن.

    فصل دوازدهم- زارعين بر طبق تفصيل شروطات كه از جانب صاحبان اين امتياز به همراهي دولت مقرر مي شود و محق مي باشند به اندازه في براي حاصل خود پيشكي به آنها داده شود.

    فصل سيزدهم- اگر از تاريخ امضاء اين امتيازنامه تا انقضاء مدت يك سال كمپاني اجزاي آن تشكيل نشود و شروع به كار نشود اين امتيازنامه از درجه اعتبار ساقط و باطل خواهد شد، مگر اين كه جنگ يا امثال آن كه مانع تشكيل كمپاني باشد واقع شود.

    فصل چهاردهم- در صورت وقوع اختلاف مابين دولت عليه ايران و صاحبان امتياز، آن اختلاف رجوع به حكميت مرضي الطرفين خواهد شد و در صورت عدم امكان رضايت طرفين حكم اختلاف را رجوع به حكميت قطعي حكمي به تعيين يكي از نمايندگان دولت آمريك يا آلمان يا اطريش مقيم طهران خواهد شد.

    فصل پانزدهم- اين امتيازنامه به دو نسخه فيمابين دولت عليه ايران و ماژور تالبوت به امضاء اعليحضرت همايون شاهنشاهي و ثبت وزارت امور خارجه مبادله شده و مضمون فارسي آن محل اعتنا خواهد شد. به تاريخ بيست و هفتم شهر رجب المرجب سنه يك هزار و سيصد و هفت، مطابق بيستم مارس سنه يك هزار و هشتصد و نود مسيحي.
    منبع: كتاب معاهدات و قراردادهاي تاريخي، از غلامرضا طباطبايي مجد، صفحات 413 تا 416

  8. #8

    پیش فرض

    قرارداد نفتي 1933 برابر با 1312 هجري شمسي

    متن قرارداد تحميلي 1933 كه در تاريخ 7 خرداد 1312 بين شركت سابق نفت و دولت ايران به تصويب رسيده است. مقدمه به قصد برقرار كردن امتياز جديدي به جاي امتيازي كه در تاريخ 1901 به ويليام ناكس دارسي داده شده بود اين امتياز را دولت ايران اعطا و كمپاني نفت انگليس و ايران محدود آن را قبول مي نمايد. روابط طرفين مذكور در فوق در آتيه بر طبق اين قرارداد خواهد بود. تعريفات بعضي اصطلاحات مستعمله در اين قرارداد قطع نظر از هر معني ديگري كه ممكن است در حال يا در آتيه در موارد ديگر داشته باشد در اين قرارداد مطابق تعريفات ذيل معني خواهد شد. دولت يعني دولت شاهنشاهي ايران. كمپاني يعني شركت نفت انگليس و ايران محدود و تمام شركتهاي تابعه آن. شركت نفت انگليس و ايران محدود يعني شركت نفت انگليس و ايران محدود يا هر شخص حقوقي ديگري كه با تصويب دولت ايران مطابق ماده 26 اين امتياز بدو منتقل شود. شركت تابعه يعني هر شركتي كه در آن كمپاني حق تعيين بيش از نصف مديران مستقيماً يا غير مستقيم داشته باشند و يا آنكه كمپاني در آن شركت بطور مستقيم و يا غير مستقيم مالك يك مقداري سهام باشد كه بيش از پنجاه درصد حق رأي در مجمع عمومي شركت مزبور را براي كمپاني تضمين نمايند. نفت يعني روغن نفت خام و گازهاي طبيعي و قيرها (اسفالتها) و مومهاي طبيعي و تمام مشتقات ديگري كه يا از مواد مذكور حاصل مي شود و يا به وسيله اختلاط و امتزاج اين مواد به مواد ديگري به دست مي آيد. عمليات كمپاني در ايران يعني تمام عمليات صنعتي و تجاري و فني كه كمپاني منحصرا براي اجراي اين امتياز انجام مي دهد. ماده اول دولت بر طبق مقررات اين امتياز حق مانع للغير تفحص و استخراج نفت را در حدود حوزه امتياز به كمپاني اعطا مي كند و همچنين حق انحصاري تصفيه و هر نوع عملي را در نفتي كه خود تحصيل كرده و تهيه آن براي تجارت خواهد داشت و همچنين دولت در تمام وسعت خاك ايران به كمپاني حق غير انحصاري حمل و نقل نفت و تصفيه و هر نوع عملي در آن و تهيه آن براي تجارت و همچنين فروش آن در ايران و صادر كردن آن را اعطا مي نمايد. ماده دوم الف- حدود حوزه امتياز تا تاريخ 31 دسامبر 1938 عبارت خواهد بود از حوزه اي كه واقع است در جنوب خط بنفشي كه در روي نقشه اي كه طرفين امضا كرده و منضم به قرارداد است رسم شده است. ب- كمپاني بايد منتهي تا 31 دسامبر 1938 در حوزه مذكور در فوق يك يا چندين قطعه زمين را به هر شكل و وسعتي و در هر نقطه كه مقتضي مي داند انتخاب نمايد. مجموع سطح يك يا چند قطعه كه انتخاب شده باشد نبايد از يكصد هزار ميل مربع انگليسي (۱00،۰00 ميل مربع ) تجاوز نمايد- هر ميل ساده مطابق است با يك هزار و ششصد و نه متر. كمپاني در تاريخ 31 دسامبر 1938 يا قبل از آن يك قطعه يا قطعاتي را كه به طريق فوق انتخاب كرده كتباً به دولت اطلاع خواهد داد. به هر اطلاعنامه نقشه ها و اطلاعات لازمه براي تشخيص و تحديد قطعه و يا قطعات منتخبه از طرف كمپاني ضميمه خواهد شد. ج- بعد از تاريخ 31 دسامبر 1938 كمپاني ديگر حق تفحص و استخراج نفت را جز در قطعه يا قطعاتي كه مطابق ( paragraphe ) (ب) فوق انتخاب كرده است نخواهد داشت و حوزه امتياز بعد از اين تاريخ عبارت خواهد بود از قطعه يا قطعاتي كه بدين طريق انتخاب گرديده و از انتخاب آنها نيز به ترتيب مذكور در فوق به دولت اطلاع داده شده باشد. ماده سوم كمپاني حق غير انحصاري ساختن و داشتن لوله هاي حمل نفت را خواهد داشت. كمپاني در تعيين محل سير لوله هاي نفت خود و به كار انداختن آنها مختار است. ماده چهارم الف- هر زمين باير متعلق به دولت كه كمپاني براي عمليات خود در ايران لازم بداند و از براي مقاصد عمومي مورد احتياج دولت نباشد مجاناً به كمپاني واگذار خواهد شد، طريقه تحصيل اراضي مذكور به ترتيب ذيل خواهد بود : هر وقت قطعه اي از اراضي مذكوره مورد احتياج كمپاني واقع مي شود بايد كمپاني يك يا چندين نقشه اي كه در روي آن، زمين مورد احتياج با رنگ آميزي مشخص گرديده باشد به وزارت ماليه ارسال بدارد. دولت در صورتي كه اعتراضي نداشته باشد متعهد مي شود كه در ظرف سه ماه از تاريخ وصول تقاضاي كمپاني موافقت خود را اظهار بدارد. ب- اراضي دائر متعلق به دولت را كه كمپاني احتياج پيدا مي كند به طريقي كه در جزء قبل مذكور است از دولت تقاضا خواهد كرد و دولت در ظرف سه ماه موافقت خود را در مقابل تقاضاي كمپاني داير به فروش آن اراضي اشعار خواهد داشت در صورتي كه دولت اعتراضي و احتياجي به اراضي مزبوره نداشته باشد. قيمت اين اراضي را كمپاني تأديه خواهد كرد- قيمت مزبور بايد عادلانه باشد و از قيمت متعارفي اراضي كه از همان نوع بوده و همان مصرف را داشته و در همان حوزه واقع شده باشد نبايد تجاوز نمايد. ج- در صورتي كه دولت در مقابل تقاضاهاي پيش بيني شده در جزوه هاي alinca ( الف و ب ) مذكور در فوق جوابي ندهد پس از انقضاي دو ماه از تاريخ وصول تقاضاهاي مزبور كمپاني تذكرنامه جديدي به دولت خواهد فرستاد چنانچه به تذكرنامه مزبور نيز در ظرف يكماه از تاريخ وصول جوابي داده نشود سكوت دولت به منزله تصويب تلقي خواهد گرديد. د- اراضي را كه متعلق به دولت نيست و براي كمپاني لازم باشد با توافق با صاحبان اراضي مزبور و با توسط دولت كمپاني تحصيل خواهد كرد و در صورت عدم حصول موافقت در قيمت، دولت به صاحبان اراضي مزبور اجازه نخواهد داد كه بيش از نرخ متعارفي اراضي متشابه مجاور مطالبه نمايد. براي تقويم اراضي مذكور منظوري كه كمپاني از مصرف آنها دارد مأخذ قرار داده نمي شود. ه-اماكن مقدسه و ابنيه تاريخي و محلهايي كه جنبه تاريخي دارند و همچنين توابع آنها تا دويست متر مسافت از مقررات مذكوره مستثني هستند. و- كمپاني حق غير انحصاري خواهد داشت كه فقط در حوزه امتيازي نه در جاي ديگر و از هر زمين باير متعلق به دولت براي مصرف عمليات خود از هر نوع خاك و شن و آهك و سنگ گچ و سنگ و مصالح ساختماني ديگر مجاناً استفاده نمايد. مسلم است كه اگر استفاده از مواد مذكور موجب ضرر شخص ثالثي باشد بايد كمپاني جبران خسارت ذوي الحقوق را بنمايد. ماده پنجم عمليات كمپاني در ايران به طريق ذيل محدود مي شود : 1- ساختمان هر خط آهن و هر بندر جديدي موكول به حصول موافقت قبلي بين دولت و كمپاني خواهد بود. 2- اگر كمپاني توسعه ارتباط تلفوني و تلگرافي و تلگراف بي سيم و هواپيمايي فعلي خود را در نظر داشته باشد قبل از تحصيل اجازه دولت در اين خصوص اقدامي نمي تواند بكند. اگر دولت براي دفاع ملي يا در موقع پيشامدهاي فوق العاده ديگري احتياج به وسائط نقليه و وسائل ارتباطيه كمپاني پيدا كند تعهد مي نمايد حتي الامكان كمتر موجب تضييق عمليات كمپاني بشود و نيز خساراتي را كه از اين حيث متوجه كمپاني مي گردد به طور حقانيت جبران نمايد. ماده ششم الف- كمپاني مجاز است كه بدون تحصيل جواز مخصوصي آنچه را كه منحصر‌‌‌اً براي مصرف اعضا و مستخدمين خود لازم دارد وارد نموده و حقوق گمركي و مالياتهاي معموله حين ورود را بپردازد. كمپاني تدابير لازمه را اتخاذ خواهد نمود كه اجناس وارده باشخاصي غير مستخدمين خودش فروخته و يا واگذار نگردد. ب- كمپاني بدون تحصيل جواز مخصوصي حق خواهد داشت كه لوازم و مصالح و آلات طبي و جراحي و ادويه اي را كه براي مريضخانه ها و مطبهاي خود در ايران لازم دارد وارد نمايد و اشيا و اجناس مذكوره در موقع ورود از تأديه حقوق گمركي و هر نوع ماليات و عوارض به دولت و ادارات محلي معاف خواهد بود. ج- بدون تحصيل هيچ گونه جوازي و بدون پرداخت هيچ نوع حقوق گمركي و ماليات و عوارض به دولت و ادارات محلي كمپاني حق خواهد داشت آنچه را كه منحصراً براي عمليات خود در ايران لازم دارد وارد نمايد. د- صادرات نفتي از پرداخت حقوق گمركي و هر نوع ماليات و عوارض به دولت و ادارات محلي معاف خواهد بود. ماده هفتم الف- كمپاني و مستخدمينش از حمايت قانوني دولت بهره مند خواهند بود. ب- دولت در حدود قوانين و مقررات مملكتي همه نوع تسهيلات ممكنه را براي عمليات كمپاني مبذول خواهد داشت. ج- هر گاه دولت در حوزه امتيازيه باشخاص ديگري امتيازاتي براي به كار انداختن ساير معادن اعطا كند بايد وادار نمايد كه احتياطات لازمه را به عمل آورند كه عمليات آنها به مؤسسات و عمليات كمپاني خسارتي وارد نسازد. د- كمپاني مكلف است منطقه اي را كه براي ساختن خانه و دكاكين و ساير بناهاي ديگر خطرناك است تعيين كند تا دولت بتواند اهالي را مسبوق و از سكونت در آن محل منع نمايد. ماده هشتم كمپاني ملزم نخواهد شد كه هيچ قسمتي از وجوه خود و مخصوصاً عوايد حاصله از فروش صادرات خود را به پول ايراني تبديل نمايد. ماده نهم كمپاني فوراً تداركات خود را خواهد ديد كه به وسيله يك كمپاني فرعي استخراج نفت ايالت كرمانشاه را شروع و در محل تصفيه نمايد. ماده دهم I- مبالغي كه بر حسب اين قرارداد از طرف كمپاني بايد به دولت تأديه شود (علاوه بر مبالغي كه در موارد ديگر پيش بيني شده) به شرح ذيل تعيين مي گردد: الف- حق الامتياز ساليانه كه از اول ژانويه 1933 شروع ميشود به مبلغ چهار شلينگ براي هر تن نفتي كه براي مصرف داخلي در ايران بفروش برسد و يا از ايران صادر شود. ب- پرداخت مبلغي معادل با بيست درصد آنچه اضافه بر 671،250 ليره سهام عادي كمپاني نفت انگليس و ايران محدود توزيع مي گردد خواه اين توزيع سهم منافع( dividende ) يكي از سنوات بوده يا از وجوه ذخيره كه اضافه بر ذخائري كه در 31 دسامبر 1932 به موجب دفاتر خود موجود داشته، باشد. ج- مجموع مبالغي كه براي هر سال مسيحي بر حسب جزءهاي (الف) و (ب) از طرف كمپاني به دولت ايران تأديه مي شود نبايد هرگز از هفتصد و پنجاه هزار ليره استرلينگ(750،000 ليره استرلينگ) كمتر باشد. II- تأديه وجوه مذكور در اين ماده از طرف كمپاني به طريق ذيل به عمل خواهد آمد: الف- 31 مارس و 30 ژوئن و 30 سپتامبر و 31 دسامبر هر سال هر دفعه مبلغ يكصد و هشتاد و هفت هزار و پانصد ليره استرلينگ ( تأديه مربوط به 31 مارس 1933 فوراً پس از تصويب اين قرارداد به عمل خواهد آمد) ب- در تاريخ بيست و هشتم فوريه 1934 و منبعد در همين تاريخ در هر سال حق الامتياز مربوط به سال قبل بابت هر تن نفت بر حسب جزء (I الف) پس از وضع مبلغ هفتصد و پنجاه هزار ليره استرلينگ كه مطابق جزء( II الف) قبلا‌ً تأديه گرديده است. ج- مبالغ لازم التأديه به دولت بر حسب جزء(I ب) اين ماده در موقع تقسيم منافع به سهام عادي پرداخته خواهد شد. III- در موقع انقضاي اين امتياز و همچنين در صورت ترك آن از طرف كمپاني مطابق ماده (25) كمپاني مبلغي مساوي بيست درصد (20%) از بابت هاي ذيل را به دولت ايران تأديه خواهد كرد. الف- از تفاضل بين مبالغ كل ذخائري (general reserve ) كه كمپاني نفت انگليس و ايران محدود در تاريخ انقضا و يا ترك امتياز موجود خواهد داشت و مبالغ ذخائري كه كمپاني مذكور در تاريخ 31 دسامبر 1932 موجود داشته است. ب- از تفاضل بين مبالغ موجودي كه از طرف كمپاني نفت انگليس و ايران محدود در تاريخ انقضا و يا ترك امتياز به حساب منقول مي شود و موجودي هايي كه در تاريخ 31 دسامبر 1932 از طرف كمپاني مزبور به حساب منقول گرديده است. پرداخت وجوه لازم التأديه به دولت بر حسب اين جزو يك ماه از تاريخ تشكيل مجمع عمومي كمپاني كه پس از انقضا يا ترك امتياز تشكيل مي شود انجام خواهد گرفت. IV- دولت حق خواهد داشت كه محاسبات مربوط به جزو (1 الف) را كه منتهي تا 28 فوريه هر سال بابت سال گذشته فرستاده مي شود تفتيش و رسيدگي نمايد. V- براي جلوگيري از امكان توجه ضرر به دولت در موقع ترقي و تنزل قيمت پول انگليس طرفين به شرح ذيل توافق حاصل نمودند: الف- هر گاه موقعي قيمت طلا در لندن از شش ليره استرلينگ ( 6 ليره استرلينگ ) در مقابل يك اونس تروي(ounce troy) تجاوز نمايد براي هر پني (penny) كه علاوه بر شش ليره استرلينگ در مقابل يك اونس تروي (ounce troy ) در روز پرداخت قيمت طلا ترقي نمايد بر كليه مبالغ لازم التأديه به دولت از طرف كمپاني به موجب اين قرارداد( باستثناي مبالغي كه بر حسب جزوهاي( I. ب) و ( III. الف و ب) اين ماده و جزو (I الف) از ماده 23 بايد به دولت برسد) به ميزان يك، هزار و چهارصد و چهلم 1440/1مبالغ مزبوره افزوده خواهد گرديد. ب- هر گاه موقعي دولت تصور كرد به اينكه ديگر طلا مبناي عمومي قيمت ها و معاملات نيست و طريق تأديه هاي مذكور در فوق تضميني را كه منظور طرفين است براي دولت فراهم نمي نمايد، طرفين موافقت مي نمايند كه وضعيت تضمين مزبور را تغيير دهند و در صورت عدم حصول موافقت قضيه مطابق ماده 22 به حكميت ارجاع خواهد شد و شرائطي را كه بايد جانشين تضمين مذكور گردد معين و تاريخ اجراي آن را نيز معلوم خواهند نمود. VI- هر گاه در پرداخت مبالغ لازم التأديه به دولت مطابق تاريخ هاي مقرر در اين قرارداد اتفاقاً از ناحيه كمپاني تأخير به عمل آيد براي مدت تأخير از قرار پنج درصد (5%) در سال فرع وجوه مزبوره را كمپاني خواهد پرداخت. ماده يازدهم I- كمپاني براي مدت سي سال اول عمليات خود در ايران از پرداخت هر گونه مالياتي كه به نفع دولت و ادارات محلي فعلاً برقرار و يا در آتيه وضع مي شود معاف خواهد بود و در عوض مبالغ ذيل را به دولت تأديه خواهد نمود: الف- در مدت پانزده سال اول اين قرارداد به تاريخ 28 فوريه هر سال و براي اولين مرتبه در 28 فوريه 1934 نه پنس بابت هر تن از شش ميليون تن(6،000،000 تن) نفتي كه بابت سنه گذشته مسيحي مشمول حق الامتياز مذكور در جزو (I الف) از ماده (10) مي گردد و شش پنس بابت هر تن نفت اضافه بر رقم شش ميليون تن مذكور در فوق تأديه خواهد نمود. ب- كمپاني تأمين مي كند مبالغي را كه بر طبق جزو هاي فوق الذكر تأديه مي نمايد هيچ وقت از مبلغ دويست و بيست و پنج هزار ليره استرلينگ (225،000 ليره استرلينگ) كمتر نباشد. ج- در مدت پانزده سال بعد يك شلينگ بابت هر تن از شش ميليون تن (6،000،000 تن) نفتي كه بابت سنه گذشته مسيحي مشمول حق الامتياز مذكور در جزو (I الف ) از ماده (10) مي گردد و نه پنس بابت هر تن نفت اضافه بر رقم شش ميليون تن مذكور در فوق تأديه خواهد نمود. د- كمپاني تضمين مي كند مبالغي را كه بر طبق جزو (ج) ما قبل تأديه مي نمايد هيچ وقت از سيصد هزار ليره استرلينگ (300،000 استرلينگ) كمتر نباشد. II – قبل از سنه 1963 راجع به ميزان مبالغي كه كمپاني در ازاي معافيت كامل عمليات خود در ايران از پرداخت هر گونه مالياتي به نفع دولت و يا ادارات محلي در مدت سي سال دوم كه منتهي به سنه 1993 مي شود بايد بپردازد طرفين توافق نظر حاصل خواهد نمود. ماده دوازدهم الف- كمپاني راجع به عملياتي كه مطابق اين قرارداد در ايران مي نمايد جميع وسايل معمول و مناسب را براي تأمين صرفه جويي و استفاده كامل از عمليات خود و براي حفظ مخازن تحت الارضي نفت و براي استفاده از امتياز خود به طرزي كه مطابق آخرين ترقيات علمي وقت باشد به كار خواهد برد. ب- هر گاه در حوزه امتياز غير از نفت ساير مواد معدني و بيشه ها و جنگلهاي متعلق به دولت موجود باشد كمپاني نمي تواند آنها را به كار انداخته و استفاده نمايد و يا مانع عمليات و استفاده ديگران بشود (مشروط بر اين كه مقررات جزو (ج) از ماده (7) رعايت شود) ولي در صورتي كه مواد معدني بيشه و جنگلهاي مذكور براي تجسس و استخراج نفت لازم باشد كمپاني حق استفاده از آنها را خواهد داشت. ج- كليه حفرياتي كه منجر به كشف نفت نگشته و آب و يا مواد قيمتي ديگر در آن پيدا مي شود بايد براي دولت حفظ شود و فوراً كمپاني دولت را از كشفيات مزبور مطلع سازد و دولت هر چه زودتر ممكن باشد به كمپاني تمايل خود را نسبت به تصرف حفريات مزبور اعلام خواهد داشت و در صورت تصرف آنها دولت مراقبت خواهد كرد كه مانع عمليات كمپاني نشود. ماده سيزدهم كمپاني تعهد مي نمايد كه به خرج خود و در يك مدت مناسبي هر موقعي كه نماينده دولت تقاضا مي كند سوادهاي صحيح از تمام طرح ها و نقشه ها و رسم ها و ساير مدارك و اسناد راجع به وضعيت سطح الارضي و طبقات الارضي و حفر چاهها مربوط به حوزه امتيازيه كه موجود دارد به وزارت ماليه بدهد. به علاوه در تمام مدت امتياز كمپاني تمام اطلاعات مهم علمي و فني را كه از نتيجه عمليات خود در ايران به دست آورده به دولت ارسال خواهد داشت. تمام اسناد و مدارك مزبوره را دولت به عنوان محرمانه تلقي خواهد نمود. ماده چهاردهم الف- دولت به ميل خود در هر موقع مناسبي حق خواهد داشت امر به تفتيش عمليات فني كمپاني در ايران نموده و براي اجراي اين مقصود از اهل خبره و متخصصين فني مأمورين بگمارد. ب- كمپاني تمام مدارك و اسناد مربوط به اطلاعات علمي و فني و تمام مؤسسات و وسائل و آلات اندازه گرفتن استخراج نفت را در دست مأمورين خبره و متخصصين دولت خواهد گذارد و علاوه مأمورين مزبور در تمام ادارات كمپاني و در تمام خاك ايران حق تحصيل هر گونه اطلاعاتي را خواهند داشت. ماده پانزدهم دولت حق تعيين يك نفر نماينده را خواهد داشت و نماينده مزبور (مأمور دولت شاهنشاهي) ناميده شده و اختيارات ذيل را خواهد داشت: 1- اطلاعاتي را كه در حدود حق صاحبان سهام كمپاني است از كمپاني تحصيل نمايد. 2- در تمام جلسات هيئت مديره و كميته هاي آن و در تمام جلسات مجمع عمومي كه براي مذاكره در مسائل راجع به روابط دولت و كمپاني تشكيل شده باشد حضور به هم رساند. 3- كميته اي را كه كمپاني به قصد توزيع اعتبار مذكور در ماده ( 16 ) و براي نظارت در تحصيل ايرانيان در لندن تشكيل مي دهد به عنوان رسمي و با حق رأي قاطع رياست نمايد. 4- تقاضا نمايد كه جلسات مخصوص هيئت مديره هر وقت كه لازم بداند براي مذاكره در مسائلي كه دولت پيشنهاد مي نمايد تشكيل گردد، جلسات مزبوره در مدت پانزده روز بعد از وصول تقاضاي كتبي به منشي كمپاني تشكيل خواهد شد. كمپاني بابت حقوق و ساير مخارج نماينده مزبور ساليانه دو هزار ليره استرلينگ به دولت خواهد پرداخت. دولت كتباً كمپاني را از تعيين نماينده مزبور و يا جانشين او مطلع خواهد ساخت. ماده شانزدهم I- طرفين تصديق دارند و قبول مي نمايند كه اصلي كه مدار اجراي اين قرارداد مي باشد آن است كه در منافع طرفين حفظ حد اعلاي منتج بودن و صرفه جويي در اداره و عمليات كمپاني در ايران ضرورت عالي دارد. II- مسلم است كه كمپاني صنعتگران و مستخدمين فني و تجاري خود را به اندازه اي كه اشخاص ذي صلاحيت و با تجربه در ايران يافت شود از اتباع ايران انتخاب خواهد كرد و آن نيز مسلم است كه مستخدمين غير فني كمپاني منحصرآ از اتباع ايران خواهند بود. III- طرفين موافقت مي نمايند در اينكه طرح عمومي مطالعه و تهيه نمايند كه بر طبق آن هر سال و مرتباً مستخدمين غير ايراني را تقليل داده و به جاي آنها به طور تصاعدي در كوتاه ترين مدت ممكن از اتباع ايراني بگمارند. IV -كمپاني ساليانه مبلغ ده هزار ليره استرلينگ براي اينكه اتباع ايران در انگلستان علوم و فنون مربوط به صناعت نفت را فرا گيرند تخصيص خواهد داد. اعتبار مذكور به وسيله يك كميته كه مطابقه ماده 15 تشكيل مي شود به مصرف خواهد رسيد. ماده هفدهم كمپاني تشكيلات و مخارج تأ سيسات و تفتيش و اداره وسائل صحي و صحت عمومي را مطابق جديدترين طريقه حفظ الصحه معموله در ايران در تمام اراضي و ابنيه و مساكن اعضا و عمليات خود كه در حوزه امتيازيه كار مي كنند به عهده مي گيرد. ماده هجدهم هر وقت كمپاني اسهام جديدي براي عامه اشاعه مي دهد بايد دفاتر ثبت تقاضاي اشتراك آن را در همان موقع كه در ساير نقاط شروع مي شود در تهران نيز برقرار نمايد. ماده نوزدهم كمپاني براي احتياجات داخلي ايران و از آن جمله احتياجات دولت بنزين ( motor spirit ) و نفت لامپ (kerosene) و مازوت (fuel oil ) كه از نفت ايران حاصل مي شود بر اساس ذيل خواهد فروخت: الف- در اول ژوئن هر سال كمپاني معدل قيمت هاي ( فوب ) روماني را راجع به بنزين و نفت لامپ و مازوت و معدل قيمت هاي ( فوب ) خليج مكزيك را راجع به هر يك از مواد مذكوره نسبت به مدت دوازده ماه گذشته تا تاريخ 30 آوريل معين خواهد كرد – نازلترين معدلهاي مذكور اختيار و « اساس قيمت ها » براي سالي كه از اول ژوئن شروع مي گردد قرار داده مي شود. قيمت هاي اساسي به منزله قيمت در تصفيه خانه تلقي مي گردد. ب- كمپاني بنزين و نفت لامپ و مازوت را به ترتيب ذيل خواهد فروخت: 1- به دولت براي احتياجات اختصاصي خودش ولي نه براي فروش به ديگران مطابق « قيمت هاي اساسي » مذكور در جزو ( الف ) فوق با تخفيف بيست و پنج درصد (25%) 2- به ساير مصرف كنندگان مطابق همان ( قيمت هاي اساسي ) و با تخفيف ده درصد ( 10% ) ج- كمپاني حق دارد كه به قيمت هاي اساسي مذكور در جزء ( الف ) مخارج حقيقي حمل و نقل و توزيع و فروش و همچنين ماليات و عوارض موضوعه بر محصولات مزبور را بيفزايد. د- دولت صادر كردن محصولات نفتي را كه مطابق مقررات فوق كمپاني فروخته است قدغن خواهد كرد. ماده بيستم I - الف- در مدت ده سال آخر امتياز و يا در فاصله دو سال پس از اطلاع قبلي كه راجع به ترك امتياز مطابق ماده 25 داده مي شود كمپاني جز به شركتهاي تابع خود حق فروش يا انتقال يك يا چندين قسمت از اموال غير منقول خود را كه در ايران موجود است ندارد- در مدت هاي مذكور نيز كمپاني حق انتقال و خارج كردن هيچ قسمتي از اموال منقول خود را ندارد، مگر آنكه اشياي مزبوره از حيز انتفاع افتاده باشد. ب- در تمام مدت قبل از ده سال آخر امتياز هيچ قطعه از اراضي را كه كمپاني مجاناً از دولت تحصيل كرده است نمي تواند انتقال دهد و همچنين هيچيك از اموال منقول خود را نيز به استثناي آنچه غير مفيد و يا اينكه ديگر مورد احتياج عمليات كمپاني در ايران نيست نمي تواند خارج نمايد. II- در موقع ختم امتياز خواه اين ختم به واسطه انقضاي عادي مدت و يا به هر نحو ديگري پيشامد كرده باشد تمام دارايي كمپاني در ايران به طور سالم و قابل استفاده بدون هيچ مخارج و قيدي متعلق به دولت ايران مي گردد. III- جمله ( تمام دارايي ) مشتمل است بر تمام اراضي و ابنيه و كارخانه ها و ساختمانها و چاهها و سدهاي دريايي و راه ها و لوله هاي حمل نفت و پلها و رشته نقب هاي فاضلاب و وسايل توزيع آب و ماشينها و مؤسسات و تجهيزات ( از آن جمله آلات و ادوات از هر قبيل ) و تمام وسائط نقليه ( مثلاً از قبيل اتومبيل و گاري و آئروپلان ) و تمام اجناس انبار شده و ساير اشيايي كه كمپاني در ايران براي اجراي اين امتياز ازآن استفاده مي نمايد. ماده بيست و يكم طرفين متعاهدين اعلام مي دارند كه اجراي اين قرارداد مبني بر اصول متقابل حسن نيت و صداقت و تفسير معقول و متناسب اين قرارداد باشد. كمپاني صريحاً تعهد مي نمايد كه در هروقت و در هر موقع حقوق و امتيازات و منافع دولت را در نظر داشته و اقدام به هيچ عملي و يا خودداري از عملي كه موجب زيان دولت باشد ننمايد. اين امتياز را دولت لغو نخواهد كرد و مفاد مقررات آن در آتيه به وسيله هيچ قانون عمومي و خصوصي و يا هيچيك از دستورات و نظامات اداري و يا عمليات مقامات اجرائيه قابل تغيير نخواهد بود. ماده بيست و دوم الف- هر قبيل از اختلافات حاصله بين طرفين و مخصوصاً اختلافات ناشي از تعبير مدلول اين امتيازنامه و حقوق و مسئوليت هاي مقرره درآن و همچنين هر اختلاف نظر در مواردي كه به موجب اين امتيازنامه محتاج به توافق نظر طرفين است به طريق حكميت قطع و فصل خواهد شد. ب- طرفي كه تقاضاي حكميت مي كند بايد تقاضاي خود را به طرف ديگر كتباً ابلاغ نمايد. طرفين هر يك، يك حكم معين نموده و حكمين قبل از شروع به حكميت، يك حكم ثالثي انتخاب خواهند كرد- هرگاه حكمين نتوانند در ظرف دو ماه نسبت به تعيين حكم ثالث توافق نظر حاصل نمايند، حكم مزبور را به تقاضاي يكي از طرفين، رئيس ديوان داوري دائمي بين المللي تعيين خواهد نمود- چنانچه رئيس ديوان داوري دائمي بين المللي از حيث مليت و تابعيت مطابق جزو ( ج ) حائز شرايط لازمه براي تعيين حكم ثالث نباشد حكم ثالث به وسيله نايب رئيس ديوان مزبور معين خواهد شد. ج- حكم ثالث بايد از ملت ايران يا انگليس نباشد و به علاوه ارتباط نزديك نيز نه با ايران و نه با انگليس از حيث تعلق به يكي از مستملكات يا ممالك تحت الحمايه و يا مستعمرات و ممالك تحت قيموميت و ممالكي كه به وسيله يكي از مملكتين مذكور در فوق اداره و يا اشغال شده و يا مثل اينكه در خدمت يكي از ممالك مزبوره بوده و يا مي باشد نداشته باشد. د- اگر يكي از طرفين شصت روز بعد از وصول تقاضاي حكميت طرف مقابل حكم خود را معين نكرد و يا تعيين آن را به طرف ديگر ابلاغ ننمايد طرف مزبور حق خواهد داشت كه از رئيس ديوان داوري دائمي بين المللي ( يا از نائب رئيس در موردي كه مطابق قسمت اخير جزو ( ب ) پيش بيني گرديد ) تقاضا نمايد كه يك حكم منفرد ذيصلاحيت مطابق مقررات مذكور در فوق تعيين كند و در اين صورت اختلاف موجود به وسيله حكم منفرد مزبور قطع و فصل خواهد گرديد. ه- اصول محاكمات در حكميت مطابق همان اصولي خواهد بود كه در موقع حكميت در ديوان داوري دائمي بين المللي معمول و مجري است. وقت و محل حكميت را بر حسب مورد، حكم ثالث يا حكم منفرد مذكور در جزو (د) معين خواهد كرد. و- حكم حكميت مستند بر اصول قضايي مذكور در ماده 28 اساسنامه ديوان داوري دائمي بين المللي بوده و قابل تجديد نظر نخواهد بود. ز- مخارج حكميت به نحوي كه در رأي حكميت معين مي شود تأديه خواهد گرديد. ماده بيست و سوم 1- از براي تصفيه كلي تمام دعاوي گذشته دولت از هر قبيل تا تاريخ اجراي اين قرارداد (به استثناي آنچه مربوط به مالياتهاي ايران است) كمپاني به شرح ذيل اقدام مي كند: الف- به فاصله سي روز از تاريخ مذكور مبلغ يك ميليون ليره استرلينگ (1،000،000ليره استرلينگ) خواهد پرداخت و به علاوه. ب- مبالغ لازم التأديه به دولت را بابت عمل كرد سنوات 1931 و 1932 بر مبناي مذكوره در ماده 10 اين قرارداد نه مطابق اساس امتياز دارسي پس از وضع دويست هزار ليره استرلينگ (200،000 ليره استرلينگ) كه به رسم مساعده در ظرف سنه 1932 بابت حق الامتياز پرداخته و يكصد و سيزده هزار و چهار صد و سه ليره و سه شلينگ و ده پنس كه به اختيار دولت قبلاً وديعه گذارده شده تصفيه و تأديه خواهد كرد. 2- در همان مدت مذكور در فوق در مقابل دعاوي دولت بابت ماليات گذشته از تاريخ 21 مارس 1930 الي 31 دسامبر 1932 كمپاني مبلغي بر حسب مبناي مذكور در جزو (الف) از بند (1) ماده 11 محاسبه و بدون رعايت تضمين مذكور در جزو (ب) از بند مزبور به دولت تأديه خواهد نمود. ماده بيست و چهارم هر گاه به مناسبت الغاي امتياز دارسي نسبت به قراردادهاي اجاره كه قبل از اول دسامبر 1932 تا اندازه اي كه امتياز مزبور اجازه مي داده است منعقد گرديده اختلافاتي بين كمپاني و افراد توليد گردد اختلافات مزبوره مطابق قواعد تفسيريه ذيل فيصله خواهد يافت. الف- اگر قرارداد بر حسب مدلول خود در آخر امتياز دارسي بايد خاتمه بيابد تا تاريخ 28 مه 1961 با وجود الغاي امتياز مزبور به اعتبار خود باقي خواهد ماند. ب- هر گاه در قرارداد پيش بيني شده باشد كه علاوه بر اعتبار آن در مدت امتياز دارسي در صورت تجديد امتياز قرارداد مزبور نيز تجديد مي شود اعتبار آن تا تاريخ 31 دسامبر 1993 باقي خواهد ماند. ماده بيست و پنجم در آخر هر سال مسيحي كمپاني حق خواهد داشت كه اين امتياز را ترك نمايد مشروط بر اين كه دو سال قبل از آن دولت را از نيت خود كتباً مطلع ساخته باشد. در خاتمه مدت فوق الذكر دارايي كمپاني در ايران (به طوري كه در قسمت 3 ماده 20 تصريح شده) مجاناً و بدون هيچ قيدي به طور سالم و قابل استفاده ملك دولت خواهد شد و كمپاني در آتيه از هر گونه تعهدي بري خواهد بود. چنانچه نسبت به تعهدات طرفين مربوط به قبل از انقضاي مدت مذكور در فوق اختلافاتي حاصل شود به طريق حكميت مذكور در ماده 22 قطع و فصل خواهد شد. ماده بيست و ششم اين امتياز براي مدتي كه ابتداي آن از تاريخ اجرا و انتهاي آن در تاريخ 31 دسامبر 1993 خواهد بود به كمپاني اعطا مي گردد. قبل از تاريخ 31 دسامبر 1993 اين امتياز نمي تواند خاتمه پيدا كند مگر در صورتي كه كمپاني مطابق ماده 25 آن را ترك كند و يا آنكه محكمه حكميت بر اثر ارتكاب تخلفي از طرف كمپاني نسبت به اجراي مقررات اين قرارداد ابطال آن را اعلام بدارد. تخلف به معني مذكور در فوق منحصر به موارد ذيل است: الف- هر گاه مبلغي كه بر حسب رأي محكمه حكميت بايد به دولت پرداخته شود تا يك ماه بعد از تاريخ صدور رأي تأديه نگردد. ب- هر گاه تصميم بر انحلال اختياري و اجباري كمپاني گرفته شود. در مورد ساير تخلفاتي كه نسبت به مقررات اين قرارداد از هر يك از طرفين ناشي شود محكمه حكميت درجه مسئوليت ها و اثرات مترتبه بر آن را تعيين خواهد نمود. هر نوع انتقال امتياز مشروط به تصويب دولت خواهد بود. ماده بيست و هفتم اين قرارداد پس از تصويب مجلس و توشيح آن از طرف اعليحضرت همايوني قابل اجرا مي گردد. در تاريخ 29 آوريل 1933 اين قرارداد در تهران منعقد گرديد. اين امتياز كه مشتمل بر بيست و هفت ماده است در جلسه هفتم خرداد ماه يكهزار و سيصد و دوازده شمسي به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد. رئيس مجلس شوراي ملي- دادگر
    منبع: نفت ايران از الول ساتن، ترجمه رضا رئيس طوسي، صفحات ۴۳۷ تا ۴۵۱

  9. #9

    پیش فرض

    عهدنامه مفصل


    الحمد لله الوافي الكافي
    اما بعد، اين خجسته اوراق دسته گلي است كه از گلزار بي خار وفاق رسته و به دست وكلاي حضرتين عليتين برسم عهد نامه مفصل بر طبق صدق خلوص پيوسته مي گردد. چون قبل از اينكه عالي جاه زبدة السفرا سر هرفرد جانس برونت از جانب دولت انگليس به جهت تمهيد مقدٌمات يكجهتي دولتين وارد دربار شهرياري شده بود و عهدنامه مجملي فيمابين وكلاي دولت عليٌه ايران: اجل الكفات الفخام، فخرالصدارة و الوزراة و الاحتشام، ميرزا شفيع، صدراعظم و اميرالامراء الكرام المؤتمن الحضرة العٌلية العاليٌه، امين الدٌولة البهيٌة السنيٌه قواماً للجلالة و النبالة، حاجي محمٌد حسين خان مستوفي الممالك ديوان معظٌم با مشاراليه كه وكيل و سفير دولت بهيٌه انگليس بود به شروط چند كه تبيين و تعيين آن به عهدنامه مفصٌل رجوع شده مرقوم گرديده بود، حال كه عالي جاه رفيعجايگاه، عزت و فخامت همراه، شهامت و صداقت اكتناه، فطانت و درايت آگاه، دولتخواه بلاانتباه، سر گور اوزلي برونت ايلچي بزرگ دولت مزبور براي اتمام عهود و انجام مقاصد حضرتين شرفياب التزام درگاه خلايق پناه پادشاهي مي باشند و از جانب آن فرخنده دولت وكيل و كفيل مهمٌات يكجهتي است وكلاي اين همايون حضرت قاهره به صلاح و صوابديد مشاراليه شروع در تفصيل عهود كرده و تفصيل مقاصد از قراري است كه در فصول لاحقه دوازده گانه شرح داده خواهد شد و امور متعلقه به تجارت و معاملات مملكتين از قراريست كه در عهدنامه تجارنامه جداگانه و مفصل خواهد گشت.

    فصل اول- اولياي دولت عليه ايران بر خود لازم داشتند كه از تاريخ اين عهدنامه فيروز، هر عهد و شرطي كه با هر يك از دولتهاي فرنگ بسته اند باطل و ساقط سازند و لشكر ساير طوايف فرنگستان را از حدود متعلقه به خاك ايران راه عبور به طرف هندوستان و سمت بنادر هند ندهد و أحدي از اين طوايف را نگذارند كه داخل مملكت ايران شوند و اگر طوايف مزبور خواهند كه از راه خوارزم يا تاتارستان و بخارا و سمرقند و غيره عبور به مملكت هند نمايند، شاهنشاه ايران حتي المقدور پادشاهان و والي ها و اعيان آن مسالك را مانع شوند و از راه طوايف مزبور را بازدارند، خواه از راه تهديد و تخويف و خواه از راه رفق و مدارا.

    فصل دويٌم- اگر دشمني از طوايف فرنگ به مملكت ايران آمده باشد يا بيايد و اولياي دولت عليٌه ايران از دولت بهيٌه انگليس خواهش اعانت و امداد نمايند، فرمانفرماي مملكت هند از جانب دولت بهيٌه انگليس هرگاه امكان و قدرت داشته باشد بقدري كه خواهش اولياي دولت عليٌه ايران باشد عسكر و سپاه از مملكت هندوستان روانه سمت ايران نمايند و اگر به علت بعضي گرفتاريها فرستادن عسكر امكان نداشته باشد هر ساله مبلغ دويست هزار تومان به جهت اخراجات سپاه بسر كار دولت عليٌه ايران بدهد و مادام كه جنگ و جدال با طوايف مزبوره در ميان باشد وجوه مزبوره برقرار كارسازي شود. چون وجوه نقد مزبور براي نگاه داشتن قشون است ايلچي دولت بهيٌه انگليس را لازم است كه از رسيدن آن به قشون مستحضر و خاطر جمع بشود و بداند كه در خدمات مرجوعه صرف مي شود.

    فصل سيٌم- اگر احياناً طايفه فرنگ را كه با دولت عليه ايران نزاع و جدال دارند با دولت بهيٌه انگليس مصالحتي اتفاق افتد، پادشاه والاجاه انگلستان كمال سعي و دقت را نمايد كه فيمابين آن طايفه و دولت عليه ايران نيز رفع دشمني و نزاع شده صلح واقع گردد و اگر اين سعي بجا نيفتد، پادشاه ذيجاه انگلستان بطريقي كه مرقوم شد از مملكت هند عسكر و سپاه به كمك ايران مأمور كند، يا اينكه دويست هزار تومان مقررٌه را براي خرج عسكر و غيره كارسازي نمايد و اين اعانت و امداد مادام كه جنگ فيمابين دولت عليٌه ايران و آن طايفه باشد و رفع جدال نشود و آن طايفه با ايران صلح ننمايند و به شروط مرقومه مفصٌله درين امداد كوتاهي نمايد پرداخت شود. و در صورتي كه صلح فيمابين آن طايفه و دولت بهيٌه انگليس اتفاق افتد باز هر وقت اولياي دولت عليٌه ايران خواهند، جنگ و جدال با آن طايفه نشود، معلم و غيره به جهت تعليم و تعلم سپاه ايران خواهند، اولياي دولت انگليس بشرط فراغت وقت به قدر مقدور البته مضايقه نخواهد كرد.

    فصل چهارم- چون قرارداد مملكت ايران اين است كه مواجب قشون شش ماه به شش ماه پيش داده مي شود، قرارداد تنخواه كه به عوض عساكر از دولت بهيٌه انگليس داده شده چنين شد كه تنخواه مزبور را ايلچي آن دولت بهيٌه هر چه ممكن شود زودتر و پيشتر مهم سازي نمايد.

    فصل پنجم- هرگاه طايفه افاغنه را با اولياي دولت بهيٌه انگليس نزاع و جدالي باشد اولياي دولت عليه ايران لشكر تعيين نموده، به قسمي كه مصلحت دولتين باشد به دولت بهيه انگليس اعانت و امداد نمايند و وجه اخراجات آنرا از اولياي دولت بهيه انگليس بگيرند، از قراري كه اولياي دولتين قطع و فصل خواهند كرد.

    فصل ششم- اگر جنگ و نزاعي فيمابين دولت عليه ايران و افغان اتفاق افتد، اولياي دولت بهيه انگليس را در آن ميان كاري نيست و به هيچ طرف كمك و امدادي نخواهند كرد، مگر اينكه به خواهش طرفين واسطه صلح گردند.

    فصل هفتم- در صورتي كه در سواحل درياي قلزم چوب و اسباب مهيٌا شود و شاهنشاه ايران خواهش فرمايد كه از خورهاي بحر مزبور كشتيهاي جنگي بسازند، پادشاه ذيجاه انگلستان اجازت به معلم و عمله كشتي ساز و غيره از دارالسلطنه لندن و هم از بندر بمبئي عطا نمايند كه به خدمت شاهنشاه ايران حاضر و به خدمت مرجوعه مأمور شوند و مواجب و اخراجات آن با سركار پادشاه جم جاه دولت عليٌه ايران باشد بموافق قراري كه با ايلچي دولت بهيٌه انگليس داده خواهد شد.

    فصل هشتم- اگر از رؤساي ايران كسي بخواهد دشمني كند و ياغي شود و فرار به ولايت انگليس نمايد، به محض اشارت امناي دولت عليه ايران آن كس را از ولايت مزبور بيرون كنند و اگر بيرون نرود او را گرفته روانه ايران نمايند و در صورتي كه پيش از رسيدن آن كس به ولايت مزبور اشارتي از امناي دولت عليٌه ايران درباره او به حاكم آن حدود رسد آن كس را رخصت فرود آمدن ندهد و اگر بعد از ممانعت آن كس فرود آيد او را گرفته روانه ايران نمايند.

    فصل نهم- اگر در بحرالعجم اولياي دولت بهيٌه ايران را امدادي ضرور شود، اولياي دولت بهيٌه انگليس بشرط امكان و فراغت بال در آن وقت كشتي جنگ و قشون بدهند و اخراجات آنرا موافق برآورد آن وقت قطع و فصل نموده بازيافت نمايند كشتيهاي مزبور بر آن خورها و لنگرگاهها عبور كند كه امناي دولت عليٌه ايران نشان بدهند و از جاي ديگر بي رخصت و ضرورتي عبور نكنند.

    فصل دهم- مواجب صاحبان و عمله و معلم و غيره را امناي دولت بهيٌه انگليس خواهند داد وليكن چون شاهنشاه جم جاه ايران نخواستند كه كسي كه به خدمت ايشان مشغول باشد از عنايات خسرواني بي بهره باشند، لهذا از وفور عنايت به موجب تفصيل ذيل و علي قدر مراتبهم مواجب در وجه هر يك برقرار فرمودند:

    صاحبان و معلمان كه اكنون در ركاب ظفر انتساب شاهنشاه جم جاه ايران مشغول خدمت مي باشند و هر يك از صاحبان مرتبه هاي مفصله حشو كه بعد از اين حاضر شوند از قراري كه در حشو مشخص شده است موافق مرتبه به هر يك انعام داده خواهد شد و هر يك از ايشان كه بر ساير ملتزمين و حاضرين بزرگترين و حكمران باشد نصف آنچه موافق مرتبه براي او مقرر و مشخص شده است علاوه انعام داده خواهد شد و اگر خدا نخواسته يكي از ايشان در خدمت مرجوعه كوتاهي كند به مجرٌد اظهار آن به ايلچي، از خدمت شاهنشاه رانده خواهد شد.

    فصل يازدهم- چون منظور هر دو پادشاه آن است كه اين عهد جاويد مهد أبدالاباد مابين اولاد و احفاد امجاد پايدار و برقرار بماند، لهذا از هر دو طرف بهي الشرف قرارداد چنين شد كه هر يك از كواكب فروزان سپهر پادشاهي كه وليعهد دولت و زينت بخش سرير سلطنت باشد، با دولت ديگر عهود يكجهتي و دوستي را پايدار داشته اين طريق انيقه را ممضي و معمول دارند و هرگاه وليعهد يكي از دولتين عليٌتين محتاج به اعانت جديدي از دولت ديگر گردد، به طريقي كه پيشرفت و اصلاح دولتين و مملكتين و مقدور طرفين باشد مضايقه و كوتاهي در امداد و اعانت ننمايد و اعانت و امدادي كه الحال از قرار تفصيل فصول سابقه در اين عهدنامه ميمونه مشخص شده است بايد با وليعهد نيز مستمر و برقرار باشد.

    فصل دوازدهم- چون از قراري كه بر اولياي هر دو دولت واضح و از مكنون دل و ضمير يكديگر واقف شده اند، منظور از اين عهد دوستي ازدياد قوت هر دو دولت و وسعت هر دو مملكت است و هر يك را پيشنهاد خاطر اين است كه تقويت يكديگر كرده، به امداد يكديگر بر مملكت طرفين افزوده باشند و مطلب و خواهش امناي دولت بهيٌه انگليس اين است كه دولت عليٌه ايران روز بروز زياده قوي و مستحكم گردد و از خارج كسي نتواند دخل در مملكت مزبور نمايد و به امداد دولت بهيٌه انگليس دولت و مملكت و رعيٌت ايران قوي گردد و اگر بر سر امور داخله مملكت ايران فيمابين شاهزادگان و يا امراء و سردارها مناقشي روي دهد، دولت بهيٌه انگليس را در اين ميانه كاري نيست تا شاه وقت خواهش نمايد و اگر أحدي از مشاراليهم ولايتي و جايي از خاك متعلقه به ايران را به آن دولت بهيه بدهند كه به ازاي آن كمك و اعانتي نمايند، هرگز اولياي دولت بهيٌه انگليس به اين امر اقبال نكرده پيرامون آن نخواهند گشت و دخل و تصرٌف در ممالك متعلٌقه به ايران هرگز نخواهند نمود.

    تمٌت الفصول باليمن و السعادة. اميد كه اين عهد ميمون خجسته با فوايد و نتايج نيك تا ابد منعقد و پيوسته ماند. اين عهدنامه ميمون را ما كه وكلاي حضرتين عليتين مي باشيم به صداقت و راستي مشحون به فصول دوازده گانه مستحكم و منعقد داشته دستخط و مهر گذاشته ايم، به تاريخ چهاردهم ماه مارچ سنه يك هزار و هشتصد و دوازده عيسويه مطابق بيست و نهم شهر صفر المظفر سنه يك هزار و دويست و بيست و هفت هجريه مصطفويه علي هاجرها السلام و التحيٌة التحرير في دارالخلافه طهران صانها الله تعالي عن الحدثان.

    هو

    سواد امضاي مرحوم نايب السلطنه عباس ميرزا:

    چون اعليحضرت قدر قدرت فلك رتبت، شاهنشاه عالم پناه نيابت سلطنت و دولت ابد مدت قاهره را به ما مفوض فرموده، لهذا قبول نموده حسب الامر حضرت ظلٌ اللهي بر ذمٌت همٌت بزرگانه خود لازم شمرديم كه همين عهد ميمون خجسته كه مابين دولتين بسته و محكم گرديده است به شرطي كه در عهدنامه ميمونه مبسوط و مشروح است از حال تحرير الي انقراض زمان فيمابين ما و اخلاف كبار اين دودمان خلافت نشان با حضرت وليعهدان دولت بهيٌه انگليس مستمر و برقرار باشد و تخلف و تجاوز روي ندهد، والسلام خير ختام.



    منبع: كتاب معهدات و قراردادهاي تاريخي در دوره قاجاريه، به كوشش غلامرضا طباطبايي مجد، صفحه 63 تا 68

  10. #10

    پیش فرض

    معاهده ارزنة الروم



    غرض از تحرير و نگارش و ترقيم اين كلمات خجسته دلالات آن كه از مدتي به اين طرف چون فيمابين سلطنت جاويد آيت سنيه و دولت دوران مدت عليه ابدي الدوام با دولت عليه عثماني بعضي عوارض و مشكلات حدوث و وقوع يافته بود، بر مقتضاي التيام اساس دوستي و الفت و ضوابط سلم و صفوف و جهت جامعه اسلاميه كه ميان دولتين عليتين در كار و افكار سلميه كه طرفين عليتين بدان متصف مي باشند بالسويه اينگونه مواد نزاعيه را بر وجه موافق و مناسب فخامت شأن دولتين عليتين به تجديد تأكيد بنيان صلح و مسالمت و تشييد اركان موالات و مودت از جانب دولتين عليتين اظهار رغبت و موافقت شده، براي تنظيم و مذاكره و مواد عارضه و تحرير و تسطير اسناد مقتضيه بر حسب فرمان همايون اعليحضرت قدر قدرت كيوان حشمت، مملكت مدار ملك گير، آرايش تاج و سرير، جمال الاسلام و المسلمين، جلال الدنيا و الدين، غياث الحق و اليقين، قهرمان الماء و الطين، ظل الله الممدود في الارضين، حافظ حوزه مسلماني، داور جمشيد جاه داراب دستگاه، انجم سپاه اسلام پناه، زينت بخش تخت كيان، افتخار ملوك جهان، خديو دريا دل كامران، شاهنشاه ممالك ايران، السلطان بن السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان محمد شاه قاجار - ادام الله تعالي ايام سلطنه في فلك الاجلال و زين فلك قدرته بمصابيح - كواكب الاقبال، بنده درگاه آسمان جاه ميرزا تقي خان وزير عساكر منصوره نظام و غير نظام كه حامل نشان شير و خورشيد مرتبه اول سرتيپي و حمايل افتخار خاص سبز است به وكالت مخصوص و مباهي گشته و نيز از طرف اعليحضرت كيوان منزلت، شمس فلك تاجداري، بدر افق شهرياري، پادشاه اسلام پناه، سلطان البرين و خاقان البحرين، خادم الحرمين الشريفين، ذوالشوكه و الشهامه، السلطان بن السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان سلطان عبدالمجيد خان، جناب مجدت ماب، عزت نصاب انوري زاده السيد محمد انوري سعد الله افندي كه از اعاظم رجال دولت عليه عثمانيه و حائز صنف اول از رتبه اولي و حامل نشان مخصوص به آن رتبه است مرخص و تعيين شده بر وجه اصول عاديه بعد از نشان دادن و ملاحظه و مبادله وكالت نامه هاي مباركه انعقاد معاهده ميمونه در ضمن نه فقره آتيه قرار داده شده كه در اين كتاب مستطاب بيان و در مجلس منعقده در ارزنة الروم مبادله مي شود:

    فقره اول- دولتين عليتين اسلام قرار مي دهند كه مطالبات نقديه طرفين را كه تا به حال از يكديگر ادعا مي كردند كلاً ترك كنند وليكن با اين قرار به مقاولات تسويه مطلوبات مخصوصه مندرجه در فقره چهارم خللي نيايد.

    فقره دويم- دولت ايران تعهد مي كند كه جميع اراضي بسيط ولايت زهاب يعني اراضي جانب غربي آن را به دولت عثماني ترك كند و دولت عثماني نيز تعهد مي كند كه جانب شرقي ولايت زهاب يعني اراضي جباليه آنرا مع دره كرند به دولت ايران ترك كند و دولت ايران قوياً تعهد مي كند كه در حق شهر و ولايت سليمانيه از هر گونه ادعا صرف نظر كرده، به حق تملكي كه دولت عثمانيه در ولايت مذكور دارد وقتاً من الاوقات يك طور دخل و تعرض ننمايد و دولت عثماني نيز قوياً تعهد مي كند كه شهر و بندر محمره و جزيره الخضر و لنگرگاهها و هم اراضي ساحل شرقي يعني جانب يسار شط العرب را كه در تصرف عشاير متعلقه معروفه ايران است به ملكيت در تصرف دولت ايران باشد و علاوه بر اين حق خواهد داشت كه كشتي هاي ايران به آزادي تمام از محلي كه به بحر منصب مي شود تا موضوع الحاق حدود طرفين در نهر مذكور آمد و رفت نمايند.

    فقره سيم- طرفين معاهدتين تعهد مي كنند كه با اين معاهده حاضره ساير ادعايشان را در حق اراضي ترك كرده، از دو جانب بلا تأخير مهندسين و مأمورين را تعيين نموده تا اينكه مطابق ماده سابقه حدود مابين دولتين را قطع نمايند.

    فقره چهارم- طرفين قرارداده اند كه خساراتي كه بعد از قبول اخطارات دوستانه دو دولت بزرگ واسطه كه در شهر جمادي الاولي سنه يك هزار و دويست و شصت و يك تبليغ و تحرير شده به طرفين واقع شده و هم رسومات مراعي از سالي كه تأخير افتاده براي اينكه مسائل آنها از روي عدالت فصل و احقاق بشود از دو جانب بلاتأخير مأموريني را تعيين نمايند.

    فقره پنجم- دولت عثماني وعده مي كند كه شاهزادگان فراري ايران را در بروسا اقامت داده، غيبت آنها را از محل مذكوره و مراوده مخفيه آنها را با ايران رخصت ندهد و از طرف دولتين عليتين تعهد مي شود كه ساير فراري ها به موجب معاهده سابقه ارزنة الروم عموماً رد بشوند.

    فقره ششم- تجار ايران رسم گمرك اموال تجارت خود را موافق قيمت حاليه و جاريه اموال مذكوره نقداً يا جنساً به وجهي كه در عهدنامه منعقده ارزنة الروم در سنه يك هزار و دويست و سي و هشت در ماده ششم كه داير به تجارت است مسطور شده ادا كنند و از مبلغي كه در عهدنامه مذكوره تعيين شده زياده وجهي مطالبه نشود.

    فقره هفتم- دولت عثماني وعده مي كند كه به موجب عهدنامه هاي سابقه امتيازاتي كه لازم باشد در حق زوار ايراني اجري دارد تا از هر نوع تعديات بري بوده بتوانند به كمال امنيت محلهاي مباركه اي كه در ممالك دولت عثماني است زيارت كنند و همچنين تعهد مي كنند كه مواد استحكام و تأكيد روابط دوستي و اتحاد كه لازم است فيمابين دو دولت اسلام و تبعه طرفين برقرار باشد مناسب ترين وسايل را استحصال نمايد تا چنانكه زوار ايرانيه در ممالك دولت عثمانيه به جميع امتيازات نايل مي باشند، ساير تبعه ايرانيه نيز از امتيازات مذكوره بهره ور بوده خواه در تجارت و خواه در مواد سايره از هر نوع ظلم و تعدي و بي حرمتي محفوظ باشند و علاوه بر اين باليوزهايي كه از طرف ايران براي منافع تجارت و حمايت تبعه و تجار ايرانيه به جميع محل هاي ممالك عثمانيه كه لازم باشد نصب و تعيين شود، بغير از مكه مكرمه و مدينه منوره دولت عثمانيه قبول مي نمايد و وعده مي كند كه كافه امتيازاتي كه شايسته منصب و مأموريت باليوزهاي مذكوره باشد و در حق قونسولهاي ساير دول متحابه جاري مي شود در حق آنها نيز جاري شود، و نيز دولت ايران تعهد مي كند كه باليوزهايي كه از طرف دولت عثمانيه به جميع محلهاي ممالك ايرانيه كه لازم باشد و ببايد نصب و تعيين شود در حق آنها و در حق تبعه و تجار دولت عثمانيه كه در ممالك ايران آمد و شد مي كنند معامله متقابله را كاملاً اجري دارند.

    فقره هشتم- دولتين عليتين اسلام تعهد مي كنند كه براي دفع و رفع و منع غارت و سرقت عشاير و قبايلي كه در سر حد مي باشند تدابير لازمه اتخاذ و اجري كنند و به همين خصوص در محل هاي مناسب عسكر اقامت خواهند داد. دولتين تعهد مي كنند كه از عهده هر نوع حركات تجاوزيه مثل غصب و غارت و قتل كه در اراضي يكديگر وقوع بيابد برآيند و نيز دولتين قرار داده اند عشايري كه متنازع فيه مي باشند و صاحب آنها معلوم نيست بخصوص انتخاب و تعيين كردن محلي كه بعد از اين دائماً اقامت خواهند كرد يكدفعه به اراده خودشان حواله بشود و عشايري كه تبعيت آنها معلوم است جبراً به اراضي دولت متبوعه آنها داخل شوند.

    فقره نهم- جميع مواد و فصول معاهدات سابقه خصوصاً معاهده [اي] كه در سنه يك و هزارو دويست و سي و هشت در ارزنه الروم منعقد شده كه بخصوصه با اين معاهده حاضره الغا و تغيير داده نشده، مثل اينكه كلمه بكلمه در اين صحيفه مندرج شده باشد، كافه احكام و قوت آن ابقا شده و فيمابين دو دولت عليه قرار داده شده است كه بعد از مبادله اين معاهده در ظرف دو ماه يا كمتر مدتي از جانب دولتين قبول و امضا شده تصديق نامه هاي آن مبادله خواهد شد. و كان ذالك التحرير و في يوم السادس عشر من شهر جمادي الثاني سنه يك هزار و دويست و شصت و سه هجري در دارالخلافه طهران صورت انطباع پذيرفت..


    منبع: كتاب معاهدات و قراردادهاي تاريخي در دوره قاجاريه، به كوشش غلامرضا طباطبايي مجد، صفحه 195 تا 198

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •